نمایش نتایج: از 1 به 23 از 23

موضوع: احساس مداوم عدم رضایت

1743
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30309
    نوشته ها
    320
    تشکـر
    60
    تشکر شده 103 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    8

    احساس مداوم عدم رضایت

    با سلام به همگی... من یه مشکلی دارم اونم اینه که سر هر موضوعی خودمو اذیت میکنم... بیش از حد به هر چیزی بهاء میدم و خیلی زندگی رو به خودم سخت میگیرم... مثلا اگه به عنوان مثال با کسی که بحثم میشه تا چند روز تو فکرشم و اذیت میشم ... نمیتونم راحت فراموش کنم... مثلا من رشته ای رو خوندم توی دانشگاهی که خیلی از دوستام آرزوشون بوده ولی بازم رضایت از خودم نداشتم و این یه سال که درسم تموم شده خیلی خودمو اذیت کردم... و خیلی موضوعات دیگه... خیلی چیزا راحت اعصابمو بهم میریزه، خیلی چیزای بی ارزش...چیکار کنم اینجوری نباشمو راحت با همه چیز کنار بیام؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina22 نمایش پست ها
    با سلام به همگی... من یه مشکلی دارم اونم اینه که سر هر موضوعی خودمو اذیت میکنم... بیش از حد به هر چیزی بهاء میدم و خیلی زندگی رو به خودم سخت میگیرم... مثلا اگه به عنوان مثال با کسی که بحثم میشه تا چند روز تو فکرشم و اذیت میشم ... نمیتونم راحت فراموش کنم... مثلا من رشته ای رو خوندم توی دانشگاهی که خیلی از دوستام آرزوشون بوده ولی بازم رضایت از خودم نداشتم و این یه سال که درسم تموم شده خیلی خودمو اذیت کردم... و خیلی موضوعات دیگه... خیلی چیزا راحت اعصابمو بهم میریزه، خیلی چیزای بی ارزش...چیکار کنم اینجوری نباشمو راحت با همه چیز کنار بیام؟
    سلام

    ببینید عزیز مطلب که فرمودید در مورد حالات خودتان خیلی کلی بود! و ممکنه ناشی از کمال پرستی, اختلال در حرمت و عزت نفس,حسادت,خود کم بینی, اضطراب و یا حتی وسواس باشه.

    پس چه بهتر انکه همانطور که اگر گلو درد میشویم به سراغ طبیب میرویم برای معاینه و گرفتن دارو جهت بهبودی و درمان , شما نیز جهت تشخیص دقیق و درمان به یکی از همکاران روانشناس ما جهت گرفتن

    مشاوره رجوع کنید.

    با ارزوی بهبودی برای شما

    سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30982
    نوشته ها
    912
    تشکـر
    459
    تشکر شده 876 بار در 507 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خود آزاری

    1-آیا در دستیابی به معیارهای ذهنی تان با مشکل مواجه میشوید؟
    2-آیا وقتی سعی در دستیابی به معیارهای تعیین شده ذهنیتان دارید، اغلب احساس ناکامی، افسردگی، اضطراب و یا خشم میکنید؟
    3-آیا تا به حال کسی به شما گفته است معیارهایی که برای خودتان تعیین میکنید خیلی سطح بالا هستند؟
    4-آیا به پایان رساندن یک تکلیف در یک مقطع زمانی خاص برایتان دشوار است؟
    5-آیا معمولا سعی میکنید اشتباه نکنید؟
    6-آیا کارهایتان را مرتبا به تعویق می اندازید؟
    7-آیا در تصمیم گیری ها دچار مشکل (تردید) هستید؟

    اگر جوابتان تنها به یکی از سوالات بالا بله است، به احتمال بسیار قوی شما یک فرد کمال گرا هستید کمال گرایی بر احساس، تفکر و رفتار شخص تاثیر میگذارد.
    -احساسات مرتبط با کمال گرایی: باعث احساس افسردگی، ناکامی، اضطراب و خشم میشود.مخصوصا زمانی که خود را مرتبا سرزنش میکنید که علی رغم وقتی که برای یک تکلیف خاص گذاشته اید نتوانسته اید آن را به بهترین نحو ممکن انجام دهید. -تفکر مرتبط با کمال گرایی:
    الف)روش فکری همه یا هیچ(سیاه و سفید): هر فعالیتی که کمتر از کیفیت تعیین شده در ذهنم انجام شود شکست تلقی میشود و اگر از دیگران کمک بخواهم ضعیف هستم.

    ب)افکار فاجعه آمیز: اگر در مقابل همکارانم اشتباه کنم و یا وقتی مهمان دارم نتوانم غذای خیلی خوبی درست کنم و یا نتوانم چندین نوع غذا درست کنم، فاجعه است.
    ج)پیشگویی آینده: اگرچه من تمام شب را بیدار ماندم تا پروژه کاری خوبی ارائه دهم ولی مطمئنم که فردا عملکرد خوبی که دقیقا از خودم انتظار دارم را نخواهم داشت.
    د)جملات باید و نبایدی: من نباید هیچ وقت اشتباه کنم. من باید همیشه کارها را به بهترین نحو ممکن انجام دهم. من نباید انرژی کمی صرف این فعالیت کنم. من باید خواسته دوستم را حتما انجام دهم. -رفتار مرتبط با کمال گرایی:

    • در موارد مزمن کمال گرایی،تکمیل کردن فعالیت ها سخت میشود یا کارها را به تعویق می اندازید و یا به راحتی تسلیم میشوید و از انجام فعالیت های روزانه و حتی فعالیت های مهم زندگی دست میکشید.
    • بیش از حد محتاط بودن و وسواس به خرج دادن در انجام فعالیت ها و تکالیف: به عنوان مثال صرف 3 ساعت برای تکلیفی که عملا فقط نیم ساعت وقت نیاز دارد.
    • وارسی و چک کردن بیش از حد: مثلا صرف وقت زیاد برای خواندن یک ایمیل کوتاه به رئیس مبادا اشتباه تایپی داشته باشید.
    • به طور مکرر سعی در بهبود تکالیف و فعالیت ها از طریق انجام مکرر آن: به این معنی که آنقدر یک تکلیف یا فعالیت را انجام میدهید که کاملا مسلط شوید و جایی برای اشتباه نماند.
    • تردید بر سر تصمیم های کوچک.مثلا کدام شال را بخرم؟ کدام جوراب را بخرم؟ کدام مانتو را بپوشم؟
    • اجتناب از انجام فعالیت های جدید و یا ریسک کردن در موقعیت های جدید از ترس اشتباه. مرحله 2: ابزارهایی جهت غلبه بر کمال گرایی
    ابزار 1:

    الف)تفکر واقع گرایانه:
    -چون افراد کمال گرا مرتبا در حال انتقاد از خود و خودسرزنشگری هستند، یکی از راههای مقابله با آن، جایگزین کردن جملات واقع گرایانه با افکار کمال گرایانه و انتقاد از خود میباشد.
    -خوب است که این جملات کمکی را مرتبا با خود تکرار کنید. حتی اگر اوایل به آنها اعتقاد ندارید، تکرار بیش از حد باعث میشود این جملات به یک عادت تبدیل شود و گفتگو های ذهنی منفی خودتان با خودتان را از بین ببرد.
    مثال هایی از جملات واقع گرایانه:
    -هیچکس کامل نیست
    -من سعی خودم را میکنم تکالیفم را انجام دهم حتی اگر اشتباه داشته باشم.
    -اشتباه کردن به این معنا نیست که من یک شکست خورده هستم.فقط به این معنی است که من هم مثل بقیه انسان هستم و هر انسانی اشتباه میکند
    -اشکالی ندارد که برخی مواقع نتوانم کارهایم را خوب انجام دهم. این مسئله برای همه پیش می آید
    -اشکالی ندارد بعضی افراد از من خوششان نیاید.قرار نیست همیشه و همه وقت، همه از من خوششان بیاید
    جملات واقع گرایانه را بر روی کارت های کوچکی بنویسید و همه جا با خود همراه داشته باشید
    ب)دیدن مسائل از زاویه دید دیگران:
    افراد کمال گرا برایشان سخت است که مسائل را از دید دیگران ببینند. دیدن مسائل از زاویه دید دیگران به شما کمک میکند تا حدی انعطاف پذیرتر باشید. از خودتان بپرسید آیا از دید یک دوست اوضاع همانقدر بد به نظر میرسد که من میبینم؟ آیا میتوانم همین مسئله را از زاویه دیگری ببینم؟ فرض میکنم یکی از دوستان نزدیکم همین مشکل را داشت، به او چه توصیه ای میکردم؟

    پ)کلی نگری:

    افراد دارای تفکر کمال گرایانه تمایل دارند درگیر جزییات شوند و وقت زیادی را صرف نگرانی درباره چیزهای کوچک میکنند(مثلا چه فونتی برای ایمیل زدن به رئیسم استفاده کنم؟).یک راه کمک کننده جهت کم کردن نگرانی درباره جزییات این است که از خودتان چند سوال بپرسید:
    -چقدر اهمیت دارد از چه فونتی استفاده کنم؟
    -بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟

    -اگر بدترین اتفاق ممکن بیفتد آیا میتوانم درستش کنم؟
    -آیا این مسئله انقدر مهم است که من را فردا یا هفته بعد هم درگیر کند؟
    ج)سازش یا به توافق رسیدن با خود: به عنوان مثال اگر باور دارید که اشتباه کردن در طول ارائه یک تکلیف به این معنی است که شما آدم بی کفایتی هستید، از خودتان بپرسید که "چه میزان انعطاف را در معیارهای سخت گیرانه ام میتوانم تحمل کنم؟". سپس معیارهای منطقی تر و واقعی تری برای خود درنظر بگیرید. چون خیلی برایتان اضطراب آور خواهد بود که به طور ناگهانی معیارهایتان را تغییر دهید، مرحله به مرحله این کار را انجام دهید. به عنوان مثال در مرحله اول به جای اینکه 5 ساعت از وقت خود را به یک تکلیف اختصاص دهید، 3 ساعت از وقتتان را به تکلیف مورد نظر اختصاص دهید. اجازه دهید یکبار از هر 5 بار اشتباه کنید. سپس در مراحل بعدی معیارها را آسانتر و دسترسی به آنها را برای خودتان راحت تر کنید. ابزار 2: تغییر رفتارهای کمال گرایانه:
    داشتن کمال گرایی در واقع داشتن نوعی ترس یا فوبیا از مرتکب اشتباه شدن و یا کامل نبودن است. بنابراین روبه رویی با ترس ها به صورت تدریجی و مداوم یکی از راههای موثر جهت غلبه بر ترسها و فوبیاها است. به عنوان مثال کسی که از سگ میترسد باید به صورت مداوم و تدریجی با سگها در ارتباط باشد تا متوجه شود که سگها آنطور که او در ابتدا تصور میکرد ترسناک نیستند. این روش بدین صورت است که شما به صورت تدریجی خود را در موقعیت هایی قرار میدهید که احتمال اشتباه وجود دارد و در گذشته از آنها از ترس اینکه مبادا اشتباه کنید، اجتناب میکردید.
    از مثال های زیر جهت مواجهه با ترسهایتان میتوانید استفاده کنید:
    -به کیفیت انجام کارها توجه نکنید.مهم این است که شما کارها را بتوانید انجام دهید. نه اینکه حتما کامل انجام دهید
    -اگر خسته یا ناراحت هستید به دیگران بگویید.این ضعف تلقی نمیشود.
    -خود را در موقعیت هایی قرار دهید که احتمال اشتباه وجود دارد.
    -از قصد چند اشتباه کوچک در انجام کارها داشته باشید.مثلا ایمیل هایی دهید که چند غلط تایپی داشته باشند
    -وسواس زیاد در انجام تکالیف نداشته باشید. فقط یک بار هر تکلیف را چک کنید.نه بیشتر
    -وقتی قرار است برایتان مهمان بیاید فقط 2 نوع غذا را در ذهنتان بیاورید و روی آن خیلی تمرکز نکنید و بلافاصله دست به کار شوید.
    -وقتی میخواهید وسیله ای بخرید فقط یک ارزیابی کلی کنید و زود تصمیم بگیرید. حتی اگر وسیله ای که خریده اید خیلی باب میلتان نباشد.(مهم نیست
    -فعالیت های جدید و موقعیت های جدید را امتحان کنید(بدون اینکه از قبل خود را آماده کنید).
    نکته: اگر وقت زیادی را برای وارسی یک تکلیف انجام میدهید که مطمئن بشوید خوب انجام داده اید یا نه، کم کم مثلا از یک ساعت به 30 دقیقه و سپس به 15 دقیقه
    تقلیل دهید

    تمرین، تمرین و تمرین تکنیک ها:

    شما باید بارها و بارها این تکالیف را انجام دهید تا با آنها احساس راحتی کنید. در ابتدا ممکن است از ترس اینکه اشتباه کنید بسیار اضطراب بالایی داشته باشید. کاملا طبیعی است. فقط باید با تمرین زیادِ این تکنیک ها، بر ترس خود غلبه کنید. آیا شما از اینکه معیارهایتان را کمی انعطاف پذیرتر کنید میترسید؟چون میترسید اشتباهات زیادی را مرتکب شوید؟ دو نکته زیر میتواند به شما کمک کند
    نکته 1: به یاد داشته باشید که کاهش سطح معیارهایتان به هیچ وجه به معنی این نیست که شما هیچ معیاری ندارید. هدف این نیست که شما تبدیل به یک آدم بیخیال شوید که همیشه عملکرد ضعیفی دارد. معیارهای واقعی معیارهایی هستند که به شما کمک میکنند فعالیت هایتان را به بهترین نحو ممکن انجام دهید بدون اینکه لطمه ای به خودتان و زندگی شخصیتان بزنید. اگر نمیدانید چگونه شروع کنید سعی کنید ابتدا مزایا و معایب انعطاف دادن به معیارهایتان را بنویسید و آنها را به ذهن بسپارید. زیرا به شما کمک میکند شجاعانه در جهت انجام آنها قدم بردارید.
    نکته 2: هیچ ایرادی ندارد از کسی کمک بخواهید. اگر در تعیین معیارهای جدید و سطح پایین تر با مشکل مواجه هستید از یک شخص حمایت کننده کمک بخواهید تا برای خودتان معیارهای جدیدتری در نظر بگیرید. ابزار 3: غلبه بر کمال گرایی:
    -تقسیم فعالیت های بزرگ به فعالیت های کوچک تر:
    تکالیف بزرگ و سخت را به تکالیف کوچک تر و قابل کنترل تر تقسیم کنید. در یک تقویم هدفتان را و همچنین زمان مشخص شده برای انجام آن را یادداشت کنید و سپس قدم های کوچک جهت رسیدن به آن هدف را بنویسید(مرحله به مرحله). فراموش نکنید وقتی به هر مرحله رسیدید به خودتان پاداش دهید. همچنین تعیین مقدار وقتی که برای هر مرحله لازم است را نیز یادداشت کنید. یادتان باشد هدف فقط انجام تکلیف است نه اینکه آن را به بهترین نحو ممکن انجام دهید.

    -اولویت بندی کردن فعالیت ها

    افراد کمال گرا اصولا در اینکه کدام فعالیت مهم تر است مشکل دارند. میتوانید کارهایتان را اولویت بندی کنید تا بدانید کدام از همه مهم تر است. یادتان باشد ایرادی ندارد که هر تکلیف را لزوما به طور 100% درست و کامل انجام دهید. مرحله3: به خودتان پاداش دهید
    یادتان باشد مواجه شدن با ترسها و تغییر شیوه های رفتاری گذشته کار آسانی نیست. پس همیشه برای خودتان پاداش یا تقویت هایی را در نظر بگیرید. پاداش یا تقویت میتواند هرچیزی باشد که شما را خوشحال میکند. مثل یک شب در رستوران شام خوردن، زنگ زدن و دیدن دوستان قدیمی یا حتی گزارش موفقیت هایتان به همسرتان و یا مشاورتان و گرفتن بازخورد مثبت از آنها.
    امضای ایشان
    دندانم شکست

    برای سنگریزه ای که در غذایم بود

    دردم گرفت

    نه برای دندانم

    برای کم شدن سوی چشم مادرم

  4. کاربران زیر از فرشته مهربان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : خود آزاری

    دوست عزیز مشکل شما اهمیت دادن بیش از اندازه به یک موضوعه

    به هر مشکل کوچک آنقدر فکر می‌کنند که بزرگتر و ترسناکتر می‌شود. به چیزهای مثبت هم آنقدر فکر می‌کنند که دیگر آنقدرها مثبت به نظر نمی‌رسند.
    تحلیل بیش از اندازه مسائل باعث می‌شود شادی که از لذت بردن چیزی در همان لحظه می‌توانید به دست آورید، ناپدید شود.
    البته فکر کردن درمورد مسائل بسیار خوب است اما فکر کردن بیش از اندازه باعث می‌شود زندگی‌تان دچار رکود شود و خوبی‌های زندگی‌تان را به دست خودتان نابود کنید.
    ۱. به همه چیز از دیدی وسیع‌تر نگاه کنید.
    افتادن در دام فکر کردن وسواسی و بیش از حد بسیار ساده است. به همین دلیل وقتی می‌بینید که بیش از انداز به موضوعی فکر می‌کنید، از خودتان بپرسید:
    آیا ۵ سال دیگر این موضوع اهمیتی خواهد داشت؟ یا حتی ۵ هفته دیگر؟
    وسیع‌تر کردن دید با همین یک سوال ساده خیلی زود شما را از تله فکر کردن وسواسی بیرون می‌آورد و کمکتان می‌کند بگذارید موقعیت خودش جلو رود و زمان و انرژی‌تان را روی چیزهایی که واقعاً اهمیت دارد متمرکز خواهد کرد.
    ۲. برای تصمیم‌گیری‌هایتان، محدوده‌های زمانی کوتاه‌تر بگذارید.
    اگر برای تصمیم‌گیری‌هایتان فرجه زمانی نداشته باشید، مدام در افکارتان شناور شده و از همه زوایا به صورت افراطی به مسایل نگاه می‌کنید.
    پس سعی کنید یاد بگیرید در تصمیم‌گیری‌ها بهتر عمل کنید و با گذاشتن محدوده زمانی در زندگی روزمره‌تان، وارد عمل شوید. حال چه این تصمیم بزرگ و مهم باشد و چه کوچک و جزئی.
    این روش‌ها می‌تواند کمکتان کند:
    برای تصمیمات کوچکی مثل اینکه بروید ظرف‌ها را بشویید، به ایمیلی جواب بدهید یا کار کنید، ۳۰ ثانیه به خودتان فرصت دهید تا تصمیم بگیرید.
    برای تصمیمات بزرگتر که ممکن است الان هفته‌ها و ماه‌ها وقتتان را بگیرد، فرجه ۳۰ دقیقه‌ای یا تا پایان آن روز کاری بگذارید.
    ۳. مرد عمل باشید.
    وقتی بدانید چطور می‌توانید با اقدامات مستمر هر روزتان را شروع کنید، آنوقت دست از فکر کردن بیش از اندازه و وسواسی برخواهید داشت.
    گذاشتن ضرب‌العجل راهی است که کمکتان می‌کند بیشتر مرد عمل شوید.
    برداشتن قدم‌های کوچک رو به جلو و تمرکز کردن روی هر قدم در هر لحظه عادت دیگری است که برای این هدف کمکتان می‌کند.
    این روش خیلی خوب عمل می‌کند چون باعث می‌شود احساس اضطراب زیادی نکنید و برداشتن فقط یک قدم آنقدر کوچک است که اسیر ترس‌تان نمی‌کند.
    ۴. بفهمید که کنترل همه چیز دست شما نیست.
    اینکه سعی کنید ۵۰ مرتبه به موضوعی فکر کنید، راهی است که بتوانید کنترل همه چیز را به دست آورید. همه احتمالات را در نظر بگیرید که مبادا دچار اشتباه نشوید، شکست نخورید یا احمق به نظر نرسید.
    اما همه اینها بخشی از زندگی هستند. همه کسانی که تحسینشان می‌کنید و زندگی داشته‌اند که الهام‌بخش شماست، در زندگی گاهی با شکست روبه‌رو شده‌اند. آنها هم اشتباه کرده‌اند.
    اما در بیشتر موارد آنها به این شکست‌ها بعنوان بازخوردی ارزشمند نگاه کرده‌اند و از آنها درس گرفته‌اند. چیزهایی که ممکن است به ظاهر منفی برسد چیزهای زیادی به آنها آموخته و به رشد آنها کمک کرده است.
    پس دست از کنترل کردن همه چیز بردارید. این تلاش جواب نمی‌دهد زیرا قادر نخواهید بود همه سناریوهای ممکن را از قبل ببینید.
    البته گفتن این راحت‌تر از انجام دادنش است. پس گام به گام جلو روید.
    ۵. در موقعیت‌هایی که می‌دانید نمی‌توانید درست فکر کنید، فکر نکنید.
    گاهی اوقات وقتی گرسنه‌تان است یا روی تخت دراز کشیده‌اید که بخوابید، فکرهای منفی به سراغتان می‌آیند.
    باید بتوانید این افکار را سریع دستگیر کرده و به خودتان بگویید:
    «نه، نه. قرار نیست الان به اینها فکر کنم.»
    وقتی گرسنه یا خواب‌آلود هستید، ذهنتان نمی‌تواند درست و روشن فکر کند. به همین دلیل همان دیالوگ «نه، نه» را با خودتان تکرار کنید و آن فکر را برای زمانی بگذارید که بتوانید بهتر فکر کنید.
    ۶. خودتان را در ترس‌های مبهم گم نکنید.
    یکی دیگر از دام‌هایی که ممکن است گرفتار آن شوید این است که در ترس‌های مربوط به موقعیت زندگی‌تان گم شوید و ذهنتان سناریو‌هایی فاجعه‌بار درمورد اتفاقاتی که ممکن است بیفتد سر هم کند.
    یاد بگیرید که صادقانه از خودتان سوال کنید، بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟
    و بعد که فهمیدید بدترین اتفاق ممکن چیست، کمی وقت برای فکر کردن به اینکه برای جلوگیری از بروز آن اتفاق چه می‌توانید بکنید، صرف کنید.
    به مرور خواهید فهمید که بدترین اتفاقی که ممکن است در واقعیت بیفتد آنقدرها که فکر می‌کردید ترسناک نیست.
    ۷. ورزش کنید.
    شاید به نظرتان کمی عحیب برسد اما ورزش کردن، مخصوصاً کار با وزنه، فشارها و نگرانی‌های درونی‌تان را خالی می‌کند.
    ورزش باعث می‌شود قاطعیت بیشتری در زندگی پیدا کنید و رویکردتان را به مسائل تغییر دهید.
    ۸. بیشتر وقتتان را در زمان حال سپری کنید.
    با بودن در زمان حال در زندگی روزمره‌تان به جای زندگی کردن در گذشته یا آینده، می توانید وقت بیشتری را که قبلاً صرف فکر کردن بیش از حد می‌کردید، از زندگی لذت ببرید.
    سه راهی که کمکتان می‌کند با زمان حال ارتباط برقرار کنید:
    – کمی آهسته‌تر. کاری که در حال حاضر مشغول انجامش هستید را کمی کندتر انجام دهید. مثلاً کندتر حرکت کنید، آرام‌تر حرف بزنید، آهسته‌تر رانندگی کنید. با این کار بیشتر می‌فهمید که چطور از بدنتان استفاده می‌کنید و از اتفاقات دور و برتان هم آگاه‌تر می‌شوید.
    – به خودتان بگویید: خوب حالا من… من معمولاً به خودم می‌گویم: حالا من x هستم و x دندان‌هایم را مسواک می‌زند، در جنگل قدم می‌زند، یا ظرف‌ها را می‌شوید. همین یادآوری ساده به ذهنتان کمک می‌کند از پریشانی بیرون آید و تمرکزتان را به اتفاقی که در آن لحظه می‌افتد معطوف می‌کند.
    – قطع کنید، دوبار وصل شوید. اگر احساس می‌کنید درگیر فکر کردن وسواسی شده‌اید، آن فکر را با داد زدن این در ذهنتان به خود قطع کنید: بسه! بعد دوباره به زمان حال وصل شوید و یک تا دو دقیقه روی اتفاقاتی که اطرافتان می‌افتد تمرکز کنید. سعی کنید همه چیز را بشنوید، حس کنید، ببویید، ببینید و روی پوستتان لمس کنید.
    ۹. بیشتر وقتتان را با کسانی بگذرانید که بیش از حد فکر نمی‌کنند.
    محیط اجتماعی‌تان نقش مهمی دارد و نه فقط افراد و گروه‌هایی که به زندگی واقعی‌تان نزدیک هستند. چیزهایی که می‌خوانید، گوش می‌کنید یا می‌بینید هم موثر هستند. وبلاگ‌ها، کتاب‌ها، فیلم‌ها و موزیک‌های زندگی‌تان.
    پس به این فکر کنید که آیا منابعی در زندگی‌تان هست، چه نزدیک چه دور، که بیش از اندزه فکر کردن را در شما ترغیب می‌کند؟ و به آدم‌ها و منابعی که تاثیری متضاد در شما دارند فکر کنید.
    راه‌هایی پیدا کنید که بیشتر وقت و توجه‌تان را صرف افراد و منابعی کنید که تاثیری مثبت بر تفکرتان دارند.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  6. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30309
    نوشته ها
    320
    تشکـر
    60
    تشکر شده 103 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    ببینید عزیز مطلب که فرمودید در مورد حالات خودتان خیلی کلی بود! و ممکنه ناشی از کمال پرستی, اختلال در حرمت و عزت نفس,حسادت,خود کم بینی, اضطراب و یا حتی وسواس باشه.

    پس چه بهتر انکه همانطور که اگر گلو درد میشویم به سراغ طبیب میرویم برای معاینه و گرفتن دارو جهت بهبودی و درمان , شما نیز جهت تشخیص دقیق و درمان به یکی از همکاران روانشناس ما جهت گرفتن

    مشاوره رجوع کنید.

    با ارزوی بهبودی برای شما

    سپاس

    دکتر
    بله کمال گرام... رفتم گفتن فقط خودم میتونم به خودم کمک کنم...

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina22 نمایش پست ها
    با سلام به همگی... من یه مشکلی دارم اونم اینه که سر هر موضوعی خودمو اذیت میکنم... بیش از حد به هر چیزی بهاء میدم و خیلی زندگی رو به خودم سخت میگیرم... مثلا اگه به عنوان مثال با کسی که بحثم میشه تا چند روز تو فکرشم و اذیت میشم ... نمیتونم راحت فراموش کنم... مثلا من رشته ای رو خوندم توی دانشگاهی که خیلی از دوستام آرزوشون بوده ولی بازم رضایت از خودم نداشتم و این یه سال که درسم تموم شده خیلی خودمو اذیت کردم... و خیلی موضوعات دیگه... خیلی چیزا راحت اعصابمو بهم میریزه، خیلی چیزای بی ارزش...چیکار کنم اینجوری نباشمو راحت با همه چیز کنار بیام؟

    سلام مینا جان
    حرفاتون رو خوندم یاد خودم افتادم!
    من هم تا حدودی این خصوصیات رو داشتم و از وقتی فهمیدم اسمش کمال گراییه و داره خیلی اذیتم میکنه میخواستم کم کم کنارش بذارم
    به نظرم همونطور که آقای دکتر شهرام گفتن اگه بتونید با کمک یک مشاور که خیلی نزدیک و جزئی بتونید حرفاتونو بهشون بزنید بهتر میشه این مسئله رو حل کرد
    اما در کنارش اول باید خودتون بخواین
    یعنی وقتی میبینین به خاطر این ویژگی ها دارین آسیب میبینین باید بپذیرینش و به فکر حل و درمانش باشید
    علاوه بر مشاوره مطالعه ی کتاب های مربوطه به نظرم میتونه خیلی کمکتون کنه
    مثلا کتاب غلبه بر کمال خواهی و کتاب هایی از این دست
    کتاب های خودیاری میتونن خیلی مفید باشن به شرطی که بتونیم بهشون عمل کنیم.

    سعی کنید کم کم از این دنیای کمال طلبی فاصله بگیرید اون موقع هست که زندگی رو به رنگ زیباتری خواهید دید و میبینید که چقدر لذت زندگی کردن بیشتره که با کمالگرایی این لذت خیلی کمرنگ میشه گاها.

    به این نکته هم دقت کنید خوش بین بودن و مثبت نگری و کمک خودتون میتونه خیلی مفید واقع بشه
    سعی کنید گاهی مواقع از عمد یه کاری رو اشتباه انجام بدید که یاد بگیرید ادم ممکنه گاهی اشتباه کنه و زندگی اونقدرا بد نمیشه با یه اشتباه کوچیک
    یه مدت طول میکشه و اوایلش سخت هست ولی همینکه استارت رو بزنید براتون راحت تر و لذت بخش تر هم میشه.
    امیدوارم این موضوع براتون زودتر حل بشه.

  9. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina22 نمایش پست ها
    بله کمال گرام... رفتم گفتن فقط خودم میتونم به خودم کمک کنم...
    سلام

    نه عزیز حتما یک مشاور و روانشناس آگاه میتونه کمکت کنه

    موفق باشی

    سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30309
    نوشته ها
    320
    تشکـر
    60
    تشکر شده 103 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    نه عزیز حتما یک مشاور و روانشناس آگاه میتونه کمکت کنه

    موفق باشی

    سپاس

    دکتر
    سلام. مشاوره و روانشناس پیش چهار، پنج نفر رفتم که یا راه حل نداشتن یا گفتن خودم میتونم به خودم کمک کنم... بازم مرسی

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30309
    نوشته ها
    320
    تشکـر
    60
    تشکر شده 103 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام مینا جان
    حرفاتون رو خوندم یاد خودم افتادم!
    من هم تا حدودی این خصوصیات رو داشتم و از وقتی فهمیدم اسمش کمال گراییه و داره خیلی اذیتم میکنه میخواستم کم کم کنارش بذارم
    به نظرم همونطور که آقای دکتر شهرام گفتن اگه بتونید با کمک یک مشاور که خیلی نزدیک و جزئی بتونید حرفاتونو بهشون بزنید بهتر میشه این مسئله رو حل کرد
    اما در کنارش اول باید خودتون بخواین
    یعنی وقتی میبینین به خاطر این ویژگی ها دارین آسیب میبینین باید بپذیرینش و به فکر حل و درمانش باشید
    علاوه بر مشاوره مطالعه ی کتاب های مربوطه به نظرم میتونه خیلی کمکتون کنه
    مثلا کتاب غلبه بر کمال خواهی و کتاب هایی از این دست
    کتاب های خودیاری میتونن خیلی مفید باشن به شرطی که بتونیم بهشون عمل کنیم.

    سعی کنید کم کم از این دنیای کمال طلبی فاصله بگیرید اون موقع هست که زندگی رو به رنگ زیباتری خواهید دید و میبینید که چقدر لذت زندگی کردن بیشتره که با کمالگرایی این لذت خیلی کمرنگ میشه گاها.

    به این نکته هم دقت کنید خوش بین بودن و مثبت نگری و کمک خودتون میتونه خیلی مفید واقع بشه
    سعی کنید گاهی مواقع از عمد یه کاری رو اشتباه انجام بدید که یاد بگیرید ادم ممکنه گاهی اشتباه کنه و زندگی اونقدرا بد نمیشه با یه اشتباه کوچیک
    یه مدت طول میکشه و اوایلش سخت هست ولی همینکه استارت رو بزنید براتون راحت تر و لذت بخش تر هم میشه.
    امیدوارم این موضوع براتون زودتر حل بشه.
    سلام عزیزم... خیلی سعی کردم ولی تاثیری نداشته... تو همون لحظه که این حس ها به سراغم میاد خودمو آروم میکنم ولی بازم راضی نمیشم... پیش چن تا مشاور رفتم، یکیشون که کامل گوش نمیداد، یکیشون گفت وسواس فکری داری، یکیشون گفت ازدواج کنم !، یکیشونم گفت فقط خودم میتونم به خودم کمک کنم، یکی دیگه هم که برنامه غذایی داد که اعصابم آروم شه همین! ولی این حسها واقعا دس خودم نیس...

  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina22 نمایش پست ها
    سلام. مشاوره و روانشناس پیش چهار، پنج نفر رفتم که یا راه حل نداشتن یا گفتن خودم میتونم به خودم کمک کنم... بازم مرسی

    متاسفم با این همه نامشاور!!!!!
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  14. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30309
    نوشته ها
    320
    تشکـر
    60
    تشکر شده 103 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    متاسفم با این همه نامشاور!!!!!
    متاسفانه مشاور خوب خیلی کمه... من ک ازشون مشاوره ای ندیدم تا حالا

  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28867
    نوشته ها
    311
    تشکـر
    148
    تشکر شده 268 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina22 نمایش پست ها
    متاسفانه مشاور خوب خیلی کمه... من ک ازشون مشاوره ای ندیدم تا حالا
    آره واقعلا مشاور خوب خیلی کمه منم همین کمالگرایی رو داشتم و تا وقتی متوجهش نبودم و تعدیلش نکردم کلی به زندگیم لطمه زد پیش چند تا مشاور رفتم که همشون به درد نخور بودن ولی با یه مشاور آشنا شدم که خیلی کارش عالی بود و دو ساله دارم پیشش میرم مشاور اگه مشاور باشه مطمئن باش مشکلت حل میشه اونا فقط مدرک داشتن. اگه دوست داشتی بهت معرفی کنم؟ البته اگه همشهری باشیم ...
    ویرایش توسط moeinvk : 09-12-2017 در ساعت 01:27 PM

  16. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina22 نمایش پست ها
    متاسفانه مشاور خوب خیلی کمه... من ک ازشون مشاوره ای ندیدم تا حالا
    ساکن کجا هستید عزیز؟

    سپاس
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  17. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30309
    نوشته ها
    320
    تشکـر
    60
    تشکر شده 103 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    ساکن کجا هستید عزیز؟

    سپاس
    اصفهان

  18. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30309
    نوشته ها
    320
    تشکـر
    60
    تشکر شده 103 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط moeinvk نمایش پست ها
    آره واقعلا مشاور خوب خیلی کمه منم همین کمالگرایی رو داشتم و تا وقتی متوجهش نبودم و تعدیلش نکردم کلی به زندگیم لطمه زد پیش چند تا مشاور رفتم که همشون به درد نخور بودن ولی با یه مشاور آشنا شدم که خیلی کارش عالی بود و دو ساله دارم پیشش میرم مشاور اگه مشاور باشه مطمئن باش مشکلت حل میشه اونا فقط مدرک داشتن. اگه دوست داشتی بهت معرفی کنم؟ البته اگه همشهری باشیم ...
    خیلی آزاردهنده ست... از هیچ چیزی رضایت ندارم... کدوم شهر هستین؟

  19. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina22 نمایش پست ها
    اصفهان
    سلام

    به دانشگاه پزشکی و روانپزشکی اصفهان و کلنیک اونجا رجوع کنید.

    سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  20. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30309
    نوشته ها
    320
    تشکـر
    60
    تشکر شده 103 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    به دانشگاه پزشکی و روانپزشکی اصفهان و کلنیک اونجا رجوع کنید.

    سپاس

    دکتر
    ممنون

  21. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28867
    نوشته ها
    311
    تشکـر
    148
    تشکر شده 268 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina22 نمایش پست ها
    خیلی آزاردهنده ست... از هیچ چیزی رضایت ندارم... کدوم شهر هستین؟
    آره واقعا خیلی آزار دهندست آدم هیچ وقت آرامش درونی نمیتونه پیدا کنه ... من مشهد هستم

  22. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30309
    نوشته ها
    320
    تشکـر
    60
    تشکر شده 103 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط moeinvk نمایش پست ها
    آره واقعا خیلی آزار دهندست آدم هیچ وقت آرامش درونی نمیتونه پیدا کنه ... من مشهد هستم
    دقیقا... من اصفهانم... مشاورتون روش خاصی داره یا حرفاش متفاوته؟ اینجا نتیجه نگرفتم...

  23. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28867
    نوشته ها
    311
    تشکـر
    148
    تشکر شده 268 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina22 نمایش پست ها
    دقیقا... من اصفهانم... مشاورتون روش خاصی داره یا حرفاش متفاوته؟ اینجا نتیجه نگرفتم...
    هردوتاش روان تحلیلگری میکنه بر اساس نظریه یونگ (آرکی تایپهای انواع مردان و انواع زنان). مهم این بود که تشخیصش درست بود . من از نوجوانی تا الان درگیر این مسایل بودم و مدام پیش مشاوره میرفتم و مشاورها هم دو سه دسته بودن و اصل مشکل من رو نمیفهمیدن
    یا همه امید الکی میدن آفرین تو راست میگی و ... و پول میگیرن تا ازت تعریف کنن یه سری ها هم فقط انژی مثبت یاد گرفتن و همه چیو مثبت میدیدن و تشویق میکردن به پیشرفت و درس خوندن و ... یه سری مشاورها هم که برعکس سرزنشت میکنن و میگن مشکل از تو هستش و ...
    اما من وقتی یه جلسه صحبت کردم (از اصل موضوع هم صحبت نکردم چون نه میدونستم کمالگرام نه .... از نارضایتی هام تو کار و درس و زندگی و ... گفتم. با توجه به صحبتهای خودم و دو تا تستی که ازم گرفت گفت ریشه مشکلت این چند تا مساله هستند و اینارو اینجوری باید حل کنی بقیه مسائلت هم خود به خود حل میشه)
    ولی کاری که این مشاور کرد اول اینکه اصلا قضاوتم نکرد دوم اینکه خودم رو به خودم شناسوند دو تا تست پیشش دادم و با تحلیل این تستها فهمیدم کجاها مشکل دارم, تو کدوم زمینه ها قوی هستم و تو کدوم زمینه ها ضعیف هستم , نقاط قوتم رو روش تکیه کردم و نقاط ضعفم رو سعی در بر طرف کردنش کردم
    این مسایلی که ما داریم مشکل نیست هر کسی تو بعضی مسایل شدت داره تو بعضی مسایل ضعف داره فقط باید یاد بگیریم اینهارو به حد تعادل برسونیم
    مثلا همین کمالگرایی رو میگفت چیز بدی نیست به شرطی که درست هدایش کنی و به حد تعادل رسونی و اگر در جای درست ازش استفاده کنی به موفقیت هم میرسی
    با تستها و مشاوره ای که باهاش داشتم فهمیدم تو زمینه اجرایی و کار خیلی قوی ترم و این کمالگرایی رو تو این زمیته هدایت کردم نتیجش این شد که 7و8 سال دنبال این بودم که یه کار پاره وقت داشته باشم که 500 در ماه بهم بدن فعلا بیکار نباشم و پیدا نمیکردم اما بعد یه مدت تلاش الان تونستم کار ثابت با حقوق خوب و بیمه و ... پیدا کنم
    اینقدری رفتار و اخلاقم فرق کرده که همه اطرافیانم میگن چقدر فرق کردی نسبت به قبلت چیکار کردی اینقدر پیشرفت کردی ...
    ویرایش توسط moeinvk : 09-16-2017 در ساعت 11:49 AM

  24. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عدم رضایت از زندگی

    ناخشنودی بسیاری از کسانی که از زندگی خود راضی نیستند، محرومیت نیست، بلکه ناچیز شمردن و اهمیت ندادن به چیزهایی است که دارند. اگر روحیه ی فرد، این گونه باشد که آن چه را دارد ناچیز می شمارد و لذت خود را در آن چیزی می داند که ندارد، در این صورت، راه تحقق رضایت از زندگی، تأمین خواسته ها و افزایش سطح زندگی نیست؛
    زیرا او به هر سطحی از زندگی که برسد، باز همین الگوی فکری را دارد که: «آن چه دارم ناچیز است و خوش بختی در چیزهای بالاتری است که ندارم».


    بدون شک، زندگی «داشته ها» و «نداشته ها»ی فراوانی دارد. اگر انسان به داشته های خود توجه کند و از آن ها لذت ببرد، راحت تر می تواند نداشته ها را تحمل کند. اما اگر کسی داشته های خود را نبیند، زندگی را یک سره محرومیت می داند و در آن هیچ نقطه ی امیدی نمی یابد




    از سوی دیگر، چنین افرادی به جهت آرزوهای بی حد و مرزی که دارند، هیچ گاه به خواسته های خود دست نمی یابند و همواره به خاطر آن ها حسرت می خورند. لذا آرزوهای دور و دراز، سبب می شود که انسان، داشته های خود را کوچک ببیند و از آن ها لذت نبرد و نسبت به نداشته ها نیز حسرت بخورد. به همین جهت امام علی(ع) می فرماید: از آرزوها [ی طولانی] بپرهیزید؛ زیرا نشاط نعمت هایی را که دارید، از میان می برد و آن ها را نزد شما کوچک می سازد و حسرتِ آن چه را که آرزو دارید، در پی می آورد.


    بدون شک، زندگی «داشته ها» و «نداشته ها»ی فراوانی دارد. اگر انسان به داشته های خود توجه کند و از آن ها لذت ببرد، راحت تر می تواند نداشته ها را تحمل کند. اما اگر کسی داشته های خود را نبیند، زندگی را یک سره محرومیت می داند و در آن هیچ نقطه ی امیدی نمی یابد و همه ی زندگی، یک پارچه برای او سختی و تلخی است و واقعاً چنین زندگی ای را نمی توان تحمل کرد. لذا بردباری نیز از میان می رود و فرد، توان تحمّل سختی ها را نخواهد داشت .

  25. کاربران زیر از Bita moein بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30309
    نوشته ها
    320
    تشکـر
    60
    تشکر شده 103 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خود آزاری

    نقل قول نوشته اصلی توسط moeinvk نمایش پست ها
    هردوتاش روان تحلیلگری میکنه بر اساس نظریه یونگ (آرکی تایپهای انواع مردان و انواع زنان). مهم این بود که تشخیصش درست بود . من از نوجوانی تا الان درگیر این مسایل بودم و مدام پیش مشاوره میرفتم و مشاورها هم دو سه دسته بودن و اصل مشکل من رو نمیفهمیدن
    یا همه امید الکی میدن آفرین تو راست میگی و ... و پول میگیرن تا ازت تعریف کنن یه سری ها هم فقط انژی مثبت یاد گرفتن و همه چیو مثبت میدیدن و تشویق میکردن به پیشرفت و درس خوندن و ... یه سری مشاورها هم که برعکس سرزنشت میکنن و میگن مشکل از تو هستش و ...
    اما من وقتی یه جلسه صحبت کردم (از اصل موضوع هم صحبت نکردم چون نه میدونستم کمالگرام نه .... از نارضایتی هام تو کار و درس و زندگی و ... گفتم. با توجه به صحبتهای خودم و دو تا تستی که ازم گرفت گفت ریشه مشکلت این چند تا مساله هستند و اینارو اینجوری باید حل کنی بقیه مسائلت هم خود به خود حل میشه)
    ولی کاری که این مشاور کرد اول اینکه اصلا قضاوتم نکرد دوم اینکه خودم رو به خودم شناسوند دو تا تست پیشش دادم و با تحلیل این تستها فهمیدم کجاها مشکل دارم, تو کدوم زمینه ها قوی هستم و تو کدوم زمینه ها ضعیف هستم , نقاط قوتم رو روش تکیه کردم و نقاط ضعفم رو سعی در بر طرف کردنش کردم
    این مسایلی که ما داریم مشکل نیست هر کسی تو بعضی مسایل شدت داره تو بعضی مسایل ضعف داره فقط باید یاد بگیریم اینهارو به حد تعادل برسونیم
    مثلا همین کمالگرایی رو میگفت چیز بدی نیست به شرطی که درست هدایش کنی و به حد تعادل رسونی و اگر در جای درست ازش استفاده کنی به موفقیت هم میرسی
    با تستها و مشاوره ای که باهاش داشتم فهمیدم تو زمینه اجرایی و کار خیلی قوی ترم و این کمالگرایی رو تو این زمیته هدایت کردم نتیجش این شد که 7و8 سال دنبال این بودم که یه کار پاره وقت داشته باشم که 500 در ماه بهم بدن فعلا بیکار نباشم و پیدا نمیکردم اما بعد یه مدت تلاش الان تونستم کار ثابت با حقوق خوب و بیمه و ... پیدا کنم
    اینقدری رفتار و اخلاقم فرق کرده که همه اطرافیانم میگن چقدر فرق کردی نسبت به قبلت چیکار کردی اینقدر پیشرفت کردی ...
    چه خوب... مشاوره هایی که من رفتم، یا گفتن فقط خودم میتونم به خودم کمک کنم، یا حوصله نداشتن گوش بدن، یا گفتن ازدواج کن، یا فقط گوش کردن... کمالگراییم رو هم خودم فهمیدم با ویژگیهایی که دارم...

  27. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30309
    نوشته ها
    320
    تشکـر
    60
    تشکر شده 103 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : عدم رضایت از زندگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Bita moein نمایش پست ها
    ناخشنودی بسیاری از کسانی که از زندگی خود راضی نیستند، محرومیت نیست، بلکه ناچیز شمردن و اهمیت ندادن به چیزهایی است که دارند. اگر روحیه ی فرد، این گونه باشد که آن چه را دارد ناچیز می شمارد و لذت خود را در آن چیزی می داند که ندارد، در این صورت، راه تحقق رضایت از زندگی، تأمین خواسته ها و افزایش سطح زندگی نیست؛
    زیرا او به هر سطحی از زندگی که برسد، باز همین الگوی فکری را دارد که: «آن چه دارم ناچیز است و خوش بختی در چیزهای بالاتری است که ندارم».


    بدون شک، زندگی «داشته ها» و «نداشته ها»ی فراوانی دارد. اگر انسان به داشته های خود توجه کند و از آن ها لذت ببرد، راحت تر می تواند نداشته ها را تحمل کند. اما اگر کسی داشته های خود را نبیند، زندگی را یک سره محرومیت می داند و در آن هیچ نقطه ی امیدی نمی یابد




    از سوی دیگر، چنین افرادی به جهت آرزوهای بی حد و مرزی که دارند، هیچ گاه به خواسته های خود دست نمی یابند و همواره به خاطر آن ها حسرت می خورند. لذا آرزوهای دور و دراز، سبب می شود که انسان، داشته های خود را کوچک ببیند و از آن ها لذت نبرد و نسبت به نداشته ها نیز حسرت بخورد. به همین جهت امام علی(ع) می فرماید: از آرزوها [ی طولانی] بپرهیزید؛ زیرا نشاط نعمت هایی را که دارید، از میان می برد و آن ها را نزد شما کوچک می سازد و حسرتِ آن چه را که آرزو دارید، در پی می آورد.


    بدون شک، زندگی «داشته ها» و «نداشته ها»ی فراوانی دارد. اگر انسان به داشته های خود توجه کند و از آن ها لذت ببرد، راحت تر می تواند نداشته ها را تحمل کند. اما اگر کسی داشته های خود را نبیند، زندگی را یک سره محرومیت می داند و در آن هیچ نقطه ی امیدی نمی یابد و همه ی زندگی، یک پارچه برای او سختی و تلخی است و واقعاً چنین زندگی ای را نمی توان تحمل کرد. لذا بردباری نیز از میان می رود و فرد، توان تحمّل سختی ها را نخواهد داشت .
    عدم رضایت نیس مشکل من، خودآزارم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رایت بیش از 700 مگا بایت بر روی یک سی دی
    توسط CÆSAR در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-10-2015, 06:45 PM
  2. تشخیص 64 بیت یا 32 بیت بودن ویندوز
    توسط CÆSAR در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 07-10-2015, 12:06 AM
  3. داشته هایت را مدیون نداشته هایت هستی
    توسط مرسانا 19 در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 06-13-2015, 04:41 PM
  4. نظارت و مدیریت فعالیت های فرزندان HomeGuard Activity Monitor
    توسط Dr . Security در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 03-16-2015, 06:10 AM
  5. عوامل مؤثر در کیفیت و کمیت رابطه زناشویی
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی جنسی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-14-2013, 12:50 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد