نمایش نتایج: از 1 به 14 از 14

موضوع: عدم اعتماد به نفس

2139
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16264
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy عدم اعتماد به نفس

    سلام.خیلی احساس تنهایی میکنم.گوشه گیرم.اعتمادبنفسمم خیلی کمه. بشدت از این دنیا بدم میاد .دلم میخواد بمیرم.دارم عذاب میکشم.هرچی به مادرم میگم بریم روانشناس انگار نه انگار هی سرزنشم میکنه میگه خوشی زده زیر دلت...کمکم کنید تورو خدا حتی یه دوستم ندارم.دردودلام زیاده ...

  2. 2 کاربران زیر از اریانا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13337
    نوشته ها
    470
    تشکـر
    1,752
    تشکر شده 1,447 بار در 412 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ارزوی مرگ

    نقل قول نوشته اصلی توسط اریانا نمایش پست ها
    سلام.خیلی احساس تنهایی میکنم.گوشه گیرم.اعتمادبنفسمم خیلی کمه. بشدت از این دنیا بدم میاد .دلم میخواد بمیرم.دارم عذاب میکشم.هرچی به مادرم میگم بریم روانشناس انگار نه انگار هی سرزنشم میکنه میگه خوشی زده زیر دلت...کمکم کنید تورو خدا حتی یه دوستم ندارم.دردودلام زیاده ...
    سلام
    خوش اومدی، ما کمکت می کنیم.
    کاش بهمون بگی که چند سالته و از چه موقع اینطوری شدی؟
    از خودت برامون بیشتربگو اگرم خواستی همین جا دردودلات رو بگو تا هم سبک شی و هم ما بهتر بتونیم راهنماییت کنیم.
    امضای ایشان


  4. 3 کاربران زیر از e.v بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13463
    نوشته ها
    651
    تشکـر
    204
    تشکر شده 881 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ارزوی مرگ

    درود بنظر میاد شما دچار یک تنهایی دورنی وتنش هستید بقول دوستمون بیشتر توضیح بدید.
    این حس وافکار درچه موقع بر شما مستولی میشه ؟
    اصولا آدمهایی که به این مرز میرسند از تنهایی و یا موج منفی در روح و رانشون دچار یک استیصال و پایان رومیبنند .
    مادرتون حتما مجاب به روحیات شما توجه و به مشاوره برید استنباط میشود دریک سن وبرهه جوان ونوجوانی باشید که متکی به مادر بودید ب تنهای هم میتونید چه مشاوره حضوری یا انلاین وتلفنی درخدمتیم دوست عزیز ماهم اینجا دوست شما هستیم بسم الله

  6. 2 کاربران زیر از Dr . Security بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12210
    نوشته ها
    508
    تشکـر
    112
    تشکر شده 329 بار در 212 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ارزوی مرگ

    نقل قول نوشته اصلی توسط اریانا نمایش پست ها
    سلام.خیلی احساس تنهایی میکنم.گوشه گیرم.اعتمادبنفسمم خیلی کمه. بشدت از این دنیا بدم میاد .دلم میخواد بمیرم.دارم عذاب میکشم.هرچی به مادرم میگم بریم روانشناس انگار نه انگار هی سرزنشم میکنه میگه خوشی زده زیر دلت...کمکم کنید تورو خدا حتی یه دوستم ندارم.دردودلام زیاده ...
    مشگل شما چندمین بار است که مطرح شده و پاسخهای قابل توجهی هم به آن داده شده است برای حصول حد اکثر نتیجه ؛ موضوع را جستجو وبه جای یه راه حل چندین راه حل پیداکنید و اگر بازهم خود را نیازمند راهنمائی خصوصی دیدید باید از جائی از زندگی خود که احساس کردید به این عارضه دچار شده اید ؛ مفصل بیان نمائید تا امکان راهنمائی ویژه و مختص شما بوجود بیاید .

  8. کاربران زیر از ali502902700 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15607
    نوشته ها
    615
    تشکـر
    1,907
    تشکر شده 458 بار در 284 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ارزوی مرگ

    کاملا شمارو درک میکنم چون خود منم همچین شرایطی داشتم و میدونم چی میگید . اگه تجربه منو بخوای اولین چیزی که باید انجام بدی هروز بری بیرون از خونه تو خونه نشستن باعث گوشه گیر شدن و افسردگیه باید هرروز یه تایم بذاری و یا قدم بزنی یا ورزش کنی ورزش کردن واقعا میگم افسرده گی رو نابود میکنه و اعتماد بنفس به شما میده . شما اگه میخوای خوب شی این کارای که من گفتم رو انجام بده اگه شده امتحانی واسه 1 هفته و بعد ببین حالت تغییر کرده یا نه

  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16264
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ارزوی مرگ

    خیلی ممنون
    ویرایش توسط اریانا : 05-17-2015 در ساعت 02:46 PM

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16264
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ارزوی مرگ

    خیلی ممنون از همه شما عزیزان
    من 19 سالمه. فکر کنم از دوران راهنمایی دبیرستان اینجوری شدم.ولی مادرم میگه تو از بچگی اروم و گوشه گیر بودی . میگه اینا ژنتیکیه . من تو مدرسه هم خیلی اروم بودم سر کلاس حتی یک کلمه هم حرف نمیزدم اگه سوالی هم داشتم حتی نمیپرسیدم. فکرشم نمیکردم که غیر عادیم. کلاس سوم که بودم یکی از معلمام فهمید گفت چرا ارومی و... مامانم که فهمید اومد با معلمم حرف زد گفت این اصلا همین جوریه. کاش همون موقع منو به روانشناسی میبرد ولی.. تازه الانم که به مامانم میگم اصلا قبول نمیکنه . میگه اینقدر ناشکری نکن منم اینجوری بودم. الان که اومدم دانشگاه بیشتر عذاب میکشم اصلا نمیتونم با یکی ارتباط برقرار کنم همه ازم فرار میکنن. حتی یه دوستم ندارم. درضمن بگم که من بندرت میخندم یعنی چهره ام ناراحته .

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13463
    نوشته ها
    651
    تشکـر
    204
    تشکر شده 881 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ارزوی مرگ

    درود نیاز هست با توجه به مواردی گفتین تغییراتی درزندگیتون ایجاد ومتحول بشید ودوباره متولد بشید
    دراین مقطع سنی و نیاز به ارتباطات اجتماعی ودراینده برای دفاعیه تز دانشگاهی ویا زندگی آیندتون باید روحیه و روابط عمومیتون تقویت ودیدتون به مشارکت وجامعه تغییر کنه.
    وباید خودتون رو وفق بدید حتما به یک روانشناس حضوری مراجعه وبا راهنمایی هاشون خودتون رو پیدا باور کنید شما میتونید و اینو هم یقین کنید همه چی درون شما هست و بستگی به تلاش وخواستتون داره- همونطور تااینجا موفق وبه دانشگاه راه پید کردید.
    بهرحال از وابستگی مادر هم دربیان الان میتونید روپای خودتون بایستید واز الان اعتنماد به نفس وهدف وانگیزه رو درخودتون ایجاد وبه استقلای شخصینی برسید تا بدرستی و باثبات تصمیم درست بگیرید وخودتون هم میتونید شخصا برید به روانشناس .
    مورد وسوالی بود من درخدمتم یاحق

  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12210
    نوشته ها
    508
    تشکـر
    112
    تشکر شده 329 بار در 212 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ارزوی مرگ

    نقل قول نوشته اصلی توسط اریانا نمایش پست ها
    خیلی ممنون از همه شما عزیزان
    من 19 سالمه. فکر کنم از دوران راهنمایی دبیرستان اینجوری شدم.ولی مادرم میگه تو از بچگی اروم و گوشه گیر بودی . میگه اینا ژنتیکیه . من تو مدرسه هم خیلی اروم بودم سر کلاس حتی یک کلمه هم حرف نمیزدم اگه سوالی هم داشتم حتی نمیپرسیدم. فکرشم نمیکردم که غیر عادیم. کلاس سوم که بودم یکی از معلمام فهمید گفت چرا ارومی و... مامانم که فهمید اومد با معلمم حرف زد گفت این اصلا همین جوریه. کاش همون موقع منو به روانشناسی میبرد ولی.. تازه الانم که به مامانم میگم اصلا قبول نمیکنه . میگه اینقدر ناشکری نکن منم اینجوری بودم. الان که اومدم دانشگاه بیشتر عذاب میکشم اصلا نمیتونم با یکی ارتباط برقرار کنم همه ازم فرار میکنن. حتی یه دوستم ندارم. درضمن بگم که من بندرت میخندم یعنی چهره ام ناراحته .

    با سلام
    آیا شما علاوه برگوشه گیری ؛ فرد متفکری هستید ؟؟

    آیا به موضوعاتی که فکر میکنید اگثرا" واقع بینانه تر سایرین است ؟؟

    جواب مشکلات را شما زودتر از بقیه پیدا میکنید ؟؟

    هرگونه مطلب اضافه را هم در این راستا بیان کنید .

  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16264
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ارزوی مرگ

    ببخشید متوجه منظورتون نمیشم...
    برای سوالایی که پرسیدین ..درسته ...همه اینا وجود داره
    ؟؟؟؟؟؟

  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16264
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ارزوی مرگ

    ببخشید برای مراجعه به روانشناس فرقی نداره به کجا مراجعه کنم من نمیدونم کدوم روانشناس بهتره میشه راهنمایی کنید بهترین روانشناس مشهد چه کسیه

  16. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : عدم اعتماد به نفس

    نقل قول نوشته اصلی توسط اریانا نمایش پست ها
    سلام.خیلی احساس تنهایی میکنم.گوشه گیرم.اعتمادبنفسمم خیلی کمه. بشدت از این دنیا بدم میاد .دلم میخواد بمیرم.دارم عذاب میکشم.هرچی به مادرم میگم بریم روانشناس انگار نه انگار هی سرزنشم میکنه میگه خوشی زده زیر دلت...کمکم کنید تورو خدا حتی یه دوستم ندارم.دردودلام زیاده ...

    اعتماد به نفس به میزان علاقه، اطمینان و غروری که نسبت به خود دارید می گویند. اما همیشه افراد زیادی وجود داشته اند که به دلایل بسیاری زندگی را دو بعدی میبینند و به همین دلیل پیدا کردن توانایی های خودشان برایشان مشکل شده و زندگی برایشان بی معنی شده است.

    هر چند ممکن است افرادی باشند که در هیچ زمینه ای اعتماد به نفس ندارند اما معمولاً کمبود اعتماد به نفس افراد در جنبه های بخصوص هر فرد است. به طور مثال، آنها که از لحاظ ظاهر اعتماد به نفس ندارند، زندگی اجتماعی برایشان بسیار دشوار خواهد شد. این افراد تصور خواهند کرد که در مجامع عمومی کسی به آنها توجه نخواهد کرد و مجبور خواهند شد که از اول تا آخر مجلس در گوشه ای تنها بنشینند.
    اگر این مسئله را در مقیاس کلی تر بررسی کنیم، فرد فاقد اعتماد به نفس ممکن است از انجام همه کارها سر باز زند و بی هدف باشد فقط به این دلیل که تصور میکند که توانایی انجام کاری را ندارد. اما الان دیگر زمانش رسیده است که این رویه را تغییر داده و این را باور کنید که شما قادر به انجام هر کاری که می خواهید هستید.
    ما اغلب معادله ها را به صورت وارونه می بینیم و فکر می کنیم که اعتماد به نفس را باید از طریق دیگران بدست آوریم در حالیکه این اعتماد به نفس ما است، توانایی ما در ارزشمند نگاه داشتن خود، عکس العمل ما نسبت به تصویری که در آینه می بینیم.
    چه چیز منجر به فقدان اعتماد به نفس می شود؟
    اعتماد به نفس پایین ممکن است درشرایط مختلف ایجاد شود. در محیط های اجتماعی ممکن است با افرادی سر و کار داشته باشید که شما را تحقیر می کنند. وضعیت ظاهریتان نیز تا حد زیادی در این زمینه موثر است.

    محیطی که در آن به دنیا آمده و پرورش یافته اید نیز بسیار روی اعتماد به نفس شما تاثیر دارد. بچه ای که هیچ وقت احساس نکرده است که فردی بخصوص است و از طرف والدین حمایت نمی شده است، با این تفکر رشد خواهد کرد که هیچ کس او را دوست نداشته و برای او ارزشی قائل نیست.

    محیط کار شما نیز روی اعتماد به نفستان تاثیر دارد. اگر کارهایتان مورد تشویق قرار نگیرد و توجهی به آنها نشود و همکارانتان وجودتان را نادیده بگیرند، اعتماد به نفستان کاهش پیدا خواهد کرد.

    کمبود اعتماد به نفس و افسردگی
    کمبود اعتماد به نفس دلیل قطعی افسردگی نیست اما بر اساس تحقیقات مختلف ثابت شده است که این دو پا به پای هم پیش می روند و سازمان جهانی بهداشت نیز در توضیحات خود فقدان اعتماد به نفس را به افسردگی نسبت داده است.


    1- کمبود اعتماد به نفس باعث می شود که شما تبدیل به دشمن ارزش های شخصیتان شوید. افکاری مانند: " اگر فقط کمی زیباتر بودم، اگر ورزشکار خوبی بودم، اگر جذاب و معروف بودم، اگر از پس درست کردن این بر می آمدم و ... " باعث خراب شدن کل زندگی شما می شوند. حتی اگر دیگران هم برای شما ارزش قائل شوند، صداهایی که دائما در گوش شما می پیچند باعث از بین رفتن آن ارزش ها می شوند. درست مثل نوشته های جولیا رابرتز در کتاب خود با عنوان "زن زیبا" که گفته افکار منفی خیلی سریع تر به درون ذهن شما نفوذ می کنند.

    افکار منفی ملکه ذهن شما می شوند و شما به همین دلیل نسبت به مشکلات موجود بی توجه می شوید و به صورت بخش جدانشدنی زندگی روزمره شما در می آیند. بر طبق آمار، سازمان جهانی بهداشت و درمان اعلام کرده است که تنها 25 درصد از کل افرادی که در سطح جهان مبتلا به بیماری افسردگی هستند تحت درمان مناسب قرار می گیرند.

    2- کمبود اعتماد به نفس در نوجوانان را جدی بگیرید زیرا در موارد بسیاری منجر به خودکشی می شود. در حال حاضر سومین عامل مرگ و میر در جهان خودکشی است که درصد عمده ای از آن به دلیل فقدان اعتماد به نفس روی می دهد
    3- کمبود اعتماد به نفس نه تنها در زندگی شغلی بزرگسالان تاثیر منفی می گذارد و قابلیت اجرایی آنان را کاهش می دهد بلکه در زندگی خانوادگی آنها نیز تاثیر گذاشته و باعث می شود که نسبت به شریک زندگی خود بی میل شوند و از قبال وظایف خود نسبت به فرزندان نیز در بمانند. فقدان اعتماد به نفس در کلیه امور زندگی انسان تاثیر می گذارد. این امر باعث می شود که فرد متحمل فشار رونی زیادی شود.
    هنگامیکه شما علایق خود را از دست دهید و از دوست داشتن دست بکشید قطعا دنیا برای شما تبدیل به یک مکان ترسناک می شود.

    چه کسانی در معرض ابتلا به آن هستند؟
    چون عوامل بسیاری ممکن است به از دست دادن اعتماد به نفس بیانجامد، می توان گفت که همه در معرض خطر ابتلا به آن هستند اما بعضی شرایط نسبتاً جدی تری دارند.

    همه انسانها ممکن است در یک جنبه از زندگی خود احساس کمبود اعتماد به نفس داشته باشند. اما همیشه راه هایی برای مقابله با این مشکلات وجود دارد. در اینجا راه هایی را به شما معرفی می کنیم که با انجام آنها بتوانید ارزش خود را در نظر خودتان بالاتر ببرید و اعتماد به نفستان را افزایش دهید.
    اگر می خواهید اعتماد به نفستان را دوباره به دست آورید، در اینجا چندین راه به شما معرفی می کنیم:


    1- خود را با دیگران مقایسه نکنید
    همیشه به یاد داشته باشید که انسانها با هم متفاوت اند. دلیلی ندارد که همه ما توانایی های یکسانی داشته باشیم و کارهای مشابهی انجام دهیم. اگر سعی کنید که خود را با هر کسی که سر راهتان قرار می گیرد مقایسه کنید، خیلی زود از خودتان خسته و دلسرد خواهید شد و دیگر قدرت انجام کاری را نخواهید داشت.

    2- خود را دست کم نگیرید
    سعی کنید که ارزش خود را به عنوان یک انسان کشف کنید. دلیل نمی شود که اگر کسی از شما خوشش نیامد و شما را فرد جالبی تصور نکرد، تصور همه مردم این باشد. اگر کسی از شما خوشش نیامد اصلاً ناراحت نشوید، مشکل خودش است نه شما. چون افراد زیادی هستند که شما را دوست می دارند و برایتان ارزش قائل اند.

    3- فهرستی از کارهایی که انجام داده اید و در آنها موفق بوده اید تهیه کنید
    سعی کنید روی کارهایی که در آن موفق بوده اید متمرکز شوید. اما اگر چنین چیزی در سابقه کاریتان پیدا نکردید اصلاً ناراحت نباشید. شاید پشت این همه ناتوانی لبخندی نهفته باشد و قدرتی باشد که بتواند باعث خنده دیگران شود و یا حتی شاید توانایی در شما وجود داشته باشد که هنوز کشفش نکرده اید. سعی کنید لیستی از کارهای انجام شده تان تهیه کنید. مهم نیست که کوتاه یا بلند باشد. با اینکه حتی ممکن است نتوانید فکرش را بکنید اما همین کارها می تواند اعتماد شما را دوباره به خودتان جلب کند.

    4- سر خود را بیشتر گرم کنید
    سعی کنید تفریحاتی برای خود درست کنید که به آنها علاقه دارید. ممکن است به کتاب خواندن علاقه مند باشید، یا به باشگاه بروید یا هر کار دیگری...هر چه زمان بیشتری به انجام کارهای مورد علاقه تان اختصاص دهید، کمتر وقت برای سرزنش خود و متاسف شدن برای خودتان خواهید گذاشت. اما مسئله مهم تر این است که این کار باعث می شود که شما احساس مفید بودن کنید و این به شما هدف می دهد.

    5- با افراد مثبت نشست و برخاست کنید:
    گاهی اوقات بودن در جمع افرادی که از خودتان هم دلسردتر و افسرده تر هستند، بیشتر به ضررتان خواهد بود. حتی اگر تنها باشید بیشتر به نفعتان خواهد بود تا با آنها. به جای چنین افرادی سعی کنید با افرادی مراوده کنید که می توانند شما را شاد کنند. اگر دور و اطرافتان را از دوستان نزدیک و خانواده پر کنید که شما را قبول دارند، می تواند سبب شود که شما هم خودتان را قبول داشته باشید.

    6- در جلسات روانشناسی شرکت کنید
    امروزه درمان های زیادی برای این مشکل پیشنهاد می شود. مجمع های بسیاری هم برای این منظور تشکیل می شود. به این افراد توصیه می شود که در این جلسات روانشناسی شرکت کنند چون بسیار موثر بوده است. کتاب ها و نوارهای زیادی هم در این زمینه ارائه می شود.

    7- با خودتان صادق باشید
    من چیزی در مورد شما نمی دانم، اما می دانم که امروز در این دنیا کینه و نفرت به اندازه کافی وجود دارد و در این موقعیت بدترین کار این است که شروع کنیم که از خودمان هم متنفر شویم. شما فقط یکبار به دنیا می آیید، و همین یکبار هم زندگی خیلی کوتاهی خواهید داشت، پس نگذارید که دیگران مانع شادی شما شوند.

    سعی کنید که توانایی های خود را بشناسید و ببینید که در چه زمینه هایی فردی ویژه هستید. افرادی که نمی توانند توانایی های شما را ببینند ارزش این را ندارند که دور و برتان باشند


    در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    021-88422495
    021-88472864
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  17. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12210
    نوشته ها
    508
    تشکـر
    112
    تشکر شده 329 بار در 212 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ارزوی مرگ

    نقل قول نوشته اصلی توسط اریانا نمایش پست ها
    ببخشید متوجه منظورتون نمیشم...
    برای سوالایی که پرسیدین ..درسته ...همه اینا وجود داره
    ؟؟؟؟؟؟
    اگر ویژگیها را تائید میکنید بنابر این به نظر بنده شما نیاز به روانشناس ندارید بلکه این یک واکنش طبیعی به مسائلی استکه از نظر شما پیش پا افتاده تلقی میگردد
    به عنوان مثال ؛در یک کلاس درس دو نفر وجود دارد که از وجود معلم بهره نمی برد

    اول شاگرد تنبلی که هیچ از بیانات استاد سر در نمی آورد .
    دوم کسی که از استادش بیشتر میداند .

    اگر شما جزو گروه دوم محسوب شوید ؛ بعنوان فرد برتر ؛ وبطور طبیعی دوستان کمی خواهید داشت و اگر ویژگیهای شما منحصر به فرد تلقی شود ؛ مورد آزار واذیت و حسادت نیز قرار خواهید گرفت

    و چون کسی نبوده شمارا راهنمائی و آموزش دهد تا بدون توجه به پیرامون خود ؛؛ خود ساخته شوید لذا در بین این دوحالت گیر کرده اید .

    برای نجات از این شرایط باید اول خود شناسی خود را افزایش دهید و بدانید در چه اموری منحصر به فرد هستید وچرا ؛ سپس با آزمون و خطا برای چند مورد از ویژگیهای خود ؛ قانون تعریف کنید و پس از تعریف قوانین شخصی ؛؛ با اطمینان از آنها استفاده کنید و نگران چیزی هم نباشید چون قوانین در طول استفاده ؛ تعدیل خواهند گردید .

    بعنوان مثال : از قوانین بنده این است که با اطمینان میدانم که اگر پسر و دختری ؛ بیش از 3 بار باهم دیدار ی بصورت خلوت داشته باشند ؛ اگر رابطه اولی باشند ؛ برقراری رابطه جنسی با ترفندهای پسر 99 درصد حتمی است و 1 درصد باقیمانده نیز اتفاقات یا خواست خدا برای نجات دختر است و عمدتا" مفعول واقع میشوند

    این قانون مدت مدیدیست که توسط اینجانب استفاده و ابراز میشود و تاکنون فقط 1 درصد خطا داشته است چون در کنار مطالعه ؛ باورها و توانائیهای خود را باهم تطبیق داده ام


    شما نیز به نوعی در این مسیر قراردارید اگربتوانید باورها وتوانائیهای خود را با مطالعه جهتدار ؛؛ هدفمند نمائید !!

    موفق باشید .

    .

  18. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16907
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم اعتماد به نفس

    سلام
    من الان در دوره امتحان نهایی هستم و فقط در امتحان اول تونستم نتیجه مورد نظر خودم رو بگیرم ولی در امتحانای بعدی هنوز نتونستم نمره کامل بگیرم و خیلی ناامید شدم ! به همین خاطر هنگام خوندن بهم استرس زیادی وارد میشه و این که میبینم بقیه دوستام نمره ای بهتر از من میگیرن خیلی حالمو بد میکنه و احساس می کنم توی درس خوندن اصلا اعتماد به نفس ندارم ! ولی این فقط در مورد درس خوندنه ! من در بقیه کارهام موفقم. لطفا راهنمایی کنید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. فقدان مهارت اجتماعی
    توسط sh_so در انجمن اختلال رشد سیستم عصبی
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 11-01-2014, 03:06 PM
  2. عدم اعتماد به نفس
    توسط rasolim در انجمن اضطراب
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 10-29-2014, 12:53 PM
  3. شک و عدم اعتماد در رابطه
    توسط شقایق دشت در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 07-10-2014, 09:03 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد