نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: نمیخوام تنها باشم

1310
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31234
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    2
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    نمیخوام تنها باشم

    سلام راستش من یه نوجوان ۱۵هستم

    از بیان اعتقاداتم، از چیزی که فکر میکنم میترسم، از اینکه مورد سرزنش دیگران قرار بگیرم، از “نه” شنیدن میترسم، از اینکه سر موضوعی کسی مخالف من باشه، اگه کسی سر موضوعی بهم پرخاش کنه میتونه یکی دو روز منو بهم بریزه اینجور نیستم که جوابشو بدم و بعد هم بگم خوب کاریش کردم حقش بود برعکس مدام به این فکر میکنم که اون منو تحقیر کرد با حرف هاش، وقتی قراره بحثی بشه قلبم تند تند میزنه احساس خفگی میکنم و بشدت میلرزم، نسبت به همه چیز دو به شکم و با کوچکترین حرف بقیه سر چیزی که بهش اعتقاد دارم به شک میفتم، برای همین موارد مثلا توی محیط هایی مثل ایسنتاگرام هم اکثرا از کامنت گذاشتن پرهیز میکنم(از کامنت مخالف من و حتی توهین به من)،
    همش میترسم حرفی بزنم که دیگران خوششون نیاد یا بهش توجهی نکنن
    زنگایه تفریحم از جام بلند نمیشمو بیرون نمیرم که مبادا تنها باشم یا کسی باهام بیرون نیاد
    ادم شوخی نیستم ولی تنها راه ارتباط با بعضی از دوستایی که ۴ یا ۵ ساله با هم تویه یه کلاسیم همینه و منم چون میترسم از شوخیام خوششون نیاد یا مسخره به نظر برسم هیچی نمیگم و همیشه سکوت میکنم..از یه طرفم دوست دارم باهاشون ارتباط داشته باشم ولی نمیتونم..
    بعضی وقتا خیلی تعجب میکنم و از خودم بدم میاد که چرا بعضی از بچه های کلاسمون که ۲ سال بیشتر با هم دوستن اانقد باهم صمیمین ولی منی که ۶ سال باهاشون تویه یه کلاسم حتی شماره خونشونو ندارم و با هم حتی تو حیاط مدرسه هم قدم نزدیم..
    نمیتونم به خودم ایمان داشته باشم و شخصیت واحدی داشته باشم، همیشه با دیدن موفقیت دیگران و با شکستم در مقابل دیگران(حتی اگه شکست توی یه بازی باشه) احساس حقارت میکنم، لب مطلب اینه که اصلا نمیتونم اعتماد بنفس داشته باشم و به خودم بگم مشکلی نیست اگه کسی توی یه زمینه ای خیلی خوبه، شاید من هم در زمینه ای خوب باشم، اما همیشه خودمو کوچیک میبینم.
    این حرفا رو زدم چون بنظر اینجا راه حل خوبی میتونم پیدا کنم..
    من دیگه نمیخوام گوشه گیر باشم..میخوام شوخ طبع و با اعتماد بنفس باشم و رای مخالف مردم برام مهم نباشه..میخوام از منم خوششون بیاد و دلشون بخواد باهاشون تویه حیاط قدم بزنم و با هم صحبت کنیم..میخوام دوست داشته باشم و دوست داشته بشم..

    میخوام تمام خاطرات و سرکوفتایه کودکیم و فراموش کنم..ولی نمیتونم..نمیتونم..همه ی خاطراتم جزعی از وجودم شدن..لطفن کمکم کنین..کمک کنین فراموششون کنم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20203
    نوشته ها
    768
    تشکـر
    429
    تشکر شده 847 بار در 477 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : نمیخوام تنها باشم..منم میخوام محبوب باشم

    23 راه افزایش اعتماد به نفس


    هرگز این فکر را به خود راه ندهید که اعتماد به نفس ندارید. همیشه سعی کنید فکرهای مثبت و والایی داشته باشید. اگر خودتان فکر کنید که اعتماد به نفس ندارید، چه‌طور انتظار دارید که دیگران فکر کنند که شما اعتماد به نفس دارید.

    1- در مقابل آینه بایستید و از خودتان تعریف کنید.
    هر روز صبح چند دقیقه این کار را انجام دهید. سعی کنید هنگام نگاه کردن در آینه به موارد مثبت چهره خود نگاه کرده و از آن تعریف کنید. این کار در کسب اعتماد به نفس، بسیار مؤثر است.
    2- در حال زندگی کنید.
    اگر در حال زندگی کنید و تمام انرژی خود را متوجه زندگی در لحظه نمایید، فردای شما هم تضمین خواهد شد. اگر عمر خود را در حسرت دیروز یا نگرانی فردا سپری کنید، لحظه‌ها را از دست خواهید داد و این به معنی از دست دادن فردا نیز می‌باشد.
    3- دست دادن خود را محکم‌تر کنید.
    شل و وارفته دست ندهید، به خصوص اگر نظامی هستید، محکم و قدرتمند دست بدهید و همچنین گرم و صمیمانه.
    4- به موفقیت‌های خود نگاهی بیندازید.
    از موفقیت‌هایی که تاکنون داشته‌اید، برای خود لیست تهیه کرده و هر از چند گاهی، نگاهی به آن بیندازید.
    5- به خودتان تبریک بگویید.
    حتی از گفتن جمله‌هایی مانند شب بخیر و دوستت دارم به خود امتناع نورزید. حتی برای خود جشن تولد بگیرید و در کل به خودتان برسید.
    6- نه گفتن را یاد بگیرید.
    بسیاری از افراد، قدرت نه گفتن را ندارند و این مورد برای آنها مشکلاتی را ایجاد نموده است. اگر پیشنهاد یا درخواستی به شما می‌شود که میل ندارید آن را بپذیرید، با قاطعیت اما با احترام بگویید نه.
    اغلب اوقات در مورد یک موقعیت با یک شخص دچار توهماتی می‌شویم که درست نیستند. اگر شک و تردید و سؤالی برای شما پیش بیاید و آن را رفع نکنید، این شک و تردید روی رفتار شما تأثیر می‌گذارد
    7- فکر کنید که اعتماد به نفس بی‌نظیری دارید.
    هرگز این فکر را به خود راه ندهید که اعتماد به نفس ندارید. همیشه سعی کنید فکرهای مثبت و والایی داشته باشید. اگر خودتان فکر کنید که اعتماد به نفس ندارید، چه‌طور انتظار دارید که دیگران فکر کنند که شما اعتماد به نفس دارید.
    8- سرعت راه‌ رفتن خود را بیشتر کنید.
    کسی که اعتماد به نفس دارد، گام‌های مستحکم بر می‌دارد و هدفمند راه می‌رود. قوی، قدرتمند و پر انرژی باشید.
    9- سر خود را بالا نگه دارید.
    این کار باعث می‌شود جریان خون از قلب به مغز (خون شریانی) و از مغز به قلب (خون وریدی) به آسانی انجام پذیرد. حجم ریه‌ها افزایش یابد و در واحد زمان، اکسیژن بیشتری با خون مبادله شود. راه‌های هوایی از قبیل نای، نایژه‌ها، حلق و بینی تا حدودی در یک امتداد قرار گیرند و تنفس، راحت‌تر شود، میزان دید بیشتر شود، به برازندگی ظاهری شخص کمک کند و از همه مهم‌تر، اعتماد به نفس شخص را زیاد می‌کند.
    10- با ترس خود روبه‌رو شوید.
    مطمئن باشید چیزی که از آن ترس دارید به آن بدی که شما فکر می‌کنید نیست. روبه‌رو شدن با آنچه شما از آن می‌ترسید، باعث افزایش اعتماد به نفس می‌شود.
    11- صحبت کنید.
    اغلب اوقات در مورد یک موقعیت با یک شخص دچار توهماتی می‌شویم که درست نیستند. اگر شک و تردید و سؤالی برای شما پیش بیاید و آن را رفع نکنید، این شک و تردید روی رفتار شما تأثیر می‌گذارد.
    [replacer_img]
    12- مغلوب نشوید.
    با یک تجربه ناموفق مغلوب نشوید. به این فکر کنید که آیا هیچکس قبل از موفقیت شکست نخورده است. تنها چیزی که احتیاج دارید یک راه متفاوت است
    13- عذرتراشی نکنید.
    شایع‌ترین بهانه‌ای که می‌تواند در برابر هر تغییر مثبتی آورده شود، این است که من ذاتاً این‌طور هستم (یعنی اعتماد به نفس ندارم) یا من این‌طور بزرگ شده‌ام.
    14- اجتماعی باشید.
    در واقع خودباوری و اعتماد به نفس ریشه در ارتباط با دیگران دارد. این افراد می‌آموزند که در درون اجتماع، برخی از افراد توانایی‌های بیش‌تر از آن‌ها و برخی دیگر توانایی‌های کمتر از آن‌ها دارند. به فعالیت‌هایی ملحق گردید که همواره در ارتباط با دیگران باشید، مانند: باشگاه، کلاس‌های ورزشی، انجمن‌های دانشجویی و کلوپ‌های تفریحی. در این محیط‌ها همواره باید اجتماعی بوده و با مردم معاشرت کنید. پس از مدتی خواهید دید ارتباط با دیگران برایتان عادی و راحت می‌شود.
    15- از طرد شدن نترسید.
    یکی از عامل‌های اصلی در اعتماد به نفس پایین، ترس از عدم پذیرش (طرد شدن) است. آنچه را که فکر می‌کنید درست است انجام دهید. به یاد داشته باشید این انتظار اشتباهی است که بخواهیم همیشه مورد پذیرش و تأیید دیگران باشیم.
    16- نگرش مثبت داشته باشید.
    سعی کنید به موفقیت‌ها و نکات قدرت خود فکر کنید. اعتماد به نفس پایین، تردید و دودلی هنگامی رخ می‌دهد که شما به عیوب و نقایص خود فکر می‌کنید. در عوض، افکارتان را به شخصی که در حال گفت‌وگو با او هستید متمرکز کنید. به این ترتیب، هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهید برد و هم اینکه طرف مقابل از توجه شما خرسند و مشعوف خواهد شد.
    کسانی که در دوره کودکی از محبت زیاد مادری برخوردار بوده اند در بزرگسالی بهتر می توانند از پس مشکلات و فشارهای روحی برآیند
    17- توقعات خود را کاهش دهید.
    همیشه عالی بودن غیرممکن است. افرادی که می‌خواهند همیشه عالی باشند، هیچ‌کاری را انجام نمی‌دهند.
    18- کارها را تمام کنید.
    تمامی وظایف و کارهایی را که به عهده می‌گیرید، به انجام برسانید. آن‌ها را به بهترین شکل ممکن و با استفاده از تمام توان و کارایی‌تان انجام بدهید. کارهای نیمه کاره، ذهن شما را مشغول می‌کنند و اعتماد به نفس شما را کاهش می‌دهند.
    19- مشکلات را زیاد بزرگ نکنید.
    بزرگ کردن مشکلات موجب کاهش احساس توانایی و اعتماد به نفس شما می‌شود. به یاد داشته باشید برای حل مشکلات، شما توانایی لازم را دارا هستید و همیشه برای حل یک مشکل، دست کم یک راه حل وجود دارد.
    20- مسئولیتی را بر عهده بگیرید.
    شما می توانید در زندگی خود تحولی به وجود آورید. اگر منتظرید که موقعیت خوبی به شما پیشنهاد شود، لازم است زمان زیادی را صبر کنید. مسیری که شما را به قله اعتماد به نفس می رساند، همان جاده ای است که خود قدم در آن نهاده اید و شخص دیگری نمی تواند شما را به آن قله برساند.
    21- در انجام کارهایتان پافشاری کنید.
    زمانی که در میدان چالشی جدید قرار می گیرید، مقاومت به خرج دهید. اعتماد به نفس واقعی از این اعتماد ناشی می شود که شما می توانید با اتکا بر توان خویش و بدون در نظر گرفتن نتیجه کار، با سعی و تلاش، عملی را انجام دهید.
    اگر زمانی که اعتماد به نفس انجام کاری را دارید، مسئولیت انجام آن عمل را به تعویق بیندازید، هرگز آن را انجام نخواهید داد
    22- از انسان های موفق کمک بخواهید.
    آیا شخص قابل اعتمادی را می شناسید که بتواند یکی پس از دیگری، مسئولیت کارهای جدید و همراه با ریسک را عهده دار شود؟ به خود جرات دهید و با این گونه افراد ملاقات کنید و دریابید که چطور آنها مسئولیت های خطیر را برعهده می گیرند. انسان های مطمئن به خود، از کمک کردن به افراد خوشحال می شوند.اگر فکر می کنید به ورزشکاری موفق غبطه می خورید و یا اگر در مورد زنی که در شصت سالگی به دانشگاه پزشکی راه یافته است در روزنامه مطلبی خوانده اید و آهی آرزومندانه کشیده اید، بدانید که همین جا و همین حالا فرمول اعتماد به نفس را در دست دارید.
    23- محبت مادری در کودکی مهم است.
    کسانی که در دوره کودکی از محبت زیاد مادری برخوردار بوده اند در بزرگسالی بهتر می توانند از پس مشکلات و فشارهای روحی برآیند. محبت مادری نه تنها باعث کاهش فشار روحی می شود، بلکه کمک می کند که کودک به مهارت های بهتر در زندگی اجتماعی دست یابد. میزان محبت مادری در نوزادی می تواند گویای توانایی فرد در مقابله با اضطراب در 30 سال بعد باشد.
    امضای ایشان
    براي سرفه ي گلدان ها، گلي نمانده خودت گل باش...

  3. 6 کاربران زیر از yasamanH بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30750
    نوشته ها
    338
    تشکـر
    1,307
    تشکر شده 391 بار در 213 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : نمیخوام تنها باشم..منم میخوام محبوب باشم

    ببین دوست من یه چیزی رو همیشه به یاد داشته باش
    اینکه قرار نیست تو رو کسی تایید کنه که ناراحت این بشی که تاییدت نکردن. همیشه خود واقعی ات باش مطمئن باش اون طوری آدم هایی که جذبت میشن و پیشت میمونن آدم هایی ان که بیشترین کمک ها رو تو زندگی بهت می کنن چون بهت نزدیکن.
    میلیارد ها ادم تو دنیا وجود داره با کلی سلایق و نظر های متفاوت همه ی آدم ها هم که از اول نظرشون درست نبوده خیلی ها اشتباه میکنن و کم و زیادیشم اصلا اهمیتی نداره مهم اینه که بخوای با منطق خودت به جواب درست برسی .
    اینکه میگی تو شکست حتی تو بازی هم ناراحتت میکنه فکر میکنم بیش از اندازه جدی اش میگیری همیشه هر بیش از اندازه ای آدم رو دچار مشکل میکنه
    بیش از اندازه حساس بودن
    بیش از اندازه دوست داشتن
    بیش از اندازه غصه خوردن
    حتی بیش از اندازه شاد بودن

    تو محیط های اجتماعی هم اگه میبینی طرف آدم با شخصیتیه باهاش گفت و گو کن و فکر متقاعد کردن طرفت رو نداشته باش فقط نظرت رو بگو و برو این گفت و گوی سالمه. احتمالا با چندنفر که ادب کسی بهشون یاد نداده بحث کردی با این سن ات خب حتما صدمه روحی میبینی ازین ادم ها زیادن توجهی نداشته باش.

    و یه چیز دیگه و خییلییییی مهم : خودت رو دوست داشته باش زیاد و به خودت توجه کن بیشتر از قبل.
    امضای ایشان
    حال که انسان اشرف مخلوقات است
    باید در هر گام به یاد داشته باشد که خلیفه خدا بر زمین است
    و طوری رفتار کند که شایسته ی این مقام باشد.
    انسان اگر فقیر شود، به زندان افتد، آماج افترا شود، حتی به اسارت رود،
    باز هم باید مانند خلیفه ای سرافراز، چشم و دل سیر و با قلبی مطمین رفتار کند.


    ملت عشق، الیف




  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31234
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    2
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیخوام تنها باشم..منم میخوام محبوب باشم

    ممنون از حرفایه مفیدت..
    سعی میکنم به حرفات عمل کنم..
    ولی سخته...این شخصیتیه که از بچگی داشتمش سخته دوباره باز سازیش کنم..
    راستش..میترسم از پسش برنیام..و دوباره همون رفتارا ادامه پیدا کنه

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26609
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    13
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیخوام تنها باشم..منم میخوام محبوب باشم

    دادا دقیقا اسکی رفتی پست منو ها😁 :دی
    خوبه ما هم از نظرات دیگران اینجا استفاده میکنیم، من اینجا (شهرستانمون) به روانشناس دسترسی ندارم وگرنه بنظرم مراجعه میتونه کمک کننده باشه
    Sent from my Redmi Note 3 using Tapatalk

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31234
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    2
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیخوام تنها باشم..منم میخوام محبوب باشم

    90 درصد حرفات حرفایه دل من بود..

    روانشناس..

    ..مطمعنم اگه به ننه بابام بگن میگن یه بحرانه نوجوانیه و تموم میشه و عمرنم بزارن برم

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30750
    نوشته ها
    338
    تشکـر
    1,307
    تشکر شده 391 بار در 213 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : نمیخوام تنها باشم..منم میخوام محبوب باشم

    نقل قول نوشته اصلی توسط number6 نمایش پست ها
    ممنون از حرفایه مفیدت..
    سعی میکنم به حرفات عمل کنم..
    ولی سخته...این شخصیتیه که از بچگی داشتمش سخته دوباره باز سازیش کنم..
    راستش..میترسم از پسش برنیام..و دوباره همون رفتارا ادامه پیدا کنه

    به این فکر کن که فقط یک بار زندگی میکنی و این یک بار باید تمام لحظه هاش خودت باشی.
    پس قدرتمندانه زندگی کن.
    امضای ایشان
    حال که انسان اشرف مخلوقات است
    باید در هر گام به یاد داشته باشد که خلیفه خدا بر زمین است
    و طوری رفتار کند که شایسته ی این مقام باشد.
    انسان اگر فقیر شود، به زندان افتد، آماج افترا شود، حتی به اسارت رود،
    باز هم باید مانند خلیفه ای سرافراز، چشم و دل سیر و با قلبی مطمین رفتار کند.


    ملت عشق، الیف




  9. کاربران زیر از Aza بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31234
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    2
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیخوام تنها باشم..منم میخوام محبوب باشم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aza نمایش پست ها
    به این فکر کن که فقط یک بار زندگی میکنی و این یک بار باید تمام لحظه هاش خودت باشی.
    پس قدرتمندانه زندگی کن.
    از فردا تمام سعیمو میکنم..
    ای کاش ک کار ساز باشه

  11. کاربران زیر از number6 بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    Aza

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : نمیخوام تنها باشم

    نقل قول نوشته اصلی توسط number6 نمایش پست ها
    سلام راستش من یه نوجوان ۱۵هستم

    از بیان اعتقاداتم، از چیزی که فکر میکنم میترسم، از اینکه مورد سرزنش دیگران قرار بگیرم، از “نه” شنیدن میترسم، از اینکه سر موضوعی کسی مخالف من باشه، اگه کسی سر موضوعی بهم پرخاش کنه میتونه یکی دو روز منو بهم بریزه اینجور نیستم که جوابشو بدم و بعد هم بگم خوب کاریش کردم حقش بود برعکس مدام به این فکر میکنم که اون منو تحقیر کرد با حرف هاش، وقتی قراره بحثی بشه قلبم تند تند میزنه احساس خفگی میکنم و بشدت میلرزم، نسبت به همه چیز دو به شکم و با کوچکترین حرف بقیه سر چیزی که بهش اعتقاد دارم به شک میفتم، برای همین موارد مثلا توی محیط هایی مثل ایسنتاگرام هم اکثرا از کامنت گذاشتن پرهیز میکنم(از کامنت مخالف من و حتی توهین به من)،
    همش میترسم حرفی بزنم که دیگران خوششون نیاد یا بهش توجهی نکنن
    زنگایه تفریحم از جام بلند نمیشمو بیرون نمیرم که مبادا تنها باشم یا کسی باهام بیرون نیاد
    ادم شوخی نیستم ولی تنها راه ارتباط با بعضی از دوستایی که ۴ یا ۵ ساله با هم تویه یه کلاسیم همینه و منم چون میترسم از شوخیام خوششون نیاد یا مسخره به نظر برسم هیچی نمیگم و همیشه سکوت میکنم..از یه طرفم دوست دارم باهاشون ارتباط داشته باشم ولی نمیتونم..
    بعضی وقتا خیلی تعجب میکنم و از خودم بدم میاد که چرا بعضی از بچه های کلاسمون که ۲ سال بیشتر با هم دوستن اانقد باهم صمیمین ولی منی که ۶ سال باهاشون تویه یه کلاسم حتی شماره خونشونو ندارم و با هم حتی تو حیاط مدرسه هم قدم نزدیم..
    نمیتونم به خودم ایمان داشته باشم و شخصیت واحدی داشته باشم، همیشه با دیدن موفقیت دیگران و با شکستم در مقابل دیگران(حتی اگه شکست توی یه بازی باشه) احساس حقارت میکنم، لب مطلب اینه که اصلا نمیتونم اعتماد بنفس داشته باشم و به خودم بگم مشکلی نیست اگه کسی توی یه زمینه ای خیلی خوبه، شاید من هم در زمینه ای خوب باشم، اما همیشه خودمو کوچیک میبینم.
    این حرفا رو زدم چون بنظر اینجا راه حل خوبی میتونم پیدا کنم..
    من دیگه نمیخوام گوشه گیر باشم..میخوام شوخ طبع و با اعتماد بنفس باشم و رای مخالف مردم برام مهم نباشه..میخوام از منم خوششون بیاد و دلشون بخواد باهاشون تویه حیاط قدم بزنم و با هم صحبت کنیم..میخوام دوست داشته باشم و دوست داشته بشم..

    میخوام تمام خاطرات و سرکوفتایه کودکیم و فراموش کنم..ولی نمیتونم..نمیتونم..همه ی خاطراتم جزعی از وجودم شدن..لطفن کمکم کنین..کمک کنین فراموششون کنم
    سلام دوست من

    من مطالبتون رو خوندم ،

    دوستان راهکارای خوبی رو پیش رووتون گذاشتن

    نیومدم راهکار بدم

    فقط خواستم اینو بگم چیزیکه منو به نوشتن واستون وادار کرد بیان زیبا و شیوای شما بود

    فوق العاده ست نوشتنتون

    شک ندارم نویسنده ی خیلی خوبی میشین

    مهارت خاصی دارین توو بیان مسائل کامل میشه اون حس رو دریافت کرد و استفاده کردن از کلمات مناسب و به جاتون با اینکه سنی ندارین فوق العاده ست

    من که از طرز نوشتنتون حض وافر بردم

    جای تشویق داره ، اگه علاقه داری به نویسندگی حتما ادامه بده چون موفق خواهی شد شک ندارم
    ویرایش توسط nepo : 09-27-2016 در ساعت 12:04 AM
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  13. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28867
    نوشته ها
    311
    تشکـر
    148
    تشکر شده 268 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : نمیخوام تنها باشم

    سلام دوست عزیز آفرین به تو که اول اینقدر قشنگ مساله رو تشریح کردی و اینقدر روون نوشتی به قول دوستمون میتونی به نویسندگی فکر کنی
    در مورد مشکلت اول این نکترو بدون که تو تنها اینجودی نیستی و خیلیا مثل تو اینجورین . اینکه باعث شد برات بنویسم چون خودمم همینجوری بودم و همه این مشکلات رو داشتم و کاملا میفهمم چی میگی اما با سعی و تلاش و ... مشکلم حل شد و همش برعکس شد جوری که استعدادهای خودمو ‍‍بیداکردم و تبدیل به یه آدم اجتماعی شدم و ...
    اینکه بخوای مشکلت حل بشه اول از همه باید حتما امیدوار باشی و امید ۱۰۰ درصدی به موفقیت و پیشرفت داشته باشی.
    این حس ها و روحیات در تو نشانگر اعتماد به نفس پایین و نکته مهم مهم مهم عرت نفس پایین در تو هستش (اعتماد به نفس و عزت نفس با هم خیلی فرق دارن)
    اول باید بگردی و ریشه اینکه چه عواملی باعث عزت نفس پایین و ... شده رو پیدا کنی که میتونه عوامل محیطی باشه مثل رفتار نامناسب والدین سرذنش کردنشون مقایسه کردنشون مسایل اقتصادی و فقر و شایدم مشکلاتی و تجربه هایی از بعضی برخوردهای تلخ و ... و بعد اون عوامل رو از بین ببری و سپس بری سراغ مواردی که باعث افزایش عزت نفس و اعتماد به نفست میشه مثل برجسته کردن نقاط قوتت مثلا همین نویسندگی و تقویت نقاط ضعفت تا به یک جد مطلوبی برسی
    نکته آخر اینو بت بگم که حتما و حتما باید از یک مشاور کمک بگیری اونم به طور مستمر نه فقط در حد یک چلسه و باهاش درد و دل کنی ترجیحا برو پیش روانکاو تا عمق مشکلتم در بیاره و اینکه توقع نداشته باش ظرف مدت کوتاهی مشکلت حل بشه و بشی یه آدم با اعتماد به نفس و اجتماعی و .... توقعت از خودت زیاد نباشه نکته ای که مشاور من بهم میگفت این بود که این شخصیت توی تو ۱۵ و ۲۰ سال شکل گرفته و نمیشه یه دفعه عوضش کرد و چند سال طول میکشه تا بخوای عوصش کنی و باید نرم این کارو انجام بدی . تو سنی نداری و خیلی به موقع داری اقدام میکنی مطمین مطمین باش یه روزی اینقدر خوب میشی که به این روزات میخندی مثل الان من این حرف رو از من به یادگار داشته باش و اونموقع یادم کن
    موفق باشی

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد