من مشکل توهم یا پارانویا دارم , چکار کنم؟

[پیمان_خاقانی]

سلام

من الان 7-8 ساله که با این مشکل زندگی میکنم ولی زندگیمو فلج کرده چکار باید بکنم؟

[farokh]

دوست عزیز بهترین راه مراجعه به روانپزشکه تا بتونه شمارو برای یک دوره رواندرمانی اماده کنه ...

پارانويا، در تعريف عام آن، حالتي است كه شخص در آن با اهميت فوق العاده و خارج از اندازه اي كه به سلامت جاني و مالي خود ميدهد، خود را شكنجه ميدهند...

اين گونه از افراد مدام در اين فكر هستند كه عواملي انساني، طبيعي يا ماورا طبيعي خودشان، دارايي و افراد خانواده شان را تهديد ميكنند و همه، در فكر توطئه چيني بر ضد آنها هستند.

پارانويا، در معناي اصيل يوناني خود، به معناي ديوانگي است (پارا para = خارج و نوس nous = عقل). كريپلين با استفاده از اين ريشه لغوي، نامي براي تشخيص افكار توهمي به وجود آورد.

هرچند كه اصطلاح پارانوياي مطلق ديگر چندان استفاده ندارد ...
و اصطلاح اختلال توهم يا Delusional disorder جايگزين آن شده است اما جديدا، از اين لغت براي شرح حالتي به كار ميرود كه شخص مبتلا به آن، از توهمات خود بسيار آزار ميبيند زيرا

1- اين شخص تصور ميكند كه صدمه يا حادثه آزار دهنده در حال رخ دادن است يا قرار است رخ دهد.

2- شخص تصور ميكند كه شخصي قصد آزار و صدمه رساندن به او را دارد.

درمان پارانويا بيش از هرچيز با رفتار درماني (behavior therapy) انجام ميشود كه هدف آن كاستن از حساسيتهاي فرد مبتلا، نسبت به انتقادها و همچنين تقويت تواناييهاي اجتماعي او است. سر و كار داشتن با افراد پارانييد بسيار مشكل است زيرا بسيار زودرنج هستند و رفتارشان معمولا خصمانه است و از نظر احساسي بسيار بسته و نسبت به هر فعاليتي بي ميل هستند.

به همين دليل، درمان اين مشكل، از پيشرفت كندي برخوردار است...

براي درمان اين افراد بايد كوشش شود كه در ابتدا چرخه شك و ترديد او شكسته شود...

و او با تمرينهاي آرامش بخش و روشهاي كنترل اضطراب، از حالت انزوا خارج شود ...

و كمكم با كمك پزشك و اطرافيان خود، تغييراتي اساسي در رفتارهاي خود به وجود آورد.

[پیمان_خاقانی]

خیلی ممنون ولی من تا حالا به چندین و چند روانپزشک و روانشناس بالینی مراجعه کردم تهران , شهرستان و حتی خارج از کشور , چندین جور دارو هم مصرف کردم همین الان حدود 10 روز یک بار آمپول هالدولیک تزریق میکنم ؟! ولی هنوز این مشکلات رو دارم, سایت شما را از طریق گوگل پیدا کردم, گفتم شاید اینجا یه مطلبی پیدا کنم که به وضعم کمک کنه و یا شاید افرادی مثل خودم که از این بیماری رنج میبرند و شاید هم افرادی که بهبود یافته باشند؟!

[mahsa42]

توهم چیست؟
توهم حالتی از تغییر هشیاری است که در آن فرد موضوعاتی را احساس و ادراک می‌کند که واقعیت خارجی ندارند ولی فرد مبتلا به توهم آنها را واقعی می‌پندارد و بر واقعی بودن آنها اصرار دارد. توهم معمولا به عنوان یک نشانه اساسی در اختلالات روانی محسوب می‌شوند و لازمه بررسی و علت یابی و تشخیص گذاری مفید است.

تفاوت توهم با اختلالات ادراک
توهم حالتی است که در آن فرد چیزهایی را احساس می‌کند که وجود خارجی ندارند ولی فرد وجود آنها را واقعی می‌داند و بر آن اصرار می‌ورزد. اما اختلالات ادراکی در حالتی اتفاق می‌افتد که فرد که یک امر واقعی را به گونه دیگری درک می‌کند. موضوعات خارجی در حالت اختلالات ادراکی تحریف شده و تغییر شکل یافته به نظر می رسند.

تفاوت توهم با هذیان
هذیان عمدتا به باورها و ذهنیاتی که فرد در رابطه با مصنوعات مختلف دارد اطلاق می‌شود. در حالت هذیانی فرد باورهایی دارد که خلاف واقعیت هستند اما فرد بر صحت این باورها و ذهنیات اعتماد راسخ دارد.
مثلا فردی که در حالت هذیانی به سر می‌برد ممکن است این هذیان را داشته باشد که افرادی قصد جان او را کرده‌اند و نقشه‌هایی برای از بین بردن او می‌کشند.
در حالت توهم ممکن است فرد شخصی یا موجودی را ببیند که به او حمله می‌کند و قصد دارد او را نابود کند. هم توهم و هم هذیان از نشانه‌های اساسی در تشخیص اختلالات روانی شدید مثل سایکوزها و از جمله اسکیزوفرنی هستند.

پارانویا:
در تعریف عام آن، حالتی است كه شخص در آن با اهمیت فوق العاده و خارج از اندازه ای كه به سلامت جانی و مالی خود میدهد، خود را شكنجه میدهند.
این گونه از افراد مدام در این فكر هستند كه عواملی انسانی، طبیعی یا ماورا طبیعی خودشان، دارایی و افراد خانواده شان را تهدید میكنند و همه، در فكر توطئه چینی بر ضد آنها هستند.


درمان توهم
توهم خود به تنهایی به عنوان بیماری نیست بلکه به عنوان نشانه‌ای از برخی اختلالات مورد توجه هستند از اینرو از بین بردن توهم معمولا مدنظر متخصصان بالینی نیست. آنها با عنوان نشانه شناسی بیماریهای روانی وجود یا عدم وجود توهم را مدنظر قرار می‌دهند و در صورت وجود چنین مورد و با تشخیص نوع اختلال به درمان اختلال مبادرت می‌ورزند که کاهش حالات توهمی را به دنبال دارد.


درمان پارانویا
درمان پارانویا بیش از هرچیز با رفتار درمانی (behavior therapy) انجام میشود كه هدف آن كاستن از حساسیتهای فرد مبتلا، نسبت به انتقادها و همچنین تقویت تواناییهای اجتماعی او است. سر و كار داشتن با افراد پارانیید بسیار مشكل است زیرا بسیار زودرنج هستند و رفتارشان معمولا خصمانه است و از نظر احساسی بسیار بسته و نسبت به هر فعالیتی بی میل هستند.

[mahsa42]

خیلی ممنون ولی من تا حالا به چندین و چند روانپزشک و روانشناس بالینی مراجعه کردم تهران , شهرستان و حتی خارج از کشور , چندین جور دارو هم مصرف کردم همین الان حدود 10 روز یک بار آمپول هالدولیک تزریق میکنم ؟! ولی هنوز این مشکلات رو دارم, سایت شما را از طریق گوگل پیدا کردم, گفتم شاید اینجا یه مطلبی پیدا کنم که به وضعم کمک کنه و یا شاید افرادی مثل خودم که از این بیماری رنج میبرند و شاید هم افرادی که بهبود یافته باشند؟!

در این مورد گاهی خود شما بهتر میتونید این بیماری رو درمان کنید

چون خودتون در سطحی هستی که میدونی و میخوای که درمانش کنی ...

در اینجا افرادی هستن که با درمان خودشون تونستن به سطح پایداری برسن ...

به هرحال میتونی باهاشون ارتباط بگیری

گام1
این بیماری شاید از خیلی بیماری های جسمانی بدتر باشه.خوب چرا؟درسته این بیماری همش توهمه و اونا جسمشون دور از جون معیوبه اما این بیماری باعث میشه شخص ناخواسته در باره مهم ترین ماسئل بدترین و بدترین توهما رو بزنه خوب میتونید تصور کنید احساس خطر درباره مهم ترین مسائل زندگی چه حسی به آدم میده؟!اما بیاین نیمه پر لیوانم ببینیم،خوشبختانه این درمان میشه و میره پی کارش به بیان دیگه همش غیر واقعیه و میره گم میشه اما بیماری های جسمانی اوضاشون فرق داره.درباره دارو درمانی بگم برای افراد تاثیرات گوناگونی داره و حتما باید نظر یک روانپزشک رو جویا بشید دارو درمانی میتونه خیلی مهم و حتی تعیین کننده باشه پس خواهش میکنم کوتاهی نکن و اصلا به هر دلیل نباید عقب بندازیش رفتن پیش روانپزشک سخت یا خجالت آور نیست میتونه زندگیتو تغییر بده اصلا فکرشم نکن که با نرفتن خدایی نکرده در بهبودیت خللی ایجاد بشه. اما مهمتر اینه که خودت همین الان عادی شیو واقعی باور کن.هر ثانیه یه فرصت جدید برای واقعی بودن و استفاده از نعمت هامونه البته اهمیت بهره بردن از دارو هم سر جاش من اینجا درباره پندار درمانی صحبت میکنم.

گام2
منم مثل بقیه کسانیم که این بیماری رو دارن؟؟>>>میخوام بت بگم که آره.مغز انسان بزرگترین و پیچیده ترین مخلوق خداس پس توانایی گسترده ای در تفکر داره.خوب همین توانایی وسیع شاخه های گوناگونیو تو این بیماری توهمی به وجود میاره.ینی اینکه یکی فک میکنه اگه فلان کارو کنه یا نکنه(کار شامل هرچیزی میشه که بشه تصور کنی)عزیزش دور از جون میمیره یا یکی فک میکنه مریض میشه،یکی فک میکنه زشت میشه،یکی فکر میکنه که دیگران در بارش یه فکری میکنن،یکی دیگه...ببینید انقد شاخه داره که حد نداره.اما هسته همشون یه بخشی از مغزه که به دلایلی که تو گام بعدی میگم به طور غیر طبیعی و با زدن توهم زندگی بعضیارو مختل میکنه.

گام3
چرا من؟چرا من عادی نیستم؟>>>خوب دلایل مختلفی برای این بیماری گفته میشه.پایش ژنتیکیه اما محیط تو ایجاد بیماری نقش مهمی رو ایفا میکنه مثلا تنهایی که باعث میشه فرد دچار وسواس توهمی بشه چون انسان موجودی اجتماعیه یا حساس بودن خونواده ها به یه چیز خاص وووو....اینو بدونید که حتما یه نعمت بزرگ دارید که خدا بهتون بخشیده و انقد این نعمت براتون با ارزشه که مغزتون بخاطر بیماریش توهم میزنه که اگر فلان کارو نکنه این نعمت رو از دست میده.این نعمت میتونه یکی از عزیزان یا سلامتی یا زیبایی انسان یا اعمال خوب و...باشه.عزیزان من نعمت های خدادادیتونو کسی یا چیزی یا هر کار مسخره ای نمیتونه کشکی ازتون بگیره.خدا تو کتابِ قرآن میگه "اگر همه آسمان ها و زمین بر ضد تو توطئه کنند تا وقتی که من نخواهم آیا میشود به تو آسیبی برسد؟و اگر بخواهم به کسی آسیبی رسد اگر تمامی آسمان ها و زمین با آن شخص باشند آیا از آسیب من نجات خواهد یافت؟"پس بدون که این نعمت بزرگی که داری رو خدا بهت داده،قدرشو بدونو حالشو ببر،این توهمات برای اینه که تو میترسی از دستش بدی.اما نترس چیزی نمیتونه نعمت خدادادیتو بگیره و تامیتونی و زمانشه ازش استفاده کن،تو هیچ توانایی ماوراءالطبیعه نداری و اولینو آخرین نفر نیستی که مغزشون دچارِ وهم میشه از زندگیت استفاده کن و نذار به خاطر چیزایی که وجود خارجی ندارن غمگین باشی و نتونی تو واقعیت زندگی کنی و از حقت یعنی آزاد زیستن محروم شی.

گام4
انتظار نداشته باش یکی از کسایی که مثل تو وسواس دارند مشکلشون باتو یکی باشه چون همونطور که گفتم ذهن انسان خیلی پیچیدس و میتونه خیلی توهمات اساسی بزنه طوری که خودت بعد از بهبودی وقتی یادشون بیفتی از خنده روده بر بشی و بگی چه احمق بودما!و بدون تو فرستاده خدا و پیامبرو آآآآی خاص و هآآآآآی بدبخت بیچاره نیستی

گام5
ببین چه نعمت بزرگی داری که میترسی از دستش بدی و اگه چند سالیه این کنه ی خیالی تو مغزت لونه کرده برگرد عقب ببین تو هر زمان از زندگیت چی خیلی برات مهم بوده و باز ببین مغز محترم در اون دوره درباره اون چقد توهمات فضایی زده.

گام6
وسواس من فکریه یا عملی؟>>>این دو پایشون یکیه که همون توهمه اما در زور آزمایی عقل و وهم کدوم یکم قوی تره تعیین میکنه که فکریه یا عملی.در واقع وقتی اون فکر مسخره میاد تو مغزت اگر عقلت بشونتش سرجاش یه پله جلویی و وسواست فکریه که بعد فقط دچار اضطراب میشی که توضیح میدم اما اگر وهم بر عقل پیروز بشه یکم اوضات قاراش میش تره!حالا فرض میکنیم عقل محترمت(بزرگترین نعمت خدادادیت)زحمت کشید خرافاتو شکست داد،تو این بیماری بعدش مغز دچار جنگ داخلی میشه و توهم زهرشو میریزه که هی واااای نکنه اون کارو کردم/نکردم باعث بشه که فلان اتفاق بیفته و باید بگم در این جنگ داخلی با دشمن فرضی مغر محترم 99 در صد انرژی خودشو به همراه زندگی تو واقعیت+وقتت+خوشیتو میگیره و بعد مثل جنازه روزتو تموم میکنی.حیف تو نیس که سر پوچ خودتو نابود کنی؟

گام7
چه وسواس توهمی عملی داری چه فکری>>>عزیزم منم مث تو بودم و بدتر حتی!!!مطمئن باش این توهم برای پیروز شدن از عقل هر چرندی میبافه،آآآآی من استثنائیم هآآآآی اگه بشه چی هاااای....ببین بدون که تو داشتن توهم مث منی و همه کسایی که این مشکلو دارن،تنها فرق بین ماها با آدمای سالم اینه که مغز ما درگیر وهمه و اینو بگم که هرچیزی که برامون مهمه هر چیزی هان!اون براش از هر راهی توهم میزنه و مارو دچار جنگ بی پایان درونی میکنه.اما اون وهم ل×نتی نباید مارو تسخیر کنه و جولوی زندگی کردنمونو بگیره.در آینده میخوای جواب خودتو چی بدی؟میخوای بگی چرا از زندگی عقب افتادی؟بخاطر توهم؟به خاطر چرتایی که وجود خارجی نداشتن؟؟؟واقعی باش و بدون مثل همه آدمای دیگه هستی که خدا بهشون نعمتی داده و خدا انقد عادل هست که نذاره تو بخاطر عمل نکردن به یه توهم چرت یه چیزیتو از دست بدی.ضمن اینکه خدا از گذشته،آینده،و هر آنچه در دلته(حق و توهم)خبر داره بدون هیچ شکی و از وسواست به خدا پناه ببر(حد اکثر 3 بار در روز ولی از ته دل)چرا میگم حداکثر 3بار؟چون تکرار خودش وسواس رو تشدید میکنه،3بار ولی از ته دل و هروقا این فکرا سراغت اومدت بگو الحمدلله و یاد این بیفت که خدا پشتته و مشغول کاری شو.

گام8
الان چیکار کنم؟>>>به حرفام فکن اگه میشه دوباره بخون.به یاد خدا باش اما نه اونقدر شدید که فکرش زندگیتو مختل کنه که بدتر از عبادته!چرا که پیامبر اسلام میگه اسلام ضرر رساندن و ضرر دیدن در هیچ شرایطی رو نمیپذیره.سعی کن بری تو اجتماع و بدون از خیلی کسایی که دارن ال×واتی میکنن و خوشن سر تری،فروتن باش اما تا جایی که کسی نتونه سوء استفاده ای ازت کنه.اگر کسی تو زندگیت هست که پاشو از گلیمش دراز کرده و باعث ناراحتیت میشه بهش بگو خ×فه خون بگیر.و آروم باشو خدارو شکر کن که بیماریت روانیه و وجود خارجی نداره.به دیگران کمک کن تا خدا بیشتر کمکت کنه.

گام9
همیشه امیدوار باش و ارزشتو بالاتر از همه چیزای دنیا بدونو نذار چارتا توهم تورو از زندگیت دور کنند که در آینده افسوس بخوری،یه طوری اون قسمت مغزتو که توهم میزنرو باید مهار کنی که راهش تقویت قوه عقله و واقعی زیستن.

گام10
و در آخر میخواستم بگم من در حدی نیستم که بخوام نصیحتت کنم همه پیشنهادات بالام برای تو برادر یا خواهر عزیزم برای این بود که بفهمی حیفی و واسه چارتا خیال توهمی داری فرصت زندگیتو از دست میدی پس قوی باشو از همین الان سعی کن به زندگی عادی برگردی.باید در خودت انقلاب بپا کنی همینطور در زندگیت،سعی کن کمتر تنها باشی و در تنهاییات هم سعی کن یکاری انجام بدی و اونکار تا جایی که ممکنه یگوشه نشستن یا خوابیدن و فکر کردن تهی نباشه،تفریحات سالم و معمول باید اوقات بیکاریتو پر کنن.