سلام 19سالمه ذهنم ی فضای منفی توشحاکمه که خیلی مخربه وفکرام جورین که منو اجبار میکنن که به ی موضوعی فکرکنم که دلم نمیخادوبعد چن دقیقه انگاری توی ذهنم پذیرفته میشن واجازه ورود پیدا میکنن البته اینی که میگم مال همون فکرا وباورهای غلط گذشتس که زمان زیادی ازشون گذشتهو من آثارشو رو دیدم ینی اتفاق افتاده و درمقابل فکرای جدیدتر خیلی کم این اتفاق میفته چون ی جور مهارتی پیداکردم که میتونم کنترلشون کنم ولی فکرای گذشتم ی جوری ریشه دارشدن ومنو خیلی عذاب میدن فرضشو بکنید من شروع میکنم ب نوشتن واسه مثلا دو ساعت بعد دستم خسته میشه نمیتونه کارایی اولشو داشته باشه ذهنم اینجا شک میکنه که نکنه این عضو ی ایرادی داره در صورتی که ذهن عاقل میگه طبیعیه بعدشم ی حس ترس درونی ک نکنه این حالت با من بمونه میاد توی وجودم وهمین جواب مثبت به اون فکرواسه موندنه و بعدم علایم خودشو ظاهرمیکنه به این باورمیرسی که نمیتونی بنویسی امیدوارم بفهمید دارم چی میگم خیلی ممنون میشم جواب سوالمو بدید وراهنماییم کنید که چگونه برگردم به حالت طبیعی ای که هرفردی داره...در ضمن اینم اضافه کنم هنگام درس خوندن فکرای کهنم خیلی هجوم میارن ومنم خیلی ب درس علاقه دارم ولی متاسفانه این فکرا هم وقتمو تلف میکنن هم انرژیمو هم علاقمو...خاهش میکنم راهی درست به من پیشنهاد بدید تا بتونم دوباره خودمو پیدا کنم.یاحق