نمایش نتایج: از 1 به 32 از 32

موضوع: علاقه شدید به معلم

18520
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25604
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    علاقه شدید به معلم

    سلام
    من یه دختر 14سالم کلاس ششم ازمون دادم برای ورود به مدرسه تیزهوشان و قبول شدم
    وقتی ب اون مدرسه رفتم با یه معلم اشنا شدم .....خیلی دوسش دارم الانم که هشتم هسم دوش دارم
    بخاطرش دستم رو با تیغ زدم.............با سنگ کوبیدم تو کلم .............جلوی خونش رفتم وباعث شد منو ببرن پیش مشاوره و روزی 4تا قرص خورم
    افسردگی گرفتم-نمرهام اومد پایین و......
    حالم اصلاوب نیست و به خاطر حال مادرم مجبور شدم قول بدم که همه چیز رو تموم کنم
    اما حالم داغون هست دلم می خواد بمیرم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر قیطریه:
    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
    دفتر سعادت آباد:
    ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
    دفتر شریعتی:
    ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه


    ۱- بروز عشق‌های گذرا در مرحله نوجوانی و جوانی بسیار شایع است و عوامل بسیاری در آن مؤثر می‌باشند. یکی از عوامل، تغییرات فیزیولوژیک و ترشح برخی هورمون‌ها می‌ باشد. دوران بلوغ آکنده از نوسانات هورمونی و فیزیولوژیک است.

    این دوران با برخی امور از جمله اضطراب (که در دوران بلوغ به خاطر برخی تغییر و تحولات جسمی روانی تا حدودی فزونی می‌یابد) باعث برخی تشویشات ذهنی در فرد می‌گردد. بدیهی است اضطراب از جمله هیجان‌های منفی است که باید به طریقی کاهش یابد. همه ما وقتی مضطربیم، به چیزی پناه می‌بریم و به نوعی پناه‌جویی در ما تقویت می‌گردد .پناه‌جویی فرد مضطرب به افراد یا اشیا باعث کاهش اضطراب در ایشان می‌ گردد .معمولاً روحیه پناه‌جویی و آرامش‌گرایانه باعث بروز پدیده‌ای به نام وابستگی عاطفی یا عشق زود گذر در ما می‌گردد .با هر حمله اضطرابی فرد به دنبال آرامشگر می‌ گردد . معمولا آرامش را در دیدار ذهنی یا عینی معشوق می‌جوید. دختر دبیرستانی وقتی تحت استرس شدید و متوسط قرار می‌گیرد ،به طور ناخود‌آگاه ذهنش به طرف دوستان (یا معلم) می‌رود که در پیش از این به او آرامش می‌ داده است.

    به اصطلاح این پیوند نوعی پیوند شرطی است که طی آن فرد مضطرب نسبت به تصویر آرامشگر فرد معشوق شرطی می‌ شود.
    نکته دیگر اصل مجاورت است. اصل مجاورت یک اصل فیزیکی ساده است که کارکردی روان‌شناختی دارد .خواه ناخواه دو نفری که برای مدتی در مجاورت همدیگر قرار می‌گیرند ،نوعی انس و علاقه میان آن دو شکل می‌گیرد . انس و علاقه در بسیاری موارد بی‌دلیل است و دلیلی جز مجاورت فیزیکی و روانشناختی ندارد.

    اگر از فرد بپرسند چرا عاشق فرد دیگر شده است، قطعا جوابی خواهد داد که بر بسیاری از افراد دیگر صدق می‌کند. به بیانی دیگر فرد معشوق هیچ موضوعیتی برای فرد عاشق ندارد، ولی از بد حادثه این یکی در کمند دیگری گرفتار آمده است.

    برخی روان‌ شناسان عشق را یک رفتار وسواسی بر می‌شمرند، به این معنا که همان‌گونه که فرد وسواسی با هر حمله اضطرابی در صدد کاهش آن از طریق رفتار وسواسی برمی‌آید، فرد عاشق نیز با هر حمله اضطرابی برای کاهش اضطرابش خود را مجبور به رفتار وسواسی (دیدار عینی یا ذهنی معشوق) می‌ بیند. افراد وسواسی هیچ اختیاری در این زمینه ندارند .با صدها توصیه و پند و اندرز نمی‌توان آن ها را از تکرار رفتار وسواسی باز داشت.
    فرد عاشق تا حالش دگرگون می‌گردد ، تصویر معشوق در ذهنش روشن می‌گردد و به آرامش کاذب و موقتی او می‌ انجامد.
    نکته دیگر ترشح برخی هورمون‌های جنسی می‌باشد. هورمون‌های جنسی نوعی پیوند‌جویی را در فرد تشدید می‌نماید . از آن جا که دختران ساعت‌ها در کنار همجنسان خود هستند ،به نوعی این روحیه پیوند‌جویی در ایشان از جنس مخالف به جنس موافق تغییر جهت می‌دهد. در برخی موارد برخی رفتارهای شبه جنسی در ایشان به چشم می‌خورد.
    نکته دیگر بحران هویت یابی است . هویت یابی در نوجوانان و جوانان امری طبیعی است . بسیاری از نوجوانان و جوانان از طریق پی‌ریزی رابطه عمیق دوستی به نوعی به هویت‌یابی می‌ پردازند.
    این دوستی‌ها تا حدودی به این سؤال مهم که من کیستم، جواب می‌ گوید.

    نکته دیگر بروز برخی روحیات افسرده‌وار در ایشان می‌باشد. ناکامی‌های ریز و درشت نوجوانان و جوانان باعث بروز رگه‌های افسردگی در ایشان می‌گردد . فرد افسرده می‌کوشد از طریق عشق به زندگی یکنواخت و یا ناکام مانده خود معنا ببخشد.

    عشق به نوعی یک معنای زندگی جدید برای فرد محسوب می‌ گردد.
    خلأهای عاطفی معمولا در دختران بیداد می‌کند . خلأهای عاطفی در بیش تر موارد با عشق پر می‌ گردد.
    عشق اگر به کاهش شدید طولانی (مثلا ۶ ماه) عملکرد در فرد منجر گردد، قطعا یک اختلال روانی است. باید برای درمان این نابهنجاری به درمان اختلالات بستر ساز آن یعنی اضطراب وسواس و افسردگی پرداخت. اگر عشق به کاهش شدید عملکرد نینجامد، تا حدودی قابل چشم پوشی است و فرد می‌تواند به مرور از این مرحله گذر کند .پس در زمینه پیشگیری و درمان عشق‌های مرضی و غیر مرضی باید گفت :در درجه اول باید خانواده‌ها با روان‌شناسی نوجوان و جوان آشنا گردند . برخوردی متناسب با ایشان در پیش گیرند. خانواده‌ها باید در مرحله گذر نوجوانان، یار و مددکار ایشان باشند . نباید با کج خلقی‌های ایشان برآشوبند و وضعیت را بدتر نمایند.

    هویت‌یابی باید با کمک اولیا و مربیان در یک فرایند کاملا طبیعی سامان پذیرد . همچنین خلأهای عاطفی باید با عواطف اولیا و مربیان پر گردد.
    ورزش و تغذیه مناسب باید سر لوحه کار نوجوان قرار گیرد. سطح عزت نفس نوجوانان باید ارتقا یابد تا از ابتلا به عشق‌های غیر عزتمندانه و ذلیلانه پیشگیری گردد.
    باید آموزش مهارت‌های زندگی جدی تلقی گردد . مهارت مقابله با استرس به عنوان یک مهارت زندگی باید در برنامه‌های جنبی دانش‌آموزان گنجانده گردد.
    مشاوره حضوری به معنای واقعی کلمه باید در مدارس احیا گردد . ذهنیت منفی و بی‌اعتمادی دانش‌آموزان نسبت به شخص مشاور باید برطرف شود.
    کتاب‌های مناسب ترویج و تبلیغ گردد تا جایگزین کتاب‌هایی با موضوعات عشقی گردد .متأسفانه امروزه فیلم‌ها ،رمان‌ها، ترانه‌ها و … محتوای عشقی را دارند که مناسب رده سنی نوجوانی نیست.
    باید این آموزش به نوجوانان داده شود که این احساس عشقی که در این سن به سراغ ایشان آمده کاملا ناپخته و زود گذر است و به هیچ وجه قابل مقایسه با عشق های واقعی که در سنین جوانی و بالاتر اتفاق می افتد، نیست.


    یکی از روش ها، تقویت معنویت و ارتباط با خدا است که باید جزء لاینفک برنامه‌های تربیتی باشد تا از طریق پیوند عمیق با آرامشگر واقعی هر گونه آرامشگر کاذب و موقت رخت بربندد.

    ۲- از آنجا که دختران معمولاً عاطفی تر و احساسی تر هستند، مقوله عشق افراطی و وابستگی روانی در آنها زیاد دیده می شود و در سنین کودکی و دبستانی تا حدودی طبیعی است ولی چون در بعضی از خانواده ها نیاز عاطفی کودکان به درستی برطرف نمی گردد و آنها در محیط خانه و خانواده به میزان لازم از پدر و مادر و دیگر نزدیکان خود محبت نمی بینند، این نیاز عاطفی و کمبود محبت در آنها تشدید شده و باعث گردیده که آنها آن را در خارج از خانه و خانواده و در ارتباطات دیگر جستجو کنند.
    توجه داشته باشیم که ماهیت عشق بسیار پیچیده است، اگر باعث کاهش عملکرد قابل توجهی در فرد گردد و فرد عاشق را به رفتارهای تکانشی وادارد، رنگ و بوی اختلال نیز به خود می‌گیرد. افرادی که به عشق افراطی می گرایند و وابستگی روانی پیدا می کنند، اگر به کاهش شدید عملکرد دچار شوند، به نوعی از چند اختلال عمده روان‌شناسی یعنی اضطراب، وسواس و افسردگی بی‌بهره نیستند، به عنوان مثال با نگاهی به درونیات آنها متوجه خواهید شد که از اضطراب نسبتاً بالایی رنج می‌برند. اضطراب حتى به قبل از وابستگی آنان بر می‌گردد. ممکن است در گذشته نیز برای کاهش اضطراب خود به افراد پیرامونی خود پناه می‌بردند. پناه‌جویی به نوعی در آنان نهادینه شده و به آن شرطی شده‌اند، پس با هر اضطرابی ناخودآگاه به دنبال فرد آرامش‌گری می‌گردند که این فرد معمولاً معشوق، دوست و یا معلم آنهاست. یا مانند یک فرد وسواسی برای کاهش اضطراب خود مجبورند زود به زود به دیدار معشوقی که به صورت کاذب و موقتی اضطراب شان را پایین می‌آورند بشتابند، در حقیقت این گونه عشق‌ها از حالت سلامت جدا گشته و به صورت مرضی (افسردگی، اضطراب، وسواس و…) در می‌آید. پس در مکانیزم عشق افراطی، اضطراب بالا نقش بسزایی دارد و در درمان آن نیز کاهش اضطراب نقش کلیدی دارد.


    افراد عاشق معمولاً از رگه‌هایی از افسردگی رنج می‌برند. به تعبیری از بی‌معنایی و یکنواختی در زندگی به ستوه آمده‌اند. فرد افسرده می‌کوشد معنای جدیدی برای زندگی خود دست و پا کند، فرد افسرده پس از مدتی معشوقش به تنها معنای زندگی‌اش مبدل می‌گردد و احساس می‌کند که زندگی بدون معشوق فوق‌العاده بی‌معناست.

    و نیز خصوصیات افراد عاشق هم‌پوشانی زیادی با خصوصیات افراد وسواسی دارد. همان گونه که فرد وسواسی برای حصول آرامش به ده بار شستن دست خود در روز عادت دارد، فرد عاشق هم برای به دست آوردن آرامش خود نیازمند ملاقات نو به نو و تجدید دیدار با فرد معشوق است و بدون او نمی تواند زندگی کند، به این ترتیب عشق مرضی تحت عنوان رفتار وسواسی ـ اجباری طبقه‌بندی می‌شود که به نوعی اختلال روانی محسوب می‌گردد و باعث خارج شدن فرد عاشق از گردونه زندگی سالم می‌گردد.

    به هر حال، عشق افراط گونه و وابستگی روانی دانش آموزان ، به هیچ وجه امر مطلوبی قلمداد نمی‌گردد. از خلأهای کوچک و بزرگ شخصیتی در درون آنها حکایت دارد. هر فرد افسرده دلی می‌تواند عاشق فرد دیگر گردد و سال‌ها در فکر معشوق روزها به شب برساند. فرد وابسته روانی مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگی (مثل مواد مخدر یا محبت معشوق) خوش است.
    یک راه حل این است که ابتدا باید به علت و زمینه این گونه رفتار آنها به درستی پی برد و در قدم بعدی سعی کرد با مشورت با مشاورین و روانشناسان باتجربه و نیز همکاری خانواده های آنان، زمینه آشفتگی روانی آنها را از بین برد و در رفع اضطراب، وسواس و افسردگی بالینی یا غیر بالینی آنها کوشید تا آنها مجبور نباشند برای آرامش روانی خود و نیاز عاطفی و کمبود محبت به رفتارهای افراطی عاشقانه روی بیاورند.

    در مواردی جایگزین کردن عشق حقیقی و عشق به خدا می تواند کارساز باشد ولی در جایی که اختلال و آشفتگی روانی وجود دارد و یا فرد هنوز شناخت درستی از عشق به خداوند ندارد، این راه حل نمی تواند به نتیجه رضایت بخشی نائل آید، بنابراین می توانی ضمن متوجه ساختن آنها به معشوق حقیقی و خداوند، شناخت آنها را نسبت به خدا افزایش داد و در کنار آن آشفتگی روانی آنها را با ارجاع به متخصص درمان کرد.

    در پایان باید به دانش آموزان این نکته را گوشزد کرد که احساسات، مخصوصا در زمان نوجوانی، به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و در مورد هر تصمیمی که ریشه در عقل ندارد و احساسی است می باید با یکی از بزرگترها ( ترجیحا مشاور یا روانشناس) مشورت کرد.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    واسه سنته ، هنوز مغزت درگیر قیافه و ظاهره ، تجربه ام نداری ، عقلت به چشمته ، توی خونه مشکل خاصی داری؟ پدر مادرت با هم خوبن ؟

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25604
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    نه مشکل خاصی ندارم پدرو مادرم هم با هم خوبن

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24659
    نوشته ها
    92
    تشکـر
    69
    تشکر شده 77 بار در 48 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    این مشکلت هیچی یه حس زودگذره تب داغ زود سرد میشه خودتو کنترل کن بهش فکر نکن ذهنتو درگیر درس و آینده بکن نباید کمتر ازکسی باشی

    اما بعدها که بزرگ شدی یادت باشه که مردجماعت از زن ضعیف و افسرده خوششون نمیا

    باید محکم و شاداب باشی

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25019
    نوشته ها
    285
    تشکـر
    190
    تشکر شده 199 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    شما سنتون کمه و در این سن به محبت زیادی نیاز دارید . سعی کن خودتو با کار هایی دیگه سرگرم کنی و بیشتر به درست برسی و به فکر ایندت باشی . این حسی که شما داری زود گذره و چند وقت دیگه از یادت میره .

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    نقل قول نوشته اصلی توسط aylar939 نمایش پست ها
    نه مشکل خاصی ندارم پدرو مادرم هم با هم خوبن
    تک فرزند هستید ؟ چند تا خواهر و برادرید ؟ فرزند چندم هستید ؟

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25604
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    دو تا بچه هستیم اولین بچم خواهرم 9سالشه

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25436
    نوشته ها
    109
    تشکـر
    5
    تشکر شده 15 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    نقل قول نوشته اصلی توسط aylar939 نمایش پست ها
    سلام
    من یه دختر 14سالم کلاس ششم ازمون دادم برای ورود به مدرسه تیزهوشان و قبول شدم
    وقتی ب اون مدرسه رفتم با یه معلم اشنا شدم .....خیلی دوسش دارم الانم که هشتم هسم دوش دارم
    بخاطرش دستم رو با تیغ زدم.............با سنگ کوبیدم تو کلم .............جلوی خونش رفتم وباعث شد منو ببرن پیش مشاوره و روزی 4تا قرص خورم
    افسردگی گرفتم-نمرهام اومد پایین و......
    حالم اصلاوب نیست و به خاطر حال مادرم مجبور شدم قول بدم که همه چیز رو تموم کنم
    اما حالم داغون هست دلم می خواد بمیرم
    هنوز جا دارید برای کسب تجربه.
    معمولا در این سنین ادم اولین کسی رو که میبینه ازش خوشش میاد
    زیاد خودتونو اذیت نکنید به روند طبیعی زندگیتون برسید

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    نقل قول نوشته اصلی توسط aylar939 نمایش پست ها
    دو تا بچه هستیم اولین بچم خواهرم 9سالشه

    ببینید شما توی سنی هستید که همه چی را به صورت فانتزی میبینید (به خصوص اگه از لحاظ مادی توی رفاه باشید ، هستید ؟ ) من روانپزشک نیستم ، ولی این حسی که توی شما به وجود اومده را با توجه به تجربیات خودم که توی دختر های فامیل دیدم اینطوری برداشت میکنم که به دلیل اینکه برادر ندارید ، حستون نسبت به جنس مخالف یه حس خیلی خیلی رویایی و فانتزیه ، و احتمالا ممکنه کلا توی فامیل پسر کم داشته باشید (یا به دلایل مذهبی (که فکر نمیکنم خیلی مذهبی افراطی باشید ) با پسرهای فامیل هیچ حرفی نزنید و هیچ شناختی نداشته باشید ) . یعنی این حس شما صرفا به خاطر اولا سن بلوغتون هست ، ثانیا کم تجربه بودن و عدم شناخت جنس مخالف ( پسرها را راحننر میشه شناخت نسبت به دخترها)
    میدونم سن خیلی قشنگیه ، سرشار از امید به آینده هستید و شوق شکوفا شدن استعداداتون توی شما موج میزنه . ولی شما الان اول اول راهتون هست و چشمتون هیچ جا را نمیبینه . شما نه چیزی از زندگی مشترک میدونید ، نه چیزی از مضرات فاصله سنی زیاد ( مشکلات بسیار زیادی هست که توی همین انجمن بگردید متوجه این مشکلات میشید که خیلی وقتها منجر به طلاق شده ) .

    من این حس شما را درک میکنم ، دلیل بزرگش تفکیک جنسیتی از دبستان هستش و دیدتون نسبت به جنس مخالف از واقعیت بسیار بسیار به دور هست ، خیلی از پسرها هم هستن که دچار همین حس شما هستن و بعد ها مثلا حدود سن 25 سالگی ازشون بپرسی میگن همش جوگیری بود و خودشون به حس اون موقعشون میخندن . شما هم سالها بعد یه روزی به این حستون میخندین ، یکم تاپیک های اینجارو بخون ببین یه رابطه چه مشکلاتی را میتونه برا طرفین داشته باشه ، از اختلاف سنی بگیر و مشکلات ناشی از اون تا اختلاف فرهنگی و ... حتی خیلی ها هم هستن که با اینکه خیلی به هم شبیه هستن ، ولی آخرش به جدایی میکشه رابطشون . شما هم در این مورد باید صبور باشید و یا برید مشاوره ، الان وظیفه شما درس خوندن هست ، با این احساسات زودگذر آیندتون را هم خراب میکنید .

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25604
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    سلام دوستان
    من بعد از یک سال دلتنگی ناراحتی اومدم تو ان سابت
    اومدم به اون کسایی که میگفتن این علاقه ی من یه حس زود گذر هست
    به اونایی که می گفتن اقتدای سنمه
    چرا خوب نشدم؟
    چرا هنوز شبا با گریه می خوابم؟

  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    نقل قول نوشته اصلی توسط aylar939 نمایش پست ها
    سلام دوستان
    من بعد از یک سال دلتنگی ناراحتی اومدم تو ان سابت
    اومدم به اون کسایی که میگفتن این علاقه ی من یه حس زود گذر هست
    به اونایی که می گفتن اقتدای سنمه
    چرا خوب نشدم؟
    چرا هنوز شبا با گریه می خوابم؟

    سلام

    عزیزم وقتی میگیم اقتضای سنته منظور سن 14 سالگی نیست ، تا 18_19 سالگی ( اوجش ) احساسات ناپایداره ، زود وابسته و جذب میشی به جنس مخالف .

    الانم این حسه شما همونه ، یه نفرو دیدی ازش خوشت اومده ، حالا به نظرت این دوست داشتن شما منطقیه ؟ اصلا اختلاف سنیتونم زیاده حتما . اصلا وقتی اون حتی به تو هم فکر نمیکنه چرا انقدر خودتو درگیرش کردی؟

    پس خودتو مشغول کن با درسات تا به سن ازدواج و تصمیم گیریه عاقلانه برسی .

  13. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 13


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    سلام

    ببینید شما حقتونه با پسری که تقریباً همسنتونه و طرز فکرش نزدیک به شماست ازدواج کنید.

    حداکثر فاصله سنی برای ازدواج نباید بیشتر از 6 سال باشه.

  15. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42138
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    سلام من دختری 17 ساله هستم که مشکلی جدی دارم لطفا به من کمک کنید. ببخشید من دوره ی راهنمایی که بودم به دبیر عربیم علاقه مند شدم خیلی زیاد طوری که هرشب داشتم به خاطر سال بعد که همین امساله گریه میکردم. الانم اول دبیرستان کلاس دهمم مدرسه ی جدید که روبه روی مدرسه قبلیمه . دارم دیوونه میشم دوست دارم زودتر بمیرم یا خودمو بکشم دیگه خسته شدم انقدر به معلمم فکر کردم الن دوست دارم بهش پیام بدم ولی نمیتونم خواهش میکنم کمکم کنین. البته من پارسال با خودش حرف زدم یعنی بهش نامه نوشتم بهش گفتم من چه مشکلی دارم و او هم بامن صحبت کرد . تابستون حالم خیلی خوب بود ولی از وقتی که مدرسه ها باز شده حالم ده برابر بدتر شده. دارم دیوونه میشم علاقم به درس خوندن خیلی کم شده دیگه رشتمو که انسانیه دوست ندارم.

  17. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    سلام حلیا خانم

    به سایت مشاور خوش اومدید

    بیا یه گذر بزنیم به سالهای قبل شما

    وقتی کلاس ششم بودی

    شما درسی به اسم آداب دوستی داشتی؟!

  18. بالا | پست 16


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    نقل قول نوشته اصلی توسط helya.kh نمایش پست ها
    سلام من دختری 17 ساله هستم که مشکلی جدی دارم لطفا به من کمک کنید. ببخشید من دوره ی راهنمایی که بودم به دبیر عربیم علاقه مند شدم خیلی زیاد طوری که هرشب داشتم به خاطر سال بعد که همین امساله گریه میکردم. الانم اول دبیرستان کلاس دهمم مدرسه ی جدید که روبه روی مدرسه قبلیمه . دارم دیوونه میشم دوست دارم زودتر بمیرم یا خودمو بکشم دیگه خسته شدم انقدر به معلمم فکر کردم الن دوست دارم بهش پیام بدم ولی نمیتونم خواهش میکنم کمکم کنین. البته من پارسال با خودش حرف زدم یعنی بهش نامه نوشتم بهش گفتم من چه مشکلی دارم و او هم بامن صحبت کرد . تابستون حالم خیلی خوب بود ولی از وقتی که مدرسه ها باز شده حالم ده برابر بدتر شده. دارم دیوونه میشم علاقم به درس خوندن خیلی کم شده دیگه رشتمو که انسانیه دوست ندارم.
    سلام

    این حرف که میگم الان در این موقعیت برات خوشایند نیست، اینها احساساتی هستند که از بین خواهند رفت، فقط باید مدتی صبر داشته باشی.

  19. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    نقل قول نوشته اصلی توسط helya.kh نمایش پست ها
    سلام من دختری 17 ساله هستم که مشکلی جدی دارم لطفا به من کمک کنید. ببخشید من دوره ی راهنمایی که بودم به دبیر عربیم علاقه مند شدم خیلی زیاد طوری که هرشب داشتم به خاطر سال بعد که همین امساله گریه میکردم. الانم اول دبیرستان کلاس دهمم مدرسه ی جدید که روبه روی مدرسه قبلیمه . دارم دیوونه میشم دوست دارم زودتر بمیرم یا خودمو بکشم دیگه خسته شدم انقدر به معلمم فکر کردم الن دوست دارم بهش پیام بدم ولی نمیتونم خواهش میکنم کمکم کنین. البته من پارسال با خودش حرف زدم یعنی بهش نامه نوشتم بهش گفتم من چه مشکلی دارم و او هم بامن صحبت کرد . تابستون حالم خیلی خوب بود ولی از وقتی که مدرسه ها باز شده حالم ده برابر بدتر شده. دارم دیوونه میشم علاقم به درس خوندن خیلی کم شده دیگه رشتمو که انسانیه دوست ندارم.
    سلام هلیا عزیز
    این تاپیک قدیمیه
    لطفا یه تاپیک مجزا درست کنین و مشکلتونو مطرح کنین
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  20. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42147
    نوشته ها
    228
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    مرسی بابت این مطالب

  21. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42138
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام حلیا خانم

    به سایت مشاور خوش اومدید

    بیا یه گذر بزنیم به سالهای قبل شما

    وقتی کلاس ششم بودی

    شما درسی به اسم آداب دوستی داشتی؟!
    بله داشتیم

  22. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42138
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    سلام

    این حرف که میگم الان در این موقعیت برات خوشایند نیست، اینها احساساتی هستند که از بین خواهند رفت، فقط باید مدتی صبر داشته باشی.
    چقدر صبر آخه دیگه خسته شدم.چیکار کنم؟
    ویرایش توسط helya.kh : 10-16-2019 در ساعت 11:55 PM

  23. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42138
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    خواهش میکنم بهم کمک کنید ازتون ممنون میشم.

  24. بالا | پست 22


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    نقل قول نوشته اصلی توسط helya.kh نمایش پست ها
    چقدر صبر آخه دیگه خسته شدم. قرضی چیزی وجود نداره؟
    در زندگی از این خواستنها و نرسیدنها زیاده که البته هر کدومش تجربه ای هست برای آینده و کامل شدن انسان.

    منظورتون از قرض چیه؟

  25. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    نقل قول نوشته اصلی توسط helya.kh نمایش پست ها
    بله داشتیم
    خب حالا که داشتید
    حتما خوندی که دوستی‌های افراطی باعث مشکلات روانی افراد میشه
    فرق نمیکنه این دوستی با چه کسی باشه
    باید حد وسط نگه‌داری وگرنه عواقبی ناگوار دنبال داره که باعث دردسر شما و معلمت میشه
    اگه واقعا معلمت رو دوست داری باید طوری رفتار کنی که باعث عذابش نشی

  26. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    نقل قول نوشته اصلی توسط helya.kh نمایش پست ها
    خواهش میکنم بهم کمک کنید ازتون ممنون میشم.
    عزیزم من به شما یاداوری کردم تاپیک قدیمیه و مساله فعلی رو در تاپیک قدیمی که خصوصا استارتر یه یوزر دیگه باشه مطرح نکنین!
    اما ظاهرا غیر از من هیچکس حواسش نیست که قواعد اولیه استفاده از سایت رو به تازه واردان عزیز یاداوری کنه

    و البته الان که یه کاربر مزاحم بنام پریسا بشدت مشغول بالا اوردن تاپیکهای قدیمیه و بلبشویی راه انداخته که دیگه فرق چندانی نمیکنه شما کجا مشکلتونو مطرح کنین

    در مورد مشکلتون لطفا یه مقدار واضحتر توضیح بدین
    معلمتون خانم هستن دیگه
    درسته؟

    اگه احساس شما به ایشون احساس جنسی عشقی باشه که خیلی خیلی بعید و دور از ذهنه معلم عربی قبول کنه رابطه همجنسبازی با شاگردش برقرار کنه
    پس چون نزدیک به محال یا شایدم کاملا محال باشه بهتره سعی کنین در ذهنتون کمرنگ کنین یا همین رابطه رو به صورت ذهنی و ایمجیناری انجام بدین که به ارامش برسین
    اما با ایشون مطرحش نکنین چون به احتمال قوی سبب براشفتگیش خواهد شد

    اما اگه علاقه شما از نوع مرید و مراد باشه که باید بگم تقریبا همه ما تو زندگیمون این حس رو نسبت به بعضی دبیرها یا اساتیدمون داشتیم

    رابطه مرید و مراد نباس سبب اسیب به شما بشه بلکه اینجور حسها بایستی سبب رشد شما بشه
    سعی کنین با الگو گرفتن از شخصیت ایشون خودتونو ارتقا بدین

    حتی در مواقع مشکلات و غمها و افسردگیها با توجه به این علاقه و شیفتگی در خلوت خودتون به ایشون توسل کنین
    اینکار میتونه سبب برگشت نیروی عشق به شما و بهبود حالتون بشه

    رابطه مرید و مراد نباس باعث تخریب مرید بشه بلکه به شیوه صحیحش سبب رشد مرید میشه
    قدر این حس رو بدونین اما ازش درست استفاده کنین نه در جهت اسیب به خودتون
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  27. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39592
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    1
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    معلم عربیت مرد بوده دیگه (میخوام ببینم خانوم که نبوده - بحث تمایل به هم جنس و اینا و...) ...
    بعد بزار یه چی رو بهت رو راست بگم - من خودم حدود 18 سالگی که دانشجو کاردانی بودم روز اول دوم دانشگاه یه دختری رو دیدم که ورودیش و رشتش با من یکی بود
    روز اول که دیدمش دلم لرزید حس کردم قلبم داغ شد ... ولی 3 سال حتی پیشش نرفتم و بهش سلام هم نکردم چه برسه که حتی حسمو بهش بگم ! وقتی میدیدمش دست و پام شل میشد و هول میکردم و قلبم داغ میکرد و تند تند میزد- افسردگی داشتم که شدید تر هم شد با این مساله
    به دور از چشم خانواده دکتر رفتم و دارو میخوردم و فایده ای نداشت ... حتی یه دفعه از کلاس میزدم بیرون و میرفتم تو دستشویی گریه میکردم !

    ولی...

    اونقدر عاقل بودم که الان خودم به خودم افتخار میکنم وقتی به گذشته نگاه میکنم !

    من بی کار بود و بیشترین پولی که ته جیبم بود شاید در حد کرایه برگشتم از دانشگاه بود !
    من خدمت نرفته بودم

    و مهمتر از همه من هنوز به ثبات شخصیتی نرسیده بودم وهنوز خود واقعیم رو پیدا نکرده بود ! هنوز مطمئن بودم به اون رشد عقلی مناسب نرسیده بود که بخوام بین احساس و عقل توازن برقرار کنم . یه جورایی همون موقع هم میدونستم شاید این یه حس گذرا (شاید حتی گذرا در طولانی مدت باشه و چندین سال درگیرم کنه)
    هست و باید فشارش رو تحمل کنم ! حتی برای اینکه دیگه نبینمش مجبور شدم لیسانسمو ترک تحصیل کنم و برم خدمت (که البته به نفعم شد چون وارد رشته ای شدم الان که عاشقشم )

    خلاصه منم مث تو بودم حتی سنم با اینکه از تو بیشتر بود ! من هم به خودکشی فکر کردم میتونم بگم شدید تر از تو ! من دارو خوردم به دور از چشم خانوادم که ناراحتشون نکنم ولی فایده ای نداشت ... من گریه کردم ... من ترک تحصیل کردم ... اما به خودم افتخار میکنم که تو اوج عدم ثبات شخصیتی و نابالغی عقل - اونقدر عقل داشتم که مواردی رو که در بالا گفتم بفهم و درک کنم و بدونم باید این فشار سخت و تحمل ناپذیر رو به هر قیمتی شده تحمل کنم تا به سعادت و عاقبت بخیری برسم .


    من اهل نصیحت نیستم ولی بدون فلسفه ی زمین و دنیا و جریان زندگی که مثل رودی خروشان پیش میره به دور از هر گونه بحث مذهبی و اعتقادی , یک مهلکه و یک میدان و عرصه هستش که باید در این رود خروشان همونطور که خنکای آب رو حس میکنی و بهت آرامش میده و یا اینکه سیرابت میکنه و یا اینکه تو رو با نوازش قطراتش به جلو میبره ... سخره هایی هم هست که گاهی سخت بهشون برخورد خواهی کرد و زخم های عمیقی روی تنت به جا خواهند گذاشت ... گفتن اینکه خسته شدم ...دیگه نمیتونم ... میخوام بمیرم ...میخوام خودکشی کنم ... یعنی اینکه من پشت همین صخره گیر خواهم کرد و حرکت و جریان بقیه رو که حتی به صخره هم خوردن ولی خودشون رو حرکت دادن تا از پشت صخره به جریان برگردن , تماشا میکنم ...خیلی حسرت داره نه ؟ حسرتش بیشتر میشه وقتی آدم کار اشتباهی مث خودکشی بکنه و بعد روحش شاهد این باشه که بقیه چجوری عاقلانه تحمل کردن و به جریان رود برگشتن ...همیشه دیدن اینکه تو یه ماراتن تو روی زمین بیفتی و بقیه ازت جلو بزنن و به خط پایان نزدیگ تر بشن خیلی سخته ... پس دو انتخاب بیشتر نداری:

    یا پاشو و اونقدر بدو تا بهشون برسی و یا حتی ازشون جلو بزنی

    یا اینکه همونجا رو زمین بمون و رفتن اونا رو تماشا کن و حسرت بخور

    این سریال ستایش که این روزا پخش میشه ... خیلی از دیالوگای حشمت فردوس خوشم میاد

    یکیش این بود : اگر همه زمین و زمون منو زمین بزنن ... له نمیشم بچسبم کف آسفالت خیابون ... دردم میاد ...تنم زخم بر میداره ... اما بلند میشم ....

    بلند شو دختر ...بلند شو...فلسفه زندگی رو درک کن و بلند شو .... برای اینکه به رشد عقلی و عاطفی و ثبات شخصیت و خودشناسی برسی

    هنوز خیلی راه داری ... خیلی ... پس تحمل کن تا از خودت یه خانوم با شخصیت و تمام عیار در آینده بسازی...

  28. کاربران زیر از mo-hammad بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42138
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mo-hammad نمایش پست ها
    معلم عربیت مرد بوده دیگه (میخوام ببینم خانوم که نبوده - بحث تمایل به هم جنس و اینا و...) ...
    بعد بزار یه چی رو بهت رو راست بگم - من خودم حدود 18 سالگی که دانشجو کاردانی بودم روز اول دوم دانشگاه یه دختری رو دیدم که ورودیش و رشتش با من یکی بود
    روز اول که دیدمش دلم لرزید حس کردم قلبم داغ شد ... ولی 3 سال حتی پیشش نرفتم و بهش سلام هم نکردم چه برسه که حتی حسمو بهش بگم ! وقتی میدیدمش دست و پام شل میشد و هول میکردم و قلبم داغ میکرد و تند تند میزد- افسردگی داشتم که شدید تر هم شد با این مساله
    به دور از چشم خانواده دکتر رفتم و دارو میخوردم و فایده ای نداشت ... حتی یه دفعه از کلاس میزدم بیرون و میرفتم تو دستشویی گریه میکردم !

    ولی...

    اونقدر عاقل بودم که الان خودم به خودم افتخار میکنم وقتی به گذشته نگاه میکنم !

    من بی کار بود و بیشترین پولی که ته جیبم بود شاید در حد کرایه برگشتم از دانشگاه بود !
    من خدمت نرفته بودم

    و مهمتر از همه من هنوز به ثبات شخصیتی نرسیده بودم وهنوز خود واقعیم رو پیدا نکرده بود ! هنوز مطمئن بودم به اون رشد عقلی مناسب نرسیده بود که بخوام بین احساس و عقل توازن برقرار کنم . یه جورایی همون موقع هم میدونستم شاید این یه حس گذرا (شاید حتی گذرا در طولانی مدت باشه و چندین سال درگیرم کنه)
    هست و باید فشارش رو تحمل کنم ! حتی برای اینکه دیگه نبینمش مجبور شدم لیسانسمو ترک تحصیل کنم و برم خدمت (که البته به نفعم شد چون وارد رشته ای شدم الان که عاشقشم )

    خلاصه منم مث تو بودم حتی سنم با اینکه از تو بیشتر بود ! من هم به خودکشی فکر کردم میتونم بگم شدید تر از تو ! من دارو خوردم به دور از چشم خانوادم که ناراحتشون نکنم ولی فایده ای نداشت ... من گریه کردم ... من ترک تحصیل کردم ... اما به خودم افتخار میکنم که تو اوج عدم ثبات شخصیتی و نابالغی عقل - اونقدر عقل داشتم که مواردی رو که در بالا گفتم بفهم و درک کنم و بدونم باید این فشار سخت و تحمل ناپذیر رو به هر قیمتی شده تحمل کنم تا به سعادت و عاقبت بخیری برسم .


    من اهل نصیحت نیستم ولی بدون فلسفه ی زمین و دنیا و جریان زندگی که مثل رودی خروشان پیش میره به دور از هر گونه بحث مذهبی و اعتقادی , یک مهلکه و یک میدان و عرصه هستش که باید در این رود خروشان همونطور که خنکای آب رو حس میکنی و بهت آرامش میده و یا اینکه سیرابت میکنه و یا اینکه تو رو با نوازش قطراتش به جلو میبره ... سخره هایی هم هست که گاهی سخت بهشون برخورد خواهی کرد و زخم های عمیقی روی تنت به جا خواهند گذاشت ... گفتن اینکه خسته شدم ...دیگه نمیتونم ... میخوام بمیرم ...میخوام خودکشی کنم ... یعنی اینکه من پشت همین صخره گیر خواهم کرد و حرکت و جریان بقیه رو که حتی به صخره هم خوردن ولی خودشون رو حرکت دادن تا از پشت صخره به جریان برگردن , تماشا میکنم ...خیلی حسرت داره نه ؟ حسرتش بیشتر میشه وقتی آدم کار اشتباهی مث خودکشی بکنه و بعد روحش شاهد این باشه که بقیه چجوری عاقلانه تحمل کردن و به جریان رود برگشتن ...همیشه دیدن اینکه تو یه ماراتن تو روی زمین بیفتی و بقیه ازت جلو بزنن و به خط پایان نزدیگ تر بشن خیلی سخته ... پس دو انتخاب بیشتر نداری:

    یا پاشو و اونقدر بدو تا بهشون برسی و یا حتی ازشون جلو بزنی

    یا اینکه همونجا رو زمین بمون و رفتن اونا رو تماشا کن و حسرت بخور

    این سریال ستایش که این روزا پخش میشه ... خیلی از دیالوگای حشمت فردوس خوشم میاد

    یکیش این بود : اگر همه زمین و زمون منو زمین بزنن ... له نمیشم بچسبم کف آسفالت خیابون ... دردم میاد ...تنم زخم بر میداره ... اما بلند میشم ....

    بلند شو دختر ...بلند شو...فلسفه زندگی رو درک کن و بلند شو .... برای اینکه به رشد عقلی و عاطفی و ثبات شخصیت و خودشناسی برسی

    هنوز خیلی راه داری ... خیلی ... پس تحمل کن تا از خودت یه خانوم با شخصیت و تمام عیار در آینده بسازی...
    خانم بود. بسیار از شما به خاطر پست مفیدتون سپاسگزارم.
    ویرایش توسط helya.kh : 10-17-2019 در ساعت 03:28 PM

  30. کاربران زیر از helya.kh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    تاپیک ۳ سال پیشه

  32. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42211
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy پاسخ : علاقه شدید به معلم

    سلام اسم من پریاعه کلاس هشتمم من حدودا از سال اولم ک وارد مدرسه نمونه دولتی شدم عاشق یکی از معلمام شدم ایشون حدودا۴۲ سالشه و زنه.ایشون همسایه مادربزرگم ایناس و من حدود دو بار ب خونشون رفتم من بهش کادو ولنتاینو..هر سال خریدم و میخرم اون بجور ابهتی داره با هر کسی زیاد صمیمی نمیشه اما با من خیلی راحته و تو مدرسه ب ما لیلی و مجنون میگن😅نمیدونم حس میکنم منو دوست نداره یا اگ داره پ چرا بروز نمیده مث بقیه حس میکنم براش مهم نیستم😑فکرش کل شبو روزمه اما اون چی...😔از شما پیخوام ک کمکم کنین حالم خیلی بده چیکار کنم ک دلشو ب دست بیارم؟

  33. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39592
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    1
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    نمیدونم چرا همه اینروزا عاشق معلماشون میشن !
    به نظرم این تاپیک یکم مشکوکه

  34. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42323
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    سلام هليا جان ببين من سالها پيش مشكل تورو داشتم
    هركاري ازدستم بر ميومد كردم ولي ببين ميخوام تورو راهنمايي كنم كه اينا رو بهت ميگم،ميدونم علاقه تو اصلا جنسي نيست قيافشو دوست داري ظاهرش اخلاقش و اينا كاملا طبيعيه نبايد خودتو سرزنش كني و بگي كه بايد فراموش كنم انسان موجودي ازاده و ميتونه عاشق هر كسي يا هرچي چيزي تو دنيا بشه،حضرت مولانا با اون عظمت عاشق شمس شد و باقي زندگيش در فراق شمس سوخت، اين موضوع طبيعيه كه ادم كسي رو چه جنس مخالف چه موافق دوست داشته باشه،نبايد گريه كني يا مثلا خودتو ازار بدي خيلي ها تو اين دنيا هستن كه اين احساس براشون پيش اومده ،براي عده اي موقت و براي عده اي هم دائمي بوده تو بايد اين علاقه رو بپذيري هرچي فرار كني بدتره،اصلا هم نبايد خودتو اذيت كني اگر ميتوني ارنباطت رو با اون خانم حفظ كن طوري كه بتوني ماهي يبار ببينيش اينقد براش مزاحمت ايجاد نكن كه كلافه شه، سعي كن ببينيش يه احوال پرسي ساده اينطوري ميدوني كه از دستش ندادي و هميشه هست...بذار بزرگتر شي اين قضيه رو كمرنگش ميكنه هرچي بزرگتر شي اون ادمم بهت احترام بيشتري ميذاره،ميتوني تو دراز مدت مثل يه دوست باهاش در ارتباط باشي فقظ سعي كن كه زياد رفتار هاي بچگانه در نياري.يادت باشه اين يه موضوع عاديه و لازم نيست خودتو سرزنش كني

  35. بالا | پست 31


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    نقل قول نوشته اصلی توسط maryamimani593 نمایش پست ها
    سلام هليا جان ببين من سالها پيش مشكل تورو داشتم
    هركاري ازدستم بر ميومد كردم ولي ببين ميخوام تورو راهنمايي كنم كه اينا رو بهت ميگم،ميدونم علاقه تو اصلا جنسي نيست قيافشو دوست داري ظاهرش اخلاقش و اينا كاملا طبيعيه نبايد خودتو سرزنش كني و بگي كه بايد فراموش كنم انسان موجودي ازاده و ميتونه عاشق هر كسي يا هرچي چيزي تو دنيا بشه،حضرت مولانا با اون عظمت عاشق شمس شد و باقي زندگيش در فراق شمس سوخت، اين موضوع طبيعيه كه ادم كسي رو چه جنس مخالف چه موافق دوست داشته باشه،نبايد گريه كني يا مثلا خودتو ازار بدي خيلي ها تو اين دنيا هستن كه اين احساس براشون پيش اومده ،براي عده اي موقت و براي عده اي هم دائمي بوده تو بايد اين علاقه رو بپذيري هرچي فرار كني بدتره،اصلا هم نبايد خودتو اذيت كني اگر ميتوني ارنباطت رو با اون خانم حفظ كن طوري كه بتوني ماهي يبار ببينيش اينقد براش مزاحمت ايجاد نكن كه كلافه شه، سعي كن ببينيش يه احوال پرسي ساده اينطوري ميدوني كه از دستش ندادي و هميشه هست...بذار بزرگتر شي اين قضيه رو كمرنگش ميكنه هرچي بزرگتر شي اون ادمم بهت احترام بيشتري ميذاره،ميتوني تو دراز مدت مثل يه دوست باهاش در ارتباط باشي فقظ سعي كن كه زياد رفتار هاي بچگانه در نياري.يادت باشه اين يه موضوع عاديه و لازم نيست خودتو سرزنش كني

    تاپیک قدیمیه لطفا تاپیک های قدیمی رو بالا نیارین تاپیک های جدید پایین میرن به تاریخ تاپیک ها توجه کنید

  36. کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2020
    شماره عضویت
    43565
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید به معلم

    نقل قول نوشته اصلی توسط aylar939 نمایش پست ها
    سلام دوستان
    من بعد از یک سال دلتنگی ناراحتی اومدم تو ان سابت
    اومدم به اون کسایی که میگفتن این علاقه ی من یه حس زود گذر هست
    به اونایی که می گفتن اقتدای سنمه
    چرا خوب نشدم؟
    چرا هنوز شبا با گریه می خوابم؟
    سلام عزیزم منم ۳ سال پیش این حسی که تو الان داری و تجربه کردم و الان ۱۸ سالمه و نمیفهمم چرا زندگیمو روزایی که میتونستم با دوستام باشم گذاشتم پاشو براش گریه کردم ... اون از مدرسه رفت یکی دوبار با دوستام رفتم دیدنش بار دوم اصلا محلم نزاشت و سرشو به بچه های دیگه گرم کرد ... الان میفهمم که کارم اشتباه بوده و نباید عاشق میشدم فراموش نکردم ولی عادت کردم توام به مرور عادت میکنی خیالت راحت ... تو میتونی موفق شی د با کارنامه قبولی دانشگاهت بهش ثابت کنی که اون باید قدر شاگردی مثل تورو میدونسته ولی ....

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد