سلام
من یه دختر23 ساله خیلی کم حرف هستم
مدت چندین سال یکی رو دوست داشتم اما هیچوقت بهش نگفتم تا اینکه فهمیدم عاشق یکی دیگه شده
و ضربه بدی خوردم
الان هرکی بهم ابراز علاقه میکنه نمیتونم توقلبم قبولش کنم
حتی بهم میگن سنگدل
نمیدونم دست خودم نیست احساس میکنم حس دوست داشتن تو وجودم کشته شده
لطفا راهنماییم کنین
اون که معلومه داری اشتباه فکر میکنی ، آدم باید تو زندگیش شکست های بد و شرایط ناگواری داشته باشه تا احساساتشو از دست بده ، به نظر من که شما یکم اعتمادتونو به افراد از دست دادین همینطور اعتماد به نفستون .نوشته اصلی توسط الهام70
تازه چرا دارین به نیمه خالیه لیوان نگا میکنین ؟، اینجور اتفاقات باید تو زندگی آدم پیش بیاد تا ازشون درس بگیره و تجربه کسب کنه برای ساختن آینده بهتر
کشتن احساسات تو خودتون مطمئن باشین یه امر ارادی هست اگه خودتون نخوایین حساتون از بین نمیره به خودتون مسلط باشین سعی کنین خوشبین باشین ، و همیشه کاری که درست هست رو انجام بدین هر اتفاق بدی هم بعد از این براتون بیوفته با دیدمثبت بهش نگاه کنین که یه تجربه خوبه که دیگه دفعه بعد مواظب و آگاه هستین شکست نخورین
ممنونم از جوابتون
اما شرایط من طوریه که حتی یه پسر از شدت علاقه ایی که بهم داشت و من بهش بی تفاوت بودم جلو چشام گریه کرد اما من هیچ واکنشی نشون ندادم
میترسم که این باعث بشه یه دیوار اهنی دورم بچینم و همیشه تنها بمونم
سلام دوست عزیز
کی اون خبر رو شنیدی ؟
من نظرم کمی با دوست گلم bahram.a فرق می کنه
اگه بخوام پنجره ای از این موضوع باز کنم باید بگم که شما دچار یه علاقه یک طرفه با شخصی بودید در صورتی که باهاش ارتباط جدی ای نداشتید، معمولا تو عشق های یک طرفه شخص از معشوق خودش تصورات ذهنی خوبی میسازه که با گذشت زمان بیشتر هم میشه در صورتی که بسیاری از این تصورات واهی و بی پایه اساسن و متاسفانه با یک خبر مثل خبر ازدواج طرف باعث میشه این قصر بزرگ ساخته شده از خیال به یک باره فرو بریزه.
حست رو درک می کنم چون ضربه احساسی شدیدی خوردی ولی باید بگم که قطعا تو هنوز عشق و احساسات ناب رو تجربه نکردی، چون دوست داشتن واقعی در شناخت بدست میاد شناخت خوبی ها و بدی نه خوبی های ساختگی. اصلا این طور فکرنکن که دیگه کسی رو نمیتونی تو قلبت راه بدی.
به خودت فرصت یه رابطه احساسی رو بده (البته رابطه عرف و شرعی) اونوقت ببین که آیا تو قلبت راه پیدا می کنه یا نه، در قلبت رو باز بزار.
از گذشته درس بگیر، اینکه احساساتت رو بجا خرج کنی.
شاید یه حالت طبیعی یا یه واکنش طبیعی هست که بعضی آدما تو بعضی شرایط ویژه از خودشون یه مقاومت بی دلیلی نشون میدن ، من خودم هم بعضی وقتها تو این شرایط قرار گرفتم و بدون دلیل خاصی در برابر طرف مقابلم مقاومت نشون دادم ، شاید دلیلش کم تجربگی یا ترس یا حتی دوست داشتن بیش از اندازه طرف مقابل هستش ، به نظرم من راه حلش فقط شجاعت هستش و تمرین ، وختی چنین رابطه هاییو شروع کردین سعی کنین شجاع باشین و نزارین کنترلتون رو روحیتون از بین بره و احساساتتون رو تا آخرش بروز بدین ، شما گفتین که کم حرف هستین پس اکتیو تر باشین و همه احساساتتون رو تخلیه کنین تا حساتون پخته تر بشن (اوه چی گفتم من...)
...یه فرصت به خودت بده
با کسی ازدواج. که عاشقته چون مطمعنم مطمعنم کار هایی میکنه که تورو عاشق خودش کنه
و از رابطه عشق یک طرفه ای که داشتی خودت خندت بگیره
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
...یه فرصت به خودت بده
با کسی ازدواج. که عاشقته چون مطمعنم مطمعنم کار هایی میکنه که تورو عاشق خودش کنه
و از رابطه عشق یک طرفه ای که داشتی خودت خندت بگیره
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
ممنون دوست عزیز e.v، البته نظر من این نیست که حتمن اتفاقای بدی بیوفته تا آدم پخته تر بشه ، بیشتر نظرم مثبیت انگاری بود ، مرسی
یکسالی گذشته از موقعی که فهمیدم به یکی دیگه علاقه داره
21سال باهاش بزرگ شدم تمام خاطراتم با اون بوده پسر عموم
البته اونم عقد کرد و بعدچند ماه طلاق گرفت
تردید دارم بتونم عشق یکی دیگه رو بتونم قبول کنم
کم حرفی م رو هم نمیتونم جبران کنم چون همیشه دوست دارم همیشه شنونده باشم
اصن اون که پسر عموتون بوده بخاطر مشکلات ژنتیکی فرزندتون ناقص میشد..پس جوش نزنید که چرا بهش نرسییدید..صلاح نبوده....
-درباره ی عشق های دیگه هم بنظر من الان عشق و از هوس نمیشه تشخیص داد...خیلی جامعه عوض شده..اگه کسی پا پیش گذاشت *برای ازدواج خواستتون و ادم سالمی بود..قبولش کنین..وگرنه باز میشه یه خاطره ی بد دیگه
حـــــس شاعــــرانــه نـــــــدارم اصلا //// یـــک از خودمـــــ دو ازین ادمــــا خســــــــــتم
عشق که دلیل و منطق نمیفهمه با دوا درمون همه چی حل میشه
مشکل اصلی من اینه که خواستگارای هم که میان با اون مقایسه میکنم میخوام کامل فراموشش کنم اما هر راهی رو امتحان میکنم نمیتونم
البته اکتیو بودن و رسوندن رابطه ی عاشقانه به اوج خودش نیاز به پر حرفی نداره ، ولی بدونین ساده ترین روش برای بیان احساسات و به ویژه احساسات عاشقانه از راه گفتار هست ، تمرین کنین تا به اونچه میخوایین برسین ، نگین نمیتونم جبران کنم، اگه همیشه شنونده باشین محکوم به بی احساسی و سنگ دلی هستین، تو رابطه های عاشقانه خانوما باید queen باشن و رابطه رو کنترل کنن ، خود خواه باشین و اونچه رو که میخوایین زبانن ابراز کنین، ،
تو که هنوز نمی دونی که می تونی قبول کنی یا نه!
میبینی همه دوستان هم می گن که باید به خودت فرصت بدی
خب درون گرا هستی، ایرادی نداره خیلی مثل تو هستن و اتفاقا اینا از همون کسایی هستن که بعد ها قلمشون پر طرفدار می شه. اتفاقا شنوده بودن خیلی هم خوبه ولی نباید حرف زدن رو هم نا دیده گرفت که! شاید شنیدن با حرف زدن در ظاهر متضاد بنظر بیان ولی در واقع مکمل همدیگه هستن مثل شب و روز.
ببین اگه می خوای رستگار باشی تو زندگی و هر چه بیشتر به کمالت نزدیک تر بشی باید متعادل تر بشی، قدرت شنوندگیت رو بالا نگه دار ولی قدرت تکلمت رو هم با آموزش مثل کتاب، صوت و... بالا ببر.
چه کتابی میتونن قدرت گفتنمو بالا ببرن؟میشه چندتا معرفی کنین ممنونم
البته دست به قلمم عالیه متنهای که مینویسم پرطرفدارن
هووووفففف ، عشــــــــــــق!، ولی سوختنشم شیرینه!!!!!!!!!!!!!
بچه ها یه دقیه وایسید
من یه سوال ازت دارم اخرش که چی؟؟؟
میخوای با همین درد بسوزی؟؟؟؟
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
نه نمیخوام
لایک بیا ایشون دیگه آخرین حرفو زدن اگه مردین اینو جواب بدین مرسی ازتون پریماه!
خب پس نمیخوای
پس ماها داریم بهت پیشنهاد میکنیم
اول از همه فکر کن این زندگی تو اینده تو. و تو میخوای اونو به بهترین نحو بسازی
همه چیز زندگی عشق به یه پسر نیست
عشق به خیلی چیز ها میتونه ادمو امید وار کنه
بگرد ببین هدفت تو زندگی چیه؟؟؟
برا ایندت چه برنامه ای داری
وقتی خودتو مشغول کنی شک نکن کم گم از بین میره این حس
هیچ وقت خودتو تنها نذار که این فکر ها بیاد سراغت
بیشتر که داری داغون میشی بخاطر تنهایت تو جمع های
شلوغ برو با دوستات تفریح کن
و فکر و بذار رو هدف ایندت
میبینی اونقدرا ذهنت در گیر چیزای دیگه میشه که این برات کمرنگ تر میشه
خاستگار ..امد بهش فک کن به تحصیلاتش به موقعیت تو
جامعه به خانوادش ازدواج کن تشکیل زندگی بده
اینو بهت قول میدم که وقتی سر گرم شوهرت بشی اونم بهت عشق بده عاشقش میشی به خدا عاشقش میشی
زندگی خیلی خیلی قشنگتر از این چیز ها میشه ساختش
چون تو دست های خودمون باید از پس همه سختی ها بر
بیایم فکرمون فقط درگیر یه چیز خاص و بیهوده نذاریم
که بعد ها فقط افسوس بخوریم و بگیم چرا؟ چرا انقد
ذهنمون جونیمون برا چیز بیهوده گذروندیم
این زندگی تو پس میتونی بسازیش
ویرایش توسط پریماه. : 04-18-2015 در ساعت 11:15 PM
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
چقد پستو کامنتو نظرو... میزاری به منم رحم کن دستم درد گرفت از صبح انقد کامنتا و پستاتو لایک کردمخب پس نمیخوای
این زندگی تو پس میتونی بسازیش
شما نظر لطفتون
مرسی
ویرایش توسط پریماه. : 04-18-2015 در ساعت 11:20 PM
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
هوووففففف من که رفتم بخوابم (فردا شیفتم)فردا میام بقیه کامنتاتو لایک میکنم( انقد از ایناشما نظر لطفتون
مرسی
هوووففففف من که رفتم بخوابم (فردا شیفتم)فردا میام بقیه کامنتاتو لایک میکنم( انقد از اینا
ههههههه باشه چشم به سلامت شب بخیر
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
برای شروع خوبه که از کتاب های ارتباط موثر استفاده کنی مثل کتاب فوق العاده دیل کارنگی به نام"آیین دوست یابی" و یا صوت های سمینار های ارتباط موثر دکتر فرهنگ.
اینا کمک میکنن که کجا باید چجوری حرف بزنی، کلا مناسبه برای ارتباطات و بیرون اومدن از انزوای زیاد
البته اگه بتونی سمینار دکتر معظمی با نام "مهره مار" رو هم پیدا یا دانلود کنی خیلی عالیه
ممنونم پریماه
اگه کارم درست بشه از هفته بعد میرم سرکار خداکنه اینجوری که میگی بشه
ممنونم از پریماه، e.v ،bahram.a
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟
