نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: من هنوز دوستش دارم و می خواهم باهم باشیم

1808
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6216
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    من هنوز دوستش دارم و می خواهم باهم باشیم

    سلام!هنوز اصن نمی دونم سیستم اینجا چه جوریه!
    همین الان با یه سرچ تو گوگل اومدم تو این سایت!
    میشه حرف بزنم؟هرچی واسم پیش اومده می تونم بگم؟؟
    دارم دیوونه می شم......
    داستانم از دی91 شروع شد.وقتی همکلاسیم که ازش خوشم میومد بهم گفت دوستم داره...وایسین برم عقب تر!من دختر مومن و محجبه ای هستم.همیشه می گفتم دخترا چه جوری گول می خورن!خیییییییلی اعتماد به نفسم تو این زمینه بالا بود که تحت تاثیر حرفای پسرا قرار نمی گیرم.هنوزم باورم نمی شه.......
    همیشه تو دبیرستان وقتی دوستامو دلداری می دادم که پسری ولشون کرده بود،تو دلم بهشون میگفتم احمق!راستش وقتی رفتم دانشگاه خودم عاشق پسری بودم اما اون نمی دونست و اصن حواسش به من نبود.راستی من خودم تهرانی ام.و سال 90 شهرستان قبول شدم.وقتی از تهران دور شدم کم کم اون کسی که دوسش داشتمو فراموش کردم.تا اینکه ترم 3 همکلاسیم که خیلی پسر بامزه ای بود ازم خواستگاری کرد.به یکی از دوستای صمیمیم گفته بود.من اولش به خاطر اینکه همشهری نبودیم گفتم به دوستم بهش بگه نه.....اما شدیدا تحت تاثیر قرار گرفته بودم!آخه اولین کسی بود که مستقیم بهم میگفت دوسم داره.منم واقعا خیلی خوشم میومد ازش ... 3 روز مثل دیوونه ها شده بودم که تصمیم گرفتم استخاره بگیرم....
    جواب استخارم عجیب بود هم خوبی داشت و هم بدی!اولش میگفت احتمال خلاف و سو عاقبت دارد....ولی آخرش میگفت اگه با جدیت انجام بشود سرانجام نیکو و خیلی خوبی داره.منم اول به مامانم زنگ زدمو ماجرا رو گفتم بهش و گفتم می خوام به پسره بگم تا ترم آخرمون صبر کنه.......مامانم هم گفت خوبه.
    دقیقا 3روز بعد به احمد که حسابی از جواب منفی من نا امید شده بود زنگ زدم و گفتم احساستون دوطرفس ولی من نمی خوام رابطه داشته باشیم.اونم حسابی استقبال کرد که رابطه ای نباشه و گفت خانواده ی مذهبی داره و... یه کم راجع به خانواده هامون حرف زدیم و تمام.
    بعضی موقع ها پیام میداد یا من پیام می دادم....فقط راجغ به درس و... حرف می زدیم.با اسم خانوادگی صدا میزدیم همو.شما بودیم نه تو.
    بین دوترم بود که اصن نمیدونم چی شد به خودم اومدم و دیدیم شده احمد و من شدم فرشته.......
    هیچکدوممون نمی خواستیم اینجوری باشه....پس تصمیم گرفتیم دیگه پیام ندیم.و 1 ماه موفق شدیم.من شدیدا اصرار داشتم کسی از بچه ها نفهمه بین ما رابطه ای هست.بعد از عید بود که اون گفت بدون من نمیتونه و دوباره رابطمون شروع شد!
    خلاصه بگم:تا مهر 1392،شده بود احمد جون و اسم بچه هامونم انتخاب کرده بودیمو تقریبا همه دانشگاه میدونستن من با احمدم.ولی به روم نمیاوردن چون خودم اصلا حرفی نمیزدم!اما احمد به همه گفته بود.
    و اینم بگم که تا اون موقغ 7-8 باری به هم زده بودیم نه به خاطر اینکه مشکلی داشته باشیم،به خاطر عذاب وجدانی که دوتامون پیش خانواده هامون داشتیم،که از رابطه ی ما خبر نداشتن.
    از طرفی شدیدا به هم وابسته شده بودیم و نمی تونستیم با هم نباشیم.
    بعد از عید 93(یعنی همین چند ماه پیش)متاسفانه حرفامون تو اس ام اس به جاهای باریک کشید.....هر بار که این حرفارو میزدیم بعدش دوتامون پشیمون میشدیمو توبه می کردیم......ولی فایده نداشت....هنوز باورم نمیشه من پر ادعا اون حرفارو زدم.......
    تا اینکه من دیگه خسته شدمو گفتم این بار واقعا باید اس ام اس ندیم.اما احمد دیگه قبول نمیکرد.کلی دعوا کردیم سر همیک پیام دادنها....
    ما قبلش خیلی با هم خوب بودیم ولی از اون موقع فقط داشتیم دعوا می کردیم.اون می گفت تو میگی تقصیر منه و.......منم فقط میگفتم دیگه پیام ندیم....
    تابستون امسال پیام نمیدادیم ولی همون دو هفته یه بارم که پیام میدادیم باز همون حرفهای منحرف و... بود!بعد باز پشیمونی و توبه و.....دفه ی بعد باز همون آش و همون کاسه!
    من پیام دادنو خیلی خیلی کم کردم.احمد این هفته های آخر بهم التماس می کرد که یه کم بهش اس ام اس بدم.می گفت دیگه بدون من نمیتونه و .....ولی من قبول نکردم پیام بدم.
    دوروز پیش احمد بهم گفت که خیلی اذیتش کردم و دیگه نمیخواد باهام باشه.از اون روزم به همه ی دوستامون تو دانشگاه گفته که ما به هم زدیم......
    و من الان تو خونه باید یه جوری وانمود کنم که حالم خیلی خوبه!و با هیچکس هنوز حرف نزدم!و دارم دیوونه میشم............من هنوز دوستش دارم.......ولی از طرفی وقتی تا این حد منو جلوی دوستامون خورد کرده دیگه نمی خوام بهش فکر کنم......اونم حالش بده.....دوستام بهم خبر دادن.....از همه ی کارایی که تا الان انجام دادم پشیمونم.........
    ممنون

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6192
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میشه حرف بزنم؟

    سلام ماجرا تو خوندم اگه واقعا این قدر دوسش داریو اونم از تو خوشش میاد چرا ازش نمی خوای بیاد خواستگاریتو باهم عقد کنین اونوقت تا اخر درستون میتونین یه رابطه سالم با هم داشته باشینو بعد هم که درستون تموم شد با هم ازدواج کنین... راستی خیلی نگران نباش اگه دوست داشته باشه خودش دوباره بر میگرده

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : میشه حرف بزنم؟

    سلام دوست عزیز
    ببینید اون شمارو واسه ازدواج میخواسته و از طرفی بهش دل بستی. فک نمیکنی. مقصزر خود شما باشی که. خیلیییی زیادی رعایت میکردین؟؟؟؟؟؟
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : میشه حرف بزنم؟

    منم با دوست عزیزمون موافقم
    شما زیادی سخت گیری کردین هرچی باشه پسره دوس داره همسر ایندش بیشتر بشناسه ولی شما جلوشو گرفتید بهش اجازه ندادید.

    هیچ رابطه قشنگ تر از. رابطه دونفر نیست

    و درضمن اگه بخوای به حرف مردم باشی که داغون میشی این خورد شدن نیست که. به بچه های دانشگاه گفتید بهم زدین.
    وقتی بهم برگردین. میگن چقدر همو دوس داشتن که باز بهم برگشتن

    اگه عقد کنید رابطتتون خیلییی بهتر مییشه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6216
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میشه حرف بزنم؟

    من همیشه همینو میگم بهش که زودتر بیاد خواستگاری.ولی اون الان موقعیتشو نداره...میگه پدرم قبول نمیکنه الان بیاد خواستگاری وقتی هیچی ندارم....خب حق داره پدرشم!
    ما برناممون این بود که وقتی درسمون تموم شد عقد کنیم ولی...

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5338
    نوشته ها
    51
    تشکـر
    43
    تشکر شده 12 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : میشه حرف بزنم؟

    عزیزم مطمئنی که احمد قصدش ازدواجه؟
    بنظر من عقد فقط ی پیمان نیست بین ادما بسته شه
    اگه قلب دونفر همو برا همیشه بخوان باز هم ی زوج خوبن
    اگه فقط همو بخوان
    اگه نیتشون سر انجامش خیر باشه
    اگه احمد جلو اومد قبولش کن..اون دوست داره مطمئن باش

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6216
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میشه حرف بزنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط dinakermani نمایش پست ها
    عزیزم مطمئنی که احمد قصدش ازدواجه؟
    بنظر من عقد فقط ی پیمان نیست بین ادما بسته شه
    اگه قلب دونفر همو برا همیشه بخوان باز هم ی زوج خوبن
    اگه فقط همو بخوان
    اگه نیتشون سر انجامش خیر باشه
    اگه احمد جلو اومد قبولش کن..اون دوست داره مطمئن باش
    ممنون عزیزم........خیلی سردرگمم....

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6225
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    1
    تشکر شده 21 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : میشه حرف بزنم؟

    سلام به نظر من خیلی داری سخت میگیری ولی اینم بگم پسره اگه واقعا دوست داشته هرکاریم که بکنی هرچقدم که ازش دوری ازت دست نمیکشه

    نمیدونم شاید به قسمت اعتقاد نداشته باشی ولی هرچی قسمتت باشه همون میشه

    تو بخاطر ایمانت و بخاطره اینکه پیش خدا شرمنده بودی این پسرو ول کردی مطمئن باش خدام خوشبختت میکنه

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6216
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میشه حرف بزنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ♥رویا♥ نمایش پست ها
    سلام به نظر من خیلی داری سخت میگیری ولی اینم بگم پسره اگه واقعا دوست داشته هرکاریم که بکنی هرچقدم که ازش دوری ازت دست نمیکشه

    نمیدونم شاید به قسمت اعتقاد نداشته باشی ولی هرچی قسمتت باشه همون میشه

    تو بخاطر ایمانت و بخاطره اینکه پیش خدا شرمنده بودی این پسرو ول کردی مطمئن باش خدام خوشبختت میکنه
    ممنون عزیزم....امیدوارم همینطور باشه

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5997
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    3
    تشکر شده 7 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میشه حرف بزنم؟

    سلام عزيزم من ميگم كار خوبي كردي كه در عين اينكه نامحرم بوديد نخواستي اس ام اس منحرف بدي و بگيري،اگه كسي واقعا قصدش ازدواجه ميتونه با اطلاع خانواده ها رفت و آمد كنه ،بهش بگو اگه واقعا ميخوادت به مامانش بگه كه به مامانت بگه و تا ترم آخر صبر كنيد و بعدشم ازدواج...

  11. کاربران زیر از kosar27 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6176
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    98
    تشکر شده 76 بار در 44 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : میشه حرف بزنم؟

    منم با حرف کوثر جون موافقم.اول اینکه مطمئن باش دوباره بر میگرده و این کاریم که کرده از سر عصبانیت بوده جوابشو ندادی خواسته تلافی کنه.
    مطمئن باش برمیگرده و دوست داره
    الان شما یه تصمیم قطعی بگیر و سفت و سخت پاش وایسا که با اطلاع خانواده هاتون با هم رابطه داشته باشید و تا ترم آخرتون نامزد بمونید. البته دلت به این خوش نباشه که بعد ترم 8 احمد سریع کار پیدا میکنه و میره سر کار و ... و یک زندگی رویایی دارینا بشین قشنگ فکراتو بکن.تصمیم عاقلانه بگیرین. چیزی که واضحه شما دو تا همیدگرو دوست دارین پس چرا هی وضعیت بدتر میکنین و خاله بازی راه انداختین؟! پسره اگه دوست داره به دنبال کار آزاد در کنار درس خوندنش اینجوری به خانوادشم ثابت کرده که عرضه زندگی اداره کردن داره. این که مشکل سخت و حادی نیست الکی پیچیدش میکنین! تو زنگ نزن تو اس نده استغفرالله تقصیر تو بود تقصیر من بود و... یه فکر درست حسابی کنین اینم که میگید تا ترم آخر صبر کنیم کار درستی نیستا. به خانواده هاتون اطلاع بدید. این آقا احمد شما هم خیلی راحت بره دنبال کار آزاد و درسشم ادامه بده شما هم تصمیم درست و بگیر البته الان هر تصمیمی بگیری مطمئن باش دیگه حریف دلت نیستی باید همون ترم دو و سه خیلی خوب راجع بهش تحقیق میکردی و خوب میشناختیش اگه مرد زندگی بود بهش مگفتی حس تون دو طرفس بعد تو این مدت که الان داشتید وقت میزاشتید برا شناخت هم.
    انشاا... خوشبخت و موفق بشید زیادم قصه نخور بعدا میشینی به این لحظه هات میخندی فقط سعی کن کار درست انجام بدی.

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6216
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میشه حرف بزنم؟

    ممنون از همه دوستان عزیز!
    به حرفاتون دارم فکر می کنم....دیروز یکی از دوستای مشترکمون می خواست آشتیمون بده،احمد بهم اس ام اس زد و گفت:من نمی خوامت،می خوای به زور باهام باشی؟.....
    فکر کرد من اون طرفو فرستادم......
    خیلی ناامیدم............چیکار کنم؟؟؟؟؟
    ویرایش توسط فرشته72 : 09-08-2014 در ساعت 10:41 PM

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6225
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    1
    تشکر شده 21 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : میشه حرف بزنم؟

    به نظر من هر عشقی میتونه به فراموشی سپرده بشه فقط زمان میخواد

    اگه فکرتو درگیر این آقا احمد بکنی به خودت ظلم کردی

    اگه دوست داشته باشه خودش برمیگرده . تو فرصتای زیادی داری مطمئن با بهتر از احمد زیاد هست

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 06-19-2023, 09:09 PM
  2. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-14-2018, 07:18 PM
  3. دنیای دیجیتال مارکتینگ، هر روز پیچیده تر از دیروز...
    توسط nyt567htr در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 12-26-2017, 11:32 AM
  4. امروز روز من نیست
    توسط yalda_arezou در انجمن اضطراب
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 03-21-2016, 06:53 PM
  5. روستايي كه عروسي آن 10 شبانه روز است
    توسط خليلي در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 08-11-2015, 06:16 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد