صفحه 79 از 165 ... 2969777879808189129 ...
نمایش نتایج: از 3,901 به 3,950 از 8221

موضوع: هرچه میخواهی بگو.........

860821
  1. بالا | پست 3901

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19861
    نوشته ها
    529
    تشکـر
    412
    تشکر شده 505 بار در 291 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    امضای ایشان
    کسانی که در خود احساس حقارت می کنند
    به دیگران رحم می کنند
    اما به دلیل غرورشان دم نمی زنند!
    یعنی درد می کشند و می خواهند با دیگران هم دردی کنند.
    کسانی که با دیگران همدردی می کنند به دلیل دردمند بودن خودشان است.

    فریدریش نیچه

  2. بالا | پست 3902

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط javaheri69 نمایش پست ها
    چه خوب میشد اگه یه تاپیک جدا براش میزدین

    اگه میزنین که بیایم اونجا بگیم

  3. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3903

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26542
    نوشته ها
    1,281
    تشکـر
    319
    تشکر شده 773 بار در 518 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    چه خوب میشد اگه یه تاپیک جدا براش میزدین

    اگه میزنین که بیایم اونجا بگیم
    چشم

  5. کاربران زیر از javaheri69 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 3904

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    به خـــــدایی که در درون من است...
    ویرایش توسط nazanin1371 : 06-28-2017 در ساعت 05:50 PM
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  7. کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 3905

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط javaheri69 نمایش پست ها
    چشم
    چشمتون بی بلا...ممنون

  9. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 3906

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12497
    نوشته ها
    390
    تشکـر
    1,041
    تشکر شده 580 بار در 275 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    دستها می سایَم...
    تا دری بگشایَم...
    بر عَبَث می پایم...
    که به در کَس آید...
    در و دیوارِ بهم ریخته شان...بر سَرَم میشِکند...
    امضای ایشان
    ***
    If You Always Put Limits On Everything You Do
    Physical Or Anything Else
    It Will Spread Into Yor Work And Into Yor Life
    There Are No Limits
    There Are Only Plateaus , And You Must Not Stay There

    You Must Go Beyond Them

    ***

  11. 2 کاربران زیر از YAshin.SAhAkiyAn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 3907

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35375
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    2
    تشکر شده 20 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    دلم از آدمایی گرفته که ندیده و نشنیده قضاوت میکنن
    دلم از این همه غصه و دلتنگی گرفته

  13. کاربران زیر از E.m1993 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 3908

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    امروز فهمیدم پسر همسایه مون که 30 سالشه ازدواج کرده اول خوشحال شدم تا اینکه متوجه شدم دختر خانم تازه سوم راهنمایی رو تموم کرده
    بالای یک ساعت فکر می کردم که این چه کاریه که کرده و همین طور حاج و واج مونده بودم

    مادرش می گفت ما هر چی بهش دختر معرفی می کردیم می گفته من اینا رو نمیشناسم و اوضاع دانشگاهها الان خرابه و من کسی رو می خوام که کوچیک باشه

    به هر حال امیدوارم خوشبخت بشن
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  15. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 3909

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    پسر یکی دیگه از همسایه هامون ( البته از نزدیک نمیشناسم ) چند وقت پیش ازدواج کرده بود سنش 31 بود و دختر خانم 17 سال

    آخه این چه وضعشه
    ما (= محله ما ) داریم کجا میریم؟؟
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  17. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 3910

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط آرش67 نمایش پست ها
    پسر یکی دیگه از همسایه هامون ( البته از نزدیک نمیشناسم ) چند وقت پیش ازدواج کرده بود سنش 31 بود و دختر خانم 17 سال

    آخه این چه وضعشه
    ما (= محله ما ) داریم کجا میریم؟؟
    این تفاوت سنی میتونه باعث سختی های در زندگی زناشوی باشه .

    اما بازم نمیشه سن را معیار سنجش خوبی برای شخصیت ها قرار داد و از دور قضاوت کرد ، بعضی وقت ها یک دختر 17 ساله میتونه همون پسر 31 ساله را راه ببره و مدیریت کنه .

    ولی این بدبینی که باعث میشه پسرا سراغ دخترای کم سن برن هم بده ، هم یک معضل . که هر دو جنس هم بی تقصیر نیستن .
    امضای ایشان
    یا قائم آل محمد

  19. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 3911

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........



    عارفے گفت:

    اے جوان قرآن بخوان
    قبل ازآنڪہ برایت قرآن بخوانند.

    نماز بخوان
    قبل ازآنڪہ برایت نماز بخوانند.

    ازتجربہ دیگران استفادہ ڪن
    قبل ازآنڪہ تجربہ دیگران شوے.


    امضای ایشان
    یا قائم آل محمد

  21. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 3912

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26542
    نوشته ها
    1,281
    تشکـر
    319
    تشکر شده 773 بار در 518 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........


  23. 4 کاربران زیر از javaheri69 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 3913

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    آدم بعضی وقتا چه بدش میاد از انتخابای خودش

  25. 2 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 3914

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19861
    نوشته ها
    529
    تشکـر
    412
    تشکر شده 505 بار در 291 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    ادم باید چیکار کنه که فکر گذشته رهاش کنه ؟!
    امضای ایشان
    کسانی که در خود احساس حقارت می کنند
    به دیگران رحم می کنند
    اما به دلیل غرورشان دم نمی زنند!
    یعنی درد می کشند و می خواهند با دیگران هم دردی کنند.
    کسانی که با دیگران همدردی می کنند به دلیل دردمند بودن خودشان است.

    فریدریش نیچه

  27. بالا | پست 3915


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,461
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,909 بار در 979 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط صابیر نمایش پست ها
    ادم باید چیکار کنه که فکر گذشته رهاش کنه ؟!
    رها نمیشه٬
    فقط باید پذیرفت و باهاش کنار اومد!

  28. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 3916


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,461
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,909 بار در 979 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    کاش یادمان نرود

    ادم های مهربان

    از سر احتیاج، مهربان نیستند

    آنها فقط

    دنیا را

    کوچکتر از آن می بینند که بدی کنند

    کاش یادمان نرود

    آن ها خودشان انتخاب کرده اند که نبینند

    که نشنوند

    یا خودشان را به ندیدن و نشنیدن بزنند

    کاش یادمان نرود

    آدم های مهربان خودشان انتخاب کرده اند که به روی خود نیاورند؛

    نه این که نفهمند

    نه این که حس نکنند مجسمه های اضافه شده روی طاقچه خانه

    چه هنرمندانه و پر احساس چیده شده اند

    کاش یادمان نرود

    هزاران فریاد پشت سکوت آدم های مهربان است

    و کاش

    سکوتشان را

    پای هیچ چیز

    هیچ چیز و هیچ چیز جز مهربانیشان نگذاریم

  30. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 3917

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19861
    نوشته ها
    529
    تشکـر
    412
    تشکر شده 505 بار در 291 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    رها نمیشه٬
    فقط باید پذیرفت و باهاش کنار اومد!
    سختر از کندن کوهه
    امضای ایشان
    کسانی که در خود احساس حقارت می کنند
    به دیگران رحم می کنند
    اما به دلیل غرورشان دم نمی زنند!
    یعنی درد می کشند و می خواهند با دیگران هم دردی کنند.
    کسانی که با دیگران همدردی می کنند به دلیل دردمند بودن خودشان است.

    فریدریش نیچه

  32. بالا | پست 3918

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط صابیر نمایش پست ها
    ادم باید چیکار کنه که فکر گذشته رهاش کنه ؟!
    خودتی که تصمیم میگیری چی همراهیت کنه و چی فکرتو مشغول کنه

    گذشته نه جسم داره و نه توان که بخواد ما رو درگیر کنه

    خود ما هستیم که اسیرش میشیم

  33. 2 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 3919

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........




    ژان ژاک روسو(فیلسوف فرانسوی):


    شبیه شدن زنان به مردان، باعث تسلط مردان بر آنها می شود.

    فمینیسم در آمریکا تا سال2003 ص47
    امضای ایشان
    یا قائم آل محمد

  35. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 3920

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    @javaheri69@

    جناب جواهری عزیز

    خیلی ممنون که پست میذارید واسه ما و دوس دارید اطلاعات ما رو زیاد کنین

    ولی باور کنین گذاشتن این همه پست تو یه روز قابل خوندن نیست

    اگه پست هاتون رو یه روز در میون و یک یا دوتاش رو قرار بدید بیشتر حوصله میکنیم بخونیم

    اینکه تو یه روز ده تا پست میذارید واقعا آدم نمیتونه بخونشون

    هم اسپم میشه واسه پست بقیه هم اینکه آدم وقت نمیکنه بخونشون

    امیدوارم متوجه منظور خیر بنده باشید...

  37. 3 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 3921

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    همیشه خیلیها خودشان را با دیگران مقایسه میکنند میخواهند مثل آنها شوند چون خودشان نیستند با استعدادها و ویژگیهای شخصی خودشان نا آشنا هستند همیشه یک نسخه کپی از اصل خیلی کم ارزشتر هست پس سعی کنیم خودمان باشیم و خودمان را بشناسیم تا راه تکامل و پیشرفتمان را پیدا کنیم و به اصل وجودی خودمان برسیم "زاغ خواست راه رفتن کبک یاد بگیرد راه رفتن خودش را هم فراموش کرد"
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  39. 3 کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 3922

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    ذهنم درگیر چراهای بی جوابه!
    چرا بایست در اینجای تاریخ در ایران به این دنیا پابگدارم
    چرا کسی را که سالهاست دوستش دارم میخواست زندگیش را در کنارمن باشه ،به اینجا رسید؟
    چرا عاشقم شد؟ مگر من چی داشتم؟
    چرا من نگذاشتم چرا اون نخواست با کسی دیگه ازدواج و همان موقع به خارج از ایران مهاجرت کنه ؟
    چرا در اینجا ماند و بخاطر چیزی که نه من مقصر بودم نه اون و بی مسئولیتی و سهل انگاری دیگران به اینجای زندگی رسیدیم؟
    چرا هوای آلوده ؟چرا پارازیت ؟چرا سرطان؟ چرا ما مردم ایران حق درست زندگی کردن از ما گرفته شد؟
    چرا ایران این روزها در بدتربن روزهای عصر تاریخ خود ایستاده؟
    چرا خدا از مردم ایران رو برگزدانده؟

  41. 2 کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  42. بالا | پست 3923

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    ذهنم درگیر چراهای بی جوابه!
    چرا بایست در اینجای تاریخ در ایران به این دنیا پابگدارم
    چرا کسی را که سالهاست دوستش دارم میخواست زندگیش را در کنارمن باشه ،به اینجا رسید؟
    چرا عاشقم شد؟ مگر من چی داشتم؟
    چرا من نگذاشتم چرا اون نخواست با کسی دیگه ازدواج و همان موقع به خارج از ایران مهاجرت کنه ؟
    چرا در اینجا ماند و بخاطر چیزی که نه من مقصر بودم نه اون و بی مسئولیتی و سهل انگاری دیگران به اینجای زندگی رسیدیم؟
    چرا هوای آلوده ؟چرا پارازیت ؟چرا سرطان؟ چرا ما مردم ایران حق درست زندگی کردن از ما گرفته شد؟
    چرا ایران این روزها در بدتربن روزهای عصر تاریخ خود ایستاده؟
    چرا خدا از مردم ایران رو برگزدانده؟

    باهاتون از ته دلم ابراز همدردی می کنم
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  43. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  44. بالا | پست 3924

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2017
    شماره عضویت
    35751
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    149
    تشکر شده 312 بار در 229 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    درود
    آدم باید چکار کند بتواند اجازه بدهد دیگران به دیگران توهین کنند و ساکت بماند؟
    آیا اصلا شدنیست؟

  45. بالا | پست 3925

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26542
    نوشته ها
    1,281
    تشکـر
    319
    تشکر شده 773 بار در 518 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    @javaheri69@

    جناب جواهری عزیز

    خیلی ممنون که پست میذارید واسه ما و دوس دارید اطلاعات ما رو زیاد کنین

    ولی باور کنین گذاشتن این همه پست تو یه روز قابل خوندن نیست

    اگه پست هاتون رو یه روز در میون و یک یا دوتاش رو قرار بدید بیشتر حوصله میکنیم بخونیم

    اینکه تو یه روز ده تا پست میذارید واقعا آدم نمیتونه بخونشون

    هم اسپم میشه واسه پست بقیه هم اینکه آدم وقت نمیکنه بخونشون

    امیدوارم متوجه منظور خیر بنده باشید...

    چشم

  46. کاربران زیر از javaheri69 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 3926

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط javaheri69 نمایش پست ها
    چشم
    چشمتون بی بلا

  48. بالا | پست 3927

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12497
    نوشته ها
    390
    تشکـر
    1,041
    تشکر شده 580 بار در 275 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    ;
    ویرایش توسط YAshin.SAhAkiyAn : 07-04-2017 در ساعت 12:04 AM

  49. 2 کاربران زیر از YAshin.SAhAkiyAn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  50. بالا | پست 3928

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط آرش67 نمایش پست ها
    باهاتون از ته دلم ابراز همدردی می کنم

    سپاس آرش عزیز

  51. بالا | پست 3929

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2121 نمایش پست ها
    درود
    آدم باید چکار کند بتواند اجازه بدهد دیگران به دیگران توهین کنند و ساکت بماند؟
    آیا اصلا شدنیست؟

    سلام
    اگر آن موضوع یا شخصی که مورد توهین قرارگرفته برایت اهمیت دارد برخورد کن اما اگر اهمیت چندانی حداقل در ظاهر قضیه ندارد وقت خودتان رو تلف نکنید.
    شما فکر کردید همه کسانی که در جامعه و یا در اطراف ما هستند خیلی انسان های فرهیخته ای هستند؟
    همه فرم از آدم ها با همه نوع برخورد و طرز تفکر وجود داره ...فقط خودت باش همین کفایت میکنه

  52. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  53. بالا | پست 3930

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2121 نمایش پست ها
    درود
    آدم باید چکار کند بتواند اجازه بدهد دیگران به دیگران توهین کنند و ساکت بماند؟
    آیا اصلا شدنیست؟

    باید ببینی کدام دیگران به کدام دیگران توهین می کند
    مصداق بگویید
    ویرایش توسط آرش67 : 07-04-2017 در ساعت 02:27 AM
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  54. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  55. بالا | پست 3931

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    چند روزه یه مشکلی بوجود اومده هرکی منو نقل قول میکنه برام نمیاد خودم گاهی تو تاپیکا میام میبینم نقل قول شدم.

  56. بالا | پست 3932

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    چه شب بدی شد

    از اینجا رونده از اونجا مونده

    چقد حالم بده

  57. بالا | پست 3933

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    28060
    نوشته ها
    87
    تشکـر
    478
    تشکر شده 157 بار در 96 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    چند روزه یه مشکلی بوجود اومده هرکی منو نقل قول میکنه برام نمیاد خودم گاهی تو تاپیکا میام میبینم نقل قول شدم.
    به مدیر خصوصی پیام بده درست بشه.

  58. بالا | پست 3934

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    چه شب بدی شد

    از اینجا رونده از اونجا مونده

    چقد حالم بده
    نماز شب خیلی ارامش میده .اگر حس میکنی استرس داریو حالت اشوبه خیلی خوبه من خودم امتحان کردم.

  59. بالا | پست 3935

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط Asal78 نمایش پست ها
    به مدیر خصوصی پیام بده درست بشه.
    پیام دادم به مدیر.

  60. بالا | پست 3936

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19861
    نوشته ها
    529
    تشکـر
    412
    تشکر شده 505 بار در 291 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    خودتی که تصمیم میگیری چی همراهیت کنه و چی فکرتو مشغول کنه

    گذشته نه جسم داره و نه توان که بخواد ما رو درگیر کنه

    خود ما هستیم که اسیرش میشیم
    اتفاقا دست ما نیست خاطره ها که تو فکرمون نباشن،کاش دست ما بود
    بدیش اینه نمیشه پاکشون کرد
    اگه جسم بود که میکشتمش تموم بشه بره
    امضای ایشان
    کسانی که در خود احساس حقارت می کنند
    به دیگران رحم می کنند
    اما به دلیل غرورشان دم نمی زنند!
    یعنی درد می کشند و می خواهند با دیگران هم دردی کنند.
    کسانی که با دیگران همدردی می کنند به دلیل دردمند بودن خودشان است.

    فریدریش نیچه

  61. بالا | پست 3937

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط صابیر نمایش پست ها
    اتفاقا دست ما نیست خاطره ها که تو فکرمون نباشن،کاش دست ما بود
    بدیش اینه نمیشه پاکشون کرد
    اگه جسم بود که میکشتمش تموم بشه بره
    خب منم میگم جسم نیستن که زور داشته باشن و بخوان به زور تو فکرمون راه پیدا کنن

    خودت باید تصمیم بگیری به چی فک کنی و چی اولویت ذهنت باشه

    باید ذهنت رو مدیریت کنی....درسته سخته...اما شدنیه

    به ذهنت یاد بده که به چی فکر کنه!

  62. بالا | پست 3938

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    نماز شب خیلی ارامش میده .اگر حس میکنی استرس داریو حالت اشوبه خیلی خوبه من خودم امتحان کردم.
    ممنون صبا جان

  63. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  64. بالا | پست 3939

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19861
    نوشته ها
    529
    تشکـر
    412
    تشکر شده 505 بار در 291 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    خب منم میگم جسم نیستن که زور داشته باشن و بخوان به زور تو فکرمون راه پیدا کنن

    خودت باید تصمیم بگیری به چی فک کنی و چی اولویت ذهنت باشه

    باید ذهنت رو مدیریت کنی....درسته سخته...اما شدنیه

    به ذهنت یاد بده که به چی فکر کنه!
    نمیششششه خواهر خودت میتونی اینکارو انجام بدی؟؟؟؟!! شاید بتونی استپش کنی ولی باز یهو میان تو ذهنت
    امضای ایشان
    کسانی که در خود احساس حقارت می کنند
    به دیگران رحم می کنند
    اما به دلیل غرورشان دم نمی زنند!
    یعنی درد می کشند و می خواهند با دیگران هم دردی کنند.
    کسانی که با دیگران همدردی می کنند به دلیل دردمند بودن خودشان است.

    فریدریش نیچه

  65. بالا | پست 3940

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط صابیر نمایش پست ها
    نمیششششه خواهر خودت میتونی اینکارو انجام بدی؟؟؟؟!! شاید بتونی استپش کنی ولی باز یهو میان تو ذهنت
    مییییییششششه برادر میییییشششه

    اگه بدونی من چه فکرایی رو از ذهنم بیرون میکنم خودت هم میای کمکم

    ببین همونجوری که انتخاب میکنی چه غذایی بخوری و کدوم غذا برای سلامتیت بهتره

    همونجور هم باید بدونی کدوم فکر برای روحت بهتره...و به اون خوبا فکر کنی

    من نمیگم میشه نیاد تو ذهنت...چون ذهن آزاده...

    من میگم میشه مدیریتش کنی و تصمیم بگیری که به کدوم بال و پر بدی و بیشتر بهش بها بدی

    وقتی به فکر بد میاد تو ذهنت به خودت بگو...نه دیگه اجازه نمیدم بخوای این فکرا رو بکنی!

    یا سریع با یه کسی حرف بزن که حواستو پرت کنه

    یا حتی بگو خب حالا که دیگه گذشته من باید یاد بگیرم دیگه تکرارش نکنم

    اینم بدون هرچی بخوای از یه فکر فرار کنی بیشتر میاد سراغت

    تنها راهش اینکه مدیریتش کنی و زمان بدی بهش که چقدر تو فکرت باشه

    میتونی بهش اجازه بدی تا ساعت ها ذهنت رو به کار بگیره و آخرشم از لحاظ روحی خسته ات کنه

    یا اینکه همون اول کار ناک اوتش کنی و با ذهنیت مثبت بری استقبالش و بگی خب من بیشتر از این برای شما وقت ندارم !!!

    شاید حرفام به نظرت خنده دار باشه

    ولی امتحانش کن

    من خودم هروقت فکر منفی میاد تو سرم..با خودم میگم خب حالا میگی چیکار کنم؟؟؟ بشینم به شماها فکر کنم تا وقت الانم از دست بره؟ نه من انقد بیکار نیستم ..پس لطفا مزاحمم نشید!

    میدونی گاهی لازمه با درونت حرف بزنی و آرومش کنی

    بخصوص اگه این افکار مربوط به گذشته باشه فقط باید بشینی ازش نکته دربیاری که اشتباهات گذشته رو تکرار نکنی! همین

    وگرنه افسوس گذشته رو خوردن هیچ کاری رو درست نمیکنه فقط زمان حالت رو هم خراب میکنه

    تازه من خوندم یکی از عوارض فکر کردن به گذشته دیابت هست

    نمیدونم چقدر صحت داره ولی حداقل در مورد مامان صحت داره..چون مامان منم همیشه به گذشته فکر میکنه و هرچی من بهش میگم میگه باشه ولی بازم اعصابش به خاطر گذشته خورد میشه

    که خب جدیدا آزمایش داد و متوجه شدیم دیابتش به شدت عود کرده

    حالا میخوای خودت رو مریض کنی و با افکار گذشته حالتو بد کنی دیگه دست خودته

  66. بالا | پست 3941


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,461
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,909 بار در 979 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    مییییییششششه برادر میییییشششه

    اگه بدونی من چه فکرایی رو از ذهنم بیرون میکنم خودت هم میای کمکم

    ببین همونجوری که انتخاب میکنی چه غذایی بخوری و کدوم غذا برای سلامتیت بهتره

    همونجور هم باید بدونی کدوم فکر برای روحت بهتره...و به اون خوبا فکر کنی

    من نمیگم میشه نیاد تو ذهنت...چون ذهن آزاده...

    من میگم میشه مدیریتش کنی و تصمیم بگیری که به کدوم بال و پر بدی و بیشتر بهش بها بدی

    وقتی به فکر بد میاد تو ذهنت به خودت بگو...نه دیگه اجازه نمیدم بخوای این فکرا رو بکنی!

    یا سریع با یه کسی حرف بزن که حواستو پرت کنه

    یا حتی بگو خب حالا که دیگه گذشته من باید یاد بگیرم دیگه تکرارش نکنم

    اینم بدون هرچی بخوای از یه فکر فرار کنی بیشتر میاد سراغت

    تنها راهش اینکه مدیریتش کنی و زمان بدی بهش که چقدر تو فکرت باشه

    میتونی بهش اجازه بدی تا ساعت ها ذهنت رو به کار بگیره و آخرشم از لحاظ روحی خسته ات کنه

    یا اینکه همون اول کار ناک اوتش کنی و با ذهنیت مثبت بری استقبالش و بگی خب من بیشتر از این برای شما وقت ندارم !!!

    شاید حرفام به نظرت خنده دار باشه

    ولی امتحانش کن

    من خودم هروقت فکر منفی میاد تو سرم..با خودم میگم خب حالا میگی چیکار کنم؟؟؟ بشینم به شماها فکر کنم تا وقت الانم از دست بره؟ نه من انقد بیکار نیستم ..پس لطفا مزاحمم نشید!

    میدونی گاهی لازمه با درونت حرف بزنی و آرومش کنی

    بخصوص اگه این افکار مربوط به گذشته باشه فقط باید بشینی ازش نکته دربیاری که اشتباهات گذشته رو تکرار نکنی! همین

    وگرنه افسوس گذشته رو خوردن هیچ کاری رو درست نمیکنه فقط زمان حالت رو هم خراب میکنه

    تازه من خوندم یکی از عوارض فکر کردن به گذشته دیابت هست

    نمیدونم چقدر صحت داره ولی حداقل در مورد مامان صحت داره..چون مامان منم همیشه به گذشته فکر میکنه و هرچی من بهش میگم میگه باشه ولی بازم اعصابش به خاطر گذشته خورد میشه

    که خب جدیدا آزمایش داد و متوجه شدیم دیابتش به شدت عود کرده

    حالا میخوای خودت رو مریض کنی و با افکار گذشته حالتو بد کنی دیگه دست خودته
    دیابت؟؟!!!!؟؟

    اینو نمیدونستم!!

    واااای مریم منم دارم این مشکلو

    خیلی میرم تو فکر گذشته های ناراحت کنندم
    البته تو فکر آینده ای هم که ممکنه بد باشه میرما

    وایییی خیلی بده خودمم میدونم خیلی خیلی بده اما واقعا دست خودم نیست؛

    خیلی دربارش خوندم و میدونم که چقد این افکار بده و میتونه تأثیر منفی بزاره و حتی در آینده اتفاق بیفته.

    خیلی وقتا سعی میکنم حواسمو پرت کنم و همونطوری که گفتی مدیریتشون کنم ٬موفقم میشم معمولا اما کلا دست از سرم برنمیدارن

    واقعا نمیدونم چرا همیشه افکار منفی تو سرم میچرخن!!
    فقطم راجع به گذشته نیست؛

    گاهی گذشته ناراحتم میکنه٬ گاهیم از آینده و اتفاقات بدش میترسم!

    شاید باورت نشه با اینکه خیلی دلم میخواد مادر بشم اما میترسم ؛
    میترسم از اینکه نتونم درست تربیتش کنم٬ میترسم بیماری ناجوری بگیره٬ میترسم آدم موفقی نشه و زندگی خوبی نداشته باشه٬میترسم اتفاق بدی براش بیفته و...
    بعدش یه وقتایی میگم اصن بچه نمیخوام

    یا مثلا یه وقتایی میترسم شوهرم بیماری بدی بگیره و یا اتفاقی براش بیفته یا یه بلایی بیفته وسط زندگیمون خوشبختیمون از بین بره؛

    یا در مورد خونوادمم این نگرانیا رو دارم همش!

    فک کنم باید یه تاپیک واسه این مشکلم بزنم!
    ویرایش توسط رامونا : 07-04-2017 در ساعت 02:27 PM

  67. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  68. بالا | پست 3942

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    دیابت؟؟!!!!؟؟

    اینو نمیدونستم!!

    واااای مریم منم دارم این مشکلو

    خیلی میرم تو فکر گذشته های ناراحت کنندم
    البته تو فکر آینده ای هم که ممکنه بد باشه میرما

    وایییی خیلی بده خودمم میدونم خیلی خیلی بده اما واقعا دست خودم نیست؛

    خیلی دربارش خوندم و میدونم که چقد این افکار بده و میتونه تأثیر منفی بزاره و حتی در آینده اتفاق بیفته.

    خیلی وقتا سعی میکنم حواسمو پرت کنم و همونطوری که گفتی مدیریتشون کنم ٬موفقم میشم معمولا اما کلا دست از سرم برنمیدارن

    واقعا نمیدونم چرا همیشه افکار منفی تو سرم میچرخن!!
    فقطم راجع به گذشته نیست؛

    گاهی گذشته ناراحتم میکنه٬ گاهیم از آینده و اتفاقات بدش میترسم!

    شاید باورت نشه با اینکه خیلی دلم میخواد مادر بشم اما میترسم ؛
    میترسم از اینکه نتونم درست تربیتش کنم٬ میترسم بیماری ناجوری بگیره٬ میترسم آدم موفقی نشه و زندگی خوبی نداشته باشه٬میترسم اتفاق بدی براش بیفته و...
    بعدش یه وقتایی میگم اصن بچه نمیخوام

    یا مثلا یه وقتایی میترسم شوهرم بیماری بدی بگیره و یا اتفاقی براش بیفته یا یه بلایی بیفته وسط زندگیمون خوشبختیمون از بین بره؛

    یا در مورد خونوادمم این نگرانیا رو دارم همش!

    فک کنم باید یه تاپیک واسه این مشکلم بزنم!
    خب عزیز من این افکار کم کم باعث میشه افسردگی بگیره

    بله دیابت رو من خوندم که ناشی از افسوس گذشته هس

    یا حتی گواتر بخاطر بغض شکسته نشده

    یا ام اس بخاطر استرس های مهار نشده

    فکر ما میتونه خیلی تاثیر گذارتر از اون چیزی باشه که فک میکنیم

    الان دقیقا حضور ذهن ندارم که از چه شخصیتی ولی یکی از بزرگای روانشناسی میگه اضطراب ناشی از ترس آینده اس که حال آدم رو هم خراب میکنه!

    منم نگرانی های تو رو دارم بخصوص در مورد بچه...چن وقت پیشم با بچهای همینجا حرف میزدیم گفتم من نمیخوام بچه داشته باشم

    ولی خب اصل زندگی خیلی پیچیده تر از اینهاس

    نمیتونیم جلوی اتفاقی که نیافتاده رو بگیرم!!!! با فکر کردن بهش حتی ممکنه زمینه های ایجادش رو هم فراهم کنیم!!

    بهتره رها کنی و حال و زمان اکنونت رو به بهترین شکل بگذرونی اونوقت آیندت هم خوب پیش میره

    ولی اگه بترسی و مدام بخوای نگران باشی اون اتفاق بدی که منتظرشی رخ میده

    ان شاءالله که همیشه زندگیت خوب و شاد باشه و خوش باشی

    اما میخوام یه مثالی بزنم که بیشتر متوجه منظورم بشی...مثالی شبیه به همین نگرانی هایی که داری

    مثلا فک کن یه خانمی مثل خودت با همین نگرانی هایی که داری وجود داشته باشه ( که البته حتما وجود داره)

    این خانم بچه دار نمیشه چون میترسه بچش خوب تربیت نشه از طرفی شوهرش هم خیلی بچه دوس داره و مدام اصرار میکنه برای بچه

    در ضمن این خانم همیشه نگران شوهرشه و میخواد همیشه حالش خوبه بنابراین همیشه چکش میکنه که کجاست و چی میخوره ، آیا غذای سالم میخوره؟ آیا کمربند ایمنیش رو بسته؟ آیا شارژ موبایلش پره که بتونه باهاش در تماس باشه؟

    و اون طرف ماجرا شوهرش دوس داره کمی آزاد باشه و یه شیطنت هایی هم داشته باشه و از این رفتارای خانمش کلافه میشه به شدت

    حالا یه نگرانی دیگه ی این خانم پدر و مادرش هستن که میخواد همه جوره مواظبشون باشه..آیا پدرش برای چکاپ قلبش رفته؟ آیا مادرش قرص هاشو سر وقت میخوره؟ شبها باید بره بهشون سر بزنه و مطمئن بشه مشکلی توی خونشون نیست و حتما خوب میخوابن و غذای کم کالری میخورن و نوبت دکترهاشون رو حتما میرن!!!

    و حالا بازهم شوهرش دوست داره خانمش کمی سرش خلوت تر باشه به خودش بیشتر برسه و کمتر نگران دیگران باشه و به جای والدینش کمی هم وقت برای شوهرش بذاره!!!

    یا یه نگرانی دیگه ی اکثر خانما....اینکه مبادا شوهرم رهام کنه!!! سعی میکنه مدام شوهرش رو چک کنه، به کی پیام میده، با کی حرف میزنه، در مورد چی حرف میزنه، چرا تو مهمانی به فلان خانم فلان گفت ، چرا به من نگفت که از فلان خانم بهترم؟؟؟ اصلا نکنه من زشت شدم که همسرم بهم توجه نمیکنه و هجوم میبره به انواع مواد آرایشی برای جذب کردن شوهرش

    در حالیکه میدونیم اکثر مردها دنبال سادگی و آرامش و زیبایی طبیعی خانما هستن و اونچیزی که یه مرد رو بیشتر جذب میکنه آرامش و وقار درونی زن هست!!!

    خب فک میکنی نتیجه ی زندگی این زن چی میشه؟؟؟؟

    یه زنی که فکرش خسته اس از این همه نگرانی و البته کارهایی که نمیرسه همشون رو انجام بده

    و...و همسری که از دست این زن خسته شده!!!! چون تمام انرژی رو برای نگرانی هاش میذاره!! و کمتر آسوده اس!!

    این زن با خودش فک میکنه که چرا؟ من که این همه حواسم هست به همه چی؟ چرا شوهرم اینو درک نمیکنه!!!

    و بووووومممم از اون چیزی که میترسه سرش میاد...سردی و جدایی و اتفاقات بد جور واجور!!!

    نه بلای آسمونی بوده نه یه حادثه ی غیر قابل پیش بینی...فقط این خانم به خاطر افکار خودش این رفتارا رو داشته که شاید بتونه جلوی اتفاقات رو بگیره

    اما فقط باعث شده از لحظات زندگیش هیچ لذتی نبره و بخاطر فکر آینده زمان حالش رو هم خراب کرده باشه...

    تقصیر زمان و زمین و خدا و فلک و روزگار هم نیست! فقط کافی بود کمی رهاتر و آزاد تر زندگیش رو مدیریت کنه!! همین

    این یه مثال بود از درونیات خود من...وقتی بهشون فک میکنم میبینم چقدر اشتباه داشتم تو زندگیم

    من هرشب باید مامانمو چک کنم که ببینم تنفسش منظمه...جوری که گاهی مامانمم از دستم کلافه میشه!

    یا بابامو چک کنم که قرص اشتباهی نخوره و بابام شاکی بشه که مگه من بچه ام!!؟

    یا اشتباهاتی که تو رابطه ی عاطفیم داشتم!! یا حتی با دوستام!!

    نتیجه ی من این شد که بخوام تو همون لحظه ایی که هستم زندگی کنم...و اگر والدینم به کمکم احتیاج داشتن خودشون حتما بهم میگن و بهتره انقد به پرو پاشون نپیچم چون خدا روشکر خودشون میدونن که باید چیکار کنن و لازم نیست من انقدر نگران باشم

    آزاد کن فکرتو...گذشته برنمیگرده..آینده رو هم رفتار الانت میسازه...پس بهتره آروم و شاد بگذرونی تا همه چیز هم با شادی آرامش بیاد سراغت

    واسه اتفاقاتی که قابل کنترل نیستن نباید نگران باشی...چون حتی ابر بشر هم که باشی بازم نمیتونی کنترلشون کنی اما میتونی انتخاب کنی که چه تاثیری رو زندگیت بذاره

    اگه نمیخوای به یه زن افسرده و مضطرب تبدیل بشی از همین الان آرامش رو تمرین کن و یاد بگیر که باید از آن و لحظه لذت ببری

    ببخشید پرحرفی کردم ولی دلم نیومد که ننویسم..امیدوارم به دردت خورده باشه

  69. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  70. بالا | پست 3943


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,461
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,909 بار در 979 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    خب عزیز من این افکار کم کم باعث میشه افسردگی بگیره

    بله دیابت رو من خوندم که ناشی از افسوس گذشته هس

    یا حتی گواتر بخاطر بغض شکسته نشده

    یا ام اس بخاطر استرس های مهار نشده

    فکر ما میتونه خیلی تاثیر گذارتر از اون چیزی باشه که فک میکنیم

    الان دقیقا حضور ذهن ندارم که از چه شخصیتی ولی یکی از بزرگای روانشناسی میگه اضطراب ناشی از ترس آینده اس که حال آدم رو هم خراب میکنه!

    منم نگرانی های تو رو دارم بخصوص در مورد بچه...چن وقت پیشم با بچهای همینجا حرف میزدیم گفتم من نمیخوام بچه داشته باشم

    ولی خب اصل زندگی خیلی پیچیده تر از اینهاس

    نمیتونیم جلوی اتفاقی که نیافتاده رو بگیرم!!!! با فکر کردن بهش حتی ممکنه زمینه های ایجادش رو هم فراهم کنیم!!

    بهتره رها کنی و حال و زمان اکنونت رو به بهترین شکل بگذرونی اونوقت آیندت هم خوب پیش میره

    ولی اگه بترسی و مدام بخوای نگران باشی اون اتفاق بدی که منتظرشی رخ میده

    ان شاءالله که همیشه زندگیت خوب و شاد باشه و خوش باشی

    اما میخوام یه مثالی بزنم که بیشتر متوجه منظورم بشی...مثالی شبیه به همین نگرانی هایی که داری

    مثلا فک کن یه خانمی مثل خودت با همین نگرانی هایی که داری وجود داشته باشه ( که البته حتما وجود داره)

    این خانم بچه دار نمیشه چون میترسه بچش خوب تربیت نشه از طرفی شوهرش هم خیلی بچه دوس داره و مدام اصرار میکنه برای بچه

    در ضمن این خانم همیشه نگران شوهرشه و میخواد همیشه حالش خوبه بنابراین همیشه چکش میکنه که کجاست و چی میخوره ، آیا غذای سالم میخوره؟ آیا کمربند ایمنیش رو بسته؟ آیا شارژ موبایلش پره که بتونه باهاش در تماس باشه؟

    و اون طرف ماجرا شوهرش دوس داره کمی آزاد باشه و یه شیطنت هایی هم داشته باشه و از این رفتارای خانمش کلافه میشه به شدت

    حالا یه نگرانی دیگه ی این خانم پدر و مادرش هستن که میخواد همه جوره مواظبشون باشه..آیا پدرش برای چکاپ قلبش رفته؟ آیا مادرش قرص هاشو سر وقت میخوره؟ شبها باید بره بهشون سر بزنه و مطمئن بشه مشکلی توی خونشون نیست و حتما خوب میخوابن و غذای کم کالری میخورن و نوبت دکترهاشون رو حتما میرن!!!

    و حالا بازهم شوهرش دوست داره خانمش کمی سرش خلوت تر باشه به خودش بیشتر برسه و کمتر نگران دیگران باشه و به جای والدینش کمی هم وقت برای شوهرش بذاره!!!

    یا یه نگرانی دیگه ی اکثر خانما....اینکه مبادا شوهرم رهام کنه!!! سعی میکنه مدام شوهرش رو چک کنه، به کی پیام میده، با کی حرف میزنه، در مورد چی حرف میزنه، چرا تو مهمانی به فلان خانم فلان گفت ، چرا به من نگفت که از فلان خانم بهترم؟؟؟ اصلا نکنه من زشت شدم که همسرم بهم توجه نمیکنه و هجوم میبره به انواع مواد آرایشی برای جذب کردن شوهرش

    در حالیکه میدونیم اکثر مردها دنبال سادگی و آرامش و زیبایی طبیعی خانما هستن و اونچیزی که یه مرد رو بیشتر جذب میکنه آرامش و وقار درونی زن هست!!!

    خب فک میکنی نتیجه ی زندگی این زن چی میشه؟؟؟؟

    یه زنی که فکرش خسته اس از این همه نگرانی و البته کارهایی که نمیرسه همشون رو انجام بده

    و...و همسری که از دست این زن خسته شده!!!! چون تمام انرژی رو برای نگرانی هاش میذاره!! و کمتر آسوده اس!!

    این زن با خودش فک میکنه که چرا؟ من که این همه حواسم هست به همه چی؟ چرا شوهرم اینو درک نمیکنه!!!

    و بووووومممم از اون چیزی که میترسه سرش میاد...سردی و جدایی و اتفاقات بد جور واجور!!!

    نه بلای آسمونی بوده نه یه حادثه ی غیر قابل پیش بینی...فقط این خانم به خاطر افکار خودش این رفتارا رو داشته که شاید بتونه جلوی اتفاقات رو بگیره

    اما فقط باعث شده از لحظات زندگیش هیچ لذتی نبره و بخاطر فکر آینده زمان حالش رو هم خراب کرده باشه...

    تقصیر زمان و زمین و خدا و فلک و روزگار هم نیست! فقط کافی بود کمی رهاتر و آزاد تر زندگیش رو مدیریت کنه!! همین

    این یه مثال بود از درونیات خود من...وقتی بهشون فک میکنم میبینم چقدر اشتباه داشتم تو زندگیم

    من هرشب باید مامانمو چک کنم که ببینم تنفسش منظمه...جوری که گاهی مامانمم از دستم کلافه میشه!

    یا بابامو چک کنم که قرص اشتباهی نخوره و بابام شاکی بشه که مگه من بچه ام!!؟

    یا اشتباهاتی که تو رابطه ی عاطفیم داشتم!! یا حتی با دوستام!!

    نتیجه ی من این شد که بخوام تو همون لحظه ایی که هستم زندگی کنم...و اگر والدینم به کمکم احتیاج داشتن خودشون حتما بهم میگن و بهتره انقد به پرو پاشون نپیچم چون خدا روشکر خودشون میدونن که باید چیکار کنن و لازم نیست من انقدر نگران باشم

    آزاد کن فکرتو...گذشته برنمیگرده..آینده رو هم رفتار الانت میسازه...پس بهتره آروم و شاد بگذرونی تا همه چیز هم با شادی آرامش بیاد سراغت

    واسه اتفاقاتی که قابل کنترل نیستن نباید نگران باشی...چون حتی ابر بشر هم که باشی بازم نمیتونی کنترلشون کنی اما میتونی انتخاب کنی که چه تاثیری رو زندگیت بذاره

    اگه نمیخوای به یه زن افسرده و مضطرب تبدیل بشی از همین الان آرامش رو تمرین کن و یاد بگیر که باید از آن و لحظه لذت ببری

    ببخشید پرحرفی کردم ولی دلم نیومد که ننویسم..امیدوارم به دردت خورده باشه

    مریم تو فوق العاده ای دختر!!

    چقد قدرت درک و تحلیلت بالاس!

    واقعا چقدر خوب درک کردی حس و حالمو

    بی تعارف میگم جزء بهترینای این سایتی٬کاملا حرفاتو قبول دارم و واقعا ممنونم که این همه وقت گذاشتی و واسم نوشتی
    اتفاقا اینو که گفتی این نگرانیها باعث میشه نتونم رفتار درستی داشته باشمو همین اواخر بود که خودمم احساسش کردم.

    درسته واقعا یه وقتایی انقدر درگیر افکارمون میشیم که اصن حواسمون نیست با رفتارامون چقد اطرافیانمونو آزار میدیم.

    میدونی من کلا آدم درونگراییم و نگرانیهامو زیاد به زبون نمیارم٬
    به خصوص در برابر همسرم سعی میکنم عادی باشم و نمیخوام از اینکه مثلا من دائم نگران آینده یا خانوادمم خسته و کلافش کنم!

    حتی نگرانیهام در مورد خودشم همیشه سعی کردم تا جایی که میتونم جلوه مشخصی نداشته باشه و عادی و سرحال باشم و هیچوقتم به این دلیل مشکل قابل توجهی نبوده و خدا رو شکر همه چی بینمون خوب بوده!

    قبول دارم یه وقتایی از دستم در میرفت و زیادی یه چیزایی رو بهش یادآوری و اصرار میکردم جوری که دو سه باری صداش دراومد٬ که البته زیاد تکرار نشد و جدی هم نبود و خدا رو شکر قبل از اینکه جدی بشه جلوشو گرفتم!

    اما...
    نکته خیلی مهم این وسط این بود که این فرو خوردن نگرانیها و ترسهام واقعا انرژیمو گرفته بود؛

    شدیدا احساس خستگی و درموندگی داشتم.

    یه وقتایی انقدر این افکار بهم غلبه میکرد و ازم انرژی میگرفت که حتی لبخندهامم زورکی بود!

    کم کم به خودم اومدم و دیدم همه زندگیم داره به فکر کردن به مشکلات دیگران و نگرانیهایی میگذره که هیچ کاری واسشون نمیتونم انجام بدم و فقط افکارمو آشفته کرده!

    نتیجه ش این شد که خیلی بهتر شدم نسبت به سابق و آرامش بهتری پیدا کردم اما هنوزم دارمشون!

    قبلا باید هر روز به همه خونوادم زنگ میزدم و بهشون میگفتم چیکار کنن ؛
    از اشتباهاتشون حرص میخوردم و از مشکلاتشون اعصابم به هم میریخت!

    الان دیگه مدام زنگ نمیزنم و اگرم زنگ بزنم دیگه سعی میکنم وارد مسائل دیگه نشم و فقط خوش و بش میکنیم!

    سعی کردم به خودم بقبولونم که هر کسی مسئول زندگی ومشکلات خودشه٬
    حتی اگه از سر دلسوزی و نگرانی هم باشه باید باور کنیم هر کسی دغدغه های خودشو داره و باید خودش از پسشون بربیاد و ما فقط میتونیم در صورت لزوم کمک کنیم فقط همین نه بیشتر !حتی برای عزیزترین کسانمون؛

    خوب البته یه کمی اولش سخته ولی با تغییر دیدگاه و جلوگیری از واکنشهامون نسبت به اطرافیان کم کم میشه عادت کرد!

    سعی کردم با ورزش و موزیک و فعالیتهای شاد طی روز افکارمو کمتر ببرم به سمت نگرانیهای بی مورد و اتفاقات بدی که هنوز رخ ندادن و سعی کنم از الانم لذت ببرم و موفقم بودم تا حدی.
    کلا روزا حالم بهتره.

    اما هنوزم شبا قبل خواب این افکار میان سراغم و رنج میکشم از رنجهایی که در گذشته دیدم و بازم میترسم از اتفاقات بد آینده!

    وقتی واسه زندگی و داشته هام خدا رو شکر میکنم و بعد همسرمو میبینم که آروم خوابیده بغضم میگیره از اینکه یه روز خواب آرومشو نبینم!

    انگار اینکه قبل خواب درگیر باشم با فکرای مسموم واسم شده عادت!

    یا اینکه کوچکترین حرف یا رفتار ناراحت کننده ای که از کسی ببینم دوباره بهانه ای میشه واسه اینکه منو ببره به سمت اون دنیای منفی!

    تا حد زیادی تونستم این افکارو مدیریت کنم و البته اینم بگم که این سایت خیلی کمکم کرده و واسم مفید بوده برای تغییر نگاهم به زندگی٬ اما هنوز باید بیشتر روی خودم کار کنم!
    ویرایش توسط رامونا : 07-04-2017 در ساعت 04:32 PM

  71. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  72. بالا | پست 3944

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    مریم تو فوق العاده ای دختر!!

    چقد قدرت درک و تحلیلت بالاس!

    واقعا چقدر خوب درک کردی حس و حالمو

    بی تعارف میگم جزء بهترینای این سایتی٬کاملا حرفاتو قبول دارم و واقعا ممنونم که این همه وقت گذاشتی و واسم نوشتی
    ممنون رامونای عزیزم

    شرمنده میکنی...خودت که خییلی بهتر از منی

    من خودمم نگرانی های تو رو دارم...واسه همین خوب درکت کردم!

    البته ازدواج نکردم ولی خب فک کنم بدونم یه خانم متاهل چه دغدغه هایی داره

    خب خدا رو شکر که داری تمرین میکنی و خوب پیش میری

    همینجوری بهتر و بشتر کار کن که بتونی کنترلش کنی...وگرنه این افکارت تو رو کنترل میکنن!

    دقیقا هرکسی مسئول رفتار خودشه...هرکسی میتونه با درایت و تفکر تشخیص بده چی خوبه چی بده

    ما نمیتونم به جای همه فکر کنیم و تصمیم بگیریم...واقعا شدنی نیست

    فقط میتونیم راهنمایی کنیم اونم در صورتی که ازمون کمک خواسته بشه وگرنه میشه دخالت و مزاحمت برای دیگران

    ان شاءالله همیشه بهتر از دیروز باشی

  73. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  74. بالا | پست 3945

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........



  75. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  76. بالا | پست 3946

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19861
    نوشته ها
    529
    تشکـر
    412
    تشکر شده 505 بار در 291 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    خدایا گاهی نگاهی
    امضای ایشان
    کسانی که در خود احساس حقارت می کنند
    به دیگران رحم می کنند
    اما به دلیل غرورشان دم نمی زنند!
    یعنی درد می کشند و می خواهند با دیگران هم دردی کنند.
    کسانی که با دیگران همدردی می کنند به دلیل دردمند بودن خودشان است.

    فریدریش نیچه

  77. کاربران زیر از صابیر بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  78. بالا | پست 3947

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20203
    نوشته ها
    768
    تشکـر
    429
    تشکر شده 847 بار در 477 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    خدا منو فراموش كرده!
    امضای ایشان
    براي سرفه ي گلدان ها، گلي نمانده خودت گل باش...

  79. بالا | پست 3948

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط yasamanH نمایش پست ها
    خدا منو فراموش كرده!
    سلام
    آدم بعضی وقتها این احساسها به سراغش میآید ولی درست نیست بعضی وقتها خدا میخواهد بنده اش را امتحان کند او را به سختیها و مشکلات مبتلا میکند دوست دارد که آیا در سختیها هم یاد او را میکنید یا نه. هر وقت در موقعیت دشواری قرار گرفتی از خودش بخواه کمکت کند خدا همیشه دوست دارد که بندگانش او را بخوانند ادعونی استجب لکم. تا به درخواستشان جواب دهد.
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  80. 2 کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  81. بالا | پست 3949

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط yasamanH نمایش پست ها
    خدا منو فراموش كرده!
    خدا کسی رو فراموش نمیکنه یاسمن جان

    اجازه نده نا امیدی بهت رو کنه

    خدا خودش گفته منو به یاد بیارید تا شما رو یاد کنم

    پس به جای اینکه ناامید شی خودت برو سمتش...دو رکعت نماز بخون

    باهاش درد دل کن...هیچی هم که نشه دلت سبک میشه!

    خدا کسی رو فراموش نمیکنه...

    فقط ممکنه بندگانش رو که خیلی عاصی میشن به حال خودشون بذاره و دیگه هیچ تلنگری بهشون نزنه ولی بازم حواسش بهشون هست

    تو که بنده ی خوبه خدا هستی...پس هیچوقت فراموشت نمیکنه

    این بار تو بهش زنگ بزن! گاهی آنتن میپره باید انقد تلاش کنی تا دوباره ارتباط برقرار شه

  82. 2 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  83. بالا | پست 3950

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    چرا خدا از مردم ایران رو برگزدانده؟
    خدا از هیچ کودوم از بنده هاش رو برنگردونده ، اتفاقا نور رحمت خدا همیشه به ما در حال تابیدنه ، ما هستیم که نمیبینیم .

    این ما هستیم که از زیر نورش بعضی وقتا میریم تو سایه ، نه نور . ( اتفاقاً مردم ایران الان خیلی بیشتر از هر جای مورد لطف داره قرار میگیره )

    آدما از هر دین و نژادی همیشه مورد لطف و رحمت خدا هستن .

    ولی خب واقع بینانه نگاه کنیم الان ایران در بدترین عصر هم نیست ، سختی هی زیاد میشه اما بدترین زمانه اش نیست .

    این که چرا شرایط کشور سخت تر شده و میشه ، دلیلش اینه که این قوم خواستار حکومت الهی شده ، پس باید امتحاناتی را پس بده که ببینه آیا آمادگیش را داره یا نه ! ( توضیح امتحانات هم تو قرآن اومده ، قوم حضرت موسی )
    امضای ایشان
    یا قائم آل محمد

  84. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


صفحه 79 از 165 ... 2969777879808189129 ...

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 21 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 21 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد