نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: فراموش کردن خاطرات؟

934
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9827
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    5
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    فراموش کردن خاطرات؟

    من یه مدتی با یه نفر دوست بودم و خیلی زیاد هم دوستش داشتم و بعد از یه مدتی کات کردیم .روزهای خیلی بدی را گذروندم تا تونستم با این مسئله کنار بیام.الان دیگه ازون علاقه شدید چیزی باقی نمانده و گاهی اوقات حس میکنم که ازین آدم متنفر هم هستم.گاهی اوقات ازینکه همچین حماقتی را انجام دادم از خودم بینهایت بدم میاد که قلب و احساسمو به پای همچین ادمی گداشتم.چکار کنم که خاطراتشو از ذهنم بیرون کنم و بهش نشون بدم که دیگه هیچ حسی بهش ندارم؟؟؟ در ضمن من مجبورم که این ادم را هرروز ببینم چون همکارمه و متاسفانه امکان تغییر شغلم نیست.

  2. کاربران زیر از Donyaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : فراموش کردن خاطرات؟

    سلام

    به این لینک یه سر بزنین کمکتون میکنه: http://forum.moshaver.co/f125/%D9%81...2%DB%8C-10161/
    امضای ایشان



  4. 2 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : فراموش کردن خاطرات؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Donyaa نمایش پست ها
    من یه مدتی با یه نفر دوست بودم و خیلی زیاد هم دوستش داشتم و بعد از یه مدتی کات کردیم .روزهای خیلی بدی را گذروندم تا تونستم با این مسئله کنار بیام.الان دیگه ازون علاقه شدید چیزی باقی نمانده و گاهی اوقات حس میکنم که ازین آدم متنفر هم هستم.گاهی اوقات ازینکه همچین حماقتی را انجام دادم از خودم بینهایت بدم میاد که قلب و احساسمو به پای همچین ادمی گداشتم.چکار کنم که خاطراتشو از ذهنم بیرون کنم و بهش نشون بدم که دیگه هیچ حسی بهش ندارم؟؟؟ در ضمن من مجبورم که این ادم را هرروز ببینم چون همکارمه و متاسفانه امکان تغییر شغلم نیست.
    خب شما دو راه دارید یا میتونید همینطوری به ناراحتی خودتون ادامه بدید

    یا اینکه تمام ناراحتی ها و خاطرات رو در گذشته رها کنید و به آینده فکر کنید

    در این انتخاب فقط و فقط شما مختار هستید که انتخاب کنید و واقعا" کسی نمیتونه به شما در این مورد کمکی بکنه

    یک اصل در این مورد وجود داره و اونم اینه که واقعیت رو همونطور که هست بپذیر
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خرِ ما از کُرّگی دم نداشت؟!
    توسط Artin در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-30-2014, 10:12 PM
  2. از چه سنی می توان کودک را در خانه تنها گذاشت؟
    توسط Artin در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-20-2013, 01:43 AM
  3. خون دماغ شدن را کی باید جدی گرفت؟
    توسط R e z a در انجمن بیماریهای جسمی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-29-2013, 01:14 AM
  4. همسر، مانع یا باعث پیشرفت؟!
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-12-2013, 12:01 AM
  5. کدام یک؟ صحیح یا غلط بودن ازدواج موقت؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-16-2013, 09:16 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد