نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: نفرت از همه

900
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20926
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Angry نفرت از همه

    سلام...من از حدود یکسال پیش دچار وضعی شدم که از 99 درصد افراد ی که قبلا دیدم و تازه اشنا میشم نفرت دارم.بطور مثال وقتی یاد دوران دبیرستانم می افتم از تک تک دوستای اون دورانم تنفر دارم.نمیدونم بگم بیعلت یا با علت.واقعا خودم از این وضع خسته شدم.پیش هر دکتری هم رفتم ریسپریدون1 و سرترالین داده.اینا هم که فقط اسم این دوتا قرص رو بلدن با هالوپریدول...
    کسی میتونه کمک کنه؟!

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : نفرت از همه

    نقل قول نوشته اصلی توسط benyamin129 نمایش پست ها
    سلام...من از حدود یکسال پیش دچار وضعی شدم که از 99 درصد افراد ی که قبلا دیدم و تازه اشنا میشم نفرت دارم.بطور مثال وقتی یاد دوران دبیرستانم می افتم از تک تک دوستای اون دورانم تنفر دارم.نمیدونم بگم بیعلت یا با علت.واقعا خودم از این وضع خسته شدم.پیش هر دکتری هم رفتم ریسپریدون1 و سرترالین داده.اینا هم که فقط اسم این دوتا قرص رو بلدن با هالوپریدول...
    کسی میتونه کمک کنه؟!

    افسردگی یکی از بیماری های روانی رایج در دنیای امروز است تا جایی که از آن با عنوان " سرماخوردگی " بیماری های روانی یاد می کنند.

    معمولاً عوامل بسیاری در ایجاد و ماندگاری این بیماری نقش دارند که اگر اجازه بدهید تا حدودی به توضیح این عوامل بپردازیم:

    ابتدا خوب است بدانیم که درمان انتخابی افسردگی، درمان از نوع شناختی - رفتاری می باشد.

    افرادی که با این رویکرد کار میکنند به خوبی میدانند که همه ما در زندگی مان با یک چرخه اساسی به نام "فکر"، "احساس" و "رفتار" زندگی میکنیمو هر یک از این سه بر دیگری تاثیر متقابل می گذارد.

    از طرفی افکار ما نقش تعیی کننده ای در احساسات و رفتارهایی که از ما سر می زند، دارند.

    به طور مثال فکری همچون " من در امتحان قبول نمی شوم" باعث می شود که احساسی مثل" خشم، غم، ناامیدی، اضطراب " و ..... برای شما به وجود بیاید.

    البته با توجه به موقعیت و ویژگی های هر فردی، این احساسات میتوانند متفاوت باشند.

    در نهایت احساسی که در درون شما بوجود می آید به دنبال خود رفتاری را به همراه دارد.

    برای فکر مذکور میتوان رفتارهایی مثل گریه، کناره گیری از سایرین، پرخاشگری و حتی مطالعه افراطی را در نظر گرفت.

    بد نیست دو نکته را بدانیم:

    1- در تمام روز با افکار مثبت و منفی سر و کار داریم. به عبارتی این چرخه مدام تکرار می شود.

    2- اکثر اوقات آنقدر سریع این افکار از ذهن ما می گذرند که بیشتر احساس یا رفتار را به یاد می آوریم تا فکر را .

    به همین دلیل بیشتر می گوییم" ناراحتم، عصبیم، متنفرم" و ..... نگران نباشید.

    با کمی تمرین و البته تحت نظر یک متخصص، میتوانیم به این افکار دسترسی پیدا کنیم و حتی مانع از ادامه یافتن چرخه های منفی شویم.

    اما آیا همه افکار بد هستند؟ خیر . به طور کلی، ما دوگونه فکر داریم: 1- مثبت 2- منفی . که معمولا با افکار مثبت کاری نداریم.


    اما افکار منفی ما نیز دو گونه اند:
    1- منفی کارآمد 2- منفی ناکارآمد. منفی کارامد یعنی افکاری که اولاً واقعی اند و ثانیاً با دنیای بیرون همخوانی دارند.

    مثل نابینایی که فکرش این است که " من نمیتوانم دنیای اطرافم را ببینم". این فکر اگرچه منفی است، اما کارآمد نیز است

    زیرا اولاً به خاطر شرایطی که فرد دارد ، داشتن این فکر معقول است و دوماً با دنیای بیرون همخوانی دارد.

    اما فرض کنیم همین فرد بینا بود و این فکر را داشت. بنابراین قضیه فرق می کرد.

    بعلاوه برای افکار منفی کارآمد از حل مسئله، که البته توضیح آن در اینجا مقدور نیست، استفاده می کنیم و برای افکار منفی ناکارآمد از سایر روشها.

    یادمان باشد که این افکار ناکارآمد، تحریف شده اند زیرا نه واقعی اند و نه با دنیای بیرون همخوانی دارند. به همین دلیل به آنها خطا یا تحریف شناختی می گویند.

    ذهن خوانی، شخصی سازی و .... از این دسته اند. فرد افسرده به عنوان کسی که دارای افکار منفی است، در چرخه ای منفی اسیر است.

    ما نمی گوییم که افکار شما نا کارآمدند. حتی اگر افکار و احساساتی که دارید ؛ درست و کارامد باشند نیاز دارید تا با کمک کسی انها را برطرف نمایید.

    به همین دلیل توصیه میکنیم به روانشناس با رویکرد شناختی - رفتاری مراجعه نمایید شما نیاز دارید مشکلتون رو با رفتاردرمانی حل و فصل کنید

    روانپزشک با دارو و روانشناس با رفتار راهکارهایی ارائه میدن
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : نفرت از همه

    نقل قول نوشته اصلی توسط benyamin129 نمایش پست ها
    سلام...من از حدود یکسال پیش دچار وضعی شدم که از 99 درصد افراد ی که قبلا دیدم و تازه اشنا میشم نفرت دارم.بطور مثال وقتی یاد دوران دبیرستانم می افتم از تک تک دوستای اون دورانم تنفر دارم.نمیدونم بگم بیعلت یا با علت.واقعا خودم از این وضع خسته شدم.پیش هر دکتری هم رفتم ریسپریدون1 و سرترالین داده.اینا هم که فقط اسم این دوتا قرص رو بلدن با هالوپریدول...
    کسی میتونه کمک کنه؟!
    سلام

    نه عزیز مشکل شما با داروی تنها حل نمیشه. شما نیاز داری که اول علت تنفرت و این حالتی که داری ریشه یابی شه و سپس مشاوره و شایدم دارو بخوای.

    به یکی از همکاران روانشناس رجوع کن.

    سپاس

    dr
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد