سلام
من يک پسر 16 ساله هستم.يه مدته يه مشکل خيلي بد برام پيش اومده که داره منو شديدا اذيت مي کنه. داستان از اونجا شروع مي شه که من علاقه خيلي شديدي به يکي از هم کلاسي هام تو مدرسه پيدا کردم.يه جورايي عاشقش شدم و هنوز هم هستم. اون بنده خدا هم خيلي منو دوست داشت ولي يه نفر ديگرو از من بيشتر دوست داشت. يعني منو دوست داشت ولي عاشق يه نفر ديگه بود. بر اثر يه سري از اتفاقات رابطه اون دو نفر به هم خورد. من هيچ دخالتي تو اين قضيه نداشتم. الان که رابطه دوست من با اون شخص به هم خورده دوست من هم حالش خيلي بده هم اينکه مي گه ديگه نمي خواد عاشق کسي بشه و از اينجور حرفا. مشکلات من از همينجا شروع مي شه. مشکل اول که يه جورايي حسادته به اون طرف که دوست من اينقدر دوسش داشته. هر چند که الان رابطشون به هم خورده. مشکل دوم من اينه که حال دوستم بر اثر اون اتفاق خيلي بده و اين قضيه خيلي منو اذيت مي کنه. مشکل سوم من هم اينه که من دوستم رو خيلي دوست دارم اونم منو دوست داره ولي محبت اون نسبت به من هيچ وقت به اوج نمي رسه چون خودش گفته که ديگه نمي خواد عاشق کسي بشه و از اينجور حرفا. توروخدا کمکم کنيد و بگيد بايد چي کار کنم. اين قضيه خيلي خيلي اذيتم مي کنه بعضي وقتا خيلي گريه مي کنم و ...لطفا راهنمايي کنيد
شنیدم اینگونه حس ها تو سن من طبیعیه. یکیم بهم گفت سعی کن فراموشش کنی و ازش دور شی , واقعا نمی تونم این کارو بکنم.
کمک کنید