نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: علائم افسردگی

868
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    269
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy علائم افسردگی

    با سلام
    من دختری 22 ساله و متاهل هستم
    چند وقتی میشه که حالتی مثل پوچی و تنهایی و گریه های مکرر و بی مورد و دلتنگی بیش از حد دارم
    من در یک شهر دور از خانواده ام زندگی می کنم و با اینکه هر روز تلفنی با اونا در تماسم ولی بازم احساس تنهایی می کنم
    هیچ انگیزه ای ندارم حتی دیگه نمی تونم فکرم را متمرکز کنم و حافظه ام هم ضعیف شده طوری که حتی چیزهای خیلی کوچیک رو فراموش می کنم
    گردن درد و درد پشت هم دارم،می خوام بدونم اینها علائم افسردگی هستن
    همسرم بابت این قضیه خیلی ناراحته وقتی ازم پرسید انگیزه ات از زندگی چیه؟جوابی نداشتم که بگم و اون هم خیلی راحت فهمید که من چی می خوام بگم بعدش هم شروع کرد به بدگویی کردن در مورد من که عام بدبختیش هستم و مثل خوره دارم زندگیشو خراب می کنم،اون حتی به این فکرم نیست شاید من بیمار شده باشم با اینکه باهاش حرف زدم و گفتم شاید افسرده شده باشم اون توجه ای به من نداره و به من می گه که به درد مردن می خورم نه زندگی
    توروخدا بهم کمک کنید من نیاز به کمک دارم
    من همیشه تنهام.

  2. کاربران زیر از sahelneshinashk بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    635
    تشکر شده 212 بار در 142 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : علائم افسردگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahelneshinashk نمایش پست ها
    با سلام
    من دختری 22 ساله و متاهل هستم
    چند وقتی میشه که حالتی مثل پوچی و تنهایی و گریه های مکرر و بی مورد و دلتنگی بیش از حد دارم
    من در یک شهر دور از خانواده ام زندگی می کنم و با اینکه هر روز تلفنی با اونا در تماسم ولی بازم احساس تنهایی می کنم
    هیچ انگیزه ای ندارم حتی دیگه نمی تونم فکرم را متمرکز کنم و حافظه ام هم ضعیف شده طوری که حتی چیزهای خیلی کوچیک رو فراموش می کنم
    گردن درد و درد پشت هم دارم،می خوام بدونم اینها علائم افسردگی هستن
    همسرم بابت این قضیه خیلی ناراحته وقتی ازم پرسید انگیزه ات از زندگی چیه؟جوابی نداشتم که بگم و اون هم خیلی راحت فهمید که من چی می خوام بگم بعدش هم شروع کرد به بدگویی کردن در مورد من که عام بدبختیش هستم و مثل خوره دارم زندگیشو خراب می کنم،اون حتی به این فکرم نیست شاید من بیمار شده باشم با اینکه باهاش حرف زدم و گفتم شاید افسرده شده باشم اون توجه ای به من نداره و به من می گه که به درد مردن می خورم نه زندگی
    توروخدا بهم کمک کنید من نیاز به کمک دارم
    من همیشه تنهام.
    سلام
    به مشاور خوش آمديد
    دوست عزيز مطلبتونو خوندم و براى اينكه بتونم بيشتر از شرايطتون اطلاع پيدا كنم لازمه به سؤالاتم پاسخ بدين:

    شغل خودتون؟
    سن همسرتون ؟ شغلشون چيه؟
    چند ساله ازدواج كردين؟
    كمى از نحوه ى آشنايى و ازدواجتون برام بگيد
    ارتباطتون با همسرتون چطوره؟ صميمى هستيد؟ همديگه رو درك ميكنيد؟ رابطه ى زناشوييتون چطوره؟
    بچه دارين؟
    از كى اين حالت براتون پيش اومده؟

    و اما درمورد گردن درد و درد پشت بايد بگم كه اينها همه ناشى از ناراحتيهاى عصبى و روحيه، چرا كه عصب در همه جاى بدن وجود داره و درصورت فشار روانى اين اعصاب درگير شده و دردهايى رو موجب ميشن

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد