-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
حال من بد نيست غم کم می خورم / کم که نه! هر روز کم کم می خورم
آب می خواهم، سرابم می دهند
عشق می ورزم عذابم می دهند
خود نمی دانم کجا رفتم به خواب / از چه بيدارم نکردی؟ آفتاب!!!!
خنجری بر قلب بيمارم زدند
بیگناهی بودم و دارم زدند
دشنه ای نامرد بر پشتم نشست / از غم نامردمی پشتم شکست
عشق آخر تيشه زد بر ريشه ام
تيشه زد بر ريشه ی انديشه ام
عشق اگر اينست مرتد می شوم / خوب اگر اينست من بد می شوم
بس کن ای دل نابسامانی بس است
کافرم! ديگر مسلمانی بس است
در ميان خلق سر در گم شدم / عاقبت آلودهی مردم شدم
بعد از اين با بیکسی خو میکنم
هر چه در دل داشتم رو میکنم
نيستم از مردم خنجر بدست / بت پرستم، بت پرستم، بت پرست
بت پرستم، بت پرستی کار ماست
چشم مستی تحفهی بازار ماست درد می بارد چو لب تر میکنم / طالعم شوم است باور میکنم
من که با دريا تلاطم کرده ام
راه دريا را چرا گم کرده ام؟؟؟
قفل غم بر درب سلولم مزن / من خودم خوشباورم، گولم مزن
من نمیگويم که خاموشم مکن
من نمیگويم فراموشم مکن
من نمي گويم که با من يار باش / من نمی گويم مرا غمخوار باش
من نمی گويم، دگر گفتن بس است
گفتن اما هيچ نشنفتن بس است
روزگارت باد شيرين! شاد باش دست / کم يک شب تو هم فرهاد باش
آه! در شهر شما ياری نبود
قصه هايم را خريداری نبود!!!
وای! رسم شهرتان بيداد بود / شهرتان از خون ما آباد بود
از درو ديوارتان خون می چکد
خون من، فرهاد، مجنون می چکد
خسته ام از قصه های شوم تان / خسته از همدردی مسموم تان
اينهمه خنجر دل کس خون نشد
اين همه ليلی، کسی مجنون نشد
آسمان خالی شد از فريادتان / بيستون در حسرت فرهادتان
کوه کندن گر نباشد پيشه ام
بويی از فرهاد دارد تيشه ام
عشق از من دور و پايم لنگ بود / قيمتش بسيار و دستم تنگ بود
گر نرفتم هر دو پايم خسته بود
تيشه گر افتاد دستم بسته بود
هيچ کس دست مرا وا کرد؟ نه / فکر دست تنگ مارا کرد؟ نه!
هيچ کس از حال ما پرسيد؟ نه
هيچ کس اندوه مارا ديد؟ نه!
هيچ کس اشکی برای ما نريخت / هر که با ما بود از ما می گريخت
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
تو رفته ای و من هنوز باورم نمی شود!
و هر چه میکنم که از تو بگذرم نمی شود!
تمام شهر خواستند بشنوم که رفته ای
تمام شهر...بشنوید من کرم...! نمی شود!
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
مرا در نهانی ترین گوشه ی آغوشت پنهان کن
آن جا که هوا از رویای بهار شفاف تر است و
باران سرود آفتاب را تکرار می کند...
راز چشمهایت ستاره ی بختم بود که درخشید
و مهتاب را در نگاهم زمزمه کرد
لبهایت خنده را که سال ها در گلو گم شده بود را
در چهار سوی زمان دوباره فریاد کشید
و آمدنت کویر دستانم را شکوفه باران کرد
در آغوشی که نامش دوست داشتن است ...
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
وقتي كسي رو دوست داري حاضري جون فداش كني
حاضري دنيا رو بدي فقط يك بار نگاهش كني
به خاطرش داد بزني به خاطرش دروغ بگي
رو همه چيز خط بكشي حتي رو برگه زندگي
وقتي كسي تو قلبته حاضري دنيا بد باشه
فقط اوني كه عشقته عاشقي رو بلد باشه
قيده تمومه دنيا رو به خاطره اون ميزني
خيلي چيزا رو ميشكني تا دله اونو نشكني
حاضري بگذري از دوستايه امروز و قديم
اما صداشو بشنوي شب از ميون دو تا سيم
حاضري قلبه تو باشه پيشه چشايه اون گرو
فقط خدا نكرده اون يك وقت بهت نگه برو
حاضري حرفه قانون رو ساده بزاري زير پات
به حرفه اون گوش بديو به حرفه قلبه با وفات
وقتي بشينه به دلت از همه دنيا ميگذري
تولد دوبارته اسمشو وقتي ميبري
حاضري جونت رو بدي ، يه خار تويه دستشم نره
حتي يه ذره گردو خاك مبادا تو چشاش بره
وقتي كسي تو قلبته يك چيزه قيمتي داري
ديگه به چشمات نمياد اگر كه ثروتي داري
نزار كه از دستت بره اين گنجه خيلي قيمتي
-
1 فایل پیوست
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
عشق بازي فقط توي رختخواب نيست
عشق بازي ميتونه دقيقا اون لحظه اي باشه كه يه زن بادقت
آستين مردشو ميزنه كه تابالاي ارنج بياد
ويامرد موهاي زن مورد علاقه اش روبا دستش
ميزنه پشت گوشش و فقط و فقط نگاه معامله مي شود
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
لعنت به خياباني كه فروختن مواد در ان ازاد است
-
1 فایل پیوست
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود. موضوع درس درباره خدا بود. استاد پرسید(آیا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟) کسی پاسخ نداد.
استاد دوباره پرسیدآیا در این کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟) دوباره کسی پاسخ نداد.
استاد برای سومین بار پرسید): آیا در این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟) برای سومین بار هم کسی پاسخ نداد. استاد با قاطعیت گفتبا این وصف خدا وجود ندارد).
دانشجو به هیچ روی با استدلال استاد موافق نبود و اجازه خواست تا صحبت کند. استاد پذیرفت. دانشجو از جایش برخواست و از همکلاسی هایش پرسید: (آیا در این کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟) همه سکوت کردند.
(آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟) همچنان کسی چیزی نگفت.
(آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟)
وقتی برای سومین بار کسی پاسخی نداد، دانشجو چنین نتیجه گیری کرد که استادشان مغز ندارد ..
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
شکسپیر :
I always feel happy, you know why?
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟
Because I don't expect anything from anyone,
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم،
Expectations always hurt .. Life is short .. So love your life ..
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زندگی کوتاه است .. پس به زندگی ات
عشق بورز ..
Be happy .. And keep smiling .. Just Live for yourself and ..
خوشحال باش .. و لبخند بزن .. فقط برای خودت زندگی کن و ..
Befor you speak » Listen
قبل از اینکه صحبت کنی » گوش کن
Befor you write » Think
قبل از اینکه بنویسی » فکر کن
Befor you spend » Earn
قبل از اینکه خرج کنی » درآمد داشته باش
Befor you pray » Forgive
قبل از اینکه دعا کنی » ببخش
Befor you hurt » Feel
قبل از اینکه صدمه بزنی » احساس کن
Befor you hate » Love
قبل از تنفر » عشق بورز
That's Life … Feel it, Live it & Enjoy it.
زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نمی دونم این دنیای به اصطلاح واقعی کی تموم میشه ؟
شاید خدا اگه فرصت میداد تو رویا ها زندگی می کردیم دنیا قشنگ ترمی شد
تا حالا فکرشو کردی که مثل یه بازیچه ای چه اشکال داشت که همه مون خوب باشیم وهیچی امتحان نشه
خدا هم مجبور نبود آدم هارو دودسته کنه خوب ها بدها
مگه ما آدما برای خدا چی هستیم نمی دونم چرا نمیزاره هرجور که میخوایم زندگی کنیم یا اصلا اگه دوست نداریم زندگی نکنیم یا اگه نمیخوایم بعدش باشیم یا نباشیم دست خودمون باشه
امتحان کردن ما برای خدا چی داره ؟چی نسیب کسی میشه؟اینکه من مثلا برم تو بهشت بشینم کنج یه درختای خوشگل وبلند یا برم جهنم سیخ به جونم کنن کی ناراحت میشه کی خوشحال
چرا به دنیامون میاری که تو جهنم بسوزیم اگه اونقد عاقل نباشیم که فرق خوب وبد و بفهمیم چی؟
اصلا من بد بد بد وقتی ضرری به کسی نرسوندم جز خودم آتیش جهنم یا اصلا حتی یه کوچولو عذاب بخاطر چیه؟
میل به جاودانگی..باشه اصلا کی میگه همه ی آدمای دنیا میل دارن که همیشه باشن
چرا بعضی ها میگن ما دوبار زندگی میکنیم خوب اگه من الانم به یه دنیای دیگه اعتقاد داشته باشم
از کجا بودنم که چند بار به دنیا اومدم زندگی قبل من چی بوده؟
نمیدونم چه اعتقادی داشته باشم گیج شدم با اینکه خدارو میپرستم اما نمیدونم چرا داره آزمایشمون میکنه
اگه میتونه همه کار بکنه همه دنیارو با هم آشتی بده این چه کاریه که نصفمون بد باشیم نصفمون خوب
خدایا تو دل آدما به جز محبت چیزی رو نمی کاشتی چه اشکال داشت که ما توی دنیای خودمون همیشه پاک باشیمو شاد.
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
اینجا حریم من است حریم قلب کوچکم!
قفس تنهایی من و حرف های ناگفته ام...
کسی دلش برایم نسوزد
من این قفس را دوس دارم و تنهایی ام را
تنهایی...
تنها اتفاق این روزهای من است...
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
دلــــم بالــکنی می خواهـــد رو به شهـــر...
و کمی بـاد خنکــــ و تاریکـــــی ...
یکــــ فنجان بــزرگــــ قهوه ...
یکـــ جرعه تـ♥ـو ... یکــــ جرعه من ...
و سـکوتـــی که در آن دو نگـــاه گـــره خـــورده باشـــد ...
بی کلام...
میـــــدانی...!؟
دلــــم یک "من" می خواهــد بـــرای تــو...
و یک "تــو" تـــا ابــــد بــرای من ...
و باز هم 3نقطه های بی پایانِ من...
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
و چه زیبا گفت فروغ :
تنها صداست که میماند . . .
و امان از صدای ” تو ” که ابدی شد در گوش من !
-
1 فایل پیوست
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
-
1 فایل پیوست
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
خسته ام از تظاهر به ایستادگی
از پنهان کردن زخم هام
زور که نیست !
دیگه نمیتونم بی دلیل بخندم و
با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راهه....!
............اصلأ دیگر نمیخوام که بخندم
میخوام لج کنم ، با خودم ، با همه ی دنیا...!
چقدر بگم فردا روز دیگه ای و امروز بیاد و مثل هر روز باشم....؟؟!
خسته ام ..... از خودم....از همه ی زندگی .....
میخوام بکشم کنار ! ..... از خودم..... از همه ی زندگی .....
http://forum.moshaver.co/imported/20...4400229-1.jpeg
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
زیبایی زندگی اینه که: بی خبر دعات کنن ، نبینی و نگات کنن ، ندونی و یادت کنن
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
هرگز شادي آدمها را از ميزان خنده هايشان نسنجيد
هرگز تنهايي آدمها را از تعداد دوستانشان قضاوت نكنيد
هرگز تحمل آدمها را از ميزان ايستادگي شان تخمين نزنيد هرگز...
بهترین روزهایت را به کسانی هدیه کن که بدترین روزها در کنارت بودند
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
هنوز تنفس برایم دشوار است
با ترسی تلخ
من دیگه احساسی ندارم که کسی بخواد جریحه دارش کنه . . .
من خوبم !
چیزیم نیست !
فقط دیگر دستم به زندگی نمی رود . . .همین
تو که نمیدانی ، خنده هایم چقدر درد می کنند !
پس ، قضاوت به خوشبختی ام نکن . . .
دلم آسمان میخواهد با دو بال
دیگر زمین جایگاه من نیست.....
اعصابم خورده!
حس بدی دارم
از خودم شدیدا متنفرم!!!!!!
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
چی بگم اصلا از زندگی ام خوشحال نیستم همش در دلم گریه می کنم می ترسم حرف دلم را بکسی بگم شوهرم اصلا وقت صحبت به من نمی ده اصلا من رو ادم حساب نمی کنه چکنم با این مرد بابای بچه ام هست ولی روزی هزار بار ارزوی مرگش را می کنم و دیگر هیچ به من انقدر می گوید دیوانه که خودم هم قبول کرده ام که دیوانه ام الان حس می کنم شما هم بخوانید می گوید دیوانه است همین رو میشه به شما گفت ممنون
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
برای من مرگ هم ارزوست
چند شبی هست که خواب به چشمایم نمی آید.
این همه بی قراری برای چه هست؟؟
کاش میدانستی کاش از حال زارم با خبر بودی...
تو که هیچ از من نمیدانی میدانی که تو هر نفسم تورا صدا میکنم؟؟
ای تو که از هیچی من خبر نداری.
تو که از حال زار من خبر نداری.
هیچ می دانی وقتی صدایت را می شنوم عقل از سر بی عقلم میپره؟؟
هیچ می دانی وقتی دوباره صدایت را شنیدم دیوانه شده ام؟
هیچ می دانی دوباره هوایی شده ام؟؟
تو که از نفس به من نزدیک تری!
چرا هیچ چیز درباره حال زار من نمی دانی؟
هیچ می دانی وقتی صدایت را می شنوم چه حالی می شوم؟
هیچ می دانی وقتی باز یه هو میری و من در آرزو شنیدن صدایت چقدر گریه میکنم؟
تو که هیچ چیزی از من نمی دانی در حالی که تو تمام گریه هایم تو هستی؟
چرا هیچ چیز از من نمی دانی؟
هیچ می دانی در حسرت دیدنت خویش را فراموش کرده ام؟
هیچ خبر داری از گریه های دلم؟
هیچ میدانی از حال زار من؟
خبر داری در خلوت تنهاییم خون گریه می کنم؟
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
پی حس همون روزام
پی احساس آرامش
همون حسی که این روزا
به حد مرگ میخوامش
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
دل من حوصله کن داد زدن ممنوع است...
کم بکن این گله فریاد زدن ممنوع است!!!
بین این قوم که هر کار ثوابیست کباب...
دل دلسوخته را باد زدن ممنوع است!!!
تیشه بر ریشه فرهاد زدن شیرین است...
حرفی از شیشه ی فرهاد زدن ممنوع است!!!
شادی از منظر این قوم گناهیست بزرگ...
بزن آهنگ ولی شاد نزن ممنوع است!!!
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
زندگی میکنم ... حتی اگر بهترین هایم را از دست بدهم!!! چون این زندگی کردن است که بهترین های دیگر را برایم میسازد بگذار هر چه از دست میرود برود؛ من آن را میخواهم که به التماس آلوده نباشد، حتی زندگی را .
- ارنستو چگوارا
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
روزگارا: تو اگر سخت به من میگیری،
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،
گرچه دلگیرتر از دیروزم،
گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،
لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست
زندگی باید کرد...!
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
اگر حس روییدن در تو باشد، حتی در کویر هم رشد خواهی کرد.
"دکتر شریعتی"
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
تونل ها ثابت کردند که حتی در دل سنگ هم ، راهی برای عبور هست ...
ما که کمتر از آنها نیستیم ، پس نا امیدی چرا ؟
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
باد با چراغ خاموش کاری ندارد
اگر در سختی هستی , بدان که روشنی . . .
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
اگر از پایان گرفتن غم هایت نا امید شده ای ،
به خاطر بیاور زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای مدیون صبرت در برابر سیاهترین شبی هستی که هیچ دلیلی برای تمام شدن آن نمی دیدی ...
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
گاه باید بی رحم بود
نه با دوست...
نه با دشمن...
بلکه با خودت
و چه بزرگت میکند آن سیلی که خودت می خوابانی بر صورتت...
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
درمقابل مشکلات زندگی خم به ابرو نیاور، کارگردان همیشه سختترین نقشها را به بهترین بازیگر میدهد....
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
http://forum.moshaver.co/imported/20...543880md-1.jpg
تنهـــــــایی این نیست که هیچ کس کنارت نباشه...
این نیست که با کسی دوست نباشی...
این نیست که یه آدم منزوی و گوشه گیر باشی...
این نیست که کسی باهات حرف نزنه.....
این نیست که کسی دوست نداشته باشه...
تنـــــــــهایی یه حس درونیه...
تنـــــــــهایی یعنی هیچکس نفهمه....
حــــــــــالــــــــــــ ــت بــــــــــــــده...
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
http://forum.moshaver.co/imported/20...4d3611de-1.jpg جســــــارت میـــــــخواهد برای نزدیـــــــک شدن به افـــکار دختـــــری
که روز ها مــــــــــردانه با زندگی میجــــــــنگد
امـــــــــــــــــــا...
شب ها با لشــــــــتش از هــــــق هـــــــق دخترانه
خیــــــــــس است...
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
اِمشب
دیوانگیم بالا زده
نه سکوت نه موسیقی
نه هیچ چیز و هیچ چیز دیگر . . .
این دیوانگی را تسکین نمی دهد
جز عـطر تـنت لعنتی
http://forum.moshaver.co/imported/20...45056151-1.jpg
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
خیلی سخته که…
مخاطب یکی باشی ولی..
هیچوقت براش خاص نباشی…
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
تو را با غیر می بینم،صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید نشستم،باده خوردم،خون گریستم،کنجی افتادم
تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
گاهی آدم حاضر است هر چه دارد بدهد تا فقط چند ساعت بی خبر و رها از قید چیزهایی که آزارش می دهند، در سکوتی محض آرامش بگیرد. همان موقع است که خواب به داد آدم می رسد، و اگر مثل علاج کامل نباشد، لااقل مثل مسکنی قوی دردها را در زمان حال از آدم دور می کند.
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
غمگین و خسته ام...
دلم یک هوای بارانی بارانی می خواهد...
یک شانه برای گریه کردن...
و یک " گور پدری " که...
نثار " دنیا " و " تمام "متعلقاتش" کنم...!!
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
قول داده ام...
گاهـــــــی
هر از گاهـــــی
فانـــــوس یادت را
میان این کوچه های بی چراغ و بی چلچلـــــــه، روشن کنم
خیالت راحــــــت! من همان منـــــم؛
هنوز هم در ین شبهای بی خواب و بی خاطـــــره
میان این کوچه های تاریک پرسه میزنم
اما به هیچ ستارهی دیگری سلام نخواهــــــم کرد
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
هرچی میخوام اینجا میگم یعنی هرچی تو دلته بگو ... حالا من میگم
من دچار اشتباه شدم .من به خواهرم بد کردم .. نمیدونم میگه اعتمادمو از دست دادی .... توروخدا دعا کنید منو ببخشه .... خواهر واقعیمه ...
چکار کنیم یه خواهر از اشتباه برادرش از سادگی برادرش ببخشدشو برگرده ؟
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
کاش منو محمد هرچی زودتر بریم سرخونه زندگیمون...|happysmiley||happysmiley|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نميدونم چرا اين ماه انقدر سنگينم ازدرون داغونو فرسودهام مي دونم با يه تلنگر از هم مي پاشم فقط دليل زندگيم مادرو پدر و خواهرمم اونا رو نداشتم الان مجبور نيودم سختي هاي زندگي رو تحمل كنم قيد زندگي رو ميزنم فقط بخاطر وجود اوناست دارم تحمل ميكنم دردامو تو خودم ميريزم زندگي خيلي سخته ميام اينجا زندگي ديگراانو ميخونم تا شايد سختيهاي زندگيمو فراموش كنم اما باز تا خالي ميشم دوباره فكرها اتفاقاي بد سراغم مياد فكر ميكنم بد شانسم هر چقدرم سعي ميكنم به خودم تلقين كنم كه نه من خوش شانسم كه يه خانواده خوب دارم و اين برام بسه اما باز نميشه دلم خيلي چيزا ميخاست بهشون نرسيدم به تك تك چيزهايي كه فكر ميكردم اخه ميگن به هر چي كه فكر كني جذب ميشه و بهش ميرسي اما برعكس ميشه تمام ذوق وشوقم فيلم عروسيم بود كه فيلمبردار گمش كرد يعني ازش دزديدن شغل همسرم بود كه هي با يه شركتي همكاري ميكنه و قطع ميكنههي يه اتفاقايي ميفوته و ترس از اينكه بيكار شه دوباره.دوباره بايد بيوفتيم دنبال خونه دوباره قصه اين كه با پولمون ميتونيم خونه بگيريم يا نه غصه و فكر و خيال آينده چيكار كنم من يكسال بيشتر نيست كه ازدواج كردم اما همه اين تلخي هاي زندگي رو دارم ميچشم همه چي سخته اين از جامعه ايي كه پر از دورويي پره از كثافت پره از گروني گناه ما آدمها چيه
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
کاش هیچ وقت از برادرم متنفر نمیشدم........
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
اگر دلت برای یکنفر تنگ باشد
خود خدا هم که بیاید تا به تو خوش بگذرد
و لحظه ای فراموشش کنی
فایده ای ندارد
تو دلت تنگ است
دلت فقط برای همان یکنفر تنگ است
تا نیاید...
تا نباشد...
هیچ چیز عوض نمیشود
و من دلم برای تو تنگ است
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
دلـــــم نـه عــــشــق میـخواهد ، نـه دروغــــها ی
قـشنگـــ ، نـه ادعـــاهــای بـزرگـــ ، نـه بـزرگهای پـــر ادعــــا …!
دلـــم یـک فنـجان قــــهوه داغ میــخواهد و
یــک “دوســــــت” ، کـه بـشود بـا او حــرف زد و بـعد
پشیـــمان نـــشد …!!!
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
زلیــــخـــا !
جـــان یوسفــــت
راستـــش را بگـــو …..
به خـــدایـــت چه گفتـــی که خـــودش
اینـــطور پا در میــــانی کـــرد ؟!