سلام من مشکلم رو پاک کردمچون بودن تو اینجا هیچ کمکی به من نکرد
سلام من مشکلم رو پاک کردمچون بودن تو اینجا هیچ کمکی به من نکرد
ویرایش توسط eeliiiiii : 11-21-2015 در ساعت 11:03 PM
...
ویرایش توسط eeliiiiii : 11-21-2015 در ساعت 11:05 PM
سلام عزیزم یه ذره خود دار باش سریع احساساتتو بروز نده اون اقا پسر اگه شما رو اونقدری که شما دوسش داری دوست داشته باشه قطعا همچین کاری نمیکنه شما که ادعا داری ایشون دوستت داره پس نباید این کا را رو بکنه اون با زبون خودش به شما داره میگه برو حالا شما هم هر چقدر التماس کنی برنمیگرده متاسفانه البته اگرم برگرده احتمال خییییلی کمی داره که با هم بمونید عزیزم اصلا خودتو ناراحت نکن میدونم سخته ولی رابطه ای که از بین رفته رو دیگه نباید بری سراغش اون اقا پسرم اگه شما رو ببخشه هیچ وقت رفتارش مثل قبل نمیشه و عمر دوستیتون خیلی کمه
و باز هم هر چی خدا بخواد ولی بدون عزیزم این دوستیا عاقبتی جز پشیمونی و گریه و افسردگی چیزی به ارمغان نمیاره
گذشتم از گذشته هااااااااااام
....
ویرایش توسط eeliiiiii : 11-21-2015 در ساعت 11:08 PM
آخه این پسر مگه چی داره که این همه تحقیر و این چیزا رو تحمل میکنی؟
چیست آنچه ما را زنده نگه می دارد؟
چیست آنچه وا می داردمان به تحمل؟
امید دوست داشتن یا دوست داشته شدن…
سلام
دختر گلم متوجه گفته ها و حالاتت میشم ولی عزیز به هزاران دلیل علمی و روانشاختی, باورم کن این احساسات و حالات شما و ایشون فقط تغییرات شدید هورمونیه توی این سن و سال نه عشق
ناشی از کشش درست و عقل. در آینده اگر به رشد عقلی بپردازی به گفته هایم خواهی رسید.
نمیگم دوستیت رو در حد یک دوستی ساده قطع کن ولی لطفا موضوع رو جدی نگیر, ازدواج امروز بعد از 25 سال. الان تو سن وسال شما وقت درس و تفریحات سالم و دوستان خوب و ورزش و مطالعات آزاد و ...
است عزیز.
مواظب خودت باش و موفق باشی
سپاس
dr
وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد
و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد
من شما رو باور میکنم ولی تو خانواده ما دخترا تو همین حدود سنی ازدواج میکنن نه بیست پنج به بالا
...
ویرایش توسط eeliiiiii : 11-21-2015 در ساعت 11:17 PM
بهتره اگر هم موقعیت ازدواج براتون پیش اومد بیشتر فکر کنید.فک نکنم با آدمی ک انقدر زود عصبانی میشه و زود رنجه بشه زندگی کرد.
ینی چی؟
از کجا معلوم ک وقتی تو ازون شهر رفتی,اون غصه میخورده و گریه میکرده؟
بهش دروغ گفتی؟
چ دروغی؟
دروغی ک گفتی خیلی بزرگ بود ؟
بهش خیانت کردی؟
نارو زدی؟
و و .و و .....
دلیل دروغت هرچی ک باشه,این اقا اصن حق نداره ی همچین برخوردی کنه
20 روز نبوده...حالا بخشیده؟
تو این 20 روز کجا بود؟
بهت قول میدم تو این 20 روز عین خیالشم نبوده ک تو داری تو اسات,حرفات التماسش میکنی
با زبون خودش بهت گفته برو...اونوقت تو موندی؟باز التماسش کردی؟
ب چ قیمتی؟
دوست داشتن ب چ قیمتی؟
ب قیمت له کردن غرورت؟
اصن ما میگیم تو دوسش داشتی,غرورتو بخاطرش شکستی..
ولی تو غرور ک هیچی,همه وجودتو بخاطرش شکستی
کدوم ادم عاشقی حاضره عشقش بشکنه؟
بهت گفته برو ینی برو
اون اقا اگه شمارو ذره ای دوس داشت,راضی نمیشد ی قطره اشک از چشت بیاد
اونوقت تو التماسش کردی و اون محل نداده
اگه الانم برگشته و گفته اشتی
ب نظرم
یا عذاب وجدان داره
یا دلش سوخته
فکر نکنم این رابطه مث قبل بشه
ادامه دادن این رابطه هم ب نظرم درست نیس
موفق باشی
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)