سلاممن 14 سالمه و برادرم 20 ساشهمادرم خیلی میخواستن بچه دار شن و دختر هم داشته باشنبالاخره بچه دار شدن ولی یهو خیلی خیلی ناراحت شدنطوری که چند روز اولی که فهمیدن خودشونو نفرین میکردن و بچه رو فوش میدادن (!) به مرور زمان این کاراشون کمتر شد ولی هی دعا و نذر میکردن که بچه بیفته منم میترسم خدا قهرش بگیره یه بچه ناسالم بدنیا بیادخیلی باهاش حزف میزنم ولی بازم هی بچه رو فحش میدن و دعا برای افتادنخلاصه مادرم خیلی ناراحته لطفا کمک کنید چی کار باید انجام بدمممنون
سلام
دلیل این سردی و ناراحتی یک دفعه ایشون چیه؟!
والا دقیق نمیدونم ولی میگن که من دوتا بچه داشتم چه نیازی به بچه دارم؟کی حوصله بچه داره؟اون بچه بزرگ بشه پدر و مادرش پیر میشن حوصله نداریم و از این حرفا چمیدونم
خوب به مادرتون بگین به ی مشاور مراجعه کنن
فک کنم دچاره افسردگی دوران بارداری شدن
مادرم فکر نکنم این کارو انجام بدن چون اصلا حوصله ندارن
ایشون از چه کسی حرف شنوی دارن ؟! به سراغ اون فرد بروید واز او کمک بخواهید
دوستان دعا کنیم ک این مشکل مهدیه جان حل بشه و مادرشون ناشکری نکنن....
مرسی من مهدی هستم مهدیه نیستمنوشته اصلی توسط احمد یوسفی
از برادرم ولی متاسفانه ایشون شهر دیگه دانشجو ان و خبر ندارن
سلام
عزیزم کاش یک مقدار از فهم و درک شما رو والدینتون داشتن! نه عزیزم نگران نباش اگه عمل فیزیکی و یا داروی خاصی رو جهت افتاده بچه انجام ندادن اتفاقی نخواهد افتاد در ضمن حتما مادر را هشدار بدید
و یا از خانمهایی که به مجالس نیایشی زنانه میروند و صحبت میکنند و یا آخوند محل جهت صحبت با مادر و توصیه های دینی در جهت حفظ و نگهداری جنین و فرزندان. موفق باشید
دکترا-روانشناسی
در این مورد حتما" با روانشناس باید مشورت کنید
چون این عارضه میتونه توسط رفتار درمانی و دارودرمانی رفع بشه
در مورد بچه دار شدن باید بدونه که خودشون به این دنیا دعوتش کردن و در این کار چیزی جز حکمت خداوند رو دخیل ندونن
مطمئن باشه که همین فرزند یکی از بهترین فرزندانش خواهد بود و متاسفانه ما انسانها ناشکر و ناسپاس هستیم
خـــــدانـگهــــــدار
خوب بهش خبر بدین ک بیان و یا تلفنی ماجرا را براش تعریف کنید
چندماه باردارن؟!
من رابطم با مامانم زیاد خوب نبود توسط مشاور عزیز مدرسمون باهم خوب شدیم اگه بفهمن که من به داداشم گفتم که داریم میشیم سه تا () مادرم خیلی از دستم ناراحت میشه
2 ماه و 6 روز
[replacer_a]
عكاس سوئدی، لنارت نیلسون، 12 سال از عمر خود را صرف عكس‌برداری از رشد جنين در رحم نمود. این عكس‌های باور نكردنی با دوربین‌های متداول به همراه لنزهای ماكرو، آندوسكوپی و میكروسكوپ الكترونی عكس‌برداری شده بودند. نیلسون از بزرگ‌نمایی صدهزار استفاده كرد و كاملاً در رحم كار كرد. اولین عكس او از جنین انسان در سال 1965 عكس‌برداری شد.
تصاویر دیدنی و جالب از شکل‌گیری جنین انسان و تولد نوزاد 10 هفته: پلک‌های نیمه بسته را می‌بینید. آن‌ها در عرض چند روز به طور کامل بسته خواهند شد
36 هفته
6 ماه
26 هفته
24 هفته
20 هفته: در حدود 20 سانتی‌متر است. موهای پشمالو، معروف به lanugo، کل سر را پوشش می‌دهد
19 هفته
18 هفته: تقریباً 14 سانتی‌متر است. جنین در حال حاضر می‌تواند صداها را از جهان خارج درک نماید
اسکلت شامل عمدتاً کارتریج قابل انعطاف است. شبکه‌ای از رگ‌های خونی، زیر پوست نازک قابل مشاهده است
16 هفته: جنین با استفاده از دستان خود در حال بررسی بدن خود و محیط اطراف آن است
8 هفته: به سرعت در حال رشد. جنین در کیسه‌ی جنینی به خوبی محافظت می شود
40 روز: سلول‌های جنینی، جفت را تشکیل می‌دهند. این ارگان متصل به جنین، به دیواره‌ی رحم اجازه می‌دهد مواد مغذی را جذب کند، زباله‌ها را از بین ببرد و گاز را از طریق جریان خون مادر، تبادل کند
5 هفته: حدود 9 میلی‌متر است. شما هم اکنون می‌توانید در صورت، بین سوراخ برای چشم‌ها، منخرین و دهان تمایز قائل شوید
4 - 5 هفته
هفته‌ی چهارم
24 روز: جنین یک ماهه بدون اسکلت است. تنها قلب است که شروع به ضرب و شتم در روز 18
مغز در حال شروع به گسترش در جنین انسان است
۸ روز: جنین انسان به دیواره‌ی رحم متصل می‌شود
در درون بلاستوسیست توده‌ای حاوی سلول‌های زیادی توسعه یافته و وارد رحم شده است
نطفه
اسپرم برنده
دو اسپرم در تماس با سلول تخم است
لوله‌ی فالوپ
آیا تاریخ دارند؟
سلول تخم
اسپرم در لوله‌ی فالوپ
دوستان دیگه؟
آقا مهدی مادرتون تازه اوایل بارداری هستن و بعضی حسای متضاد میاد سراغش، اما اینکه تا این حد باشه خوب کمی زیاده روی هست نگرات نباشید وقتی بره و صدای قلب بچه اش را بشنوه یک دل نه صد دل عاشقش میشه و ثانیه شماری میکنه برای اومدنش
برای قبول کردن مادرتان چند دست لباس نوزادی (از این لباسا ک واسه دخترا و پسرا مثه همه) بخرین و بهش هدیه بدین
چقد مراحل تشکیل نوزاد زشت و حال بهم زن هست خداراشکر بچه بعد از 9ماه بدنیا میاد
مادرتون اگر قصد سقط جنین دارند
بفهمانید که این کارشون فرقی با زنده به گور کردن دختران در زمان جاهلیت ندارد.
اون زمان فقط دختر زنده به گور می کردند الان هم دختر هم پسر.
تازه اون زمان دلیل داشتن الان بدون دلیل ودل بخواهی این کار رو انجام میدن.
یه جمله ای هست که میگه (اگر می خواهید یک خانم رو از انجام کارش منصرف کنید کافیست بگویید برای زیباییتان ضرر دارد)
از جمله حیف نیست شما با این همه.....
یا از مادر فهمیده وعاقلی مثل شما...
از مادرتون تعریف کنید، از خوبی ها و زیبایی هاش بگید.
نمیدونم هرچی به ذهنت میرسه برای اروم کردن مادرت استفاده کن.
(موفق باشید)
. وقتی به کسی،به طور کامل
وبدون هیچ شک وتردیدی
اعتماد
می کنید درنهایت دونتیجه کلی خواهد داشت. :
یا شخصیبرای زندگی
یادرسیبرای زندگی
لایکککککککککککک فاطمه.چقد مراحل تشکیل نوزاد زشت و حال بهم زن هست خداراشکر بچه بعد از 9ماه بدنیا میاد
اه اه من میبینم همش حالم از خودم بهم می خوره
نگو ریشه در قدیمم داره
وییییییی حالم بهم خورد
دیدم پزشک نشدم نگو خدا خیلی دوسم داشته.
. وقتی به کسی،به طور کامل
وبدون هیچ شک وتردیدی
اعتماد
می کنید درنهایت دونتیجه کلی خواهد داشت. :
یا شخصیبرای زندگی
یادرسیبرای زندگی
اخ که شما چه داداش مهربونی بشی برای اون نی نی مهدی جان
همین جور که دوستان گفتن به احتمال زیاد مادر شما دچار افسردگی بارداری شده
شما باید سعی کنی جو خونه رو شاد نگه دارید و تا جایی که ممکنه دور بر مامانت کاری بکنی که عصبانی و ناراحت نشه
مطمئن باش این دوران زودگذره و تقریبا تا 4 -5 ماهگی از بین میره پس فقط مواظب مامانت باش که این دوران راحت تموم بشه
اینم بگم که این حالات و رفتار اصلا دست خودش نیست
بارداری و ویارها و حالات مختلف
Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today
مامان من الان انگار من باعث بارداریشون شدم
مدام به من گیر میدن بهم ناسزا میگن (در حد خفه شو و به تو ربطی نداره)
کلا داره باهام زیاد دعوا میکنه
جو خونرو هم چجوری شاد نگه دارم آخه؟مادرم حالش بده حال و حوصله ندارن
مادرم نمیزاره من تنها بیرون برم با اینکه 14 سالمه و 173 سانت قد دارم ولی بازم نمیزارن
این نیز بگذرد ....
روزهای شاد تو راه هست خیلی شیک و مجلسی منتظ باش...
و بگم که داستان سقط فکر کنم کلا منتفی شده خدارو شکر
فقط مادرم ناراحته و ناشکری میکنه
سخته فاطمه خانمشما پشت سیستمت نشستی داری اینو میگی جای من بودید شاید یه چیز دیگه میگفتید
میدونم سخته ...اما کاری نمیتونید بکنید و صبور باشید پدر شما بابد ایشون را آروم کنن و از دست شما کاری برنمیاد جز انتظار
واقعا خندیدم
پدرم از مادرم بدتر هستن
چقد عجیبه
عزیزم حال مادرتون خیلی طبیعیه فکرمیکنم به افسردگی تو حاملگی دچار شده البته اسمش دقیق نمیدونم ولی یکی از بیماری های دوران حاملگیه و کاملا طبیعیه فقط شما باید مراعاتش کنید چون باید آرامش داشته باشه ودست خودش نیست....ایشالا حل میشه ... بازم میگم دقیق اسمش نمیدونم چیه...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟
