من دختری 29 ساله ام، ظاهر فوق العاده آروم ولی باطنی پر از استرس و نگرانی و بدون آرامش دارم، از سلامتی کامل برخوردارم و تو زندگی هیچ چیزی کم ندارم و در شرکتی به عنوان مهندس کامپیوتر مشغول کار هستم و خیلی از دوستام حسرت شرایط من رو میخورن جایگاه اجتماعیم خوبه فقط آرامشی که باید داشته باشم رو ندارم و من فکر میکنم دلیلش به خاطر مجرد بودنمه چون خیلی از همکارا و یا دوستامو که ازدواج کردند رو می بینم که با وجود خیلی از مشکلات ولی آرامش درونی دارند.
یک تجربه عاشق شدن هم تو زندگیم داشتم هرچند با شکست مواجه شد ولی اون دوران رو دوست داشتم به خاطر اینکه تو اوج خستگی و ناراحتی وقتی زنگ میزد و یا اس ام اس میداد اسمشو تو گوشیم میدیم تمام خستگیهام برطرف میشد هرگز حاضر نیستم اون شخص بار دیگه تو زندگیم بیاد ولی همیشه جای خالیه یک نفر رو احساس می کنم که وقتایی که ناراحت و یا عصبی ام بهم زنگ بزنه و با چند تا جمله آرومم کنه این حس تقریبا دو ساله بهم دست داده ، شاید یه سری باشند که به دلیل کمبود عاطفه ، یک کسی رو پیدا کنن و باهاش سرگرم باشند به عبارت دیگه یه دوست از جنس مخالف پیدا کنن. ولی من اهلش نیستم و هرگز حاضر نیستم برای سرگرمی و خوش گذرونی با یکی باشم.
یه مدت تصمیم گرفته بودم خودمو سرگرم کنم مهمونی میرفتم، به دوستام زنگ میزدم، قرآن میخوندم، روزی یکی و دو صفحه کتابهای روانشناسی میخوندم ولی چون هر روز خودمو مقید کرده بودم که حتما این سرگرمی ها ور داشته باشم بعد از گذشت چند ماه، باز هم روزام تکراری شدند و از این روزها خسته شدم. شاید بگید به یه مسافرت چند روزه برو، خانواده ام اهل تفریح و مسافرت نیستند و به من هم به جرم اینکه یک دختر هستم اجازه مسافرت راههای دور رو با دوستام نمیدند (حتی با تور مسافرتی)
خواستگارایی که تا الان داشتم هیچ کدومشون، مناسب نبودند و به معیارهام نزدیک نبودند با وجود اینکه از سمت خانوادم هم خیلی محدود هستم یعنی اجازه هر کاری ندارم ولی هیچ وقت دوست ندارم خودمو به آب و آتیش بزنم که فقط ازدواج کنم. همیشه توکل بر خدا میکنم و از خدا کمک خواستم سعی میکنم نمازامو به موقع بخونم با وجود اینکه خدا رو هیچ وقت فراموش نمیکنم اما نمیدونم ...
با پدر و مادرم خیلی درد و دل میکنم ولی احساسم اینه که هیچکی مثل شریک زندگی نمیشه ، راجع به این مطالبی که گفتم با هیچ کس، حتی پدر و مادرم هم نمیتونم صحبت کنم یعنی غرورم اجازه چنین کاری نمیده، فقط از شما میخوام که راهنماییم کنید که چیکار کنم که با این شرایط به آرامش دورنی برسم.