نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: مشکل من بادخترعموم

1155
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30396
    نوشته ها
    47
    تشکـر
    31
    تشکر شده 28 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکل من بادخترعموم

    سلام امیدوارم ایام به کامتون باشه؛یه مشکلی برای من ب وجود اومده بود دوسال قبل که الان فک کنم حساسیت زیادی پیداکرده و میخوام حلش کنم؛سه سال پیش من یک خواستگاراز اقوام نزدیک مادریم داشتم که بیشترشرایط خواستگارم اوکی بود بجز سنش که 14سال از من بزرگتر بودن ومن 18سال داشتم اونموقع،و از نظر خودم خانوادم هنوز خعلی زود بود برام برای ازدواج بخصوص با کسی که 14سال ازم بزرگتر بودجواب رد دادیم یکسال بعد اون خواستگار با دخترعموی من که یکسال ازمن کوچکترهس ازدواج کرد متاسفانه فامیل واقوام فهمیده بودن که قبلا ب خواستگاری من اومده بودن ودخترعموی من از همون موقع با حرفهاش وکارهاش زیادی سرناسازش بامن میزد و من بخاطردرس و دانشگاهم کمترمیبینمش ولی بازم موقع دیدن همو وحرف زدنها سرناسازش میزد بامن ولی هیچ وقت بهش چیزی نمیگفتم به احترام دخترعمویی تااینکه دیروز توعروسی من ب اشتباه درمورد ازدواج یه زوج که 19سال باهم اختلاف سنی دارن ودختره 14سال داره حرف زدیم اونم باتندی وتوجمع برگشت تو جواب من گفت سن بزرگ مرد اصن مهم نیس دخترایی که اینطوری ازدواج میکنن میدونن توانایی اینو دارن ازدواج کنن و زندگی مشترک کنن؛ این حرفها و حرفهای دیگه رو که باعث بشه من ناراحت شم زیاد زده و میزنه با اینکه اولین بار بود من ب اشتباه این حرف روزدم وهیچوقت چنین حرفهایی نزدم ولی من واقعا نمیدونم چه جوری جوابشو بدم چون اون واقعا درک نمیکنه حرفهاش وکارهاش چقدربرایم ازرده هست منوبه چشم رقیب میدونه هرچی که میدونه و میبینه من اونو همون دخترعموم میدونم راهنماییم کنین تا بدونم چه جوری باهاش رفتارکنم درمقابل کارهاو رفتارهاش چون میخوام حرمتها سرجاش بمونه ولی درعین حال بهش بفهمونم میتونستم جوابشو بدم وندادم و دیگه ب خودش اجازه نده چنین حرفهایی بهم بزنه و منو خورد کنه ممنون.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    32917
    نوشته ها
    182
    تشکـر
    71
    تشکر شده 88 بار در 65 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکل من بادخترعموم

    سلام خانم خسته نباشید
    شما تقصیری ندارد و مشکل از ایشونه
    وقتی تقصیری ندارید نیازی نیست خودتونو ناراحت کنید بنظر من آدمی که رو اعصاب و روان آدم باشه رو باید بیخیال شد منم موقع ازدواجم خیلی حرف و حدیث پشت سرمون بود و واقعا عذاب کشیدم البته مشکل از سن نبود یه بار دخترعمم جلوی خواهرم بد ما رو گفته بود خواهرم هم زده بود تو دهنش منم کلا دور فامیل رو خط کشیدم

    از رفتار های دختر عمتون میشه متوجه شد نسبت به یه چیزی به شما حسادت میکنه
    خواستگاری که شما رد کردید با اون ازدواج کرده سنی که باهاش مشکل داشتید اون پذیرفته بنظر من اینا کافی هستن که یه آدم بی اعصاب بخواد بخاطرش به یکی دیگه حسادت کنه
    بنظر من محل نزارید ولی اجازه هم ندید هرچی میخواد بگه اگه خیلی زیاده روی کرد شما هم کم نیارید بعضیا اینجوری بیخیال میشن بعضی ها هم باید حرفاشون رو تایید کنی مثلا بگی"آره آره تو درست میگی"تا کم بیارن
    درهرحال شما مقصر نیستید

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34420
    نوشته ها
    81
    تشکـر
    15
    تشکر شده 29 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل من بادخترعموم

    سلام ودرود
    اون از شما بدش میاد ، بخاطر اینکه شوهرش قبل از اینکه بفرسته خواستگاری ایشون،فرستاده بود خواستگاری شما... وهمین نیششو درآورده.
    چه بخوایید و چه نخوایید،اون الآن خودشو از شما کمتر میدونه...اینو میگم ،چون روانشاسی من عالیه و میفهمم .
    میتونم که کمکت کنم که چجوری جوابشو بدی و در بین جمع تبدیلش کنی به بخار...
    ولی ...
    توصیه بهتره من اینه که ازش فاصله بگیرید.
    اهمیت دادن به اینمکه اون ناراحتت کرده ، به معنی اینه که دختر عموتون داره شما را کنترل میکنه و هدف اون از ناراحت کردن شما همینه.
    اون همینجوریشم داره میسوزه.
    چون تصمیم عاقلانه رو شما گرفتید نه ایشون.و اون هم اینو خوب میدونه.
    واقعا بازم میگم
    میتونم بهتون بگم که در جواب چی بهش بگید... ولی نمیگم ... چون میدونم اگه باهاش یکی به دو بکنید قضیه بدتر میشه و این برای شما و ارتباط خانوادگی اصلا خوب نیست.

    ولی یه راه غیر مستقیم ، بدون اینکه کلامی باشه و رابطه فامیلی رو سست کنه ، اینه که یه ازدواج موفق بکنید و در مراسم و مهمونی ها با شوهرتون رو به روی هم بایستید وبخندید.همین که شوهر شما از شوهر اون جوان تر به نظر برسه ، داغ رو دلش میذاره و تو خودش نابودش میکنه.
    این تنها راه مسالمت امیزیه که شما میتونید ازش انتقام بگیرید.
    انتقام گرفتن که فقط نباید از طریق گفتار و یا دعوا باشه...
    اون شما رو که میبینه یاد بدبختیاش می افته .خوشحال بودنتون بهترین انتقامه..

    و یا یه روش غیر مستقیم دیگه...وقتی که اون و شوهرش رو با هم دیدید،،،به دختر عموتون بگید سلام عزیزم... ولی به شوهرش بگید... سلام آقای فلان...{اون «ی» آخری رو بگید که خوب بفهمه اون کلمه آقای رو گفتید یعنی اینکه شوهرتون پیره.}
    به جای اینکه از بیرون نابودش کنید، از درون نابودش کنید.

    مارو از دعای خیرتون بی نصیب نکنید.
    شاد و موفق باشید
    به درود
    ویرایش توسط peyman5 : 03-28-2017 در ساعت 12:26 AM

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30396
    نوشته ها
    47
    تشکـر
    31
    تشکر شده 28 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل من بادخترعموم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ali- نمایش پست ها
    سلام خانم خسته نباشید
    شما تقصیری ندارد و مشکل از ایشونه
    وقتی تقصیری ندارید نیازی نیست خودتونو ناراحت کنید بنظر من آدمی که رو اعصاب و روان آدم باشه رو باید بیخیال شد منم موقع ازدواجم خیلی حرف و حدیث پشت سرمون بود و واقعا عذاب کشیدم البته مشکل از سن نبود یه بار دخترعمم جلوی خواهرم بد ما رو گفته بود خواهرم هم زده بود تو دهنش منم کلا دور فامیل رو خط کشیدم

    از رفتار های دختر عمتون میشه متوجه شد نسبت به یه چیزی به شما حسادت میکنه
    خواستگاری که شما رد کردید با اون ازدواج کرده سنی که باهاش مشکل داشتید اون پذیرفته بنظر من اینا کافی هستن که یه آدم بی اعصاب بخواد بخاطرش به یکی دیگه حسادت کنه
    بنظر من محل نزارید ولی اجازه هم ندید هرچی میخواد بگه اگه خیلی زیاده روی کرد شما هم کم نیارید بعضیا اینجوری بیخیال میشن بعضی ها هم باید حرفاشون رو تایید کنی مثلا بگی"آره آره تو درست میگی"تا کم بیارن
    درهرحال شما مقصر نیستید
    ممنون دوست عزیز من مشکلم اینه که نمیتونم جوابی بهش بدم چون فعلا من مجردم و اگه حرفی بزنم وجوابشو بدم میترسم بد سوء تعبیربشه و فک کنن من حسودیم میشه درحالیکه من ارامش زندگیم خداروشکر خوبه و از زندگی که دارم لذت میبرم وخوشحالم

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30396
    نوشته ها
    47
    تشکـر
    31
    تشکر شده 28 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل من بادخترعموم

    نقل قول نوشته اصلی توسط peyman5 نمایش پست ها
    سلام ودرود
    اون از شما بدش میاد ، بخاطر اینکه شوهرش قبل از اینکه بفرسته خواستگاری ایشون،فرستاده بود خواستگاری شما... وهمین نیششو درآورده.
    چه بخوایید و چه نخوایید،اون الآن خودشو از شما کمتر میدونه...اینو میگم ،چون روانشاسی من عالیه و میفهمم .
    میتونم که کمکت کنم که چجوری جوابشو بدی و در بین جمع تبدیلش کنی به بخار...
    ولی ...
    توصیه بهتره من اینه که ازش فاصله بگیرید.
    اهمیت دادن به اینمکه اون ناراحتت کرده ، به معنی اینه که دختر عموتون داره شما را کنترل میکنه و هدف اون از ناراحت کردن شما همینه.
    اون همینجوریشم داره میسوزه.
    چون تصمیم عاقلانه رو شما گرفتید نه ایشون.و اون هم اینو خوب میدونه.
    واقعا بازم میگم
    میتونم بهتون بگم که در جواب چی بهش بگید... ولی نمیگم ... چون میدونم اگه باهاش یکی به دو بکنید قضیه بدتر میشه و این برای شما و ارتباط خانوادگی اصلا خوب نیست.

    ولی یه راه غیر مستقیم ، بدون اینکه کلامی باشه و رابطه فامیلی رو سست کنه ، اینه که یه ازدواج موفق بکنید و در مراسم و مهمونی ها با شوهرتون رو به روی هم بایستید وبخندید.همین که شوهر شما از شوهر اون جوان تر به نظر برسه ، داغ رو دلش میذاره و تو خودش نابودش میکنه.
    این تنها راه مسالمت امیزیه که شما میتونید ازش انتقام بگیرید.
    انتقام گرفتن که فقط نباید از طریق گفتار و یا دعوا باشه...
    اون شما رو که میبینه یاد بدبختیاش می افته .خوشحال بودنتون بهترین انتقامه..

    و یا یه روش غیر مستقیم دیگه...وقتی که اون و شوهرش رو با هم دیدید،،،به دختر عموتون بگید سلام عزیزم... ولی به شوهرش بگید... سلام آقای فلان...{اون «ی» آخری رو بگید که خوب بفهمه اون کلمه آقای رو گفتید یعنی اینکه شوهرتون پیره.}
    به جای اینکه از بیرون نابودش کنید، از درون نابودش کنید.

    مارو از دعای خیرتون بی نصیب نکنید.
    شاد و موفق باشید
    به درود
    ممنون از راهنماییتون؛ من اصلا دلم نمیخواد رابطه فامیلی سست بشه و نمیخوام هم باگفتارورفتار ازش انتقام بگیرم فقط دنبال راهی ورفتارهایی هستم که تا زمان متاهل شدنم بتونم با دخترعموم کنار بیام بادوستی ومهربونی اولیش رو شماگفتین خوشحالی من امیدوارم بتونم درمقابل حرفاش وکارهاش بخندم؛ممنون

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30396
    نوشته ها
    47
    تشکـر
    31
    تشکر شده 28 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل من بادخترعموم

    دوستان دیگه ای نیستن بهم کمک کنن؟چون واقعا گیج شدم نمیدونم کدوم رفتارم رو انجام بدم درمقابلش درسته کدوم غلطه از درون دارم زجر میکشم

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشکل من بادخترعموم

    نقل قول نوشته اصلی توسط zoli نمایش پست ها
    دوستان دیگه ای نیستن بهم کمک کنن؟چون واقعا گیج شدم نمیدونم کدوم رفتارم رو انجام بدم درمقابلش درسته کدوم غلطه از درون دارم زجر میکشم
    مدعی گر به رخت تیغ کشد هیچ مگو

    برش کم محلی تیز تر از شمشیر است.

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30396
    نوشته ها
    47
    تشکـر
    31
    تشکر شده 28 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل من بادخترعموم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    مدعی گر به رخت تیغ کشد هیچ مگو

    برش کم محلی تیز تر از شمشیر است.
    ممنون رزمریم عزیز

  9. کاربران زیر از zoli بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 9


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,912 بار در 980 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل من بادخترعموم

    عزیزم فقط بهش بی توجه باش و تا میتونی ازش فاصله بگیر!

    کلا سعی کن جایی که دخترعموت هست نباشی و با هم رو در رو نشین.

    منم یک پسر دایی دارم که چندین سال پیش خواستگارم بود و بعد از اینکه ما جواب رد دادیم با یک دختر دیگه که غریبه بود ازدواج کرد

    همسر پسرداییم بعد از ازدواجشون از دیگران شنید که شوهرش قبلا برای خواستگاری منزل ما اومدن ،
    انصافا دختر خوبیه و هیچوقت حرف یا رفتار بدی با من نداشته؛

    البته اینم بگم که کلا هیچ رابطه ایم نداریم و فقط عید به عید همدیگه رو میبینیم اما همون سالی یکبارم که رو به رو میشیم کاملا متوجه نگاه سنگینش و توجهش به من و پسر داییم میشم!

    تازه اینکه منم چند سال بعد از اونا ازدواج کردم ولی هنوز نگاها و برخورد سنگینشو کاملا حس میکنم.

    از همون اولشم نه رفت و آمدی بوده نه کاری به کار هم داشتیم و هر کدوم سرمون تو زندگی خودمون بوده٬ شاید به همین دلیلم که به ندرت همو دیدیم تنشی هم بینمون نبوده!

    این مثالو زدم که بگم بهترین راهکار فاصله گرفتنه٬ به خصوص در مورد شما که تنش زیادی هم بینتون بوده.

    آدمی که درک نمیکنه شما کاری به زندگیش نداری و اینجوری داره اذیتت میکنه هر کاری هم انجام بدی یا هر حرفی هم بزنی که ثابت کنی نیت بدی نداری باز هم درک نمیکنه و اوضاعو بدتر به هم میپیچونه و بیشتر باعث رنجشت میشه!

    گاهی آدمایی سر راهت قرار میگیرن که باید بدون اینکه خودتو باهاشون درگیر کنی ازشون دور شی!

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30396
    نوشته ها
    47
    تشکـر
    31
    تشکر شده 28 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل من بادخترعموم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    عزیزم فقط بهش بی توجه باش و تا میتونی ازش فاصله بگیر!

    کلا سعی کن جایی که دخترعموت هست نباشی و با هم رو در رو نشین.

    منم یک پسر دایی دارم که چندین سال پیش خواستگارم بود و بعد از اینکه ما جواب رد دادیم با یک دختر دیگه که غریبه بود ازدواج کرد

    همسر پسرداییم بعد از ازدواجشون از دیگران شنید که شوهرش قبلا برای خواستگاری منزل ما اومدن ،
    انصافا دختر خوبیه و هیچوقت حرف یا رفتار بدی با من نداشته؛

    البته اینم بگم که کلا هیچ رابطه ایم نداریم و فقط عید به عید همدیگه رو میبینیم اما همون سالی یکبارم که رو به رو میشیم کاملا متوجه نگاه سنگینش و توجهش به من و پسر داییم میشم!

    تازه اینکه منم چند سال بعد از اونا ازدواج کردم ولی هنوز نگاها و برخورد سنگینشو کاملا حس میکنم.

    از همون اولشم نه رفت و آمدی بوده نه کاری به کار هم داشتیم و هر کدوم سرمون تو زندگی خودمون بوده٬ شاید به همین دلیلم که به ندرت همو دیدیم تنشی هم بینمون نبوده!

    این مثالو زدم که بگم بهترین راهکار فاصله گرفتنه٬ به خصوص در مورد شما که تنش زیادی هم بینتون بوده.

    آدمی که درک نمیکنه شما کاری به زندگیش نداری و اینجوری داره اذیتت میکنه هر کاری هم انجام بدی یا هر حرفی هم بزنی که ثابت کنی نیت بدی نداری باز هم درک نمیکنه و اوضاعو بدتر به هم میپیچونه و بیشتر باعث رنجشت میشه!

    گاهی آدمایی سر راهت قرار میگیرن که باید بدون اینکه خودتو باهاشون درگیر کنی ازشون دور شی!
    ممنون از راهنماییتون دوست عزیز

  12. کاربران زیر از zoli بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد