پس از 8 سال دوستي و ازدواج و عليرغم اينكه بنده همسرمو خيلي دوست دارم و به سختي در دوران دوستي به دستش اوردم همسرم از 4 سال قبل ديگه علاقه اي به من ندارد و عنوان ميكند كه به خاطر دوست داشتن يكطرفه من با من زندگي ميكند
پس از 8 سال دوستي و ازدواج و عليرغم اينكه بنده همسرمو خيلي دوست دارم و به سختي در دوران دوستي به دستش اوردم همسرم از 4 سال قبل ديگه علاقه اي به من ندارد و عنوان ميكند كه به خاطر دوست داشتن يكطرفه من با من زندگي ميكند
واقعن نميدونم چون سعي كردم از 4 سال پيش بسياري از اخلاقامو عليرغم ميلم اونجوري كنم كه اون ميخواد ولي هر موقع بحثمون ميشه دائما به من تكرار ميكنه كه هيچ علاقه اي به زندگي با من نداره و به خاطر خانواده و اطرافيان و اين مورد كه ميدونه من چقدر دوسش دارم بام مونده و اين تكرار اين موضوع به صورت مكرر روحمو داغون كرده در صورتي كه ميدونم راه حلي هم برام وجود نداره
وا منت میزاره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اشتباهت این بود که علاقتو نشون دادی همون موقع که این حرفا را میزد باید از زندگیش میرفتی بیرون چرا بخاطر کسی که بهت علاقه نداره سعی کردی عوض بشی؟ من که نمی فهمم
یه سوال قبل از ازدواج بهت گفت دوستت نداره یا بعد ازدواج؟
فرعون باشی یا قارون یا انیشتین یا نیوتن....
آخرت خاک است و مرگ
دنبال چیزهایی باش که ابدی هستند...
نگاه کن دوست عزیز ، در گذشته اگه علاقه ای بین زن و شوهر نبود ولی عفت ، رعایت حرمت خانوادگی ، رعایت بزرگترها ، کم توقعی و ... بود و اینها باعث می شد که زندگی علارغم نبود محبت ادامه پیدا کنه اما در حال حاظر اگه علاقه بین دو طرف نباشه یا منجر به طلاق میشه یا خیانت ، بهتون توصیه می کنم با یه مشاور خوب صحبت کنید تا مشکلتون حل بشه و اونو بی خیال نشید . و من الله التوفیق
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)