نمایش نتایج: از 1 به 15 از 15

موضوع: مرگ مادر

2308
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    مرگ مادر

    سلام دوستان این تاپیکو بخاطر همکلاسی ودوستم زدم چون حالو روزش بده بخاطر مرگ مادرش واینکه همش گریه میکنه چکار کنیم تا حالش خوب شه اینم بگم که
    این دوستم تک فرزنده ومادرشو خیلی دوس داشته ومادرش ی ماه پیش تو سفر مکه که رفته وبدن اونجا بیماری مهلکی میگیره و دور از جون همه میمیره و به دوستم تو سومین روز ینی موقی که میخاستن خاکسپاری کنن بهش گفتن شوکه شده چون اش پخته بود ومنتظر اومدن وزیارت قبولیش بود ... خیلی بهم ریخته موق امتحانته چطور باهاش رفتار کنیم وچطوری کمکش کنیم تا حالش خوب شه؟؟؟
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  2. 5 کاربران زیر از mahastey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مرگ مادر

    سلام.
    خدایش بیامرزد.
    تنها کاری که از دست شما بر میاد که خیالش رو تنها نذارید تا فکر نکنه.
    و یه جورایی بکشیدش به درس.مثلا میتونید قرار بذارید برید کتاب خونه .
    مزیت کتاب خونه اینه که اونجا همه مشغول درس خوندن هستن و کمتر به فکر مادرش میره.
    و البته این رو هم بگم زیاد جلوی گریه ش رو نگیرید چون با گریه کردن خودش رو خالی میکنه.
    میتونید یه دل سیر پای درد دلشون بشینید و بعد ببریدش کتاب خونه تا از لحاظ روحی کاملا تخلیه بشه و ذنش برای درس خوندن باز بشه.

    اگر میتونید ببریدش یه ورزش مثل بدن سازی. و اونجا هم سرگرمی براش جور میشه و میتونه کمی از درگیری های ذهنش خالی بشه.

  4. 8 کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13337
    نوشته ها
    470
    تشکـر
    1,752
    تشکر شده 1,447 بار در 412 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مرگ مادر

    سلام
    خدا رحمتش کنه
    چه دوست خوبی هستی براش!
    بزار گریه کنه، آیین ختم که تو مذهب ما هم توصیه اکید شده فلسفه اش اینه که عزادار بتونه راحت بلند گریه کنه و خودش رو خالی کنه، اصلاً مانع عزاداریش نشو و در عوض سعی کن بهش کمک کنی مراسم هر چه آبرومندانه برگزار بشه. کنار باش ولی بزار تو حال خودش باشه. این برای زمانی که عزادار تازه داغ دیده باشه.
    اونوقت طبق توصیه های مفید دوستمون mahdianshakib عمل کن و از اون فضا خارجش کن!
    امضای ایشان


  6. 9 کاربران زیر از e.v بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : مرگ مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط e.v نمایش پست ها
    سلام
    خدا رحمتش کنه
    چه دوست خوبی هستی براش!
    بزار گریه کنه، آیین ختم که تو مذهب ما هم توصیه اکید شده فلسفه اش اینه که عزادار بتونه راحت بلند گریه کنه و خودش رو خالی کنه، اصلاً مانع عزاداریش نشو و در عوض سعی کن بهش کمک کنی مراسم هر چه آبرومندانه برگزار بشه. کنار باش ولی بزار تو حال خودش باشه. این برای زمانی که عزادار تازه داغ دیده باشه.
    اونوقت طبق توصیه های مفید دوستمون mahdianshakib عمل کن و از اون فضا خارجش کن!
    شما لطف دارین بله مانع گریه کردنش نمیشیم ولی خوب خیلی سخته نظراتو میخونم وبکار میبرم
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  8. 5 کاربران زیر از mahastey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    7052
    نوشته ها
    1,135
    تشکـر
    6,692
    تشکر شده 1,280 بار در 640 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مرگ مادر

    سلام. خدا بیامرزدش
    من کاملا درکش میکنم چون خودم هم مادرمو از دست دادم بد این همه سال نتونستم داغشو فراموش کنم . بهتون توصیه میکنم بزارید گریه کن و به حرفاش گوش بدین .
    ببرینش پارک یکم اونجا باهاش حرف بزنین باهاش برین سرخاک تا اروم بش من که هر وق میرم اروم میشم . اصرار بکاری که دوست نداره نکنید بزارید خودش بخاد تا بیاد معمولا با حرف زدن اروم میش سعی نکنید زیاد اجبار کنید بش
    میتونید برید با معلم . استاد حرف بزنید و امتحاناتشو بندازن یکم عقب تا دوستتون اروم بش قدرت تمرکز درس خوندنو داش باش اینطوری فکر کنم بهتر باش چون منم وقتی از دستش دادم معلممون از من امتحان نگرف همه ی امتحانای منو 20 داد خودش
    چون درکم کرده بودحالا شمام یک بار امتحانش کنید انشاالله قبول کنن .

  10. 4 کاربران زیر از satare بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : مرگ مادر

    سلام

    تسلیت میگم ، شما کار خاصی جز همدلی براش نمیتونید بکنید ، پس خودتون رو ناراحت نکنید تا این ناراحتی بهش منطق نشه
    در ادماه گفته های دوستان :
    اگه پیش شما گریه میکنه بهش نگین گریه نکن مرگ حقه و از این حرفا ،
    بقلش کن بهش بهش بگو گریه کن ، خیلی سخته که عزیز ترین کس تو از دست بدی ، بزارین روزای اول خودشو خالی کنه چون خودشو برا این روز آماده نکرده و هنوز نتونسته رفتن مادر رو بپذیره ، و مرگش رو قبول کنه . مادر هم هر کی باشه عزیز ترینه هر کسه
    به اندازه یک دوست میتونین براش همدلی کنین ، سعی کنید براش یک شنونده باشید ، کاری کنید حرف بزنه تا خالی بشه ، خودتون هم قوی محکم باشین تا روحیه خودتون رو بهش منطقل کنید .
    نه شاد باشین که احساس ناراحتی کنه نه اینکه خودتون هم بشینین باهاش گریه کنین ، اونقدر هم همدلی نباشه که خودتون افسرده بشین و همش به فکرش باشین ، فقط شونه ها و گوشتون رو بهش بدین تا بهش احساس آرامش دست بده

    بعد یک مدت که تونست بپذیره خودش باهاش کنار میاد و میدونه که مرگ حقه و زندگی ادامه داره . . .

    بچه ها هیچ وقت به خوانواده های عزا دار نگین غم آخرتون باشه ، این جمله خوبی نیست !
    بجاش بگین تسلیت میگم غم سختیه از دست دادن عزیزتون براتون از خدا صبر میخوام
    و یا غیره

  12. 7 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : مرگ مادر

    جمله اخرتو قبول دارم که نگیم غم اخرتت باش چون وقتی گفته میشه ینی اینکه نفر بعدی که ما رو ترک خواهد کرد تو هستی ودیگه نیستی تاشاهد عزای دوستان واشناهات باشی بهش گفتم تسلیت میگم بهت ...
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  14. 3 کاربران زیر از mahastey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : مرگ مادر

    از نظر روانشناختي وقتي مرگ عزيزانمان اتفاق مي افتد ، 4 مرحله متوالي به ترتيب اتفاق مي افتد كه بايد از اين مراحل عبور كرد.



    1 – مرحله انكار

    2 – مرحه خشم

    3 – مرحله غم

    4 – مرحه پذيرش



    1 - در مرحله انكار، قبول مرگ عزيزمان بسيار غير ممكن خود را نشان مي دهد.


    اين مسئله مخصوصاً در حوادثي كه منجر به مرگ مغزي مي شود بيشتر مشهود است.

    بي دليل نيست بيشتر بازماندگان فردي كه مرگ مغزي شده است، با اهداء ‌اعضاء ‌موافقت نمي كنند.

    چون انكار واقعيت مرگ يكي از مراحل است. برنامه اي كه در بالا به آن اشاره كرديم كمك موثري به ما مي كند كه اين مراحل را به خصوص مرحله انكار را به سرعت سپري كنيم.



    2 – در مرحله خشم ،‌ در اينجا اگرچه مرگ عزيزمان را باور كرديم ولي نسبت به علل آن خشم مي گيريم و جالب اين است كه اين خشم را ممكن است به ديگران نيز انتقال دهيم. اين مسئله را بيشتر در چنين حوادثي شاهد هستيم : تصادفات رانندگي ؛ سكته هايي كه به خاطر يك بگو مگو پيش آمده؛ يا در اتاق عمل جراحي كه ممكن است با پزشك سر دعوا برداريم . لذا به هنگامي كه در اين مرحله هستيم ، ممكن است حرفهاي ناشايست به مسببين بزنيم يا دست به انتقام يا رفتارهاي تهديد كننده بزنيم. اگر فردي به علت تصادف باعث مرگ كسي شده است ، بهتر آن است كه در اين مرحله ، اقدامي به گرفتن رضايت از بازماندگان متوفي نكند كه نتيجه عكس خواهد گرفت. اگر هم مسببي براي مرگ عزيزان نيابيم ممكن است خدايي ناكرده ، شروع به شكايت از خدا بكنيم ، مثلا « خدايا چرا بايد اينطور مي شد يا ...» . برنامه ريزي مرگ كه در اين يادداشت اشاره شد ، موجب عبور سريع از مرحله خشم مي شود.



    3 – مرحله غم ،‌ نسبت به ساير مراحل قبل طولاني تر است. ولي حداكثر نبايد از شش ماه بيشتر شود. در غير اين صورت ، مسئله افسردگي و درمان آن بايد در نظر گرفته شود. برنامه ريزي براي مرگ ، كمك فراواني در جهت كوتاه شدن اين مرحله مي كند.

    تمركز زدايي نيز تكنيكي هست كه مي تواند در اين زمينه به فرد غمگين كمك كند و آن اينست كه به جاي تمركز بر روي خاطراتي كه با متوفي داشته ايم. دنياي ديد خود را وسيع كنيم و وقت بيشتري با زندگان بگذاريم ، يعني كساني كه هنوز نوبت از دست رفتنشان نرسيده است. بيشتر اوقات فقط يك داغ عزيز ديده ايم و اين فرصت خوبي است كه بيشتر به ديگر عزيزانمان نزديك شويم و قدر آنها را بدانيم.



    4 – مرحله پذيرش كه از ديد عموم ، به اشتباه فراموشي مردگان نام گذاشته مي شود، مرحله آخر در رابطه با مرگ عزيزان است. همه بايد به اين مرحله برسند ولي برنامه ريزي در مورد مرگ اولاً‌ باعث تسهيل اين روند مي شود ؛ ثانياً موجب سرعت آن مي شود ؛ ثالثاً عوارض منفي ناشي از داغ عزيزان را از بين مي برد،‌به علاوه اينكه به ما در خودشناسي بينش مي دهد.

    استفاده ديگري كه از اين مراحل مي شود ، نحوه تسلي دادن به بازماندگان و داغ ديدگان است. اگر ما با اين مراحل آشنا باشيم ، به نحو موثر و مفيدي با بازماندگان همدردي مي كنيم.



    الف) به فرد داغ ديده مخصوصاً در مراحل نخست ، نصيحت نكنيم مثلا اينكه «اين شتري هست كه در خانه همه مي خوابه » يا اينكه « تو بايد صبور باشي ، تو بايد تكيه گاه باشي ». همچنين به او نگوئيم « تو غمگين نباش ، او الان در بهشت جايش خوب است » .


    ب )‌ بيشترين كمك ما به داغ ديدگان ابراز همدردي با جملاتي مانند: « فوت عزيزتان براي ما نيز بسيار متاثر كننده بود» يا « واقعا داغ بزرگي براي شما بوده »يا « الان لحظات سختي بايد براي شما باشد».


    ج )‌ شايد بتوان گفت سكوت و در آغوش گرفتن داغ ديده، كمك بسيار موثري به او در طي كردن مراحل چهارگانه پذيرش مرگ است.


    د )‌كمك به داغ ديده در جهت كارهاي اجرايي متعدد ‌از قبيل ،‌كارهاي پزشكي قانوني، هماهنگي جهت صدور مجوز و كفن و دفن، هماهنگي مراسمات و .... ، بسيار در تسكين داغ ديده موثر است.


    هـ )‌ در مرحله سوم يعني غم ، كه معمولاً مراسمات تمام شده و شركت كننده گان نيز دور فرد را خلوت كرده اند و بيشتر بعد از هفتم يا چهلم نمود پيدا مي كند، بهتر است كه به اين افراد سر بزنيم ، يا آنها را به منزل دعوت كنيم . همچنين با صحبت هاي شناختي ،‌فلسفي يا توصيه هاي ديني و نصيحت هايي را كه در بند (‌الف ) ‌آورده شده، مي توانيم مرحله خروج از غم و پذيرش را سهل كنيم. به شرطي كه بستر مناسبي از نظر محيطي فراهم كرده باشيم.
    امضای ایشان



  16. 7 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15734
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مرگ مادر


  18. کاربران زیر از علیرضا18 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مرگ مادر

    بهتون تسلیت میگم دوست عزیز
    توصیه ی بچه ها رو ب کار بگیر نتیجه ی خوبی میگیری ازش
    فقط نذار تنها شه ، تنهایی کلا خاطرات بودن با مادرشو تداعی میکنه واسش
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  20. 2 کاربران زیر از سوگل1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مرگ مادر

    منم تقریبا بانظر دوستان موافقم
    چون مرگ مادر ایشون خیلی ناگهانی بوده مهم ترین کار اینه که تنهاش نذارید
    الان ایشون خیلی براش سخته که تمرکزداشته باشه چون خیلی درگیری ذهنی داره به نظر من درس خوندن جز اعصاب خوردی براش چیزی نداره باید جور دیگه ای کمکش کرد
    چیزی که الان به نظرم رسید اینه که وسایل و چیزهایی که اونو یاد مادرش میندازه رو فعلا قایم کنید
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  22. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : مرگ مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت نمایش پست ها
    منم تقریبا بانظر دوستان موافقم
    چون مرگ مادر ایشون خیلی ناگهانی بوده مهم ترین کار اینه که تنهاش نذارید
    الان ایشون خیلی براش سخته که تمرکزداشته باشه چون خیلی درگیری ذهنی داره به نظر من درس خوندن جز اعصاب خوردی براش چیزی نداره باید جور دیگه ای کمکش کرد
    چیزی که الان به نظرم رسید اینه که وسایل و چیزهایی که اونو یاد مادرش میندازه رو فعلا قایم کنید
    اره خوب نظرتون درسته ولی نمیشه وسایلی رو که یادگار مامانشه ازش گرفت چون با هموناس که همیشه حس میکنه مامانش کنارشه
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  23. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9227
    نوشته ها
    357
    تشکـر
    164
    تشکر شده 577 بار در 219 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مرگ مادر

    خیلی بده مرگ مادر ..من که تجربش نکردم انشاالله هیچکس دیگه ای هم تجربش نکنه ...من که حتی اگه بهش فکرم بکنم گریم میگیره ...مهستی جون بزار گریه کنه تا خالی بشه ...ابجی من فکر میکنم هیچ کاری از هیچکس تو این موضوع ساخته نیست بزار یه مدت که گذشت براش طبیعی میشه

    خدا یا همه ی مامان بابا هارا بالا سر بچه هاشون نگه دار
    امضای ایشان
    لعنت به من ..چه ساده دل سپردم
    لعنت به من...اگر واسش میمردم
    دست منو گرفت و بعد ولم کرد
    لعنت به اون کسی که عاشقم کرد

    یکی بگه که ماه من کی بوده...مسبب گناه من کی بوده
    سهم من از نگاه تو همین بود ...عشق تو بد ترین قسمت بهترین بود
    تو دل باروون منو عاشقم کرد..بین زمین و آسمون ولم کرد
    یکی بگه چه جوری شد که این شد...سهم تو آسمنون و من زمین شد

  24. کاربران زیر از elham70 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : مرگ مادر

    ممنون از دوستانی که ب دعوت پستم اومدن وراهنمایی کردن امروز سراغ دوستم رفتم ورفتیم بیرونم میگفت نمیخاد بیاد دیگه دانشگاه بهش دلگرمی دادمویکم تو کتابخونه بودیم رفع درسی کردیم عکس مامانش تو کیفش بود وقتی دید که حرفام منطقیه بهم قول داد ویکم درد دل کردیم باز که کمی با گریه سبک شد گف میخام کاراییی رو که مامانم دوس داشته ونتونستم بکنم ادامه بدم و درسمو بهتر ادامه بدم و ی مشکلی هم داره اینکه بچه دار نمیشه شایدم باراهکارایی که میکنه بشه نمیدونم امیدواره ولی باهاش که حرفیدم دیدم که روحیه اش یکم بهتر شده ... ب قول دوستی خدا همه مامانا رو واسه همه نگه داره تو خونه مادر بیشتر حس میشه تا پدر وبعد نبودش قدرشونو میدونیم ....
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  26. کاربران زیر از mahastey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مرگ مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahestey نمایش پست ها
    اره خوب نظرتون درسته ولی نمیشه وسایلی رو که یادگار مامانشه ازش گرفت چون با هموناس که همیشه حس میکنه مامانش کنارشه
    من نگفتم ازش بگیرید موقتا از جلوی چشماش بردارید جوری که خودش نفهمه معمولا تو هر خونه ای یه سری چیزا هست که مربوط به خاطره یا نشانه از طرف هست
    نمیدونم چه جوری بگم مثلا اگر احیانا خریدی داشتن که بعد برگشت به عنوان سوغاتی به اطرافیان بدن یا یه چیزی مثل اینها
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد