نوشته اصلی توسط
نیلای70
سلام دوستان من نزدیک سه ساله نامزدم دارم یعنی حلقه کردم و نامزدمو هم خیلی دوست دارم الان دو هفته مونده که عقد کنم تو این مدت رابطه عاشقانه و عالی داشتیم و از محبت و وفاداری هیچی ازش کم ندیدم چند وقت پیش عید سعید قربان بود و من سنی هستم پیش ما رسم هست مثل عید نوروز شما سفره میندازیم و مردای فامیل برا عید دیدنی میان نامزدم و دوستاش اومدن و رفتن بعد از اونا داداشم و دوستاش اومد -همراه دوستای داداشم نامزد قبلیم هم بود و من به قدری عصبانی شدم که این اومده خونمون که نگو دوست داداشم نیس اما یه دوستی داره داداشم که هم با اون صمیمیه و هم با داداشم رفته که دوستشه بیاره و باهم بیان خونمون اون هم اونجا بوده و با هم ساوار ماشین شدن تا اومدن به خونه ما- این ادم خیلی بیشعوره نمیتونس بگه شما برین ک من عمو یا دایم میان خونمون و سوار ماشین نشه همراه داداشم و نیاد خونمون من افکارم و ذهنم از همون روز عید بهم ریختست تا این مدت اصلا بهش فک نمیکردم اما از وقتی اومده خونمون همش تو ذهنمه حتی این موضوع تو رابطه من و نامزدم هم تاثیر داره میزاره و نامزدم فهمید و من هم عصبانی شدم یه کار اشتباهی کردم رفتم تو اینستا دنبال پیج دوستش گشتم و فالو کردمش و گفتم حالا که این اینکارو میکنه منم این دوستشو فالو میکنم تا عکسایی ک من و نامزدم ت اینستا میزاریم و ببینه و نشون نامزد قبلیم بده و بفهمه که چقد من عاشق نامزدمم البته با این کار روحیه خودمو داغون تر کردم چون اون هم عکس خودشو و نامزد قبلیم که دوستش باشه میزاشت و من بیشتر ناراحت میشدم اما متاسفانه نامزد فعلیم فهمید و گفت این چه کاریه کردی و خلاصه ناراحت شد سرم داد نزد اخم نکرد اما منو نصیحت کرد و منم بسیار شرمنده شدم از برخورد منطقانش گفت نمیدونم دلیلت چی بوده که رفتی فالو کردیش اما اصلا کارت درست نبوده و خیلی اروم فهمون بهم و از گوشیم بلاک کرد اینستایه دوستش رو خلاصه که بگم الان اوضاع روحی هردمون بهم ریختست من چطور میتونم این رابطه رو مثل روز اول برگردونم و هردومون از این حال و هوا در بیایم