خسته نباشید
قبلا تاپیک هایی توی سایت های دیگه ایجاد کرده بودم که همه اش تحت تاثیر ماجرای عاطفی بود که ازش رد شده بودم
درباره اینکه من لاغرم و کسی م نو دوست نداره و ...
اما الان شکر خدا فهمیدم که نه زیادی لاغرم نه زشتم و کلا ایراد ظاهری ندارم
دلیل اینکه کسی دوستم نداره هم اینه که مذهبی هستم و کاری به کار دخترا ندارم و اصطلاحا چراغ سبز نشون نمیدم
با این حساب اگه کسی دوستم داشته باشه هم نمیاد بگه
حالا یه مسئله باقی مونده , من دلایل رو فهمیدم و حل شد , ولی هنوزم یه حسی از تو میخوردم
مثل یه نوع کمبود , یه نیازه
خوب عادیه که من نیاز به ارتباط با جنس مخالف دارم
و به دلیل اینکه قبلا یه بار رد شدم یه جور حس حقارت یا ضربه خوردن یا ... رو دارم
و به دلیل مذهبی بودنم امکان ارتباط با جنس مخالف به صورت دوستی هم ندارم
بنده خدایی گفت بری سراغ صیغه و اینا حل میشه مشکلت
که من چون دوست دارم با یه نفر یه زندگی عاشقانه داشته باشم حاضر نیستم این کارو بکنم
دلم میخواد یکی رو داشته باشم و این تجربه مهم رو اولین بار با ایشون داشته باشم
پس حالا من چکار کنم؟؟؟
خیلی سعی کردم سرم رو به درس و کارو ... گرم کنم اما فایده نداره
کد میخوام بنویسم , مسئله میخوام حل کنم , تو راه دانشگاهم , میخوام کارهای سرکارو انجام بدم ...
خلاصه هرکاری میخوام بکنم یه سری فکرا میاد و اذیتم میکنه
حس نیاز رو میگم حس نیاز به یه عشق به یه نوع احساس عاطفی به یه همدم
یه مدت رفتم تو کار اینکه بشینم تصاویر فقرا و .. رو ببینم تو نت تا یادم بیاد که مشکل یعنی چی
تا یادم بیاد یه عده هستن که تو این دنیا نیاز دارن تا من تلاش کنم و نجاتشون بدم
اما ...
فقط چند روزه
درضمن من 21 سالمه
شرایط مالی جالبی ندارم (فقط در حد اجاره خونه , بعدش باید درسم رو ول کنم تا بتونم نون دی بیارم)
ترم اول لیسانس هستم, سربازی نرفتم و نخواهم رفت و هرجوری شده میپیچونم چون عمرم رو حاضر نیستم به خاطر اینکه تو یه کشور جهان سومی به دنیا اومدم هدر بدم
خوب بگذریم دوستان با تجربه من چکار کنم؟چجوری حلش کنم؟کسی میدونه من مشکلم چیه اصلا؟
میخواستم مشاور برم اما نمیدونستم دقیقا مشکلم رو چی بگم اخه؟؟
در آخر دلیل اسم تاپیک اینه که اگه دختر بودم میتونستم بگم به جهنم و با یکی از خواتسگارام ازدواج کنم یا اگه سنم بالاتر بود میرفتم خواستگاری جایی ولی ...
پیشاپیش ممنون بابت راهنماییتون