نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: فراموش کردن رابطه قبلی

3181
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    فراموش کردن رابطه قبلی

    سلام
    من حدود سه ساله ازدواج كردم قبل اينكه به شوهرم جواب مثبت بدم پسرخالم ازم خواستگاري كرده بود با هم صحبت كرديم جوابم مثبت بود چون واقعا پسر متدين و دينداري بود اوني بود كه ميخواستم شرايطش رو هر چي بود قبول كردم چون از بچگي دوسش داشتم اما پسرخالم جوابي به من نداد مخالف نبود اونم دوسم داشت مي دونم خالم و شوهر خالم ادماي بيخيالين يكم عجله نكردند خيلي منتظر شدم حدود يك سال ونيم دوسال خبري نشد تا اينكه با همسرم آشنا شدم شرايطش مناسب بود باهاش ازدواج كردم از رو منطق زندگيم رو دوست دارم باهاش زندگي خوبي دارم خداروشكر بد يا خوب مي گذرونيم كنار هم
    حالا بعد پنچ سال پسرخالم ازدواج كرده تا امروز بهش فكر نميكردم تا اينكه زنش رو ديدم همش تو فكرمه از فكرم بيرون نميره همش نگاهش مي كردم كه اين چي داشت كه من نداشتم وقتي با زنش غذا مي خورد كنارش مي شست حسوديم مي شد من شوهرم رو دوست دارم ولي نمي دونم چرا اينجوري شدم اينكه خالم واسه عروسش سنگ تموم گذاشت اما واسه من پا پيش نذاشت اينكه چرا اگر موافق نبودند پسرخالم بهم پيشنهاد داد خيلي داغونم از فكر م بيرون نمي ره چيكار كنم دوست ندارم به زندگيم لطمه اي وارد كنم بخاطر اون از پسرخالم متنفرم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : فراموش کردن رابطه قبلی

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمدزاده نمایش پست ها
    سلام
    من حدود سه ساله ازدواج كردم قبل اينكه به شوهرم جواب مثبت بدم پسرخالم ازم خواستگاري كرده بود با هم صحبت كرديم جوابم مثبت بود چون واقعا پسر متدين و دينداري بود اوني بود كه ميخواستم شرايطش رو هر چي بود قبول كردم چون از بچگي دوسش داشتم اما پسرخالم جوابي به من نداد مخالف نبود اونم دوسم داشت مي دونم خالم و شوهر خالم ادماي بيخيالين يكم عجله نكردند خيلي منتظر شدم حدود يك سال ونيم دوسال خبري نشد تا اينكه با همسرم آشنا شدم شرايطش مناسب بود باهاش ازدواج كردم از رو منطق زندگيم رو دوست دارم باهاش زندگي خوبي دارم خداروشكر بد يا خوب مي گذرونيم كنار هم
    حالا بعد پنچ سال پسرخالم ازدواج كرده تا امروز بهش فكر نميكردم تا اينكه زنش رو ديدم همش تو فكرمه از فكرم بيرون نميره همش نگاهش مي كردم كه اين چي داشت كه من نداشتم وقتي با زنش غذا مي خورد كنارش مي شست حسوديم مي شد من شوهرم رو دوست دارم ولي نمي دونم چرا اينجوري شدم اينكه خالم واسه عروسش سنگ تموم گذاشت اما واسه من پا پيش نذاشت اينكه چرا اگر موافق نبودند پسرخالم بهم پيشنهاد داد خيلي داغونم از فكر م بيرون نمي ره چيكار كنم دوست ندارم به زندگيم لطمه اي وارد كنم بخاطر اون از پسرخالم متنفرم


    عزیزم خیلی از اتفاقات زندگی شما بدون دخالتتون رخ میده و علیرغم تمام تلاشتون اتفاقی نمی افته

    در زندگی برای هر کسی قضا و قدری هست و اگر خواست خداوند بر این مورد استوار بود شما امروز با شخص دیگه ای ازدواج کرده بودید

    تمام این موارد برمیگرده به خواست پسرخاله شما که به شما علاقه داشته ولی عاشقتون نبوده که بخواد ازدواجی سر بگیره

    و شما بخاطر یک سری خاطرات پوچ گذشته زندگی امروزتون رو هم از دست میدید

    بهترین کار پذیرش و واقع بین بودنه شماست تا بتونید براساس اون زندگی خودتون رو بسازید

  3. 4 کاربران زیر از Bita moein بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : فراموش کردن رابطه قبلی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Bita moein نمایش پست ها
    عزیزم خیلی از اتفاقات زندگی شما بدون دخالتتون رخ میده و علیرغم تمام تلاشتون اتفاقی نمی افته

    در زندگی برای هر کسی قضا و قدری هست و اگر خواست خداوند بر این مورد استوار بود شما امروز با شخص دیگه ای ازدواج کرده بودید

    تمام این موارد برمیگرده به خواست پسرخاله شما که به شما علاقه داشته ولی عاشقتون نبوده که بخواد ازدواجی سر بگیره

    و شما بخاطر یک سری خاطرات پوچ گذشته زندگی امروزتون رو هم از دست میدید

    بهترین کار پذیرش و واقع بین بودنه شماست تا بتونید براساس اون زندگی خودتون رو بسازید
    ممنون بابت نظرتون من خالم رو مقصر مي دونم چون عجله اي نكردند فكر مي كردند من منتظر مي مونم تا شرايط بر وفق مراد اونا بشه اما مي دونستم كه واقعا چي ميشه بنابرين تصميم به ازدواج گرفتم خيلي سعي مي كنم فكر نكنم اما ناخوداگاه انگار كه مي خودم خودم رو اذيت كنم به ذهنم مياد دلم ميخاست هر چي از دهنم در ميومد نثار پسرخالم كنم اما ديگه غرورم اجازه نميده .اينو مي دونم كه همسرم خيلي لياقتش بيشتر از اونه و خيلي موفق تر هم هستم تو انتخابم اما با اين ذهن خرابم نميدمنم چيكار كنم

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : فراموش کردن رابطه قبلی

    چرا كسي جواب نميده؟؟

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : فراموش کردن رابطه قبلی

    سلام
    از کجا معلوم وقتی با پسرخالتون مزدوج میشید مثل حال ک با همسرتون خوبید حوشبخت میبودید
    برای از بین بردن حس تنفر سعی کن قرارتونو طوری تنظیم کنی تا کمتر پسرخالت وهمسرشو ببینی که این حست ب سراغت نیاد واینکه اتفاقات گذشته رو فراموش کن با استفاده از اینکه سعی کن بیشتر وققتو با همسرت بگذرونی واینکه سرنوشت ادمی قسمتیش دست خداست
    واینکه آیا ازدواجت بخاطر انتقام گیری بوده؟ ولو اینکه میگید از زندگی اتون راضی اید
    اگه خالتون پا پیش نزاشته خب حس دوست داشتتنون یه طرفه بوده وپسر خالتون فقط شما رو ب دید دختر خاله میده نه همسر ایندش!
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  7. 2 کاربران زیر از mahastey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : فراموش کردن رابطه قبلی

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahestey نمایش پست ها
    سلام
    از کجا معلوم وقتی با پسرخالتون مزدوج میشید مثل حال ک با همسرتون خوبید حوشبخت میبودید
    برای از بین بردن حس تنفر سعی کن قرارتونو طوری تنظیم کنی تا کمتر پسرخالت وهمسرشو ببینی که این حست ب سراغت نیاد واینکه اتفاقات گذشته رو فراموش کن با استفاده از اینکه سعی کن بیشتر وققتو با همسرت بگذرونی واینکه سرنوشت ادمی قسمتیش دست خداست
    واینکه آیا ازدواجت بخاطر انتقام گیری بوده؟ ولو اینکه میگید از زندگی اتون راضی اید
    اگه خالتون پا پیش نزاشته خب حس دوست داشتتنون یه طرفه بوده وپسر خالتون فقط شما رو ب دید دختر خاله میده نه همسر ایندش!
    اينكه ميگيد حس دوست داشتنم يك طرفه بوده پس چرا پيش بزرگترها ازم خواستگاري كرد همه خبر داشتند مامانم خالم خواهرش همه فاميل اگار كه دستش رو گذاشته بود روم نمي دونست ولم كنه يا نگهم داره روز بله برونم حالش خوب نبود اينو از نگاهش مي تونستم بفهمم ولي چون تكليفش مشخص نبود با خودش سالي يكي دوبار همديگرو مي بينيم مراسم عروسيش هم عيد 95 نمي دونم برم يا نرم ؟دوست ندارم برم ولي اگر نرم ميگه ببين چقدر ناراحته اگرم برم مي ترسم اونجا حالم خراب شه گريه كنم يا هر چي از اين مي ترسم

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : فراموش کردن رابطه قبلی

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمدزاده نمایش پست ها
    اينكه ميگيد حس دوست داشتنم يك طرفه بوده پس چرا پيش بزرگترها ازم خواستگاري كرد همه خبر داشتند مامانم خالم خواهرش همه فاميل اگار كه دستش رو گذاشته بود روم نمي دونست ولم كنه يا نگهم داره روز بله برونم حالش خوب نبود اينو از نگاهش مي تونستم بفهمم ولي چون تكليفش مشخص نبود با خودش سالي يكي دوبار همديگرو مي بينيم مراسم عروسيش هم عيد 95 نمي دونم برم يا نرم ؟دوست ندارم برم ولي اگر نرم ميگه ببين چقدر ناراحته اگرم برم مي ترسم اونجا حالم خراب شه گريه كنم يا هر چي از اين مي ترسم

    شما واقعا از ازدواجتون راضی هستید ؟
    اگر اینطوره پس چزا باید به پسر خالتون فکر کنید ..اصلا حتی اگر عاشقتون بوده باشه و شما انتخابش نکرده باشید باز هم این شما هستید که باید تصمیم گیرنده میبود و تصمیمتونم گرفتید و همسرتون رو انتخاب کردی ..پس ده بهش فکر نکنید که خالتون تنبلی کرده پسر خالتون نخاسته یا الان زورکی ازدواح کرده و دلش پیش شماست و ..همه این ها رو از ذهنتون بیرون چون فقط نشون میده که شما در انتخاب و ازدواجتون دچار تردید هستید و خلا عاطفی دارید و نتونستید دلتون رو از پسرخالتون و علاقه ای که داشتید جدا کنید ..پس اگر اینطور نیست بهببه یچی فکر نکنید که چرا ازدواجتون صوزت نگرفت و مقصرش کی بود ..به حالا فکر کنید که همسرتون کی هست و بخواید بهترین زندگی رو باهم بسازید ...

  10. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : فراموش کردن رابطه قبلی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    شما واقعا از ازدواجتون راضی هستید ؟
    اگر اینطوره پس چزا باید به پسر خالتون فکر کنید ..اصلا حتی اگر عاشقتون بوده باشه و شما انتخابش نکرده باشید باز هم این شما هستید که باید تصمیم گیرنده میبود و تصمیمتونم گرفتید و همسرتون رو انتخاب کردی ..پس ده بهش فکر نکنید که خالتون تنبلی کرده پسر خالتون نخاسته یا الان زورکی ازدواح کرده و دلش پیش شماست و ..همه این ها رو از ذهنتون بیرون چون فقط نشون میده که شما در انتخاب و ازدواجتون دچار تردید هستید و خلا عاطفی دارید و نتونستید دلتون رو از پسرخالتون و علاقه ای که داشتید جدا کنید ..پس اگر اینطور نیست بهببه یچی فکر نکنید که چرا ازدواجتون صوزت نگرفت و مقصرش کی بود ..به حالا فکر کنید که همسرتون کی هست و بخواید بهترین زندگی رو باهم بسازید ...
    حق با شماست منم نميدونم چرا به ذهنم مياد شايد بخاطر اينه تازه ازدواج كرده ياد اون روزها افتادم وگرنه قبلا زياد بهش فكر نميكردم

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : فراموش کردن رابطه قبلی

    خب نمیشه که عروسیش نری برو ولی خوب جای دور بشین
    گذشته هر چی بوده باید فراموش شه چون زندگیت لطمه میبینه
    یه مدت سعی کن با خونواده خالت مواجه نشی تا خاطراتت تداعی نشه واینکه به همسرتت فکر کن که چه گناهی کرده که بجای اینکه به اون توجه کنی همه حواستت پیش پسر خالته
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  13. کاربران زیر از mahastey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16452
    نوشته ها
    202
    تشکـر
    220
    تشکر شده 173 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : فراموش کردن رابطه قبلی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Bita moein نمایش پست ها
    عزیزم خیلی از اتفاقات زندگی شما بدون دخالتتون رخ میده و علیرغم تمام تلاشتون اتفاقی نمی افته

    در زندگی برای هر کسی قضا و قدری هست و اگر خواست خداوند بر این مورد استوار بود شما امروز با شخص دیگه ای ازدواج کرده بودید

    تمام این موارد برمیگرده به خواست پسرخاله شما که به شما علاقه داشته ولی عاشقتون نبوده که بخواد ازدواجی سر بگیره

    و شما بخاطر یک سری خاطرات پوچ گذشته زندگی امروزتون رو هم از دست میدید

    بهترین کار پذیرش و واقع بین بودنه شماست تا بتونید براساس اون زندگی خودتون رو بسازید
    ببخشید قصد جسارت ندارم ولی مگه حتما باید عاشق شد و ازدواج کرد؟

  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    22316
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    30
    تشکر شده 15 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : فراموش کردن رابطه قبلی

    اگه پسری عاشق باشه و کسی رو دوست داشته باشه زمین و زمانو بهم میریزه .....اگر کوتاهی کردن بخاطر شک و دو دلی یکی از طرفین بوده .....خودتو درگیرش نکن..... انقدر خوشبخت زندگی کن که حسرت داشتنتو بدلش بذاری نه اینکه خودت حسرت بکشی

  16. کاربران زیر از تینا 21 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : فراموش کردن رابطه قبلی

    نقل قول نوشته اصلی توسط تینا 21 نمایش پست ها
    اگه پسری عاشق باشه و کسی رو دوست داشته باشه زمین و زمانو بهم میریزه .....اگر کوتاهی کردن بخاطر شک و دو دلی یکی از طرفین بوده .....خودتو درگیرش نکن..... انقدر خوشبخت زندگی کن که حسرت داشتنتو بدلش بذاری نه اینکه خودت حسرت بکشی
    اره حق با شماست مرسي

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد