ناراحت شدن از یک حقیقت بهتر از تسکین یافتن با یک دروغ است.....
ناراحت شدن از یک حقیقت بهتر از تسکین یافتن با یک دروغ است.....
دو چیز را سعی کن هرگز نشکنی....
1)غرور مرد
2)دل زن
***کدومش دردناک تره؟***
چقدر کوتاست رد پایت روی قلب شکسته ام ......... هنوز هم یاد من میکنی مگر دیدن دل شکسته ی من چه لذتی دارد برایت که اینگونه مرا میرنجانی...........
خوابيده بودم ؛
در خواب كتاب گذشته ام را باز كردم و روزهاي سپري شده عمرم را برگ به برگ مرور كردم . به هر روزي كه نگاه مي كردم ، در كنارش دو جفت جاي پا بود. يكي مال من و يكي مال خدا . جلوتر مي رفتم و روزهاي سپري شده ام را مي ديدم . خاطرات خوب ، خاطرات بد ، زيباييها ، لبخندها ، شيرينيها ، مصيبت ها، ... همه و همه را مي ديدم .
اما ديدم در كنار بعضي برگها فقط يك جفت جاي پا است . نگاه كردم ، همه سخت ترين روزهاي زندگي ام بودند . روزهايي همراه با تلخي ها ، ترس ها ، درد ها، بيچارگي ها .
با ناراحتي به خدا گفتم : «روز اول تو به من قول دادي كه هيچ گاه مرا تنها نمي گذاري . هيچ وقت مرا به حال خود رها نمي كني و من با اين اعتماد پذيرفتم كه زندگي كنم . چگونه ، چگونه در اين سخت ترين روزهاي زندگي توانستي مرا با رنج ها ، مصيبت ها و دردمندي ها تنها رها كني ؟ چگونه ؟»
خداوند مهربانانه مرا نگاه كرد . لبخندي زد و گفت : « فرزندم ! من به تو قول دادم كه همراهت خواهم بود . در شب و روز ، در تلخي و شادي ، در گرفتاري و خوشبختي .
من به قول خود وفا كردم ،
هرگز تو را تنها نگذاشتم ،
هرگز تو را رها نكردم ،
حتي براي لحظه اي ،
آن جاي پا كه در آن روزهاي سخت مي بيني ، جاي پاي من است ، وقتي كه تو را به دوش كشيده بودم !!!»
09124843303 (دعاوی حقوقی - کیفری و مشاور حقوقی ازدواج)
گاهي اوقات ادم دلش ميگيره..
ن اينكه دلگير باشه
گير نيست...
دلش گير ميكنه...
ولي ن...
من دلگيرم...
البته دلم گرفته..اين بهتره...
يك عمر هواي دلمو داشتم بعدش ي اتفاقي افتاد ك فكر كردم خدا هواي دلمو نداره...
ولي داشت..ولي من فكر ميكردl نداره....
همه ي ادما چ كوچيك چ بزرگ دلشون ميگيره..
من خيلي پلاسم ، منظورم مثبتم ولي خوب دله ديگه...
ميگيره...
همش ميگم بابا بيخيال ولي حرف تو كلش نميره...
معمولا بخاطر فشردگي برنامه و كارو درسم تا آبا ن وقت تلويزيون ندارم ولي ديشب به تيتراژ تنهايي ليلا رسيدم...
رشتم ادبياته ...
ميفهمم معنيه شعرو...
ولي درك معني شعرها موقع داره...
دل ادم بايد گاهي ابري باشه...ادما بهش ميگن بغض
ي شاعر (مثل آقاي منزوي)بايد خيلي دلتنگ باشه خيلي چشم دلش باروني باشه تا اينارو بگه...
بی تو به سامان نرسم ، ای سروسامان همه تو
ای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تو
من همه تو ، تو همه من ، او همه تو ، ما همه تو
هرکه وهرکس همه تو ، ای همه تو ، آن همه تو
من که به دریاش زدم تا چه کنی با دلِ من
تخت تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه تو
ای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم ،
رمز نیستان همه تو ، راز نیستان همه تو
شور تو آواز تویی ، بلخ تو شیراز تویی ،
جاذبه ی شعر تو ، جوهر عرفان همه تو
همّتی ای دوست که این دانه ز خود سر بكشد
ای همه خورشید تو و خاک و باران همه تو
خداروشكر به هر حال...ميتونست بدتر ازين ها بشه
ویرایش توسط خليلي : 08-05-2015 در ساعت 03:55 PM
09124843303 (دعاوی حقوقی - کیفری و مشاور حقوقی ازدواج)
بچه که بودم شکستم...خیلی شکستم...
دیگه حرفام بوی بچگی نمیداد
ماجرای من از وقتی شروع شد که قرار بود بچگی کنم
که به جای اینکه مثل بچه های دیگه بادبادکم رو بگیرم بالا و بازی کنم
تویخلوتم اشک میریختم و از خدا بازبون بی زبونی میپرسیدم:خدایا چرا
ماجرای من از وقتی شروع شد که همکلاسی هام تو حیاط مدرسه میدویدند و من دنبالشون میکردم
آن ها به من میگفتند گرگ!!!
من گرگ نبودم...بیشتر شبیه گوسفندی بودم که نفس های آخرش را میزد
زجرم میداد نقش گرگ را بازی کردن
وقتی خودم آسیب دیده بودم توسط گرگ ها
دلم شکسته از گرگ هایی که هنوز هم جلوی چشمانم ظاهر میشوند
از آنهایی که حیفشان آمد لبخند زدنم را ببینند
دلم شکسته...خیلی...
از آنوقت که همه ترکم کردند...
از آنوقت که شیرین ترین حرفهایم را میزدم و تلخ ترین حرف هایم را برای نگه میداشتم
سوختنم در این آتش حق نبود و من مستحقش نبودم
دلم گرفته..................
بازهم باید بگویم چرا؟؟؟
هوای گریه دارممممم
نه بسته ام به کس دل
نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها رها رها من
ز من هر آن که او دور
چو دل به سينه نزديک
به من هر آنکه نزديک
از او جدا جدا من
نه چشم دل به سويي
نه باده در سبويي
که تر کنم گلويي
به ياد آشنا من
ستاره ها نهفته
در آسمان ابري
دلم گرفته اي دوست
هواي گريه با من
هواي گريه با من
همايون شجريان
09124843303 (دعاوی حقوقی - کیفری و مشاور حقوقی ازدواج)
گفتی از یاد تو میرم نه عزیزم مگه میشه
به جا چشمام قلبم اما پیش توست تا همیشه
فاصله بین من و تو تا کجا دنباله داره
قسمت این بود که جدا بمونیم از هم تا همیشه
روز موعود مطمئن باش که زیادم دور نیست
من کنار تو و تو مال منی تا همیشه
نمی دونم که کجا و با که هستی نمی خوامم که بدونم
با تو من خونه ای ساختم توی قلبم تا همیشه
مگه تو نخواستی قول من و تو بمونه پابرجا
من که موندم ولی از تو خبری پیدا نمیشه
یه روزی یه وقت یه جایی چشم من می افته تو چشمای تو
اما این همون خیاله که با من هست تا همیشه
نمی خوام که ناامیدی بشینه تو قلب خسته ام
چی دیدی خدا رو شاید بشی مال من همیشه
روز موعود مطمئن باش که زیادم دور نیست
من کنار تو و تو مال منی تا همیشه........................
ویرایش توسط سمیراه : 08-05-2015 در ساعت 06:10 PM
آیا دوست دارید برای
صلح جهانی کاری انجام دهید ؟
به خانه بروید و به خانواده تان عشق بورزید
سلام من تازه واردم نیاز دارم به یه مشاور
که مشکلمو در میون بزارم
چه کنم
گـاهـی مـعمـولـی تـریـن و ابـتدایـی تـریـن داشـتـه هـای آدم هـا
مـیشـه بـزرگتـریـن حسـرت زنـدگـی ادمـهـا
:'(
وﻗﺘﻲ دﺳﺘﺎم ﺧﺎﻟﻲ ﺑﺎﺷﻪوﻗﺘﻲ ﺑـﺎﺷـﻢ ﻋـﺎﺷﻖ ﺗﻮ
ﻏﻴﺮ دل ﭼﻴﺰی ﻧﺪارم
ﻛﻪ ﺑـﺪوﻧـﻢ ﻻﻳـﻖ ﺗﻮ
دﻟـﻤـﻮ از ﻣـﺎل دﻧـﻴـﺎ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺪﻳﻪ داده ﺑﻮدم
ﺑـﺎ ﺗﻤـﻮم ﺑـﻲ ﭘﻨﺎﻫﻲ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﻜﻴﻪ داده ﺑﻮدم
ﻫـﺮ ﺑـﻼﻳـﻲ ﺳﺮم اوﻣﺪ
ﻫﻤﻪ زﺟﺮی ﻛﻪ ﻛﺸﻴﺪم
ﻫﻤﻪ رو ﺑﻪ ﺟﻮن ﺧﺮﻳﺪم
وﻟـﻲ از ﺗـﻮ ﻧـﺒـﺮﻳـﺪم
ﻫﺮﺟﺎ ﺑـﻮدم ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮدم
ﻫﺮﺟﺎ رﻓﺘﻢ ﺗﻮ رو دﻳﺪم
ﺗﻮ ﺳﺒﻚ ﺷﺪن ﺗﻮ روﻳﺎ
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ رﺳـﻴﺪم
اﮔﻪ اﺣﺴﺎﺳﻢ و ﻛﺸﺘﻲ
اﮔﻪ از ﻳـﺎد ﻣـﻨﻮ ﺑﺮدی
اﮔﻪ رﻓـﺘﻲ ﺑـﻲ ﺗﻔﺎوت
ﺑﻪ ﻏﺮﻳـﺒﻪ ﺳـﺮ ﺳﭙﺮدی
ﺑﺪون اﻳـﻨﻮ ﻛﻪ دل ﻣـﻦ
ﺷﺪه ﺟﺎدو ﺑﻪ ﻃﻠﺴﻤﺖ
ﻳـﻜﻲ ﻫـﺴﺖ اﻳﻨﻮر دﻧـﻴـﺎ
ﻛﻪ ﺗﻮ ﻳﺎدش ﻣﻮﻧﺪه اﺳﻤﺖ
ﻫـﺮ ﺑـﻼﻳـﻲ ﺳﺮم اوﻣﺪ
ﻫﻤﻪ زﺟﺮی ﻛﻪ ﻛﺸﻴﺪم
ﻫﻤﻪ رو ﺑﻪ ﺟﻮن ﺧﺮﻳﺪم
وﻟـﻲ از ﺗـﻮ ﻧـﺒـﺮﻳـﺪم
هرچند اینجوریا هم نیست...
تمام
09124843303 (دعاوی حقوقی - کیفری و مشاور حقوقی ازدواج)
تقدیم به آدمایی که باورشون کردم و عذابم دادند
میخواهی بروی؟ خب برو...
انتظار مرا وحشتی نیست شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود برو...
برای چه ایستاده ایی؟
به جان سپردن کدامین احساس لبخند میزنی؟ برو..
تردید نکن نفس های آخر است نترس برو...
احساسم اگر نمیرد بی شک مابقی روزهای بودنش را بر روی صندلی چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست برو...
یک احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود پس راحت برو
مسافری در راه انتظارت را میکشد
طفلک چه میداند که روحش سلاخی خواهد شد برو...
فقط برو.....
http://www.beytoote.com/fun/fiction-...e-amorous.html
ویرایش توسط مرسانا 19 : 08-05-2015 در ساعت 09:24 PM
خدایا من گناهی نکرده بودم
که اینک قلبی شکسته در سینه دارم...
گناه من چه بود که بازیچه ی دست این و آن بودم؟
هر که آمد بر روی قلبم پا گذاشت و رفت...
و حتی پشت سرش را هم نگاه نکرد ...
مهم ترین نگرانی وقتیست که...
میخواهی به کسی از ته دل بگویی دوستت دارم...
هع...میگویی ولی...
افسوس که مانند ندای چوپان دروغگو به نظر میرسد,
با این تفاوت که تو داری چوب چوپان های دروغگویی را میخوری که
ندای دروغشان همه چیز را خراب کرده...
و افسوس
که حرمت دوستت دارم را شکسته اند...
هههععععی
خدا کنه خدا کمکم کنه...
حسادت میکنم به استکانِ پر از چایی که لبهاتو میبوسه
حسادت میکنم به گلِ سرخی که رو میزِ اتاقِ تو میپوسه
حسادت میکنم به پیرهنی که تنت رُ توی آغوشش گرفته،
به اون تقویمِ رو میزی که دستات ورق میزننش هفته به هفته
حسادت میکنم به قابِ عکسی که عکسِ تو میونِ اون میخنده
حسادت میکنم به ساعتی که همیشه به مچِ دستِ تو بنده
حسودی میکنم به اون نسیمی که میپیچه به دورت مثلِ پیچک،
به مهتابی که میتابه به چهرهت شبا که خوابی مثلِ یه عروسک
اگه مردی رُ میشناسی که از من تو رُ بیشتر بخواد، مثلِ یه مجنون،
نشونم بده تا سجدهش کنم من، درست یک لحظه قبل از کشتنِ اون!
حسادت میکنم به شونهی تو که هر روز گم میشه تو عطرِ گیست
حسادت میکنم به حولهیی که کشیده میشه رو صورتِ خیست
حسادت میکنم به بالشی که سرت رُ روی سینهش میفشاره
حسادت میکنم... حتا به بارون که داره پشتِ پنجرهت میباره
حسادت میکنم... حتا به کفشات که پاهاتو میبوسن هر دقیقه،
به اون سنجاقِ کوچیکی که موهات با اون جمع میشه بالای شقیقه
پر كن پياله را
كاين آب آتشين
ديريست ره به حال خرابم نميبرد
اين جامها كه در پي هم ميشوند
درياي آتش است كه ريزم به كام خويش
گردآب ميربايد و آبم نميبرد
من با سمند سركش و جادويي شراب
تا بيكران عالم پندار رفتهام
تا دشت پر ستارهي انديشههاي گرم
تا مرز ناشناختهي مرگ و زندگي
تا كوچه باغ خاطرههاي گريز پا
تا شهر يادها
ديگر شراب هم جز تا كنار بستر خوابم نميبرد
هان اي عقاب عشق!
از اوج قلههاي مه آلود دوردست
پرواز كن به دشت غمانگيز عمر من
آنجا ببر مرا كه شرابم نمي برد
آن بي ستارهام كه عقابم نمي برد
در راه زندگي
با اين همه تلاش و تمنا و تشنگي
با اينكه ناله ميكشم از دل كه :
آب ... آب ...
ديگر فريب هم به سرابم نمي برد
پر كن پياله را ”
فریدون مشیری
می نوشم برای خانه ی ویران
و زندگی قهرآلود خود
برای تنهایی
در حین با هم بودن
برای اینکه دنیا زمخت و بی رحم بود
و برای اینکه حتی خدا هم نجاتمان نداد ...
خدایا ...
آشوبم...
آرامشم تویی...
من تایپک خوش و بش را پیدا نکردم واسه همین اینجا سوالم را میپرسم
کسی خبری از رضا داره
توجه کردین بچه هایی ک سکه برنده شدن بعداز ی مدت ناپدید شدن
اول سعید بعد حسین حالا هم رضا
ینی دزدیدنشون؟!!!
من ک به آقا فرخ مشکوکم خخخخخخ
تنها خدا،آرام بخش دلها
بزن مطرب که امشب بی قرارم...
هوای گریه داره حال زارم...
بزن مطرب که قلبم را شکستند...
پر پرواز رویا را گسستند...
بزن مطرب که امشب مست مستم
که امشب توبه ام را من شکستم
بزن مطرب برقصم من به سازت
بده ساقی شراب ناب و نازت
بزن مطرب تو امشب ناله با نی
بده ساقی پیاپی جام پر می
بزن مطرب تنهایم دراین شهر...
کسی رامن ندارم جزغم و درد...
وقتی یک مداد را خیلی به چشم هایتان نزدیک کنید آن را دوتا می بینید ....!!! دلیلش این است که چشم هایتان لوچ می شود. وقتی از فرط دوست داشتن زیاد به یک نفر بچسبید، احساساتتان لوچ میشود. یعنی یا خوبیهایش را دو دو تا می بینید یا بدیهایش را ... البته نتیجه یکسان است ... شما در هر صورت با واقع بینی خداحافظی کرده اید. مشکل اینجاست که آدم ها مداد نیستند...
یک عکاس مشهور در کتابش نوشته بود: یک عکس فوق العاده نتیجه فاصله ی مناسب عکاس به موضوع مورد علاقه اش است...
برای داشتن یک رابطه ی فوق العاده همیشه به دنبال بهترین فاصله باشید نه نزدیکترین فاصله.
تمام شهر خوابیدن...
ولی من
از
فکر تو بیدارم!
ویرایش توسط ملکه اسمان : 08-11-2015 در ساعت 02:21 AM
هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی
از این زمانه دلم سیر میشود گاهی
عقاب تیز پر دشت های استغنا
اسیر پنجه تقدیرمی شود گاهی
نگاه مردم بیگانه در دل غربت
به چشم خسته من تیر می شود گاهی
مبر ز موی سفیدم گمان به عمر دراز
جوان ز حادثه ای پیر می شود گاهی
بگـو اگــر چه به جایــی نمیرسـد فــریــاد
کــلام حــق دمِ شمشیـــر مـیشــود گـاهــی
بگیر دست مرا آشنای درد بگیر
مگو چنین و چنان دیر می شود گاهی
بسوی خویش مرا می کشد چه خون و چه خاک
محبت است که زنجیر می شود گاهی...
09124843303 (دعاوی حقوقی - کیفری و مشاور حقوقی ازدواج)
چیزی که خیلی واسم جالبه اینه که توی این سایت در مورد دوستی های بین دختر و پسر کلی مطلب اومده و اون رو نهی میکنه ولی در بعضی تاپیک ها و پست ها قشنگ داریم میبینم که این مسئله رو یه چیز کاملا طبیعی دارن جلوه میدن که این خودش تناقضه، مثلا بحث میکنن کادو خریدن برای جی اف یا بی اف یا خیلی چیزای دیگه که آدم باز مخش هنگ میکنه
چیست آنچه ما را زنده نگه می دارد؟
چیست آنچه وا می داردمان به تحمل؟
امید دوست داشتن یا دوست داشته شدن…
خوبه ادما روز مرگشونو نمیدونن....حداقل میتونن امیدوار باشن همین فردا از همه چیز خلاص شن
.
.
.
به سلامتی روزی که برام مشکی بپوشن......
ویرایش توسط bahram.a : 08-11-2015 در ساعت 10:21 AM
خداحافظ همه ، حلالم كنين
گونه هایت خیس است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
باز با این رفیق نابابت...........،
نامش چه بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
هان !!!!!!!!!!!
باران …..........
باز با “باران” قدم زدی ؟!!!!!!!!!!!!!!
هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست
برای تنهایی ها...........
همدم خوبی نیست برای درد ها..............
فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکند......
09124843303 (دعاوی حقوقی - کیفری و مشاور حقوقی ازدواج)
خدایـــا بهانه دارد دلــم.....
امشب تمام حرف هایم چکه می کند
روی صورت صفحه هایم خدایا مثل همیشه
آمده ام و باز هم من هستم و این دل بی قــرار...
دلم میخواهد آسمان و زمین را در چمدانم بگذارم تا
در ازدحام پرنده های بی ترانه لحظه ای با تو سخن بگویم....
می شود دمی پای درد و دلم بنشینی و شمعی برایم روشن کنیو ....
بال های حکمتت را برایم شرح دهی؟
می شود همراه من خیابان های دیروز را بگردی..
و غزل های گمشده ام را پیدا کنی؟؟
چشم هایم را که می بندم آرام پشت پلک های نگاهم بنشینی و
به من یاد دهی که چگونه وازه ها را کنار هم بچینم وبا تو حرف بزنم خدایا....
می شود قصه ی دل های شکسته را برایم باز گو کنی؟
بی آنکه باز هم به یاد بیاورم ...
روزی در دهکده ای دلی بود که شاخ و برگهایش در بهار زرد شد....
راستی ...
چقدر حرف زدن با تو خوب است...
وقتی دانه دانه قطره ی امید به روی صورتم می پاشی..
وقتی دلم را تو بند می زنی و تلخ هایم را شیرین میکنی...
از تو می نویسم...
با قلم که نه .....
با واژه های دلم می بینی خدای من؟؟؟
تو که باشی....
قلم هم برای نوشتن کم می آورد...
تو که باشی...
نیازی به قلم و کلمه نیست...
همین بس که تو هستی...
تو را سپاس که بیشتر از حجم دلهامان
لبخند به لب هایمان هدیه میکنی....
09124843303 (دعاوی حقوقی - کیفری و مشاور حقوقی ازدواج)
من سزاوارم به نفرین، هر چه می خواهی بگو
از تو نفرین است شیرین، هر چه می خوای بگو
خسته ای و هیچ کس گوشش بدهکار تو نیست
گوش من با توست، بنشین! هر چه می خواهی بگو
آینه همراز خوبی نیست، پنهانی بخند
دور از چشم سخن چین هر چه می خواهی بگو
با تو باشم طعم غم هایم چه فرقی می کند؟
حرف های تلخ و شیرین هر چه می خواهی بگو
دین و دنیا را به شوق حرف هایت باختم
حال با این قلب بی دین هر چه می خواهی بگو!
آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!
آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!
زندگي بسه تمومش كن خستم داري ديوونم ميكني ديگه حسته شدم يكم رحم داشته باش يكم مروت داشته باش تاكي بايد زجر بكشم تا كي بايد دلم بسوزه خستم زندگي خسته تمومش كن تو كه برات جون گرفتن انسانها اسونه خوب جون منو هم بگر ديگه عزت خسته شدم زندگي خسته و فقط يك چيز از تو يادگرفتم
.
.
..
.زندگي اگر اسان بود با گريه اغاز نميشد
خدایم سلام
چند وقتی است حالت را نپرسیده ¬ام!
چه خبر؟
با مردمانت چکار می کنی؟
هنوز هم برای نداشتن ماشینی بهتر از ماشین همسایه گله مندند؟
راستی از زن مشهدی رضا چه خبر؟؟
هنوز ناراحت بیماری فرزندش هست و با تو قهر کرده؟!!
اما من مردی را دیدم که شرمنده بچه اش بود
از اینکه نمی توانست برایش دوچرخه بخرد
این را هم بگویم...
امروز معشوقی قلب عاشقش را درید اما...آن معشوق دوستم هست...
و زنی که دو فرزند بیمارش را در بغل گرفته و بود و شکرت را می گفت!!
راستی دیگر با تو قهر نمیکنم...با تو دوست هستم
میدانم تو نیز دستم را رها نمیکنی...
عجب مردمانی هستیم؛
اما خب بد عادت شده ¬ایم!!
از بس نازمان را می کشی!
09124843303 (دعاوی حقوقی - کیفری و مشاور حقوقی ازدواج)
*نامه ای از سوی پروردگار به همه انسان ها *
*سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من **نه
تو را رها کرد هام و نه با تو دشمنی کردهام( ضحی 1-2) **افسوس که هر کس را
به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او **را، که
مرا به سخره گرفتی. (یس 30) ** و هیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر** **از
آن روی گردانیدی.(انعام 4) **و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی
نداشته ام(انبیا 87) **و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی
خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس 2*
09124843303 (دعاوی حقوقی - کیفری و مشاور حقوقی ازدواج)
خدایا شکرت
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
واقعا خدایا شکرت .
همینکه تنمون سالمه شکر .
یعنی همه چیز .
یعنی بی نهایت .
یعنی انتهای نعمتات که بهمون دادی .
خدایا اگه هیچی به کسی نمیخوای بدی نده ولی این نعمتو از هیچکس دریغ نکن .
ان شاءالله همیشه همه سالمو سلامت باشن ، مریضا هم شفا پیدا کنن .
ویرایش توسط love : 08-12-2015 در ساعت 12:32 AM
کاش دوستم داشت!
می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست آنچنان ک تارو پود قلب من از هم گسست
می روم با زخمهایی مانده از یک سال سرد
آن همه برفی ک آمد آشیانم را شکست
می روم اما نگویی بی وفا بود و نماند
از هجوم سایه ها دیگر نگاهم خسته است
راستی یادت بماند از گناه چشم تو
تاول غربت ب روی باغ احساسم نشست
طرح ویران کردنم اما عجیب و ساده بود
روی جلد خاطراتم دست طوفان نقش بست
در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)