نمایش نتایج: از 1 به 16 از 16

موضوع: عشق دوم او هستم

5506
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8180
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    1,305
    تشکر شده 190 بار در 91 پست
    میزان امتیاز
    10

    عشق دوم او هستم

    موضوع:عشق دوم
    سلام ازتون راهنماییی میخام ، با کسی آشناشدم که نامزدی بهم خورده الانم نزدیک یک سال از جداییشون میگذره بنظرتون میشه یه زمانی عاشق من بشه یا اون کیس قبلیش کامل فراموش کنه یا نه؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7919
    نوشته ها
    175
    تشکـر
    128
    تشکر شده 112 بار در 67 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق دوم او هستم

    در ابتدا هدفتونو از اين آشنايي روشن كنيد .به رفتار ها و شخصيت شما و همچنين ايشون بستگي داره كه خودشون مي خوان فراموش كنند يا خير .

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : عشق دوم او هستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط rozita نمایش پست ها
    موضوع:عشق دوم
    سلام ازتون راهنماییی میخام ، با کسی آشناشدم که نامزدی بهم خورده الانم نزدیک یک سال از جداییشون میگذره بنظرتون میشه یه زمانی عاشق من بشه یا اون کیس قبلیش کامل فراموش کنه یا نه؟
    بله ! چرا که نشه ...

    بستگی داره تا چقدر وابستگی عاطفی به وجود اومده باشه ... ؟

    و چقدر قاطع باشه و بخواد زندگی جدیدی رو برای خودش مهیا کنه ؟

    وگرنه افراد زیادی هستند که با این شرایط زندگی بسیار خوبی رو با عشق دوم شروع کردن
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8183
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    1
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق دوم او هستم

    چرا نمیشه ....این بستگی به شما داره....به هر حال تمام آدم ها کسی را که باهاش ازدواج میکنن با تمام کیس هایی که قبلا داشتن مقایسه میکنن و این یه امر ناخود آگاهه ...این به شما بستگی داره که چطور اونو عاشق خودتون کنید.اگه واقعا دوستش دارید ،اعتماد به نفس داشته باشید و کاری کنید اینقدر عاشق شما بشه و احساس خوشبختی کنه که ناخواسته عشق قبلی اش را فراموش کنه....همه چیز به خود انسان یستگی داره،اول بپذیرید که قبلا کسی در زندگیش بوده و بعد تلاش کنید تا نقش اونو از ذهن و قلب عشقتون پاک کنید نه با زور و دعوا...با محبت

  6. کاربران زیر از shaghayegh1441 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8180
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    1,305
    تشکر شده 190 بار در 91 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق دوم او هستم

    مرسی از راهنماییت عزیزم

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8180
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    1,305
    تشکر شده 190 بار در 91 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق دوم او هستم

    سلام بذارید کامل براتون توضیح بدم چون خیلی به کمک نیاز دارم
    حدود 5 ماهه باهم آشنا شدیم اونم به صورت تلفنی ولی همدیگه رو ندیدیم ، عشق************م اصلا بخاد از رو احاس یا بچه بازی نیست چون دوتامون تحصیلکرده ایم و تقریبا اون از لحاظ سنی پخته و چون زیاد اوایل جدی نبود زیاد درگیر دیدن همدیگه نشدیم ولی الان حدودا 2 ماهه جدی شده و چون اون تهرانه من قزوین فاصله تقریبا زیاده ولی قرار شده نا 1 ماهه دیگه حتما همدیگه رو ببینیم ولی اون خیلی جدیه و واسه من خیلی غیر منطقیه چطور کسی که تابحال کسی رو ندیده انقد جدی درمورد آینئش حرف میزنه و جدیدا میگه باید مامانت از موضوع ما اطلاع داشته باشه ، خودش که میگه نامزدم فراموش کردم یعنی قبل آشنایی با من خودش با موضوع جداییش کنار اومده بود و خیلی منطقی با من درمورد آینده حرف میزنه ولی من خیلی میترسم

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5649
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    45
    تشکر شده 64 بار در 28 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق دوم او هستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط rozita نمایش پست ها
    سلام بذارید کامل براتون توضیح بدم چون خیلی به کمک نیاز دارم
    حدود 5 ماهه باهم آشنا شدیم اونم به صورت تلفنی ولی همدیگه رو ندیدیم ، عشق************م اصلا بخاد از رو احاس یا بچه بازی نیست چون دوتامون تحصیلکرده ایم و تقریبا اون از لحاظ سنی پخته و چون زیاد اوایل جدی نبود زیاد درگیر دیدن همدیگه نشدیم ولی الان حدودا 2 ماهه جدی شده و چون اون تهرانه من قزوین فاصله تقریبا زیاده ولی قرار شده نا 1 ماهه دیگه حتما همدیگه رو ببینیم ولی اون خیلی جدیه و واسه من خیلی غیر منطقیه چطور کسی که تابحال کسی رو ندیده انقد جدی درمورد آینئش حرف میزنه و جدیدا میگه باید مامانت از موضوع ما اطلاع داشته باشه ، خودش که میگه نامزدم فراموش کردم یعنی قبل آشنایی با من خودش با موضوع جداییش کنار اومده بود و خیلی منطقی با من درمورد آینده حرف میزنه ولی من خیلی میترسم
    سلام عزیزم من تاپیک تو رو خوندم اول بگو خودت چی میخوای اینجور که معلومه انگار خودت اصلا مهم نیستی و ی جوری از قویتر شدن رابطه میترسی یا عاشق شدن اون یا پسندیدن اون برات مهمتره در حالی که اولین چیزی که مهمه اینه که تو چی میخوای اول به خواسته های خودت فکر کن بگو من خوشم میاد؟ من برا اینده میخوامش؟ به درد من میخوره با شرایطی که داره؟ مخصوصا که تا حالا ندیدیش و این شکلی اشنا شدن کمی مشکله خیلی نمیشه اعتماد کرد لااقل بعد از دیدن و شناختن منطقی در مورد ادامه یا اینده تصمیم بگیرین لطفا اعتماد به نفستو بیشتر کن در ضمن شما در مورد سن و شرایط دیگه چیزی نگفتین یعنی از این لحاظ مشکلی ندارین؟
    در مورد اینکه ادم میتونه عشق دوم باشه یا نه شک نکن که حتما میتونه تو انسان منحصر به فردی که شرایط خودتو داری و میتونی این احساس رو در خودت تجربه کنی و در قلب دیگران به وجود بیاری
    موفق باشی

  10. کاربران زیر از نسیم 12 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8180
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    1,305
    تشکر شده 190 بار در 91 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق دوم او هستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط نسیم 12 نمایش پست ها
    سلام عزیزم من تاپیک تو رو خوندم اول بگو خودت چی میخوای اینجور که معلومه انگار خودت اصلا مهم نیستی و ی جوری از قویتر شدن رابطه میترسی یا عاشق شدن اون یا پسندیدن اون برات مهمتره در حالی که اولین چیزی که مهمه اینه که تو چی میخوای اول به خواسته های خودت فکر کن بگو من خوشم میاد؟ من برا اینده میخوامش؟ به درد من میخوره با شرایطی که داره؟ مخصوصا که تا حالا ندیدیش و این شکلی اشنا شدن کمی مشکله خیلی نمیشه اعتماد کرد لااقل بعد از دیدن و شناختن منطقی در مورد ادامه یا اینده تصمیم بگیرین لطفا اعتماد به نفستو بیشتر کن در ضمن شما در مورد سن و شرایط دیگه چیزی نگفتین یعنی از این لحاظ مشکلی ندارین؟
    در مورد اینکه ادم میتونه عشق دوم باشه یا نه شک نکن که حتما میتونه تو انسان منحصر به فردی که شرایط خودتو داری و میتونی این احساس رو در خودت تجربه کنی و در قلب دیگران به وجود بیاری
    موفق باشی
    سن من 21 و سن اون 29 ، ازلحاظ مالی دوتامون خوبیم ، با این نظر که گفتی انگار اون برات مهم تر کاملا موافقم خودم خیلی ندید گرفتم یعنی اصلا اعتمادبنفس ندارم.... خیلی درگیرم ، درگیر گذشتش من دختر خیلی حساسیم تنها که میشم به این فکرمیکنم که چه حرفا اینا بهم نزدن کجاها رفتن چیکار کردن یعنی یجورایی خود خوری میکنم ولی یه بار به روش نیاوردم ولی خودش میگه من گذشتم فراموش کردم ولی من نمیتونم باورکنم یکی بهم گفت هیچ پسرس نمیتونه ************ با نامزدش فراموش کنه نمیدونم واقعا هنگیدم.

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5649
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    45
    تشکر شده 64 بار در 28 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق دوم او هستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط rozita نمایش پست ها
    سن من 21 و سن اون 29 ، ازلحاظ مالی دوتامون خوبیم ، با این نظر که گفتی انگار اون برات مهم تر کاملا موافقم خودم خیلی ندید گرفتم یعنی اصلا اعتمادبنفس ندارم.... خیلی درگیرم ، درگیر گذشتش من دختر خیلی حساسیم تنها که میشم به این فکرمیکنم که چه حرفا اینا بهم نزدن کجاها رفتن چیکار کردن یعنی یجورایی خود خوری میکنم ولی یه بار به روش نیاوردم ولی خودش میگه من گذشتم فراموش کردم ولی من نمیتونم باورکنم یکی بهم گفت هیچ پسرس نمیتونه ************ با نامزدش فراموش کنه نمیدونم واقعا هنگیدم.
    سلام فکر نمیکنم این چیزایی که میگی انقد مهم باشه البته اگه پسر دخترو ول کرده باشه به هر دلیلی امکانش کمه زیاد بهش فکر کنه ولی اگه دختره اونو پس زده باشه ممکنه همیشه تو ذهنش باشه و حالت مقایسه داشته باشه به مدت زمان نامزدی هم بستگی داره و اینکه عق بودن یانه ولی در هر حال اگه انقد این مسایل و گذشته برات مهمه چرا با این استرس باهاش ادامه میدی تو که سنی نداری میتونی یه شروع دیگه داشته باشی ولی چیزی که هست الان کسی نیست که چند تجربه رو قبلا نداشته باشه پس فرقی نمیکنه همه در واقع عشق چندم همدیگه هستن و خیلی زود یکی رو جایگزین اون یکی میکنن زیاد سخت نگیر فقط اعتماد به نفست رو بالا ببر این تویی که مهمی نه دیگران .

  13. کاربران زیر از نسیم 12 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8739
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    68
    تشکر شده 59 بار در 31 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق دوم او هستم

    درود بانو

    برای بار چندم توی این سایتمجبورم این جمله را بنویسم.
    لطفا به هیچ عنوان احساسی تصمیم نگیرید.اگر هدف شما رابطه دوستی هست که میل خودتان است که این راه را ادامه بدهید و یا خیر.ولی اگر قصد و نیت ازدواج هست و ایشون در این مسیر ثابت قدم هستند پیشنهاد بدید با خانواده شان رسما اقدام به خواستگاری از شما کنند اگر در تصمیمشان جدی باشند اینکار را انجام میدهند وگرنه فردی که 29 سال سن داره فکر کنم سخت نباشه درک این موضوع که داره با احساس یه دختر جوان 21 ساله که تازه داره در زندگیش تجربیات جدیدی بدست میاره و از پختگی لازم برخوردار نیست بخواد بازی کنه.

    من یه مرد متاهل سی ساله هستم و تجربه شخصیم و مطالعه زندگی دخترانی همچون شما توی این چند ساله بهم اینو یاد داده که از شما بخوام خیلی محک و قاطع شرط ادامه دار بودن این رابطه را اقدام رسمی ایشون بهمراه خانواده اش بزارید.
    بزار یکجور دیگه برعکس دیدگاه های احساسی و هیجانی دوستان به این موضوع نگاه کنیم
    1.آیا دلیل ایشون برای قطع نامزدیشان با طرف مقابل را میدانید یا فقط از روی صحبت هایی که میکنه دارید به این رابطه نگاه میکنید؟
    2.از چه موقع شما با ایشون آشنا شدید؟چون نوشتید فقط یکساله شایدم کمتر از قطع نامزدیشان میگذره
    3.معیار شما برای انتخاب شریک زندگیتان چیست بطور کام و واضح در هر مورد حداقل یک یا چند خط توضیح بدهید؟
    4.آیا شما امادگی تشکیل یه زندگی مشترک و مستقل را دارید؟
    5.از نظر تحصیلی و فرهنگی و سطح اجتماعی و مذهبی دو خانواده در چه سطحی هستید؟
    6.شرایط ایشون را بصورت کلی توضیح بدید برای تشکیل زندگی حدمت سربازی یا پس انداز یا شغل آیا امکان تشکیل زندگی مستقل را دارا هستند؟
    بخواهم بصورت کلی بنویسم بشخصه از اینکه این آقا با نیت ازدواج جلو امدن بنده شک دارم و یا حداقلش اینه که ایشون خیلی راحت میتوانند با خانوادشان تشریف بیاورند خواستگاری شما و علنی بشه البته نه فقط در حرف زدن

    با سلام و احترام
    ما کاملا دونسته و قصدا و عمدا روابط عاشقانه رو تخریب می کنیم

    البته روابط عاشقانه ای که متداول هست و خصوصیات ذیل را دارد:

    1- احساسات برانگیخته دختر و پسر نسبت به هم به صورت مخفی کاری

    2 - احساسات برانگیخته دختر و پسر بدون پشتوانه خانوادگی و تعهد افراد به آن

    3- احساسات برانگیخته در غیاب شناخت سایر فرایندها و معیارهای لازم برای ازدواج

    4 - احساسات برانگیخته بدون هدف گذاری رابطه که ادامه پیدا می کند شاید یه چیزی یه روز ازش در بیاید!

    5 - احساسات برانگیخته که مدت محدود، مشخص و تعیین شده ای ندارد. و جای شناخت را می گیرد.

    6 - احساسات برانگیخته که خانواده های دو طرف مخالف هستند. و در نهایت به درگیری و مشکلات با خانواده ها می انجامد.

    7 - احساساتی برانگیخته که مانع روند طبیعی پیشرفت تحصیلی، شغل، ارتباطات، تفریحات شده و صرفا فرد را به سوی خود می کشاند و به صورت تومور وار این چنین روابط عاشقانه یک فرد را فلج و بی خاصیت می سازد.

    8 - احساسات برانگیخته ای که به صورت موجی بین دختر و پسر بالا و پایین می شود و مانند یک بیمار دوقطبی، در فواصلی خلق بالا می رود و شاد می شود، و در لحظاتی هم خلق پایین می آید و توان فرد را می گیرد.

    9 - احساسات برانگیخته ای که همه معیارهای ازدواج را ذبح می کند. و تنهایی جای همه را می گیرد. بسان کسی که چشمان قشنگی دارد. اما دیگر بینی ، لب، صورت، پیشانی و گوش یا ندارید یا ریز هستند. در حالیکه باید هر چیزی وزن خودش را داشته باشد.

    10 - احساسات برانگیخته ای که وقتی راهش سد می شود. به افسردگی، فشارهای آسیب زای روانی، خودکشی، درگیری، اخراج از کار، ترک تحصیل ، به انزوا رفتن و .... را به فرد تحمیل می کند.

    11 - احساسات برانگیخته ای که اگر با اصرار و فشار که فرد دارد خانواده ها کوتاه بیایند و ازدواح کنند، بعد از ازدواج منشاء بدبینی، پشیمانی، و درگیری هایی می شود که به خاطر عدم شناخت کافی پیش آمده است.

    12 - احساسات برانگیخته ای که موجب می شود به خاطر طول کشیدن دوستی ها پیش بیاید و این توهم را ایجاد کند که دختر و پسر همدیگر را کاملا می شناسند. در حالیکه چنین احساساتی اساسا شناخت را به زیر صفر می رساند.

    13 - احساسات برانگیخته ای که کنترلش کم کم از دست طرفین می رود و از صحبت های عاطفی، به شوخی های عاطفی، لمس و گفتگوهای جنسی و کم کم به رفتار جنسی کشیده می شود.

    14 - احساسات برانگیخته ای که آن چنان سرعت می گیرد که اگر یکی از طرفین متوجه آسیب آن شد، قدرت ترک و قطع و فراموشی را از دست می دهد. و درمانده می شود.

    15 - احساسات برانگیخته ای که ساعت ها با چت، پیامک، ایمیل، فسبوک، تلفن، گشت و گذار، وقت دختران و پسران را می کشد. و در عوض به آنها توهم یک زندگی به جای یک زندگی می دهد.

    16 - احساسات برانگیخته ای که لذتهای آنی را برای مدتی به طرفین می دهد، لیکن در زندگی دراز مدت آنها نقش رنج دهنده ای را بازی می کند.

    17 - احساسات برانگیخته ای که اسم عشق یدک می کشد. اما قبله آن حس لذت درونی فرد هست. و هر وقت این احساس کم می شود. فرد مفعول عوض می شود. یا کس دیگری کنار آن می نشیند.

    18 - احساسات برانگیخته ای صفات دروغ و مخفی کاری را در پسر و دختر عادی و ارزشمند جلوه می دهد. و برای رسیدن به این هیجان حتی مادر وپدر و خانواده را به راحتی می فریبند.

    19 - احساسات برانگیخته ای که با قدرت خود حتی یک خانم تحصیل کرده، استاد دانشگاه، با موقعیت اجتماعی را هم به خطا می اندازد و او را ناتوان در هدایت مسیر زندگی و ازدواجش می کند.

    20 - احساسات برانگیخته ای که توقعات و انتظارات انتزاعی دختر و پسر را (اگر به ازدواج ختم شود)، به زندگی مشترک می برد و چون آنجا قابل انجام نیست. با یاس و سرخوردگی آنها را روبرو می کند.

    21 - احساسات برانگیختگی که دختر و پسر در قفل می کند و آنها را مقاوم نسبت به مشاوره و تجربه دیگران می کند. و آنها در برابر هر چیزی گارد گرفته ومقابله می کنند.

    22 - و اگر فرصت باقی بود به ازای هر کدام از این احساسات برانگیخته ای که بین دختر و پسری جریان داشت می شد مشکلش در بندی آورد....



    به نظرم من کسانی که در بند چنین احساسات برانگیخته ای قرار می گیرند و ازدواج هم می کنند و زندگی مناسبی هم دارند مانند کسانی هستند که با چشم بسته از عرض یک اتوبان و آزاد راه عبور کرده و سلامت به آن طرف رسیده اند. البته امکان ضعیفش هست. لیکن هر کس چنین ریسکی می کند باید عواقبش را بپذیرد. (چشم بسته در اینجا همان احساسات برانگیخته یا روابط عاشقانه ای هست که ما تخریبش می کنیم عمداً)
    نوشته شده توسط:استاد سنگتراشان

    آمد و بعد یه مدت که خوب به ایشون وابسته شدی و در اصل ایشون شما را بخودش وابسته کرد گذاشت و رفت و یا خواستگاری اقدام رسمی نکرد یا خانواده دوطرف مایل به ازدواج نبودن اینوسط لطمه ای که از نظر روحی و شاید رابطه جنسی به شما وارد میشه چجور میخواد جبران بشه؟!!
    بدبین ینستم ولی واقع بینم بودن دخترانی که در موقعیت حال حاضرشما قرار داشتن و نهایت به این نتیجه رسیدن طرف مقابل بخاطر شکست قبلی و فرار ازش وارد رابطه با شما شده که زخم های خودشو التیام ببخشه بدون توجه به روحیات طرف مقابل و اینکه چه ضرباتی بهش وارد میشه شما هم ناخواسته وارد این بازی اشتباه شدید.

    در هر صورت تصمیم با خود شماست بانو

    شاد وس ربلند و پیروز باشید

    پ.ن:اگر دوست دارید بگید تا سرگذشت دخترهایی همسن شما و شرایط مشابه شما که تن به دوستی های اینچنینی کاملا احساس یو هیجانی بدور از دید خانواده ها بدون داشتن تعهد و با وابستگی بسیار زیاد که منجر به این شد که شکست سنگینی بخورند و از نظر روحی و جسمیاز دست دادن پرده بکارت و یا باردار شدن)ویا حداقل رابطه جنسی بصورت لمسی که ضربات شدید و جبران ناپذیری بهشان وارد شده برایتان مثال بزنم تا بهتر متوجه خطرات آشنایی های اینچنینی بشید.

  15. 2 کاربران زیر از khaleghezey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8180
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    1,305
    تشکر شده 190 بار در 91 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق دوم او هستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود بانو

    برای بار چندم توی این سایتمجبورم این جمله را بنویسم.
    لطفا به هیچ عنوان احساسی تصمیم نگیرید.اگر هدف شما رابطه دوستی هست که میل خودتان است که این راه را ادامه بدهید و یا خیر.ولی اگر قصد و نیت ازدواج هست و ایشون در این مسیر ثابت قدم هستند پیشنهاد بدید با خانواده شان رسما اقدام به خواستگاری از شما کنند اگر در تصمیمشان جدی باشند اینکار را انجام میدهند وگرنه فردی که 29 سال سن داره فکر کنم سخت نباشه درک این موضوع که داره با احساس یه دختر جوان 21 ساله که تازه داره در زندگیش تجربیات جدیدی بدست میاره و از پختگی لازم برخوردار نیست بخواد بازی کنه.

    من یه مرد متاهل سی ساله هستم و تجربه شخصیم و مطالعه زندگی دخترانی همچون شما توی این چند ساله بهم اینو یاد داده که از شما بخوام خیلی محک و قاطع شرط ادامه دار بودن این رابطه را اقدام رسمی ایشون بهمراه خانواده اش بزارید.
    بزار یکجور دیگه برعکس دیدگاه های احساسی و هیجانی دوستان به این موضوع نگاه کنیم
    1.آیا دلیل ایشون برای قطع نامزدیشان با طرف مقابل را میدانید یا فقط از روی صحبت هایی که میکنه دارید به این رابطه نگاه میکنید؟
    2.از چه موقع شما با ایشون آشنا شدید؟چون نوشتید فقط یکساله شایدم کمتر از قطع نامزدیشان میگذره
    3.معیار شما برای انتخاب شریک زندگیتان چیست بطور کام و واضح در هر مورد حداقل یک یا چند خط توضیح بدهید؟
    4.آیا شما امادگی تشکیل یه زندگی مشترک و مستقل را دارید؟
    5.از نظر تحصیلی و فرهنگی و سطح اجتماعی و مذهبی دو خانواده در چه سطحی هستید؟
    6.شرایط ایشون را بصورت کلی توضیح بدید برای تشکیل زندگی حدمت سربازی یا پس انداز یا شغل آیا امکان تشکیل زندگی مستقل را دارا هستند؟
    بخواهم بصورت کلی بنویسم بشخصه از اینکه این آقا با نیت ازدواج جلو امدن بنده شک دارم و یا حداقلش اینه که ایشون خیلی راحت میتوانند با خانوادشان تشریف بیاورند خواستگاری شما و علنی بشه البته نه فقط در حرف زدن


    نوشته شده توسط:استاد سنگتراشان

    آمد و بعد یه مدت که خوب به ایشون وابسته شدی و در اصل ایشون شما را بخودش وابسته کرد گذاشت و رفت و یا خواستگاری اقدام رسمی نکرد یا خانواده دوطرف مایل به ازدواج نبودن اینوسط لطمه ای که از نظر روحی و شاید رابطه جنسی به شما وارد میشه چجور میخواد جبران بشه؟!!
    بدبین ینستم ولی واقع بینم بودن دخترانی که در موقعیت حال حاضرشما قرار داشتن و نهایت به این نتیجه رسیدن طرف مقابل بخاطر شکست قبلی و فرار ازش وارد رابطه با شما شده که زخم های خودشو التیام ببخشه بدون توجه به روحیات طرف مقابل و اینکه چه ضرباتی بهش وارد میشه شما هم ناخواسته وارد این بازی اشتباه شدید.

    در هر صورت تصمیم با خود شماست بانو

    شاد وس ربلند و پیروز باشید

    پ.ن:اگر دوست دارید بگید تا سرگذشت دخترهایی همسن شما و شرایط مشابه شما که تن به دوستی های اینچنینی کاملا احساس یو هیجانی بدور از دید خانواده ها بدون داشتن تعهد و با وابستگی بسیار زیاد که منجر به این شد که شکست سنگینی بخورند و از نظر روحی و جسمیاز دست دادن پرده بکارت و یا باردار شدن)ویا حداقل رابطه جنسی بصورت لمسی که ضربات شدید و جبران ناپذیری بهشان وارد شده برایتان مثال بزنم تا بهتر متوجه خطرات آشنایی های اینچنینی بشید.
    سلام صحبتاتون مفید بود خیلی ممنون حالا جواب مختصر کوتاهی درمورد سوالاتون میخام بدم
    تا حدودی دلیلش میدونم یعنی برعکس تمام طلاقایی که انجام میشه میگن طرفم زن درستی نبود و اینا دوست من از نامزدش خیلی تعریف میکنه و میگه دختر کامل و با شعوری بود و سر مسایل مالی و اینا اختلاف پیدا کردند اونم بعد 3 سال نامزدی و لجو لجبازی به طلاق رسید
    6 ماهه با ایشون آشنا شدم و پارسال اینموقع ها طلاق گرفتند بطور رسمی
    معیار من برای ازدواج تفاهم اخلاقی و آرامش گرفتن
    من الان به ازدواج فکر نمیکنم چون سن کمی دارم و میدونم از پس زندگی مشترک برنمیام
    ازنظر مالی اونا بالاترند تقریبا چون من چیز زیادی نپرسیدم اونم چیز زیادی نگفته ولی لابلای حرفاش فهمیدم که شرایط اقتصادی تقریبا خوبی دارند و از لحاظ مذهبی تقریبا مثل هم هستیم
    سربازیش که رفته و خونه و کار داره یعنی کارش فعلا معلقه ولی خونه و ماشین چیزی که برای تشکیل ازدواج باشه داره
    نمیدونم آخه بنظر من یه پسری که تو تهران زندگی میکنه اونم تو شهری که فساد اخلاقی بیداد میکنه چرا باید بیاد وقتش بذاره پای یه دختری که بخاد با احساساتش بازی کنه مگر اینکه مریض باشه.

  17. کاربران زیر از rozita بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8180
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    1,305
    تشکر شده 190 بار در 91 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق دوم او هستم

    من خیلی دارم منطقی به موضوعم نگاه میکنم . همه این چیزا که شما میگید سنجیدم ،نمیدونم واقعا نمیدونم همش میگم مگه کسایی که یبار تو زندگیشون شکست خوردند حق زندگی کردن ندارن خودشم میگه هروقت که احساس کردی واقعا نمیتونی با این موضوع کناار بیای حق این داری که بری درک میکنم.

  19. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8739
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    68
    تشکر شده 59 بار در 31 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق دوم او هستم

    شما این مسئله را با خانوادتان مطرح کنید و همه چیز را بگویید یه فردی هست با این شرایط و با این خصوصیات شخصیتی که درخواست کردند برای خواستگاری اقدام کنند بعدش بزار به عهده خانواده تا اونموقع با ایشون قطع ارتباط کنید اینگونه متوجه میشوید قصد اصلی ایشون چی بوده آیا جدی هستند توی این مسیر و یا فقط شما یه بازیچه بودید برای فرار از شکستی که خوردند.
    تازه اول کاره ایشون بیاد خواستگاری با خانواده بعد مراحل خواستگاری و شناخت دونفر و خانواده ها بصورت کامل شکل بگیره

    اگر واقعا میخواهید منطقی تصمیم بگیرید این رابطه را از شکل یواشکی در بیاورید

  20. کاربران زیر از khaleghezey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : عشق دوم او هستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط rozita نمایش پست ها
    موضوع:عشق دوم
    سلام ازتون راهنماییی میخام ، با کسی آشناشدم که نامزدی بهم خورده الانم نزدیک یک سال از جداییشون میگذره بنظرتون میشه یه زمانی عاشق من بشه یا اون کیس قبلیش کامل فراموش کنه یا نه؟
    سلام

    با توجه به نظر خواهیتون باید عرض کنم که از لحاظ علمی مدت 6 تا 12 ماه بعد از شکست عشقی و عاطفی و جدایی افراد باید صبر کنند و بعد وارد رابطه جدیدی شوند, در ضمن سن ازدواج امروزه از لحاظ علمی بالای 25 ساله برای هر دو جنس.
    حداقل 6 ماه باید رابطه فیس تو فیس یا رو در رو باید داشت تا وارد کیس ازدواج شد.
    رابطه تلفنی و یا اینترنتی و تصویری نشان دهنده هیچ چیزی نیست و معمولا به علت تصورات و تخیلات شخص گمراه کننده میباشد

    در مورد این آقا اگر جدی شدید در رابطه حتما باید نامزد قبلی ایشان را ببینید و یا تماس بگیرید ودلیل جدایشان را پرسیده و با علت جدایی که این آقا بیان میکنند مقایسه کرده و سپس علتها را پیدا کنید
    و نتیجه گیری کنید

    کوتاه سخن اینکه از نظر من سن شما سن ازدواج نیست بهتره تا 25 حداقل صبر کنید, شناخت خودتون رو از انسان و عشق بیشتر کنید, ارتباطاتتون حضوری و فیس تو فیس باشه. بیشتر بخوانید و بدانید.

    به درس و مطالعات آزاد و ورزش گروهی و جمع دوستان خوب بیشتر بپردازید. موفق باشید

    دکترا در روانشناسی

  22. کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9356
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    62
    تشکر شده 26 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق دوم او هستم

    سلام
    اول باید هدف هایتان مشخص شده باشد دوم اینکه اگر هنوز همدیگرا ندیده اید به خاطر فاصله شهرتان حداقل شرایطی را به وجود اورید که همدیگرا ببینید واونجا قشنگ بنشینید حرف هایتان را بزنید نه اینکه پشت تلفن همه حرف ها را بزنید نظر من این است که اگر همدیگرا ببینید بهتر است.

  24. کاربران زیر از farhad7 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8180
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    1,305
    تشکر شده 190 بار در 91 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق دوم او هستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط farhad7 نمایش پست ها
    سلام
    اول باید هدف هایتان مشخص شده باشد دوم اینکه اگر هنوز همدیگرا ندیده اید به خاطر فاصله شهرتان حداقل شرایطی را به وجود اورید که همدیگرا ببینید واونجا قشنگ بنشینید حرف هایتان را بزنید نه اینکه پشت تلفن همه حرف ها را بزنید نظر من این است که اگر همدیگرا ببینید بهتر است.
    رفتم دیدمش بالاخره...

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شرایط ازدواج رو ندارم
    توسط hirsoft در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 05-25-2014, 11:10 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد