نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: مشکل تنهایی

918
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    7055
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکل تنهایی

    سلام من دانش اموز سوم دبیرستانم.احساس میکنم خیلی برای اطرافیانم بی اهمیتم و کسی برای من ارزشی قایل نیست و خیلی احساس تنهایی و افسردگی میکنم.اعتماد به نفسمو کاملا از دست دادم و فکر میکنم تو هیچ کاری موفق نیستم ونمیشم.فکر میکنم دیگه نمیتونم با کسایی که میخوام ارتباط برقرار کنم خیلی از خودم بدم میام من از کسایی که همچین رفتار هایی دارن متنفرم اصلا دوست ندارم منزوی وگوشه گیربشم و این موضوع واقعا زندگیو ارامشمو ازم گرفته ممنون میشم اگه کمکم کنید.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکل تنهایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط gameloft نمایش پست ها
    سلام من دانش اموز سوم دبیرستانم.احساس میکنم خیلی برای اطرافیانم بی اهمیتم و کسی برای من ارزشی قایل نیست و خیلی احساس تنهایی و افسردگی میکنم.اعتماد به نفسمو کاملا از دست دادم و فکر میکنم تو هیچ کاری موفق نیستم ونمیشم.فکر میکنم دیگه نمیتونم با کسایی که میخوام ارتباط برقرار کنم خیلی از خودم بدم میام من از کسایی که همچین رفتار هایی دارن متنفرم اصلا دوست ندارم منزوی وگوشه گیربشم و این موضوع واقعا زندگیو ارامشمو ازم گرفته ممنون میشم اگه کمکم کنید.

    تا وقتی که این تفکر رو از خودت دور نکنی اتفاقی در زندگیت نخواهد افتاد

    تا وقتی که خودت رو دست کم میگیری و از خودت تنفر داری نباید انتظار معجزه از دیگران داشته باشی

    باید ارتباطت رو با دیگران بیشتر و صمیمی تر کنی البته در چهارچوب احترام متقابل


    خود‌بیمارانگاری یا هیپوکند‌ریا، در اصطلاح روان‌شناسی و روان‌پزشکی به شخصی اطلاق می‌شود که باوجود برخورداری از سلامت بدنی اما خود را بیمار می‌داند و همواره از دردهای فرضی شکایت می‌کند. این تصور خودبیمارانگارانه، زمانی بیماری تلقی می‌شود که حدود شش‌ماه از آغاز آن بگذرد و با‌وجود تأیید سلامت بدن توسط پزشک، شخص هم‌چنان بر بیمار بودن خود اصرار ‌‌ورزد و درنهایت، ترس از بیمار بودن، شخص را مدام به کلینیک‌ها و درمانگاه‌های مختلف جهت آزمایش و تجویز دارو می‌کشاند که از آن به سندرم بیمار خیالی نیز یاد می‌شود. دو علت عمده‌ی این بیماری، یکی اضطراب می‌باشد و دیگری افسردگی و درمان آن نیز از طریق مشاوره‌ی روان‌شناسی و داروهای ضداضطراب امکان‌پذیر است.


    شخص خودبیمارانگار همیشه دچار یک نوع وسواس فکری و ترس از یک بیماری جدی است. افراد خودبیمارانگار، همیشه دچار این وسواس هستند که در مورد عملکرد بدن خویش، شک و تردید دارند و احساسات و عواطف ‌طبیعی مانند ‌ضربان قلب و عرق کردن و مسائل جزئی و غیرطبیعی هم‌چون آب‌ریزش بینی، یک گلودرد ساده و یا جوش‌ها و دمل‌های کوچک را نشانه‌ی شرایط بد بیماری خود می‌دانند. آنان حتی ممکن است روی یک‌سری اعمال مبهم و پیچیده تمرکز کنند. برای نمونه می‌گویند بدن‌مان خسته است یا دل‌مان درد می‌کند.


    یک شکل این اختلال، این است که افراد روی یک عضو خاص مانند کلیه‌ها و یا یک بیماری مانند سرطان تمرکز دارند و نسبت به آن، وسواس به‌خرج می‌دهند. با وجود جواب منفی این‌گونه آزمایشات، فرد مبتلا به این بیماری، هیچ توجهی به کم‌کردن اضطراب خویش ندارد و هم‌چنان با مراجعه‌ی مکرر، سعی‌می‌کند سلامت خود را باز‌یابد. از آن‌جایی که این‌گونه افراد به‌جای مراجعه به روان‌شناس، به‌دنبال راه‌هایی غیرمجاز هم‌چون مصرف قرص‌‌های گوناگون برای معالجه‌ی جسم خویش هستند، بنابراین نمی‌توان آمار دقیقی از این‌گونه افراد به‌دست داد اما نسبت شیوع آن بین زن و مرد، به یک اندازه می‌باشد.‌ تشخیص بیماری هیپوکندریا، حدود شش‌ماه طول می‌کشد. افرادی که دچار این بیماری هستند، از اختلالات روانی دیگری نیز رنج می‌برند. دوسوم این افراد دارای افسردگی حاد، اختلال اضطراب، اختلال وسواس فکری- عملی و اضطراب فراگیر هستند. یک بیمار‌ ‌هیپوکندریاک‌، ممکن است برای مدتی طولانی دارای علائم ‌هیپوکندریا‌ باشد ولی بعد از آن، ممکن است برای مدتی این علائم ناپدید شوند. به‌طور تقریبی حدود یک‌سوم این افراد به‌طور فزاینده‌ای بهبود پیدا می‌کنند. افرادی که از موقعیت اجتماعی و اقتصادی بالاتری برخوردارند، استرس و اضطراب‌شان‌ با روش‌های روان‌شناسی، به‌راحتی قابل درمان است و افرادی که دچار خودبیمارانگاری هستند اما از سایر اختلالات شخصیت رنج‌ نمی‌برند، ممکن است شانس بالاتری برای بهبود داشته باشند.



    ریشه‌ی این بیماری چیست و چگونه شروع می‌شود؟
    هیچ‌کس به‌طور دقیق نمی‌داند چرا «هیپوکندریا» رشد می‌کند و توسعه می‌یابد اما عوامل بیماری وجود دارند که در این‌باره ایفای نقش می‌کنند. این بیماری در اوایل بزرگ‌سالی شروع می‌شود و نشانه‌های آن ممکن است برای نمونه ‌بعد از بیماری جدی فردی که دوستش داریم و یا بعد از مرگ یک دوست صمیمی و یا اعضای خانواده رخ‌دهد. فشارهای روانی و استرس نیز ممکن است مزید بر علت باشد و یا وقتی که افراد درباره‌ی یک بیماری اطلاعات دقیق و کافی داشته باشند نیز ممکن است بر روی تفسیر آنان از علائم فیزیکی و نشانه‌های بیماری در خودشان اثر بگذارد و این در‌حالی‌ست که هریک از این موارد ممکن است جرقه‌ای برای شروع بیماری «هیپوکندریا» باشد. یک سری خلق‌و‌خوهای شخصیتی و ارثی نیز ممکن است ‌فرد را آسیب‌پذیر کند. برای نمونه افراد عصبی (‌خودمنتقد، درون‌گرا و خودشیفته) بیش‌تر مستعد خودبیمارانگاری هستند. این عقیده و باور که سالم بودن مساوی است با این‌که فرد هیچ درد و ناراحتی نداشته باشد، ممکن است فرد را به یک نتیجه‌گیری اشتباه وادار کند که عملکردهای بدن را به‌‌عنوان علائم و نشانه‌ی بیماری قلمداد کند. این‌قبیل افراد به‌طور معمول، آستانه‌ی تحمل پایین‌تری نسبت به دیگران دارند بنابراین احساسات درونی را که دیگر افراد ممکن است ‌حتی آن‌ها را احساس نکنند، به‌درستی درک و لمس می‌کنند.



    عوامل تشدیدکننده‌ی خودبیمارانگاری
    عواملی که باعث می‌شوند ‌شخص خودبیمارانگار با‌ وجود آن‌که پزشک از سلامت او اطمینان حاصل کرده، به نگرانی خویش در مورد بیماری ادامه دهد، عبارتند از: ‌
    1- عوامل فیزیولوژیک: شامل احساسات فیزیکی هستند که موجب می‌شوند شخص فکر کند بیمار ‌است. نه‌تنها زمانی که پزشک می‌گوید آنان ‌بیمار نیستند، آن احساس از بین نمی‌رود، بلکه گاهی آنان بدتر نیز می‌شوند.


    برای نمونه اضطراب، بسیاری از علائم فیزیکی را نشان می‌دهد که شامل افزایش ضربان قلب، تغییر در سیستم تهویه‌ی بدن، تنگی نفس، احساس خفگی، درد سینه و یا گیجی، دید تار، آشفتگی و جوش‌ها می‌باشد. از دیگر علائم می‌توان به افزایش تعرق بدن، دهان خشک و اختلال در عملکرد هضم غذا، سفت شدن ماهیچه‌ها (که ممکن است در اثر درد، لرزش و خستگی به‌وجود آید) اشاره داشت. هرقدر که بیمار نسبت به سلامت خود حساسیت نشان‌دهد، این علائم بیش‌تر بروز می‌کنند و موجب می‌شوند که بیمار نیز به عقیده‌ی خویش پای‌بندتر شود.


    2- عوامل ادراکی: شامل این مسأله می‌شود که چگونه بیمار در مورد مسائل مربوط به سلامت خویش فکر می‌کند. وقتی اضطراب بیمار زیاد می‌شود، او به‌دنبال اطلاعات برای تصدیق و یا رد کردن ترس خود می‌گرد‌د و سعی‌می‌کند فکر کند بیمار می‌باشد تا این‌که سالم و این درحالی‌ست که او بیمار نیست.


    3- عوامل رفتاری: افراد دچار خودبیمارانگاری، هر نوع شک و شبهه‌ای را در مورد سلامت خویش به‌عنوان ناسازگاری درنظر می‌گیرند. آنان می‌خواهند اطمینان حاصل کنند که بیمار نیستند و اگر پزشک به آنان تضمین ندهد، به‌دنبال راه‌های دیگری می‌گردند و در آخر، راهی را در پیش می‌گیرند که موجب اضطراب‌شان‌ می‌شود. برای نمونه کسی که فکر می‌کند ورزش کردن موجب سرطان کلیه می‌شود، از انجام آن اجتناب می‌ورزد و هیچ‌گاه متقاعد نمی‌شود که ورزش کردن، برا‌یش سودمند است.



    درمان خودبیمارانگاری
    «هیپوکندریا» به‌طور معمول ممکن است توسط مراقبت‌های اولیه‌ی یک پزشک عمومی که از یک روان‌شناس مشورت می‌گیرد، مورد معالجه قرارگیرد. اولین قدم این است که مطمئن شوید ‌هیچ‌گونه احساس فیزیکی مانند بیماری، جراحت و... وجود ندارد. بیمار باید در مورد اختلالاتی مانند افسردگی، اضطراب و وسواس، با استفاده از روان‌درمانی و سپس دارودرمانی، مورد معالجه قرارگیر‌د.


    در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    021-88422495
    021-88472864
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  3. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17406
    نوشته ها
    124
    تشکـر
    81
    تشکر شده 173 بار در 67 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل تنهایی

    سلام رفیق
    عزیز من شما باید از یه جایی شروع کنی به جمع کردن اعتماد به نفس
    مثلا ورزش خاصی رو ادامه بدی و تخصصی جلو بری (مثلا رزمی یا شنا یا ...)
    بعدم باید افکارتو آروم کنی (مثلا این حرفای که شما زدی تقریبا که نه همه آدم ها این افکارو دارن (بی توجهی اطرافیان) ولی آیا همه افراد اجازه میدن این افکار بهشون دستور بده ؟؟؟)
    ن بقیه افراد به این نتیجه رسیدن که این افکار فقط و فقط دستو پا زدن تو باتلاقه که باعث میشه سرعت غرق شدشون بیشتر بشه .
    پس آروم باش و افکارتو کنترل کن.
    با نماز یا موسیقی یا .....

    البته توی این سن (18 سالگی ) شما شخصیتت در ضعیف ترین حالت ممکن قرارداره و باید مراقب باشی چون اگر آلان ناامیدی و ترس و تو وجودت شکست ندی
    به احتمال زیاد این افکار بیشتر از قبل و پایدارتر از قبل خواهد شد .

    پس شروع کن به حل مشکل
    راه های افزایش اعتماد به نفس زیاده

    اگر مشکل خاص دیگه ای بود نقل قول کن .
    موفق میشی به امید خدا و تلاش خودت

  5. کاربران زیر از ReepaaR بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل تنهایی

    افکار شما مسموم شدند
    توصیه میکنم در جو منفی قرار نگیرید
    توانایی های خودتون رو یادآوری کنید
    و نسبت به فرکانس های منفی دیگران بی تفاوت باشید
    خودتون رو دست بالا بگیرید
    هرچقدر شما دیدتان نسبت به خودتان بهتر باشد دیگران هم دید بهتری نسبت به شما خواهند داشت

  7. کاربران زیر از مرسانا 19 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    7055
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل تنهایی

    خیلی ممنونم ولی من انقدر استرس دارم که نمیتونم با دیگران صمیمی بشم وقتی تو یه جمعی باشم و کسی باقصد تحقیر به من بخنده سریع سر خورده میشم و صحنه رو ترک میکنم از تیم مشاوره و اعضا میخوام که بیشتر راهنماییم کنن

  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل تنهایی

    در هنگام تحقير شدن از سوي ديگران چه واکنشی باید نشان دهیم؟

    ست واکنش نشان دادن در مقابل فردي که شما را خوار کرده و ارزش هـايتـان را زير سوال برده قدري دشوار و دردناک است. گاهي اوقات زخم هايي که اينگونه افراد به شما وارد مي آورند، ممکن است تا ابد باقي بماند.ولي بايد توجه داشته باشيد که افرادي که شما را تحقير مي کنند و قصد آسيب رساندن به شما را دارند، در درجه اول بايد خودشان را بيازارند تا بتوانند شما را آزرده کنند. بايد بدانيد که يک انسان کامروا، موفق و با اعتماد به نفس هيچ نيازي به تحقير ديگران ندارد. برخي از افراد به طور کلي نظر منفي نسبت به ديگران دارند چون:
    - به دليل کمبودهايي دوست دارند خودشان را قدرتمند تر از سايرين جلوه بدهند.
    - قبلاً کسي آنها را آزرده ساخته و چون توانايي مقابله با آن را نداشتند، با تحقير ديگران سعي مي کنند از موقعيت فعلي خود دفاع کنند. افرادي که به شدت شما را تحقير مي کنند با اين کار فقط ناراحتي، عدم موفقيت و بي هدفي خود را در زندگي به نمايش مي گذارند و اين مشکل آنهاست نه شما. دانستن اين مطلب به شما کمک مي کند که راحت تر بتوانيد در کنار آنها به زندگي عادي خود ادامه دهيد و حرف هايشان را نشنيده بگيريد. اگر بدانيد که مشکل از طرف مقابل است نه شما، مي توانيد منطقي با مسائل برخورد کنيد و حرف ها و کنايه هاي آنها شما را آزرده نخواهد کرد. فقط سعي کنيد در بحث هايي که آن‌ها راه مي اندازند، شرکت نکرده و خودتان را کنار بکشيد. قصد آن‌ها اين است که کاري کنند تا شما احساس بدي نسبت به خودتان پيدا کنيد. اين وظيفه شماست که به آنها اجازه انجام چنين کاري را ندهيد. ولي اگر شما هم آن‌ها را تحقير کنيد در واقع خودتان را با آنان هم‌شأن ساخته ايد و اين دقيقاً همان چيزي است که آن ها انتظارش را مي کشند. آنها مي خواهند شما را عصباني کنند تا برخورد شديدي از خود نشان دهيد، آنها مي خواهند شما احساس بدي نسبت به خودتان پيدا کنيد و قصدشان تنها آزار دادن و آسيب رساندن است. شما با جواب دادن به آنها در حقيقت وارد بازي ساختگي شان مي شويد و در نهايت خودتان را آزار داده ايد. ممکن است بعداً به خاطر حرف هايي که در عصبانيت از دهانتان خارج شده پشيمان شويد.
    بهترين واکنش چيست؟
    يکي از واکنش هاي مناسبي که در مقابل اين افراد مي توانيد از خود بروز دهيد اين است که به آنها بگوييد: "از پيشنهادت ممنونم" و بعد هم به ادامه کار خود بپردازيد. با بيان اين عبارت شما در حقيقت به بحث پايان مي دهيد. آنها منتظر هستند که شما از خود عکس العمل نشان دهيد و زمانيکه اين کار را انجام نمي دهيد، ديگر چيزي براي گفتن نخواهند داشت. ديگران تا زماني که شما به آنها اجازه ندهيد، نمي توانند شما را بيازارند. در برخي مواقع بهتر است نگاهي به طرز برخورد خود با طرف مقابل داشته باشيد و ببينيد شما چه کاري انجام داده ايد که او به خودش اجازه داده تا يک چنين حرفي به شما بگويد.اجازه دهيد بداند که چه احساسي داريد : اگر به فکر تلافي کردن باشيد، خودتان را بي ارزش مي کنيد. بايد خيلي رو راست به او بگوييد که نظرش شما را آزرده ساخته. البته بايد اين کار را در نهايت آرامش انجام دهيد.

    تبیان
    از سایت:مجله اینترنتی زندگی بهتر و تبلیغات ویدیویی - آبی روز

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. 25 نکته طلایی برای رسیدن به وزن رویایی
    توسط mahsa42 در انجمن نکات تغذیه ای
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 03-27-2015, 10:26 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد