https://forum.moshaver.co/imported/2...librb121-1.jpg
نمایش نسخه قابل چاپ
خببب رمضان امسال هم به پایان رسید ،
طاعات وعبادات همگی قبول حق
عیدتون مبارک
....
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
گاهی دلــت نــمیخواهــد
دیــروز را به یاد بــیاوری
انگــیزه ای بــرای فــردا هـم نــداری . . .!!!
و حال هــم که
گاهی فــقــط دلــت میخواهــد
زانوهایــت را تــنگ در آغوش بــگیری
وگوشــه ای از گوشــه تــرین گوشه ای که می شــناسی
بـنـشینی و فـقـط نــگاه کـنی . . .!!!
گاهی دلگــیری
شایــد از خودت ....!
ﺧﺴﺘــﻪ ﺍﻡ …
ﺍﺯ ﺻﺒﻮﺭﯼ ﺧﺴﺘـــﻪ ﺍﻡ …
ﺍﺯ ﻓﺮﯾـــﺎﺩﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯾـــﻢ ﺧﻔـﻪ ﻣﺎﻧﺪ …
ﺍﺯ ﺍﺷــﮏ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻗـﺎﻩ ﻗـﺎﻩ ﺧﻨـــﺪﻩ ﺷﺪ …
ﻭ ﺍﺯ ﺣـــﺮﻑ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔـــﻮﺭ ﮔﺸﺖ ﺩﺭ ﮔــﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺩﻟﻢ
ﺁﺳــﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﭘﺲ ﺧـــﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺼــﻨﻮﻋﯽ ﮔﺮﯾــﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ،
ﺩﺭ ﺑﯽ ﭘﻨـــﺎﻫﯿﺖ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﻫـــﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭﻭﻍ ﭘﻨﻬـــﺎﻥ ﮐﻨﯽ …
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫــﺎ ﻣﻌﻨﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔـــﯽ ﺣﺬﻑ ﮐــﺮﺩﻩ ﺍﻡ …
ﺑﺮﺍﯾــﻢ ﻓﺮﻕ ﻧﻤـــﯽ ﮐﻨﺪ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾـــﻢ ﺭﺍ ﭼﮕﻮﻧــﻪ ﻗﺮﺑﺎﻧـﯽ ﮐﻨﻢ
امان از دلتنگی تو نیمه شب و گریه با بغض
بازیه قشنگی بود اما قشنگ بازی نکردیم !!
قبول کن . . .
هر دوی ما باختیم . . .
من همه را به تو فروختم و تو مرا به هیچ . . .
من دوست داشتم تو سراغم را می گرفتی
تو دلت برایم تنگ می شد
تو برایم شعر می نوشتی
می خواستم عزیزترین زندگی ات باشم
کسی که هرثانیه به او فکر میکنی و هر دقیقه نگرانش می شوی
کسی که شب ها به یادش بیدار می مانی و صبح ها به شوق ادامه دوست داشتنت بیدار می شوی .....
چه فرقی میکند دوست داشتنی ترین چند نفر باشم ؟!
من می خواستم تو دوستم داشته باشی ، می فهمی ؟؟ توووووووووووووووو
آدمای دلپاک
بزرگترین نقطه ضعفی که دارن
اینه که فکر میکنن اطرافیانشون هم مثل خودشونن...
هی فلانی!!!
رفتن حق همه آدم هاست
فقط خواستم بدونی
اگه بودی زمستونم
زیباتر بود
حرف نزدن دلهره ای بود
حرف زدن و درست فهمیده نشدن دلهره ای دیگر...
میخواهم بنویسم . . .
از فاصله ها . . .
از تنهایی ها . . .
از دلتنگی ها . . .
از بی وفایی ها...
از طاقت دل ها . . .
از نامردی و ناجوانمردی ها آدم های دنیا...
تا بدانی همه ی ما نسبت به هم مسئولیم . . .
تا بدانی مسئولی نسبت به دلی که عاشق خودت کردی ...
به غروری که شکستی...به اشکی که یه نفر بخاطر تو توی شبهای تنهاییش ریخت...
بخاطر هق هق شبهای بی کسیه ،دختری که یه زمانی بهش میگفتی عشقم...وحالا...
شــــــــــــــــــــــــ ـــــده فــــــــــــرامـــــــــ ــــوش شــــــــــــــــــــده...
تا بدانی گفتنه کلمه عاشقتم ساده نیست آقا پسر ...گفتنه این کلمه باری از مسئولیته...
تا بدانی گاهی لازم است دلت را تقسیم کنی با آن هایی که دلتنگ تو هستند . . .
تا بدانی گاهی لازم است لبخندت را هدیه کنی به آن هایی که دوستت دارند . . .
تا بدانی که باید برای خودت زندگی کنی اما به دیگران زندگی ببخشی . . .
تا بدانی شاید کسی در گوشه ای از این دنیا منتظر نگاه مهربان توست . . .
تا بدانی شاید کسی در تنهایی های خودش دلتنگ دیدار توست . . .
و تو انگار فراموش کرده ای آن نگاه های مهربانی را که در شوق دیدار تو
روز را شب می کند . . .
انگار فراموش کرده ای که یه نفر هیچوقت قول نداد که در نبودت فراموشت کند...
انگار فراموش کرده ای که زمانی همه وجود یک نفر بودی و او
به امید تو نفس میکشید...
انگار فراموش کرده ای قول هایی که دادی را...
انگار فراموش کردی که خنده ام آرزویت بود...
انگار فراموش کردی که میگفتی آرام تو هیچوقت تنها نیستی چون منو داری
منم هیچوقت تنها نیستم چون تورو دارم ...
آری فراموش کرده ای...تمامی حرفهات را فراموش کردی...
باشد من هم فراموش میکنم . . .
همه ی حرف هایی را که در دلم ناگفته مانده . . .
فراموش میکنم . . .
همه ی جراحت هایی را که بر دلم گذاشتی . . .
فراموش میکنم . . .
همه ی اشک هایی که بخاطر تو نور چشمانم را از من گرفت . . .
فراموش میکنم . . .
راه بی پایانی را که پاهایم را از من گرفت . . .
فراموش میکنم . . .
دلتنگی هایی را که خنجری شد بر روی قلبم . . .
فراموش میکنم...
تمام آن حرفهای عاشقانه و بی تو هرگزهایت را...
فراموش میکنم ...
که یک زمانی آرزویت بودم...
فراموش میکنم ...
اینکه تو را نیمه گمشده ی خود میدانستم...
آری فراموش میکنم . . .فراموش میکنم همه چیز را . . .
چون تو نخواستی که مال هم باشیم...نمیخواستی نیمه هم باشیم...
خواستی بشم فراموش شده...
فقط . . .
فراموش نکن که این جا . . .
جای تو خیلی خالیست . . .
فراموش نکن که این جا . . .
یک نفر به یاد تو شب می کند روزهایش را
خدایا مگه چه گناهی ب درگاهت کردم که باید این بلا سرم بیاد ،مگه نمی گن هر کاری ک میکنی ی حکمتی داره ،خودت کمکم کن ،من از پسش بر نمیام خیلی سخته خیلی ..... ..
دِل نبنــــد....!!
پـایـان
ِقصـه ےِ دِلبـستـــــــگـــی
آغـــازِ
زمـیـــــــن خـوردنِ تـوســـت...
حـتــی...
در دُنـیـاےِ مـجــــازے....
دل اگر بســــــتی ،
محـــــــکم نبند!
مراقب باش گره کور نزنی...!
او میـــــــــــــــــــــــ رود!
آنوقت تو میمانی و یک گره کور...!!!
یه تعداد که کلا نمیتونن ازدواج کنن
اوناییم که ازدواج کردن نه نعوظ دارن و نه ارضا میشن
چی بگم والا؟ :)
سَرد ڪہ بشَم،
دیگہ واسم مہم نیس
ڪجایے چیڪار مےڪنے…!
سرد ڪہ بشم،
چند روز ڪہ هیچے
یڪ سال هم بگذره بہت اس نمےدم…!!
سرد ڪہ بشم،
قربون صدقہ ے همہ هم که برے
واسہ اینکہ حرصمو درآرے
بهت چيزے نمیگم…!!!
حواست باشہ…
سرد ڪہ بشم،
همون قدر ڪہ برام مہم بودے،
همون قدرم
برام
بے اهمیت میشے…!!!!
اورییمله باجارمرام او گزلره ویریلمیشام
لیل سو کیمی آخیب گلیب چاتیب سنده دورولمشام
آتما منی زمان چاشیب بو دونیادان یورولمیشام
سنی اولدوزلارا اوخشادیرام .
اونلار قدر چکیجی و گوزه لسن .آمما آراویزدا تک بیر فرق وار :اونلار میلیون لارجا سن ایسه بیر دنه سن..
کاش میشد به جای فصل امتحانات
فصل آغوش یار را هم داشتیم…
آنوقت خرداد
شهریور
دی
همه را مردود میشدم
و تا ابد حبس در آغوشت میشدم…
شیطنت کن
لحظه ای از پشت
چشمم را بگیر…
بشنوی تا اولین اسمی که
خواهم گفت کیست…!
یه خط بکش از خودت دور من
میخام تا ابد
به تو محدود شم …
بی تو با قافله ی
غصه و غم ها چه کنم؟!
تار و پودم تو بگو
با دل تنها چه کنم ؟!
....
ڪاش میشد آدم یہ مدت نباشہ
محو بشہ، گم بشہ
نمےدونم ... فقط نباشہ...!
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دوساله تو عقدم همسرمو خیلی دوست دارم ولی همسرم واسه هر چیز پیش و پا افتاده قهر میکنه نسبت به خونوادم بد بینه هر چی خونوادم بهش بگن بد برداشت میکنه من میدونم همش سو تفاهمه بخاطر تفاوت فرهنگیه اما با اینکه بهش میگم کسی قصد و غرض نداره باور نمیکنه احساس میکنم رابطش باهام سرد شده حداقل هفته ای یکبار همو میدیدیم اما ایندفعه نشد یا نخواست واین خیلی ناراحتم کرده خودش بهم گفت دیگه احساسم بهت مثل سابق نیست میدونین احساس خیلی بدی دارم احساس یک آدم تنها و بدبخت رو دارم که خدا بهش رو کرده و یک همسر بهش داده ولی همونو داره از دست میده واقعا این باورم شده که هیچوقت من چیز خوبی نخواهم داشت اصلا باور من از یک همسر یک چیز جدا نشدنی از آدم بود اصلا باورم نمیشه که همسرم نخواد منو ببینه یا بهم حرفایی بزنه که قلبم به درد بیاد خلاصه دلم گرفته بود که همسرم ازم دوره و احساس تنهایی و احساس پس زده شدن دارم هیچوقت نمیتونم روزی رو تحمل کنم که همسرم دیگه با من نیست حتی فکرشم افسردم میکنه هیچ جایی رو برای خالی کردن خودم نداشتم اینجا گفتم
امیدوارم یه روزی برسه صبح که از خواب بیدار میشیم، نگن یه دختریو باباش کشت...
بگن یه دختری زندگی کرد، نفس کشید، متلک نخورد،نگاه هیز دنبالش نبود، خندیدو خندهاش مورد تمسخر کسی نبود! میونه این هم مرد اونم داشت زندگیشو میکرد...
دخترا امنیت میخوان، نه غیرت عهد بوق
جا داره یه اوخیششششش حسابی بگم به خودم بعده خیلی تلاش خیلی فکر خیلی تحقیق تونستم یک مسله ای رو / یک معما رو حل کنم بهتره بگم خودم برای لذت بردن سعی کردم تبدیل کنم به معما. خیلی وقت بود که تو تایپیک های همچنینی ننوشته بودم. قضیه از این قرار بود که در یکی از روابط بین فردی دچار مشکلی شدم از جانب طرف مقابلم و رفتار های غیر عادی و بیمار گونه ای میدیدم. از اونجایی که سعی میکردم هیچکسی رو واقعا نگم که ادم بدی هست(چه به قضاوت درست یا چه به غلط) (برام ادم خوب بد بی معنی هست) باعث میشد که دایم در حال انالیز باشم و تناقضات با شاخه های بی انتها شکل بگیره. یک معمای سخت که خودم سختش کرده بودم. دو تا دوست دختر امریکایی دارم با هر دو تاشون در این راجب صحبت کردم و بهم گفتن که من خیلی به عمق موضوع رفتم و الکی بحث رو پیچیده کردم و از رفتار طرف مقابلم این اشکار هست که رفتار نرمالی نداره.
علیرغم میل باطنی خودم برای شاخ و برگ دادن به این موضوع و سخت تر کردن معما مجبور شدم سطل اشغال رو باز کنم و اون فرد رو بندازم اون تو. چاره ای نیست باید به فکر معمای دیگه ای بود ولی سالمش. بعد از اینکه این قضیه رو گفتم یکیشون برام اکانت سه ماهه پرمیوم خرید به عنوان هدیه چیزی در حدود ۳۹ دلار :) البته فکر کنم بازم باید بخرن :) چون تولدم داره میاد :) شوخی
این رو متوجه شدم که شخصیت ادم ها از کودگی اونا و محیط منشا میگیره و من شاید توانایی مقابله با ساختاری که مغز از زمان کودکی تا الان ایجاد کرده رو نداشته باشم.
فقط در این حد میشه تغییر داد که سطل اشغال رو باز کرد و انداخت تو و زندگی رو ادامه داد چون به هیچ وجه تغییری شکل نخواهد گرفت و اونقدری هم سابقه درخشان ! دارن که چاره دیگه ای نمیمونه. اینجا بود که فهمیدم یکی از ارزش هام اشتباه هست و اون این هست که میشه ادم ها رو تغییر داد و با درک و رفتار درست با رفتارهایی که شاید خوشایند باشه براشون (ولی برای خودت ناخوشایند ترین کار ممکنه-دوستانه صحبت کردن-اهمیت دادن و ... به امید تغییر) تغییرشون داد ولی گاها هیچ تغییری که نمیکنن هیچ بلکه بدتر و بدتر میشن تا اونقدری که از ادم های شبیه شون متنفر میشی. ادم خودش رو کامل نمیتونه ببینه چون وقایع کودکی و تربیت ما تحت اختیار ما نیست و ما اگاهی نداریم راجبشون و بعضا تو همچین موردایی حتی اگه خودمون رو هم بکشیم و طرف مقابل تغییر بکنه بازهم برمیگرده به همون دوران قبلی چون نمیتونه شخصیتی که ایجاد شده رو عوض کنه و دایم به خودش میگه من خوبم و خوبم (برای جدا شدن از نا ارامی های درونی چون پذیرش این موضوع یعنی نابودی تدریجی چون با ذات چیزی که مغز باهاش شکل گرفته تناقض داره و نباید بوجود بیاد چون کل ذات فرد رو تحت سوال قرار میده و این درداور هست و این سیکل دوباره تکرار میشه) و این دافعه ای ایجاد میکنه در برابر تغییر و نتیجه یک پنهان کاری عمیق که میمونه.
دوستان عزیز . اشتباه منو نکنین و سعی نکنین همچین ادم هایی رو تغییر بدید. به جاش وقت رو بذارید رو خودتون و ادم های دیگه تا پیشرفت کنین. گرچه پشیمان نیستم و در حقیقت لذت بردم از معمایی که خودم پیچیده اش کردم.
انسان وقتی قسمتهای اساسی روح خود یعنی خود واقعیاش را سرکوب و محو نماید و از رشد بازدارد(بهتر بود "بازداشته شدن" رو هم اضافه میکرد توسط عوامل محیطی)، به مقدار زیادی با خودش بیگانه و نا آشنا میماند. البته این جریان به مرور و بدون آگاهی صریح خود شخص صورت میگیرد.
امان از بعضی خانواده ها و وقایع دوران کودکی و تربیت و تبعیضی که بین بچه ها هست طوری که دیگه تغییر دادنشون میتونه فقط یک توهم باشه هم برای خودشون هم برای دیگران و یک ادم که شخصیتش کامل شکل نگرفته و همیشه در حال جست و جوی گمشده ی خودش میگرده در حالی که این جست و جو هیچوقت تمام نخواهد شد.
امیدوارم که موفق باشید و اینکه سعی کنید وقتتون رو برای چیزهایی که دوست دارید صرف کنید برای ادم هایی که دوست دارید. وقت شما مهم ترین دارایی شماست. :) (استاد شیمی بنده خطاب به بنده در قبال همین موضوع)
فهمیدم اما دیرفهمیدم که "نادان" را
از هرطرف هم که بخوانی باز "نادان" است
محسن کاویانی
همیشه کسانی هستند
که در نهایت دلتنگی
نمی توانیم آنها را در آغوش بگیریم
بدترین اتفاق شاید همین باشد…
سرم را شاید بتوانند دیگران گرم کنند
اما وقتى تو نیستى
هیچ کس نیست دلم را گرم کند!
حوصله خواندن ندارم
حوصله نوشتن هم ندارم
این همه دلتنگی دیگر نه با خواندن کم می شود
نه با نوشتن
دلم تو را می خواهد
هرچقدر هم که خود را مشغول کنم باز هم ثانیه ای فکرم به سمت تو کشیده میشود.
میدونی بدترین قسمت نبودنت چیه؟
اینکه تمام مدت به این فکر میکنم که اگه الان پیشم بودی چه کارهای لذت بخشی میتونستیم انجام بدیم
اینکه دلتنگت باشم و تو را در کنارم نداشته باشم دردناکترین احساس دنیاست.
وقتی آرزو میکنم که کاش تو اینجا بودی ، انگار اتاق خالی تر از خالی میشه.
می گن دلتنگی قشنگ ترین هدیه ی عشقه
حالا من با این هدیه ی قشنگ تو چیکار کنم ؟
با این که از من دوری اما من هر روز بیشتر و بیشتر عاشقت می شوم
****************
دلتنگی احساس قشنگیه
وقتی بدونی اونی که دوسش داری
هیچ وقت فراموشت نمی کنه
من خوش شانسترین انسان روی زمینم که تو را دارم و بد شانسترینم که از تو دورم.
***************************
تو تنها دلیل من برای بودن هستی و تنها کسی که مشتاقم به زودی ببینمش
***************************
هر آهنگی که گوش می دهم به یادم می آورد که چقدر دلتنگت هستم و می خواهم تو کنارم باشی
***************************
اگر چه با کسی نیستم اما هرگز تنها هم نیستم
چون تو همیشه در قلبم، روحم و رویاهایم حضور داری
***************************
چه خوش خیال است
فاصله را می گویم
به خیالش تو را از من دور کرده
نمی داند جای تو امن است
اینجا در میان دل من