نوشته اصلی توسط
sansiz99
سلام راستش امروز تولدمه... 20 سالم شد و من هنوز باورم نمیشه... همیشه دوست داشتم کم سن تر بمونم برای اینکه خیلی کمتر از زندگی لذت بردم،آخه چند ساله منزوی شدم... قبل از این من قهرمان بوکس کشور بودم... تو محل بهم میگفتن قهرمان!!!!کلی توجه دورم بود و منم مثل خیلی از آدما اجتماعی بودم... اما داستان عجیب غریب شدنم از اونجا شروع شد که عاشق شدم.... عاشق همجنسم! یه آشنای قدیمی که چند سالی بود باهاش حرف نمیزدم.... اون بهم نزدیک شد، بهم توجه میکرد، باهام آشتی کرد... اشتباه منم این بود که این کارارو جور دیگه واسه خودم تفسیر کردم.. منم اروم اروم بهش علاقمند شدم... دوست داشتم جایی برم که اون هست، جوری لباس بپوشم که اون خوشش بیاد، جوری حرف بزنم که بپسنده... و در کل خودمو فراموش کردم و همیشه یه چیزی تو مغزم میگفت این حس درست نیست، نباید عاشق همجنست بشی و بخاطر همون چیزه بود که هیچوقت از این علاقه برا کسی حرف نزدم و شروع کردم به خود خوری... این حس باعث شد توی همه چیز افت کنم و دیگه اون ادم موفق سابق نباشم... شکست پشت شکست و بعد از چند سال شدم اینی که الان هستم... منزوی و بازنده و تنها