نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: از آسیب دیدن از سوی دیگران میترسم

1761
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30539
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    از آسیب دیدن از سوی دیگران میترسم

    ............
    ویرایش توسط yedokhtar : 09-27-2017 در ساعت 03:22 AM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکل روحی

    نقل قول نوشته اصلی توسط yedokhtar نمایش پست ها
    سلام دختری هستم 18 ساله ک تو سن 15 سالگی تو فضای مجازی با یک دختر دوست شدم که در مورد مساعل جنسی ازش سوال میکردم حرف میزدیم چون من چیز زیادی نمیدونسم بعد ها همون دختر کامپیوترمو هک کرد تمام عکسای خوانوادگیمو برداشت و من چون نمیتونسم به خوانوادم بگم به پسر خالم گفتم ک با کمک اون تونستم مشکلو حل کنم و از اون روز یه حس ترس با من بود به چیزای خیلی کوچیک شک میکنم حتی همیشه حس میکنم یکی دنبالمه خوابای بد میبینم از موقعی ک پسرخالم کمکم کرد یه حس خوب پیدا کردم قبل از اینک پسرخالم به من کمک کنه از من خواستگاری کرده بود و من اونموقع اصلا ازش خوشم نمیومد ولی با این کارش باعث شد قبول کنم باهاش یه مدتی باشم ک ببینیم به هم میخوریم یا نه که از رابطمون مامان من خبر داشت یه روز قرار شد هم دیگ رو ببینیم شروع کرد از رابطه داشتن حرف زدن و این ک میگف درد داره و من باید کمکش کنم اونروز با من رابطه زوری برقرار کرد ک من اصلن راضی نبودم بعدها هم به بهونه اینک قرار ازدواج کنیم و اینک تهدید میکرد به مامانم میگه باهم رابطه داشتیم و من به جایی رسیدم ک ازش متنفر شدم و به حدی ک وقتی میبینمش احساس حالت تحوع بهم دست میده و دستام عرق میکنه اون هنوزم میگه دوسم داره و حتی گفته ک بیا زود ازدواج کنیم ولی من حتی دیگ نمیتونم تحملش کنم الان دچار مشکلات روحی و بیخوابی شدم دیگ نسبت به همه چی بی تفاوتم ولی نسبت به همه چی یه حس ترس تو وجودم هس اگ میشه کمکم کنید
    اگه پدر و مادر منطقی دارید همینا رو بهشون بگید. خصوصیات پدر و مادرتون و شغلشون رو بگید؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : مشکل روحی

    نقل قول نوشته اصلی توسط yedokhtar نمایش پست ها
    سلام دختری هستم 18 ساله ک تو سن 15 سالگی تو فضای مجازی با یک دختر دوست شدم که در مورد مساعل جنسی ازش سوال میکردم حرف میزدیم چون من چیز زیادی نمیدونسم بعد ها همون دختر کامپیوترمو هک کرد تمام عکسای خوانوادگیمو برداشت و من چون نمیتونسم به خوانوادم بگم به پسر خالم گفتم ک با کمک اون تونستم مشکلو حل کنم و از اون روز یه حس ترس با من بود به چیزای خیلی کوچیک شک میکنم حتی همیشه حس میکنم یکی دنبالمه خوابای بد میبینم از موقعی ک پسرخالم کمکم کرد یه حس خوب پیدا کردم قبل از اینک پسرخالم به من کمک کنه از من خواستگاری کرده بود و من اونموقع اصلا ازش خوشم نمیومد ولی با این کارش باعث شد قبول کنم باهاش یه مدتی باشم ک ببینیم به هم میخوریم یا نه که از رابطمون مامان من خبر داشت یه روز قرار شد هم دیگ رو ببینیم شروع کرد از رابطه داشتن حرف زدن و این ک میگف درد داره و من باید کمکش کنم اونروز با من رابطه زوری برقرار کرد ک من اصلن راضی نبودم بعدها هم به بهونه اینک قرار ازدواج کنیم و اینک تهدید میکرد به مامانم میگه باهم رابطه داشتیم و من به جایی رسیدم ک ازش متنفر شدم و به حدی ک وقتی میبینمش احساس حالت تحوع بهم دست میده و دستام عرق میکنه اون هنوزم میگه دوسم داره و حتی گفته ک بیا زود ازدواج کنیم ولی من حتی دیگ نمیتونم تحملش کنم الان دچار مشکلات روحی و بیخوابی شدم دیگ نسبت به همه چی بی تفاوتم ولی نسبت به همه چی یه حس ترس تو وجودم هس اگ میشه کمکم کنید

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر سعادت آباد:
    ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل روحی

    سلام .یه نصیحت میکنم هیچ وقت فراموش نکن البته ببخشید نصیحت میکنم ولی این یه واقعیت انکار ناپذیره:مرد ها همیشه در قبال کمکی که به یه دختر غیر خانوادشون یا یه دختر غریبه میکنن در قبالش از اون مزد دریافت میکنن که بیشتر این مزد درخواست ارتباط نامشروع یا دوستی های موقت هست توی این دوره زمونه انسانیت مرده که کسی بخواد به هدف خیر و برای رضای خدا کمک کسی بکنه (البته در بین مردا ) .از پسرخاله که هم خون شماست بعیده!!!!این اوج بیغیرتی اونو میرسونه!!!شما هم اشتباه بزرگی کردی که به رابطه ی با ایشون تن داده اید این جریان رو حتما به مادرت بگو و اصلا به اون اقا فکر نکن.خیلی هم سرد وسرسنگین باهاش برخورد کن.
    ویرایش توسط saba95 : 08-27-2016 در ساعت 02:01 PM

  5. 2 کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکل روحی

    نقل قول نوشته اصلی توسط yedokhtar نمایش پست ها
    سلام دختری هستم 18 ساله ک تو سن 15 سالگی تو فضای مجازی با یک دختر دوست شدم که در مورد مساعل جنسی ازش سوال میکردم حرف میزدیم چون من چیز زیادی نمیدونسم بعد ها همون دختر کامپیوترمو هک کرد تمام عکسای خوانوادگیمو برداشت و من چون نمیتونسم به خوانوادم بگم به پسر خالم گفتم ک با کمک اون تونستم مشکلو حل کنم و از اون روز یه حس ترس با من بود به چیزای خیلی کوچیک شک میکنم حتی همیشه حس میکنم یکی دنبالمه خوابای بد میبینم از موقعی ک پسرخالم کمکم کرد یه حس خوب پیدا کردم قبل از اینک پسرخالم به من کمک کنه از من خواستگاری کرده بود و من اونموقع اصلا ازش خوشم نمیومد ولی با این کارش باعث شد قبول کنم باهاش یه مدتی باشم ک ببینیم به هم میخوریم یا نه که از رابطمون مامان من خبر داشت یه روز قرار شد هم دیگ رو ببینیم شروع کرد از رابطه داشتن حرف زدن و این ک میگف درد داره و من باید کمکش کنم اونروز با من رابطه زوری برقرار کرد ک من اصلن راضی نبودم بعدها هم به بهونه اینک قرار ازدواج کنیم و اینک تهدید میکرد به مامانم میگه باهم رابطه داشتیم و من به جایی رسیدم ک ازش متنفر شدم و به حدی ک وقتی میبینمش احساس حالت تحوع بهم دست میده و دستام عرق میکنه اون هنوزم میگه دوسم داره و حتی گفته ک بیا زود ازدواج کنیم ولی من حتی دیگ نمیتونم تحملش کنم الان دچار مشکلات روحی و بیخوابی شدم دیگ نسبت به همه چی بی تفاوتم ولی نسبت به همه چی یه حس ترس تو وجودم هس اگ میشه کمکم کنید
    سلام

    دختر گلم متاسفم از آنچه که خواندم ولی خوب تو یک قربانی هستی تا بیشتر یک مقصر . از روی کنجکاوی که میشه در اون سن و سال فهمید به کسی روی آوردی که ماخذ درستی نبوده و سپس هک و

    سپس پسر خاله محترم!!!!!!؟؟ و..........

    اشکال بیشتر در عدم تربیت صحیح و نبودن رابطه درست و نزدیک با والدین بخصوص مادر بوده که قراره بهترین راهنماهای شما باشند و پشت و پناه!>؟

    الان گلم شما از نظر تخصصی و علم دوانشناسی یک قربانی تجاوز حساب میشی و دچار وحشت بعد از حادثه ptsd) که حتما بیشتر درگیرت میکنه در اثر مرور زمان پس لطفا و حتما به موارد زیر توجه کن:

    قطع ارتباط کامل با پسر خاله محترم!!!!!

    شما فعلا به درد ازدواج با هیچ کسی نمیخوری تا به یکی از همکاران ما رجوع کنی و تحت درمان قرار بگیری

    یه یکی از همکاران حاذق مشاور ما(خانم) در شهر خودتان رجوع کن و بگذار ایشون با شما کار کنند

    ورزش کن و بیشتر وقتت رو به درس و دوستان خوب دخترت بپرداز

    حتما فعلا دور جنس مخالف خط بکش رابطه برای تو فعلا سمه عزیز

    موفق باشی

    سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  7. کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20203
    نوشته ها
    768
    تشکـر
    429
    تشکر شده 847 بار در 477 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل روحی

    متاسفم عزیزم... ازین اتفاقا تو مملکت ما داره مدام اتفاق میوفته
    و متأسفانه مسیر زندگی قربانی های این حوادث به کل عوض میشه...
    شما نباید فراموش کنی که خدا و پدرو مادرت رو هنوزم داری...ای کاش مادرت اجازه نمیداد این رابطه وجود داشته باشه

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30539
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل روحی

    ..............
    ویرایش توسط yedokhtar : 09-27-2017 در ساعت 03:22 AM

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30539
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل روحی

    ...................
    ویرایش توسط yedokhtar : 09-27-2017 در ساعت 03:23 AM

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30539
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل روحی

    .............
    ویرایش توسط yedokhtar : 09-27-2017 در ساعت 03:24 AM

  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکل روحی

    نقل قول نوشته اصلی توسط yedokhtar نمایش پست ها
    اگه پدر مادرم منطقی بودن ک حتما به اونا موضوع هک رو میگفتم . مامانم خیلی حساسه و مشکل قلب داره اینم بگم ک ما به مدت ۷ سال بابام با خوانواده خالم قهر بود و اجازه دیدن اونا رو نمیداد و فک نمیکنم مامانم طاقت داشته باشه بابام هم برای هر کاری منو مقصر میدونه اما مطمعنم ک اگه بفهمه خون راه میوفته شغل پدرم هم تولیدی مانتو داره
    کسی که محرم نامحرمی متوجه نیست بدرد ازدواج نمیخوره.

  13. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30539
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل روحی

    نقل قول نوشته اصلی توسط آقا محسن گل نمایش پست ها
    کسی که محرم نامحرمی متوجه نیست بدرد ازدواج نمیخوره.
    میشه شما یه راه بهم بگید ک انجام بدم من دارم دیوونه میشم

  14. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکل روحی

    نقل قول نوشته اصلی توسط yedokhtar نمایش پست ها
    میشه شما یه راه بهم بگید ک انجام بدم من دارم دیوونه میشم
    به نظر من تن به خواستشون ندید وقتی دوسشون ندارید و ایشون هم از نظر بنده به راحتی هر چه تمام تر کار نادرستی کرده و به جای ابراز پشیمانی تهدید کرده. پس متاسفانه به درستی تربیت نشده و پسر مناسبی برای ازدواج نیست.


    به نظر من درست نیست که ایشون به پدر و مادر شما بگن چون اول از همه واسه خودشون مشکل پیش میاد و امکان داره کار به شکایت و زندان و... مجازات های خطرناک تر بکشه

  15. کاربران زیر از Mohsen123 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. از مرگ میترسید؟این خوراکی ها را نخورید!
    توسط سمیراه در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-30-2016, 09:58 AM
  2. تضمین سلامت موهایتان با سرکه سیب
    توسط CÆSAR در انجمن زیبایی پوست و مو
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-14-2015, 05:42 PM
  3. اگر از ازدواج مجدد میترسید بخوانید
    توسط پریماه. در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-11-2015, 07:10 PM
  4. از پاهایتان بپرسید، مشکلتان چیست؟
    توسط Artin در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-18-2013, 12:43 AM
  5. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-27-2013, 08:54 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد