نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: مشکل ارتباط با دیگران

1304
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7183
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    226
    تشکر شده 122 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    10

    مشکل ارتباط با دیگران

    سلام !
    حالتون خوبه!
    یه مشکلی دارم که اخیرا حسابی منو مشغول خودش کرده و واقعا عذاب آوره!

    دو نکته هست که باید بگم! نکته اول مربوط به خودمو که این مشکل شخصی خودمه و نکته ی دوم در مورد شرایطیه که الان توشم که با پیوستن به مورد اول باعث تشدید اون شده...

    خوب پس بریم سر نکته ی اول!
    من خیلی ادم فکر کنی هست نمیدونم منظورمو می فهمید یا نه! اما همش فکر می کنم در مورد هر چیز کوچیکی... در مورد روابطم یا در مورد حرف هایی که دیگران بهم زدن. در مورد زندگیم نا موفق بودنم. و همینچور فکرای مختلف... و بعد همش با کسایی که مشکل داشته باشم تو ذهنم دعوا می کنم و فقط تو ذهنم و تو واقعیت نمی تونم و نمی خوام دعوا کنم که همین خیلی منو اذیت می کنه!

    نکنه ی دوم.
    حالا من با این مشکلات افتادم توی یه کلاس که هیچ کس باهام دوست نیست! یعنی کسی رو نمیشناسم که توی زمینه فکری من باشه ! یعنی نقاط مشترک داشته باشیم برای دوستی.
    از بد اوضاع با یکی توی یه نیمکت میشینم که دقیقل بر ضد منه!
    در کل! من باهاش توی یه نیمکت میشنم و با کس دیگه ای هم دوست نیستم که برم پیشش.
    حالا این اقای همی نیمکتی ما هم نمیدونم مشکلش چیه! بعضی وقتا یک دفعه شروع می کنه به تیکه انداختن به من... من زیاد اهل جواب دادن و دهن به دهن کردن نیستم .. و اون هر چی دلش می خواد جلو همه بهم میگه!! و نه مثل یه تیکه ی شوخی معمولی. .. یه جوری انگار با کینه حرف میزنه.
    و این نکته با نکته ی اول رو هم ریختن و شدن مشکل الان من.
    الان همش خودم رو می خورم و در مورد جدل با اون فکر می کنم و یک دفعه توی دعوای دهنیم اینقدر اوج می گیرم که واقعا اعصابم خورد میشه و بهم میریزم.
    حالا چند تا عوارص هم برای این مسئله پیدا شده و سرم یک دفعه درد بدی میگیره و باز ول میکنه. و توی گوشم هم انگار باد می پیچه! این مشکلات عصبی رو پیدا کردم و حالا واقعا دارم نگران میشم.
    باید چیکار کنم؟
    باید جواب اون رو بدم یا راهی برای اروم کردن خودم پیدا کنم؟

    ممنون که همش رو خوندین. خواهش م کنم کمکم کنید...
    ممنون از همه

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکل ارتباط با دیگران

    نقل قول نوشته اصلی توسط MMB نمایش پست ها
    سلام !
    حالتون خوبه!یه مشکلی دارم که اخیرا حسابی منو مشغول خودش کرده و واقعا عذاب آوره!دو نکته هست که باید بگم! نکته اول مربوط به خودمو که این مشکل شخصی خودمه و نکته ی دوم در مورد شرایطیه که الان توشم که با پیوستن به مورد اول باعث تشدید اون شده...خوب پس بریم سر نکته ی اول!من خیلی ادم فکر کنی هست نمیدونم منظورمو می فهمید یا نه! اما همش فکر می کنم در مورد هر چیز کوچیکی... در مورد روابطم یا در مورد حرف هایی که دیگران بهم زدن. در مورد زندگیم نا موفق بودنم. و همینچور فکرای مختلف... و بعد همش با کسایی که مشکل داشته باشم تو ذهنم دعوا می کنم و فقط تو ذهنم و تو واقعیت نمی تونم و نمی خوام دعوا کنم که همین خیلی منو اذیت می کنه!نکنه ی دوم.حالا من با این مشکلات افتادم توی یه کلاس که هیچ کس باهام دوست نیست! یعنی کسی رو نمیشناسم که توی زمینه فکری من باشه ! یعنی نقاط مشترک داشته باشیم برای دوستی.از بد اوضاع با یکی توی یه نیمکت میشینم که دقیقل بر ضد منه!در کل! من باهاش توی یه نیمکت میشنم و با کس دیگه ای هم دوست نیستم که برم پیشش.حالا این اقای همی نیمکتی ما هم نمیدونم مشکلش چیه! بعضی وقتا یک دفعه شروع می کنه به تیکه انداختن به من... من زیاد اهل جواب دادن و دهن به دهن کردن نیستم .. و اون هر چی دلش می خواد جلو همه بهم میگه!! و نه مثل یه تیکه ی شوخی معمولی. .. یه جوری انگار با کینه حرف میزنه.و این نکته با نکته ی اول رو هم ریختن و شدن مشکل الان من.
    الان همش خودم رو می خورم و در مورد جدل با اون فکر می کنم و یک دفعه توی دعوای دهنیم اینقدر اوج می گیرم که واقعا اعصابم خورد میشه و بهم میریزم.حالا چند تا عوارص هم برای این مسئله پیدا شده و سرم یک دفعه درد بدی میگیره و باز ول میکنه. و توی گوشم هم انگار باد می پیچه! این مشکلات عصبی رو پیدا کردم و حالا واقعا دارم نگران میشم.باید چیکار کنم؟باید جواب اون رو بدم یا راهی برای اروم کردن خودم پیدا کنم؟ممنون که همش رو خوندین. خواهش م کنم کمکم کنید...ممنون از همه
    می‌توانیم اجتماعی بودن را اینگونه تفسیر کنیم، کسی که در اجتماع و در دید مردم و بیشتر خارج از خانه است، چرا که بسیاری از کسانی که خیلی اجتماعی نیستند

    وقت خود را بیش از حد معمول در خانه سپری می‌کنند و این باعث افزایش خجالت و کمرویی آن‌ها می‌شود.

    یک ویژگی که بیشتر افراد کمرو دارند، این است که برای خودشان معیارهای عالی در نظر می‌گیرند، آنها از خودشان انتظار دارند ...

    که در برداشت اول عالی به نظر برسند و همه دوستشان بدارند و فکر می‌کنند که اگر چنین نشود، فاجعه است.

    به همین دلیل بهترین کاری که می‌توانید برای اجتماعی شدن انجام دهید، این است که توقع‌تان را پایین بیاورید ...

    اگر معیارتان برای موفقیت این است که همه دوستتان داشته باشند، نمی‌توانید پیشرفت کنید، اما اگر معیارتان این است که بتوانید سر صحبت را با افراد جدید باز کنید قطعاً پیشرفت خواهید کرد.

    بنابر این برای اجتماعی شدن گام بزرگ، مدیریت گفتگو با خویشتن است یعنی چیزهای غیره واقعی، ناکارآمد و احمقانه را که به خود میگویید مشخص کنید و آنها را اصلاح کنید.

    هرچه که فردی اجتماعی‌تر می‌شود مهارت‌های ارتباط با مردم در شما تقویت می‌شود، این باعث می‌شود ...

    که شما باز هم اجتماعی‌تر شوید و در یک چرخه مثبت قرار بگیرد که به تقویت زندگی اجتماعی اجتماعی شما منجر می‌شود و بهترین قسمت این سفر این است که در آن محدودیتی ندارید.
    ویرایش توسط mahsa42 : 03-01-2015 در ساعت 10:22 AM
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  3. 2 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7183
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    226
    تشکر شده 122 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل ارتباط با دیگران

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahsa42 نمایش پست ها
    می‌توانیم اجتماعی بودن را اینگونه تفسیر کنیم، کسی که در اجتماع و در دید مردم و بیشتر خارج از خانه است، چرا که بسیاری از کسانی که خیلی اجتماعی نیستند

    وقت خود را بیش از حد معمول در خانه سپری می‌کنند و این باعث افزایش خجالت و کمرویی آن‌ها می‌شود.

    یک ویژگی که بیشتر افراد کمرو دارند، این است که برای خودشان معیارهای عالی در نظر می‌گیرند، آنها از خودشان انتظار دارند ...

    که در برداشت اول عالی به نظر برسند و همه دوستشان بدارند و فکر می‌کنند که اگر چنین نشود، فاجعه است.

    به همین دلیل بهترین کاری که می‌توانید برای اجتماعی شدن انجام دهید، این است که توقع‌تان را پایین بیاورید ...

    اگر معیارتان برای موفقیت این است که همه دوستتان داشته باشند، نمی‌توانید پیشرفت کنید، اما اگر معیارتان این است که بتوانید سر صحبت را با افراد جدید باز کنید قطعاً پیشرفت خواهید کرد.

    بنابر این برای اجتماعی شدن گام بزرگ، مدیریت گفتگو با خویشتن است یعنی چیزهای غیره واقعی، ناکارآمد و احمقانه را که به خود میگویید مشخص کنید و آنها را اصلاح کنید.

    هرچه که فردی اجتماعی‌تر می‌شود مهارت‌های ارتباط با مردم در شما تقویت می‌شود، این باعث می‌شود ...

    که شما باز هم اجتماعی‌تر شوید و در یک چرخه مثبت قرار بگیرد که به تقویت زندگی اجتماعی اجتماعی شما منجر می‌شود و بهترین قسمت این سفر این است که در آن محدودیتی ندارید.

    سلام !
    ممنون از پاسختون!
    اما شاید اصلا مشکل من رو نفهمیدین.
    من مشکلم فکرای مغشوشمه!
    می خوام فکرام و مدیریت کنم

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : مشکل ارتباط با دیگران

    نقل قول نوشته اصلی توسط MMB نمایش پست ها
    سلام !
    ممنون از پاسختون!
    اما شاید اصلا مشکل من رو نفهمیدین.
    من مشکلم فکرای مغشوشمه!
    می خوام فکرام و مدیریت کنم
    خب منظور دوستمون هم این بوده که باید بتونید با دیگران رابطه برقرار کنید و زندگی اجتماعی داشته باشید

    باید بتونید با دیگران رابطه برقرار کنید تا انزوایی در زندگی نداشته باشید

    چون همین تنهایی میتونه تمرکز شمارو به هم بزنه و به همین خاطره که ذهنی مغشوش دارید

    برای رهایی از این پراکندگی و مدیریت فکرتون از نوشتن کمک بگیرید و برنامه های خودتون رو با نوشتن تثبیت کنید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  6. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چرا انگشت توی دماغ خود می کنیم؟
    توسط شهرام2014 در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-09-2015, 02:03 PM
  2. حرف توی ذهنم نمی آید
    توسط elisakhanoom در انجمن اختلال رشد سیستم عصبی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 10-20-2014, 03:48 PM
  3. حرف توی ذهنم نمی آید
    توسط elisakhanoom در انجمن تیپ های شخصیتی بیمارگونه
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 10-19-2014, 04:18 PM
  4. توی انتخاب رشته دچار سردرگمی شدم!
    توسط kimi*ya در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-19-2014, 09:46 PM
  5. مامانم برای همیشه رفت
    توسط tina.tnt در انجمن روابط والدین و فرزندان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-09-2014, 03:06 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد