نوشته اصلی توسط
solaleh-rahimi
این دو موردی که شما گفتید و من همیشه داشتم و نمی دونم چجوری باید مهارشون کنم.خیلی وقتا مشکلی برام پیش اومده که من کلی بهش فکر کردم و اعصابمو خرد کردم تا حدی که تپش قلب گرفتم ولی عده ای رو دیدم که در موردی مشابه مشکل من خیلی راحت ازش عبور کردن و گفتن بی خیال.همیشه تو هر مقطعی که وارد شدم نگران تنهایی بودم و تنهایی هم به سراغم میومد.وقتی با کسی اختلاف پیدا می کنم خودمو جلوی اون شخص قوی و بی تفاوت نشان میدم ولی وقتی ازش دور میشم کارم فقط گریه است تا حدی که غذا هم نمی تونم بخورم.واقعا نمی دونم چجوری این افکار و کنترل کنم.
چند مورد از اصلی ترین نگرانی هاتون رو به ترتیب فهرست کنید( مثلا اینطوری1- نمیتون تو جمع صحبت کنم و نگرانم دیگران مسخرم کنن2- نمیتونم از آسانسور استفاده کنم چون میترسم در محیط بسته اش تنگی نفس بگیرم)
مواردی عینی ومشخص که باعث نگرانی شما میشه
درمقابل این نگرانی هایی که براتون پیش میاد چه برخورد، واکنش یا رفتاری رو نشون میدید؟