نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: عذاب وجدان و مشکلات من

741
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24120
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    عذاب وجدان و مشکلات من

    با سلام

    درخواست کمک دارم از شما داستان من برمی گرده به روز جمعه درحال رانندگی بودم به همراه خانمم و برادرخانمم که موتوری دیدم باربند عقبش افتاده کنار لاستیک عقبش و سر تقاطع وصال -بلوارکشاورز جلوی من پیچید پائین می خواستم بهش بگم ولی امکان پیچیدن وجود نداشت برام و رد کردم چهارراه رو دقیقا موتوری پیچید به سمت پائین اما اونجا چراغ داشت و احتمالا متوقف شده استرس شدیدی تمام وجودم رو گرفت که نتونستم بهش بگم چون هرآن امکان داره قلاب باربند گیر کنه به لاستیکش و مشکلی جدی پیش بیاد رسیدم تقاطع بعدی خواستم دور بزنم برگردم بهش بگم ولی گفتم اگه برادرخانمم و خانمم بدونن چرا برگشتم پیش خودشون میگن بابا طرف چقدر حساسه و ازاین حرفا .. خلاصه داستان من و عذاب وجدانی که درموارد مشابه برام پیش اومده و روزگارم سیاه شده خاوهشا منو راهنمائی کنید چه کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ممنونم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18720
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    117
    تشکر شده 142 بار در 96 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : عذاب وجدان و مشکلات من

    سلام
    مشکلی برای موتوری پیش نیامده شما الکی حرص نخور. اگه همیشه حساسیت دارید به روانپزشک مراجعه کن

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : عذاب وجدان و مشکلات من

    نقل قول نوشته اصلی توسط amirreza57 نمایش پست ها
    با سلام

    درخواست کمک دارم از شما داستان من برمی گرده به روز جمعه درحال رانندگی بودم به همراه خانمم و برادرخانمم که موتوری دیدم باربند عقبش افتاده کنار لاستیک عقبش و سر تقاطع وصال -بلوارکشاورز جلوی من پیچید پائین می خواستم بهش بگم ولی امکان پیچیدن وجود نداشت برام و رد کردم چهارراه رو دقیقا موتوری پیچید به سمت پائین اما اونجا چراغ داشت و احتمالا متوقف شده استرس شدیدی تمام وجودم رو گرفت که نتونستم بهش بگم چون هرآن امکان داره قلاب باربند گیر کنه به لاستیکش و مشکلی جدی پیش بیاد رسیدم تقاطع بعدی خواستم دور بزنم برگردم بهش بگم ولی گفتم اگه برادرخانمم و خانمم بدونن چرا برگشتم پیش خودشون میگن بابا طرف چقدر حساسه و ازاین حرفا .. خلاصه داستان من و عذاب وجدانی که درموارد مشابه برام پیش اومده و روزگارم سیاه شده خاوهشا منو راهنمائی کنید چه کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ممنونم
    احساس گناه و عذاب وجدان حسی است همراه با اضطراب و نگرانی، که در خیالاتمان در مورد کاری که می توانستیم انجام دهیم، ولی در انجام آن کوتاهی کرده ایم یا اینکه به نحو احسن آن را عملی نکرده ایم، شکل می گیرد و در این حالت حس نارضایتی و خودخوری تمام وجود ما را در برمی گیرد.
    ندایی از درون، شما را سرزنش می کند که به نوعی شاید همان حس مسئولیت پذیری است.
    این تصورات منفی ذهن شما و عذاب وجدان در وجودتان باقی می ماند و در کوتاه زمانی روح شما را ناتوان و ضعیف می کند، کسانی که در زندگی بطور دائم از احساس گناه رنج می برند، به افسردگی، دلشوره و استرس ناشی از آن دچار می شوند.
    دلایل احساس گناه و عذاب وجدان
    شما در ضمیر ناخودآگاه خود در مورد موضوعی که در انجام آن کوتاهی کرده اید با خود می گویید که ای کاش تلاش خود را می کردید یا حداقل بیشتر سعی می کردید، همه ی این حالات از احساس ضعف و ناتوانی در شما ایجاد می شود.
    آیا از این که به کسی کمک نکرده اید عذاب وجدان دارید؟
    وقتی که دوست داشتید به کسی کمک کنید اما نتواستید و به نوعی فکر می کنید او را تنها گذاشته اید.
    آیا فکر می کنید که می توانستید بیشتر کمک کنید؟
    در این حالت با خود می گویید "من به قدر کافی سعی نکردم به او کمک کنم"
    آیا از اینکه به دیدار کسی نرفته اید عذاب وجدان دارید؟
    با خود می گویید "ای کاش می توانستم بیشتر به او سر بزنم"
    آیا زمانی که در انجام کاری اشتباه کرده اید احساس گناه می کنید؟
    بعضی افراد دائما" اشتباهاتی راکه اصلاً ربطی هم به آنها ندارد را به گردن خود می اندازند و عذاب وجدان تمام وجودشان را فرا می گیرد.
    اگر کسی به شما بگوید تقصیر شما بوده و می توانستید بهتر این کار را انجام دهید، احساس شرمندگی و گناه می کنید؟
    در این حالت به دلیل عدم مهارت و توانایی در مورد مسئله ای مورد انتقاد قرار می گیرد.
    آیا سر کار خود دائماً فکر می کنید همه ی وظایف به دوش شما است و به دلیل عدم انجام کامل آن، عذاب وجدان دارید؟ این حالت بیشتر وقتی است که شما مسئولیت یک گروه را به عهده دارید.
    در تمامی موارد فوق و مشابه آن، خود را از درون خود آزار می دهد، برای آشنایی بیشتر با علائم وقوع چنین حالاتی و غلبه بر این حس به موارد زیر توجه کنید:
    احساس عدم توانایی
    از زمان کودکی حس عدم توانایی و افسردگی ناشی از آن در انسان شکل می گیرد و به تدریج مغز و ذهن ما مثل یک اسفنج تمامی اتفاقات و داده های زندگی را در خود نگاه می دارد، در نتیجه بدون آنکه متوجه شویم می بینیم که تمام ابعاد زندگی، عادات و باورهای ما تحت این افکار شکل گرفته است.
    به این ترتیب با همان الگو پیش می رویم، در اثر گذشت زمان و تکرار مداوم این عادات و افکار در وجود ما، تغییر پذیری این الگو بسیار مشکل است، درست مثل این است که، اسم خواهر شما مریم است، شما از بچگی این را می دانید و به این اسم او را صدا می زنید، اگر کسی به شما بگوید اسم او مریم نیست، اصلاً برایتان قابل قبول نیست و نمی پذیرید. افکار ما نیز به همین صورت در اعماق ذهن و وجود ما شکل می گیرد.
    ایجاد و پیشرفت این عادات و حس عذاب وجدان از زمان کودکی تا به حال، چنان شما را رنج می دهد که به افسردگی های مزمن و نگرانی های ذهنی دچار می شوید، و به تدریج تأثیرات آن بصورت ناتوانی ها و عدم موفقیت در تمام مراحل زندگی نمایان می شود. شاید باورش سخت باشد ولی پایه و روند زندگی ما در بزرگسالی همان تجربیات، افکار و عادات ذهنی است که در سنین 2 تا 5 سالگی در ما شکل گرفته است و منشأ تمامی مشکلات و ناهنجاری های ما از همان سن شروع شده است.
    حتماً همگی، این جملات را از کودکی به خاطر دارید؛ "تو باید همیشه اینچنین باشی...، تو هیچ وقت نباید...، تقصیر تو بود که...،"
    تأثیرات منفی این جملات در حین سادگی، اینقدر از کودکی ذهن ما را تحت فشار قرار داده است که حتی در همان سنین کم درون ما ریشه دوانده است. بطور مثال، والدین شما موقع خرید چیزی برایتان می گفتند: "تو فقط کارت شده خرج کردن، هرچقدر پول داشتیم برای تو خرج کردیم!" و در این حالات است که بدون اینکه متوجه باشید از همان دوران، عذاب وجدان و احساس گناه در شما رشد کرده است.
    در این راه بهتر است از کودکی با بچه ها از طریق بیان دلیل و منطق برخورد کنیم و آنها را از انجام کاری باز داریم نه با سرزنش و توبیخ.
    البته جدای از دوران کودکی، احساس گناه و عذاب وجدان از دوران بزرگسالی نیز ایجاد می شود. شاید برای همه ی شما اتفاق افتاده باشد که در محیط کاری احساس کنید که هیچ کار مفیدی انجام نمی دهید یا در عملکرد خود دچار لغزش شده اید. خود را در نگاه دیگران بی ارزش می دانید، اگر از همین حالا جلوی پیشرفت این ناهنجاری ها را نگیرید مطمئناً افسردگی و ناامیدی تمام ابعاد زندگی شما را تا آخر عمر فرا میگیرد.
    علاج پیش از واقعه!
    قبل از ایجاد احساس گناه و عذاب وجدان، عامل آن را پیدا و مانع از شروع آن شوید.
    به دلیل اینکه بیشتر علل این حالت به خاطر عدم انجام وظایف است، قبل از قبول و تعهد برای انجام کاری، باید کاملا" به نوع و حدود مسئولیت خود واقف باشید تا مطمئن شوید که اگر از عهده ی انجام صحیح آن بر می آیید، این مسئولیت را قبول کنید.
    همه شما در زندگی علائم و آثار عذاب وجدان را در صورت، رفتار و روحیه خود تجربه کرده اید، بنابراین اگر هم در ابتدای کار هستید علت آن را بیابید و بکوشید تا این موضوع را همان موقع حل کنید.
    در هنگام عذاب وجدان فرقی نمی کند، در مورد چه موضوعی و در کجای مسیر قرار دارید، این جملات را 5 بار تکرار کنید: "من نهایت تلاش خود را کردم، از همه ی مهارتها و توانایی هایم استفاده کردم، دیگر بیشتر از این در توانم نیست"
    با تکرار این جمله، می بینید که چطور به مرور زمان از عذاب وجدان شما کاسته شده و متعاقباً اعتماد و اطمینان به نفس خود را افزایش داده اید.



    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر قیطریه:
    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
    دفتر سعادت آباد:
    ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
    دفتر شریعتی:
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد