نمایش نتایج: از 1 به 27 از 27

موضوع: مشكل با مادرم

3109
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24458
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشكل با مادرم

    سلام دختري هستم ٢٤ ساله فرزند كوچيك خانواده من از اخلاق ها و رفتارهاي مامانم خسته شدم اون بين من و خواهر بزرگم فرق ميزاره من يساله نامزد كودم و خواهرم الان ٤ماهه قبل از اينكه خواهرم نامزد كنه با پسره بود و مامانم در جريانه تا اينكه نامزد شدن ولي مامانم بيشتر ب اونا توجه ميكنه ب من و نامزدم توجه نميكنه هميشه با اونا خوش ميگذرونه هميشه تو خونه حرف از نامزد خواهرمه همش قربون صدقه اون ميره حتي بيشتر از خواهرم با نامزدش صحبت ميكنه ولي وقتي من حرف از نامزدم بزنم همش يجوري خودشو ميكنه با اونا برنامه بيرون ميريزه و ميره باهاشون بيرون هر چيزي ك خواهرم گفت واسه نامزدش بخره سريع ميخرن ولي من ن اصلا ب ما توجه نميكنه وقتي هم صحبتي باهاش كنم سرشو ب علامت اينكه فهميد تكون ميده ما هميشه تنهايي تو پاركينگ خونمون همديگرو ميبينيم و شام همش واسم ميگرم اگه شب بياد ب ديدنم اما نامزد خواهرمو سريع بهش ميگه بياد تو خونه و شام واسشون درست ميكنه حتي خواهر وسطيم و بابام هم متوجه اين فرق شدن اما بهم ميگن سكوت كن چون رييس خونه مامانه هر چي ك نامزد من بگيره يا شام مهمونشون كنه رو نميبينه دست بي نمك داره انگار اما نامزد خواهرم ك اصلا واسشون خرج نميكنه بخدا خسته شدم پرم بهم ميگه تو حسوديت ميشه ب خواهرت من خستم ديگه از اين رفتارا شما بگين چ رفتاري كنم بالام ميگه فقط سكوت كن

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25805
    نوشته ها
    585
    تشکـر
    101
    تشکر شده 328 بار در 183 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشكل با مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ساي نمایش پست ها
    سلام دختري هستم ٢٤ ساله فرزند كوچيك خانواده من از اخلاق ها و رفتارهاي مامانم خسته شدم اون بين من و خواهر بزرگم فرق ميزاره من يساله نامزد كودم و خواهرم الان ٤ماهه قبل از اينكه خواهرم نامزد كنه با پسره بود و مامانم در جريانه تا اينكه نامزد شدن ولي مامانم بيشتر ب اونا توجه ميكنه ب من و نامزدم توجه نميكنه هميشه با اونا خوش ميگذرونه هميشه تو خونه حرف از نامزد خواهرمه همش قربون صدقه اون ميره حتي بيشتر از خواهرم با نامزدش صحبت ميكنه ولي وقتي من حرف از نامزدم بزنم همش يجوري خودشو ميكنه با اونا برنامه بيرون ميريزه و ميره باهاشون بيرون هر چيزي ك خواهرم گفت واسه نامزدش بخره سريع ميخرن ولي من ن اصلا ب ما توجه نميكنه وقتي هم صحبتي باهاش كنم سرشو ب علامت اينكه فهميد تكون ميده ما هميشه تنهايي تو پاركينگ خونمون همديگرو ميبينيم و شام همش واسم ميگرم اگه شب بياد ب ديدنم اما نامزد خواهرمو سريع بهش ميگه بياد تو خونه و شام واسشون درست ميكنه حتي خواهر وسطيم و بابام هم متوجه اين فرق شدن اما بهم ميگن سكوت كن چون رييس خونه مامانه هر چي ك نامزد من بگيره يا شام مهمونشون كنه رو نميبينه دست بي نمك داره انگار اما نامزد خواهرم ك اصلا واسشون خرج نميكنه بخدا خسته شدم پرم بهم ميگه تو حسوديت ميشه ب خواهرت من خستم ديگه از اين رفتارا شما بگين چ رفتاري كنم بالام ميگه فقط سكوت كن
    مامانتو بکش
    امضای ایشان
    فرعون باشی یا قارون یا انیشتین یا نیوتن....
    آخرت خاک است و مرگ
    دنبال چیزهایی باش که ابدی هستند...

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24458
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    گفتم كمك ن مسخره واقعا ك

  4. کاربران زیر از ساي بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14058
    نوشته ها
    73
    تشکـر
    1
    تشکر شده 50 بار در 28 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    آخه فرزند بزرگتر یا همون پسر یا دختر اول فرقی میذارن بینشون .اکثرا همینطوری هستن تو زندگی خودتو بکن و با زندگی آینده ت عشق کن

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24458
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    اعصابم خورد ميشه وقتي ميبينم مثلا اگه قرار باشه نامزد خواهرم بياد تمام تداركات شام رو ميبينه و اصلا اون خرج نميكنه ولي اگه نامزد من بياد بايد واسشون شام بگيره اعصابم خرابه اگه نگيره بهش ميگن خسيس ولي ارن نامزد خواهرم اصلا هيچ خرجي نميكنه همه خودشون بهش ميدن چرا اخه هروز ميبينم تا نامزد خواهرم بياد مامانم با خودش ميرن لياس واسش ميگرن شام درست ميكنن اما نامزد من يه چيزي هم بايد بده و بياره وقتي مياد هيچ وقت نشده واسش چيزي درست كنم امشب مثلا ميخواس بياد ب مامانم گفتم ك شام واسه نامزدم درست كنم گفت ن نميخواد اشپز و خراب ميكني همه جا رو كثيف ميكني بگو از بيرون برات بگيره بعدش از بيرون واسه خانواده هم ديگه نامزدم روش نميشه ك نگيره واسه همه شام ميگره ولي بازم بهش ميمن خسيس درصورتي ك نامزد خواهرم فردا مياد از همين امشب وسايل و تداركاتش رو دارن ميچينن وقتي ميبينم اعصابم بهم ميريزه

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشكل با مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ساي نمایش پست ها
    اعصابم خورد ميشه وقتي ميبينم مثلا اگه قرار باشه نامزد خواهرم بياد تمام تداركات شام رو ميبينه و اصلا اون خرج نميكنه ولي اگه نامزد من بياد بايد واسشون شام بگيره اعصابم خرابه اگه نگيره بهش ميگن خسيس ولي ارن نامزد خواهرم اصلا هيچ خرجي نميكنه همه خودشون بهش ميدن چرا اخه هروز ميبينم تا نامزد خواهرم بياد مامانم با خودش ميرن لياس واسش ميگرن شام درست ميكنن اما نامزد من يه چيزي هم بايد بده و بياره وقتي مياد هيچ وقت نشده واسش چيزي درست كنم امشب مثلا ميخواس بياد ب مامانم گفتم ك شام واسه نامزدم درست كنم گفت ن نميخواد اشپز و خراب ميكني همه جا رو كثيف ميكني بگو از بيرون برات بگيره بعدش از بيرون واسه خانواده هم ديگه نامزدم روش نميشه ك نگيره واسه همه شام ميگره ولي بازم بهش ميمن خسيس درصورتي ك نامزد خواهرم فردا مياد از همين امشب وسايل و تداركاتش رو دارن ميچينن وقتي ميبينم اعصابم بهم ميريزه

    خب عزیزم باید بپذیری که خانوادت یا بهتره بگم مامانت اینطوره دیگه کاریش نمیشه کرد . شما هرچقدر بحث و دعوا هم کنی تغییر نمیکنه مامانت ، حالا دلیله اینکارشو نمیدونیم ولی خب کارش خیلی اشتباست .

    شما هم به جای حرص خوردن بشینو یکم عاقلانه فکر کن ، یکم سعی کن عصبانیتتو کنترل کنی ، یکم آرامشتو حفظ کن .

    بعدش وقتی محبتا و احترامای نامزدت به چشمش نمیاد بیشتر از این خودتونو اذیت نکنید ، به نامزدت بگو عزیزم نیازی نیست بیای خونمون شام بخوریم بهتره با هم بریم بیرونو شامو بخوریم ( اینجوری نیازی نیست دیگه برای کل خانوادت شام بگیره ) خودتون دوتا برید بیرون برای شام .

    یا اگه هی بهش میگن خسیس اصلا واست مهم نباشه این حرفا ، بزار هرچی میخوان بگن ، بگن خسیس بهتر از اینه که نامزدت واسشون خرج کنه و به چشمشون نیاد . حساسیت به خرج نده بابت این حرفا یه گوشت در باشه یه گوشت دروازه .


    تا جایی که میتونی از حساسیتت کم کن و یجوری حل کن قضیه و مشکلات رو واسه خودت .

    سعی کن به جای اینکه به رفتار مامانت با نامزدت فکر کنی رو رابطه ی خودت و نامزدت کار کن ، اینکه کاری کنی که روز به روز رابطتون قوی ترو مستحکمتر توام با محبت بشه .

    به حاشیه ها فکر نکن چون تو تنهایی نمیتونی رفتار مامانتو با نامزدت درست کنی ولی جاش این انرژی و اعصاب رو صرف بهبود رابطت با نامزدت بکن .

    یکم حساسیتتو کم کن ، آرامشتو حفظ کن ، عصبانیتتو کنترل کن ، رابطه ی عاطفی با نامزدتو بیشتر کن اینجوری آرومتر میشیو فکرت بازتر میشه .

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25235
    نوشته ها
    501
    تشکـر
    134
    تشکر شده 231 بار در 167 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشكل با مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط pschy نمایش پست ها
    مامانتو بکش

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25235
    نوشته ها
    501
    تشکـر
    134
    تشکر شده 231 بار در 167 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشكل با مادرم

    ..............
    ویرایش توسط a girl : 04-28-2021 در ساعت 06:55 PM

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24458
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    مامانم رييس خونس كسي نميتونه رو حرفش حرف بزنه هر چقدر هم بگم چرا اينكارا رو ميكني يا حرفمو بزنم بدتر ميكنه اشوب بپا ميكنه و بدتر رفتارش با من ميشه به قول دوستمون بي تفاوت بايد باشم ولي ديگه نميزارم نامزدم خرج خانواده ما كنه اينجوري بدتر حرصم ميگيره اين اخرين باري بود ك ديگه گفتم شام بگيره ديگه نميگم بدبخت هر چي ميكنه ميشه خسيس اون نامزد خواهرم زن و بچه داره اومده با خواهرم نامزد كرده مامانم اين قضيه رو قبول كرده و خيلي ب پسره ميرسه منم ب خودم تو ذهن خودم ميگم بزار ب اون بيشتر توجه شايد ميخوان از پسره از دست نره من همين ك ميفهمم نامزدم از همه چيز و همه كس سرتره به خودم افتخار ميكنم بزار اونا ب چششون نياد مگه ن
    مامانم خيلي ب خواهرم محبت ميكنه ولي من و نامزدم ...... وقتي ميبينم ناراحت و عصبي ميشم

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21993
    نوشته ها
    247
    تشکـر
    34
    تشکر شده 210 بار در 115 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشكل با مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ساي نمایش پست ها
    مامانم رييس خونس كسي نميتونه رو حرفش حرف بزنه هر چقدر هم بگم چرا اينكارا رو ميكني يا حرفمو بزنم بدتر ميكنه اشوب بپا ميكنه و بدتر رفتارش با من ميشه به قول دوستمون بي تفاوت بايد باشم ولي ديگه نميزارم نامزدم خرج خانواده ما كنه اينجوري بدتر حرصم ميگيره اين اخرين باري بود ك ديگه گفتم شام بگيره ديگه نميگم بدبخت هر چي ميكنه ميشه خسيس اون نامزد خواهرم زن و بچه داره اومده با خواهرم نامزد كرده مامانم اين قضيه رو قبول كرده و خيلي ب پسره ميرسه منم ب خودم تو ذهن خودم ميگم بزار ب اون بيشتر توجه شايد ميخوان از پسره از دست نره من همين ك ميفهمم نامزدم از همه چيز و همه كس سرتره به خودم افتخار ميكنم بزار اونا ب چششون نياد مگه ن
    مامانم خيلي ب خواهرم محبت ميكنه ولي من و نامزدم ...... وقتي ميبينم ناراحت و عصبي ميشم
    به نظرم اصلا خودتو درگیر نکن زندگیتو بکن دختر تا از تو و شوهرتم دعوت نکرده نرو و بیا سعی هم کن زودتر عروسی کنی بری سر زندگیت فقط احترامشونو داشته باش همین اصلا هم به رو نیار که ناراحت میشی تو و نامزدت عشق است چرا میری پارکینگ خونه این همه رستوران وباغ وپارک والا بعدشم با با و خواهر کوچیکت باش

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25805
    نوشته ها
    585
    تشکـر
    101
    تشکر شده 328 بار در 183 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشكل با مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ساي نمایش پست ها
    مامانم رييس خونس كسي نميتونه رو حرفش حرف بزنه هر چقدر هم بگم چرا اينكارا رو ميكني يا حرفمو بزنم بدتر ميكنه اشوب بپا ميكنه و بدتر رفتارش با من ميشه به قول دوستمون بي تفاوت بايد باشم ولي ديگه نميزارم نامزدم خرج خانواده ما كنه اينجوري بدتر حرصم ميگيره اين اخرين باري بود ك ديگه گفتم شام بگيره ديگه نميگم بدبخت هر چي ميكنه ميشه خسيس اون نامزد خواهرم زن و بچه داره اومده با خواهرم نامزد كرده مامانم اين قضيه رو قبول كرده و خيلي ب پسره ميرسه منم ب خودم تو ذهن خودم ميگم بزار ب اون بيشتر توجه شايد ميخوان از پسره از دست نره من همين ك ميفهمم نامزدم از همه چيز و همه كس سرتره به خودم افتخار ميكنم بزار اونا ب چششون نياد مگه ن
    مامانم خيلي ب خواهرم محبت ميكنه ولي من و نامزدم ...... وقتي ميبينم ناراحت و عصبي ميشم
    کار مادرت کاملا غلطه ولی مساله اینه که چرا؟
    چه فرقی داره بین تو و خواهرت واسش؟
    خواهرت چرا رابطش با مادرت خوبه
    ولی رابطه تو با مادرت مثل اون نیست؟
    امضای ایشان
    فرعون باشی یا قارون یا انیشتین یا نیوتن....
    آخرت خاک است و مرگ
    دنبال چیزهایی باش که ابدی هستند...

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25315
    نوشته ها
    127
    تشکـر
    2
    تشکر شده 78 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    نگاه کن این رفتار های مادرت ریشه در رفتارهای گذشته ی شما داره !
    یه سوال ،مادرت چرا خواهرتو بشتر دوست داره یا داشته ؟ یا به نوعی چکار می کنه که مادرت بیشتر دوسش داره ؟
    جوابی که من می تونم به این سوال بدم اینه که خواهرت کارهایی که مادرت می خواد رو انجام میده پس بیشتر دوسش داره ، در مواقع نادر مادرها به یه بچه بیشتر محبت می کنن چون اون یکی شبیه کسی هست که قبلا دوسش داشته مثل مادر یا خالش یا ... ، اما در بسشتر مواقع گزینه اول صحیح هست در کل محبت و توجه ، محبت و توجه میاره .
    خودتو مثل اونی بکن که مادرت می خواد تا ببینی چطور قربون صدقت بره و به مراتب نامزدت .
    اگه راهی به جایی نبردی باز هم مشکلی نیست تو چند ماه دیگه زندگی خودتو داری و ماهی یکبار مادرتو می بینی ولی تا اون موقع نزار کنتاکی بین نامزدت با خانوادت پیش بیاد یا متوجه رفتار های دو گانه مادرت بشه .

  14. کاربران زیر از seyyedmahdifatemi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24458
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    اره تو گذشته چون كاراي خيلي زيادي كردم ك تا الان تا دعوام ميكنه هنه رو پيش رو مياره ولي وقتي ك من محبت نبينم از خانوادم اعتماد نسبت ب خودم نبينم چطور اعصابم خورد نشه دوسال از اشتباهات گذشتم ميگذره تا باهم دعوامون ميشه همه رو پيش مياره وقتي اين همه بدي بهم ميكنه دلم اصلا نميخواد فرزندي يا قربون صدقش برم ازش بدم مياد مامانم همش ميخواد تمام حرفايي ك من و نامزدم باهم ميزنيم و بهش بگم يا قربون صدقش برم اره خواهرم و نامزدش همش دوروبرشن نامزد من كم رو هست و منم ك اصلا از مامانم خوشم نمياد چون مال منو ب چشمش نميادبا اين وضع سر لج ميوفته عروسيمون ك اصلا نميگره تا ارل مال خواهرمو نگرفته اصلا من هيچ من عروسي الان نميخوام چون امادگيشو ندارم ولي محبت ميخوام همينجور ك قريون صدقه نامزد اون ميره واسه اونا هر كاري ميكنه وقتي ميبينم ناراحت ميشم اشتباهات گذشته تا الان تو سرم ميزنه من الان زندگي جديد دارم چرا مادر نبايد يبار اعتماد و باور كنه دخترشو عامل تمام دروغايي ك بهش ميدم ب خاطر رفتاراي خودشه وقتي اينجوري دلم نميخواد طرفش برم امشب بازمم بهم گفت تو حسودي خواهرتو ميكني چند ماه ديگه اينا اغد ميكننب من ميگه تو بازم ميخواري همينجور رفتار كني اخه وقتي ميان من كاري بهشون ندارم يكم اخمام فقط تو هم ميره چون ميبينم چ تداركاتي ديدن و نميتونم جلو خودم بگيرم و بروز ميدم اخم ميكنم دست خودم نيست

  16. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25315
    نوشته ها
    127
    تشکـر
    2
    تشکر شده 78 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    نگاه کن خواهر من مشکل شما اینه که مادرتو اون طوری تصور میکنی که تو کتابها و احدیث هست در صورتی که این طور نیست اونم یه آدمه با تمام امیال خوب و بد ، یه ادمه معمولی هست که علمش در حد معمولی هست ، همین مادرت تو رو 9 ماه حمل کرده و درد زایمانو کشیده بعد سه سال تر و خشکت کرده دو دستش رفته تو چیزهایی که هیچ کس دوست نداره همه ی اینها از سر محبت هست ، حالا همین زن تو ذهنش میگه من این همه زحمت برا این کشیدم و اون باید جوابشون بده اما تو با اخم و بی اعتنایی پاسخشو میدی و انتظار داری باز هم محبت ببینی !
    در مورد نامزدت هم بهت بگم که نامزدت یه آدم جدا هست و نباید اون کاری که تو می کنی اون هم انجام بده بهش رگ خواب مادرتو نشونش بده د وادارش کن به مادر نزدیک بشه حالا اگه خودت انجام ندادی اون دیگه با خودته اما نزار نامزدت مثل خودت بشه

  17. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24458
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    يعني من رفتارموًعوض كنم شما ميگين !؟چجور بشم كمك كنيم درمورد رفتارم تغيير ميكنم در مورد تداركات و توجه هايي ك ب اونا ميشه هم يه گوش در يه گوش دروازه خوبه

  18. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25315
    نوشته ها
    127
    تشکـر
    2
    تشکر شده 78 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    دوست عزیز شما می خوای یهو همه چی عوض بشه و این محاله !
    رفتارهای حال حاضر رو بیخیال بشید و گذشه رو با محبت هایی که به مادرت می کنی درست کن و خود به خود رفتار های حال حاظرش درست میشه ، این کار ممکنه شش ماه طول بکشه تا سمر بده پس باید صبور باشید ، این در مورد خودتون هست ولی کار نامزدتون خیلی راحت هست که در بالا بهت گفتم .
    مادر شما جزء ای از هویت شماست و نمی تونی اونو بیخیال بشی پس درستش کن

  19. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    24788
    نوشته ها
    25
    تشکـر
    32
    تشکر شده 15 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ساي نمایش پست ها
    يعني من رفتارموًعوض كنم شما ميگين !؟چجور بشم كمك كنيم درمورد رفتارم تغيير ميكنم در مورد تداركات و توجه هايي ك ب اونا ميشه هم يه گوش در يه گوش دروازه خوبه
    خواهر من سعی کنم به مادرت کمی بیمحلی(نه بی احترامی) کنی .کمی سنگین تر رفتار کن.

  20. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25315
    نوشته ها
    127
    تشکـر
    2
    تشکر شده 78 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط poyakhodapanah نمایش پست ها
    خواهر من سعی کنم به مادرت کمی بیمحلی(نه بی احترامی) کنی .کمی سنگین تر رفتار کن.
    نخیر ، این حرف غلطه ، اول اینکه مادر مثل خواهر یا برادر نیست که بی محلش کنی تا اون بیاد سراغت دوم هم اینکه اون افراد دیگه ای رو اطرافش داره تا بی محلی تو رو براش پر کنن و آخر هم اینکه تو به اون نیاز داری نه اون به تو پس تو برو سراغش

  21. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24458
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    دست خودم نيس با همه بحثم ميشه از همه بيزارم از خانوادم با خواهرما بحث ميكنم عصبي ميشم زود هم رفتارمو لو ميدم دست خودم نيس احساس ميكنم خيلي فشار دارم تحمل ميكنم دلم پره خيلي حوصله هيچكي ندارم ك بخوام ديگه قربون صدقه و توجه مادرمو كنم

  22. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    24788
    نوشته ها
    25
    تشکـر
    32
    تشکر شده 15 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    من خودم یه مدت اینجوری بودم.من پیشنهادم اینه که پیش روانپزشک برید.من خودم رفتم و الان خیلی کنترل می کنم خودمو.

  23. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24458
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    تو شهر ما روانپزشك يا مشاور نداره البته يبار يه روانپزشك رفتم يه مشت دارو داد ك هيچ تاثيري نداشت من مشاور ميخوام يه نفر ك ارومم كنه همدردم بشه رفتار درست و بر نشونم بده بخدا سختمه خودمو كنترل كنم دارم ميتوكم

  24. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24458
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    وقتي اينحوري تنها خودمو ميبينم دست ب كاري اشتباه ميزنم چون با نامزدم اصلا نميخوام واجب اين چيزا دردودل كنم حتي مشاور از اين تلفنيا هم زدم بد نبود

  25. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25315
    نوشته ها
    127
    تشکـر
    2
    تشکر شده 78 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    شما هیچ مشکلی ندارید فقط یه کم آستانه تحملت پایینه و این در زندگی یعنی سم ، پس سعی کن ورزش هوازی انجام بدی و تمرین فرو بردن خشم رو در خودت انجام بدی تا بهتر بشی .

  26. کاربران زیر از seyyedmahdifatemi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24458
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    يه سوال ب نظر شما امشب مامانم و خواهرم نامزدش ميخوان بيرون برن جمعه ها هم هميشه شب نامزدم مياد پيشم حالا ب نظر شما ب نامزدم بگم نياد تا من با اينا بيرون برم و رابطم بدونن باهاشون خوبه و حسودي كسي نميكنم چون نامزد خواهرم ب مدت دوماه ديگه نيست سفر خاوج ميره ،اگه برم باهاشون ديگه حسود اين چيزا بهم نميگن اگه نرم بازم يطوري اين حرفا رو ميزنن و دلخور ميشن براي اينكه جبران اون دوروزي ك وقتي نامزد خواهرم ميومد خونمون م اعصاب نداشتم و پيششونً نمينشستم بكنم ،ميدوني ك دليلي ناراحتي من بي توجهي و ب خودمو نامزدم بود

  28. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25315
    نوشته ها
    127
    تشکـر
    2
    تشکر شده 78 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    همیشه سعی کن در زندگی مشترکت با همسرت باشی تا اینکه جدا بری ، این یه اصله و نشون میده شما هم دارای حریم خصوصی هستی و ارزش برا همسرت قائل هستی .
    نظر من اینه که باهاشون بیرون نرو ولی وقتی نامزد خواهرت اومد خونتون ( حتی دم در هم اومد ) برو استقبالش تا این جو بخوابه ، اگه نامزدت قراره شب بیاد پیشت و خانواده هم می دونن پس بهش بگو نیاد چرا ؟ چون خانوادت باید یاد بگیرن که رعایت مساوات رو انجام بدن در عوضش فردا برو ببینش و با هم باشید .
    در اصلاح بین دو نفر عجولانه برخورد نکن و با حساب شده و شخصیت قائل شدن برای خودت برخورد کن .
    فعلا هدفت مادرت باشه اگه به قلبش نفوذ کنی انگار همه رو شکست دادی .

  29. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24458
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    ببخشيد خيلي متوجه نشدم ولي حرفاتون واقعا ارامش بخشه منم نميخوام برم ولي اگه نرم اين جو شايد نخوابه چون امشب شب اخريه ك خواهر نامزدم هست و ديگه نيس تا سه ماه ك بخوام بعدا يه جوري رفتار كنم ك جو بخوابه پس نظرتون يعني اينكه برم !!!! يا

  30. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25315
    نوشته ها
    127
    تشکـر
    2
    تشکر شده 78 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با مادرم

    اگه اومد خونتون برا اینکه مادرت و خواهرت رو ببره بیرون ، باهاش خوب برخورد کن و تحویلش بگیر اما باهاشون بیرون نرو ، این منظور من بود

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد