نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: سوگ از دست دادن عشق

905
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31852
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    سوگ از دست دادن عشق

    همه چی از یه عشق آتشین شروع شد ..مثل یه قصه بود...مهرداد رو تو هنر کده باهاش آشنا شدم چند ماهی با هم اشنا شدیم تا جایی که دیدم که وابستگی شدیدی بینمون هست...ما واقعا عاشق هم بودیم ...زیاد طول نکشید که روند رسمی ازدواج به جریان افتاد مهرداد مربی پیانوی من بود که غیر از پیانو خیلی چیزا به من یاد داد ..اون به معنی واقعی کلمه یه مرد بود...هر سختی رو به جون خرید که کوچکترین زحمتی نبینم به جایی رسیدیم که خانوادم بهم گفتن زیاد بهش وابسته ای ...شایدم راست میگفتن ..ولی من حق داشتم که به کسی که کوچکترین بدی تو وجودش نبود وابسته شم ...گریه های هرشبم دلیلی جز دوری ازش نداشت اوایل سنگ جلو پامون انداختن ولی تو تموم این مدت با شهامت پشتم وایساد هرچی من بدی کردم با بزرگی بخشید واقعا مث یه رویا بود ..تونست از من تو دو سال از یه ادم سرد و بی نشاط یه عاشق از جون گذشته بسازه اگه بگم حاضر بود واسه من جون بده کم گفتم وقتی فهمیدم ms دارم مث کوه پشتم وایساد هرچی التماسش کردم رابطمون و تموم کن که تو اذیت نشی حتی یه ذره هم شک نکرد که عشمون بیشترم شد ...یه مرد واقعی
    رورگار لعنتی به چیزی جز مرگش قانع نشد واقعا زندگیم از اون موقع گریه اس 4 سال گریه ...چشام دیگه مث قدیم نیس ...کمکم کنید میخوام یه قرصی دوایی بخورم که کلا احساسم و حافظم از بین بره...یا حد اقلش برم اون دنیا پیشش...یا خدا اول تو دوم ...
    ویرایش توسط دختر سوت و کور : 10-28-2016 در ساعت 10:40 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31178
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اگه کمکم نکنید میمیرم

    سلام خیلی ناراحت شدم
    زندگی داستانای عجیبوغریبی داره فقط صبور باش و باخدا راز و نیاز کن توروخدا خودتو از بین نبر خییییییییلی سخته میدونم اصلا نمیشه زبون اورد ولی تسلیم زندگی شو رها کن این وضعو .سی دی هدی اقای شهبازی رو بخر گوش کن کتاب بخون خودتو تا شب سرگرم کن وقتی سرت خلوت شد دوباره یادت افتاد لبخند بزن با عکسش شوخی کن دردو دل کن احساس کن کنارته بذار روحش در ارامش باشه اینجوری به خدا خوش نمیاد

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : فراموش کردن خاطرات گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر سوت و کور نمایش پست ها
    همه چی از یه عشق آتشین شروع شد ..مثل یه قصه بود...مهرداد رو تو هنر کده باهاش آشنا شدم چند ماهی با هم اشنا شدیم تا جایی که دیدم که وابستگی شدیدی بینمون هست...ما واقعا عاشق هم بودیم ...زیاد طول نکشید که روند رسمی ازدواج به جریان افتاد مهرداد مربی پیانوی من بود که غیر از پیانو خیلی چیزا به من یاد داد ..اون به معنی واقعی کلمه یه مرد بود...هر سختی رو به جون خرید که کوچکترین زحمتی نبینم به جایی رسیدیم که خانوادم بهم گفتن زیاد بهش وابسته ای ...شایدم راست میگفتن ..ولی من حق داشتم که به کسی که کوچکترین بدی تو وجودش نبود وابسته شم ...گریه های هرشبم دلیلی جز دوری ازش نداشت اوایل سنگ جلو پامون انداختن ولی تو تموم این مدت با شهامت پشتم وایساد هرچی من بدی کردم با بزرگی بخشید واقعا مث یه رویا بود ..تونست از من تو دو سال از یه ادم سرد و بی نشاط یه عاشق از جون گذشته بسازه اگه بگم حاضر بود واسه من جون بده کم گفتم وقتی فهمیدم ms دارم مث کوه پشتم وایساد هرچی التماسش کردم رابطمون و تموم کن که تو اذیت نشی حتی یه ذره هم شک نکرد که عشمون بیشترم شد ...یه مرد واقعی
    رورگار لعنتی به چیزی جز مرگش قانع نشد واقعا زندگیم از اون موقع گریه اس 4 سال گریه ...چشام دیگه مث قدیم نیس ...کمکم کنید میخوام یه قرصی دوایی بخورم که کلا احساسم و حافظم از بین بره...یا حد اقلش برم اون دنیا پیشش...یا خدا اول تو دوم ...


    ۱ - درمورد افکار و خاطراتتان بنویسید، نقاشی بکشید و درموردشان حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به خاطراتتان احترام بگذارید.

    2 - با دور ریختن احساسات و عواطف مربوط به خاطرات دردناکتان ، آنها را فراموش کنید. خواهید دید که بعد از آن چقدر احساس آرامش می کنید.

    ۳ - درصورت امکان به عقب برگردید و با کسانیکه در آن خاطرات دخیل بوده اند حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به عقب برگردید.

    ۴ - احساسات واقعیتان را با کسی در میان بگذارید. اگر صلاح است به آنها اعتراف کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید احساساتتان را بروز دهید. اگر باید با اشتباهاتتان کنار بیایید، باید تقصیر یا گناهتان را گردن بگیرید.

    ۵ - معذرت خواهی کرده و طلب بخشش کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید آسیب پذیر باشید.

    ۶ - برای کنترل پرخوری ها، اعتیاد یا آسیب رساندن به خودتان به خاطر گذشته دردناکتان کمک بگیرید. برای فراموش کردن گذشته باید غرور را کنار بگذارید.

    فراموش کردن عزیزان، چه همسرتان باشد که از او طلاق گرفته اید، چه فرزندتان باشد که فوت کرده، چه خواهر یا برادرتان باشد که از شما دور شده یا هر کس دیگری، بسیار مشکل است. فراموش کردن گذشته نیاز به تلاش و انرژی بسیار دارد. مطمئن باشید که بعد از این گذشته دردناک نه تنها می توانید به زندگیتان ادامه دهید بلکه عاقل تر، آرام تر، و متمرکز تر خواهید بود.




    فراموش کردن گذشته یعنی قبول کنید که برای تغییر گذشته کاری از دستتان برنمی آید: در مواجهه با شکستتان شما هرچه از دستتان برمی آمده، کرده اید. باید بدانید که تا جاییکه می توانسته اید خوب، مهربان و مؤثر بوده اید. اگر قرار بود به عقب برگردید مطمئناً نمی توانستید کاری بیش از آن انجام دهید. پس باید گذشته را فراموش کنید.

    فراموش کردن گذشته یعنی خود را برای اشتباهاتتان ببخشید: فکر کردن دوباره به آنچه که می توانستید یا باید انجام می دادید هیچ اثری ندارد. اگر با اشتباهاتتان درگیر هستید یا شکست خورده اید ، سعی کنید خودتان را ببخشید.

    فراموش کردن گذشته یعنی افکارتان را بشناسید: اگر می بینید که مدام درگیر گذشته هستید، با ملایمت افکارتان را به زمان حال برگردانید. سعی کنید این عادت را کنار بگذارید که مدام به اشتباهات گذشته تان فکر کنید.

    فراموش کردن گذشته یعنی به ذات زمان اعتماد کنید: زمان می گذرد و شما هم باید از گذشته بگذرید. زخم هایتان به مرور التیام می یابند و فقط جای آن بر جا می ماند.

    فراموش کردن گذشته یعنی ارتباطات جدید ایجاد کنید: لازم نیست که حتماً یک گروه دوست تازه پیدا کنید. می توانید یک دوستی جدید را با یکی از همکارانتان شروع کنید یا یکی از همسایه ها را برای شام به خانه تان دعوت کنید. اگر درمورد شکست هایتان با کسی حرف بزنید راحت تر می توانید با آنها کنار بیایید.

    فراموش کردن گذشته یعنی در مکالماتتان به دنبال تعادل باشید: خیلی مهم است که دردها و ناراحتی هایتان را با دیگران قسمت کنید اما به همان اندازه مهم است که به زندگی دیگران هم علاقه نشان دهید.

    فراموش کردن گذشته یعنی یک دنیای تازه را تجربه کنید: شروع به تحصیل در یک رشته تازه کنید یا یک سرگرمی جدید پیدا کنید. برای فراموش کردن گذشته باید به دنبال جهت های تازه باشید.

    فراموش کردن گذشته یعنی زمانتان را در اختیار دیگران قرار دهید: فرصت های بیشمار تازه ای وجود دارد که به شما کمک می کند با گذشته تان خداحافظی کنید. از منطقه امنتان بیرون بیایید. وقتتان را با کسانی بگذرانید که شادتان می کنند و از بودن با آنها لذت می برید.

    وقتی می خواهید یک رابطه را فراموش کنید باید به طور جدی فکر کنید که آیا عاقلانه است که باز با آن فرد وقت بگذرانید یا باید همه چیز را به طور کل فراموش کنید. شاید هنوز عاشق او باشید یا از شما سوء استفاده کرده باشد و در افکار و احساساتتان سردرگم شده باشید. ایجاد یک وقفه، عاقلانه ترین راه ممکن است. از این طریق می توانید راحت تر فراموش کنید.


    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-88472864
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سوگ ازدست دادن عزیز
    توسط e.m در انجمن عوامل استرس زای شدید
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-18-2016, 11:10 PM
  2. سنگ صبور باشید، نه سوهان روح هم
    توسط سوگل1 در انجمن عدم تفاهم
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 07-07-2015, 01:32 AM
  3. علت دو سوم قتل ها، عصبانیت آنی است!
    توسط Artin در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-07-2014, 02:07 PM
  4. روش درمانی رفلکسولوژی با کمک دست
    توسط R e z a در انجمن طب سنتی و گیاهان دارویی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-15-2013, 12:45 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد