نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: هوش

961
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5967
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Cool هوش

    با سلام،دختری 27سالم در خانواده ای بزرگ شدم که به تحصیلات خیلی اهمیت میدهند منظورم خانواده پدری ام،خواهرم دکتر داروساز و برادرم فوق لیسانس itدارند،من لیسانس محیط زیست دارم و مشکل داشتم تحت درمانم و داروی سرترازین100 می خورم،خیلی بهتر شدم،اضطرابم خیلی کمتر شده و دکترم گفت که می خواهد قطع کند تا اسفند کاملا قطع می شود،من علاقه به ادامه تحصیل ندارم و به علایقم می رسم،کلاس خودشناسی رفتم،همسرداری،کلاس مذهبی،زبان این طوری سرم گرم کردم و وقتم هدر نمیدهم،مشکل من این است که یک خواهرزاده دارم خیلی باهوشه،هوش 140 به بالا،و خواهر من و خواهر زادم زیاد می ایند خانه ما،خواهرزادم 10سالشه و به من خیلی می چسبد،و وقتی من دارم زبان listening گوش می دهم یا کارهای زبان انجام میدهم او هم می آید بالا تو اتاقم،به ظاهر تکلیف خودش را می نویسد یا کتاب می خواند ولی یهو وسطش میگه اینو گفت ،چون باهوشه روم نمیشه چند بار تکرار کنم تا مطلبو بفهمم وقتی او می فهمد چی میگه من به شدت احساس ضعف می کنم وکلا حسودی ام میشه به او به خواهرم به برادرم که خیلی راحت همه چیزو میفهمند،خیلی راحت یاد می گیرند،من تو این خانواده تنها کسی هستم که تیزهوش نیستم،اعنماد به نفسم پایین است من ادم کم حرفیام ولی وقتی حرف می زنم خواهرزادم حرف می زند و اظهار نظر می کند من آتش می گیرم،پیش خودم میگم چه طوری یک بچه ده ساله این قدر اعتماد به نفس داره که حتی در مورد مسائلی که مربوط به بزرگترهاست اظهارنظر می کند یا در مورد چیزی که زیاد اطلاعی ازش ندارد مثلا زمان انقلاب یا در مورد شاه،این حس حسودی چند ماهی دارم ولی چون آدم درون گرا هستم هیچوقت در این مورد حرف نزدم که من دوست ندارم با او باشم،اتفاقا خودش و خواهرم فکر می کند که من از با او بودن لذت می برم در صورتی که واقعا وقتی با او هستم حالم بد هست،من هم زیاد اهل بیرون رفتن با دوستام نیستم یعنی هر جا بریم عصر خونم و آن ها هم خونه ما،مجبورم وانمود کنم که دوستش دارم ولی واقعیتش این است که من از بودن و حرف زدن با خواهرم و خواهرزاده هام طفره می رم،می پرسه جه خبرا؟میگم سلامتی،این احساس ضعف خودم و اعتماد به نفس پاینم مشکل من است،و احساس حسودی ،چه کار کنم؟لطفا من را راهنمایی کنید من داغونم و جالب این که وقتی می شنوم فلان دوستم دکترا قبول شده واقعا خوشحال می شم ولی درباره افراد خانواده ام نه حسودی ام می شود که چرا من تیز هوش نیستم،گفتن این که بیشتر افراد جامعه هوش متوسطی دارند از همین هوش متوسط استفاده کن خیلی راحته،خودتونو بگذارید جای من،اگر دائم با افراد تیزهوش سرکار داشته باشید،خود به خود آرزوت این میشه کاشکی تو هم تیز هوش بودی وقتی من میبینم تلاشم کردم ولی تلاشم کافی نبوده آن وقت اگر تیزهوش بودم؟؟؟وقتی میبینی خواهرزادت تو2و3 جلسه شنای قورباغه یاد گرفت اون وقت من چی؟تازه خواهرت پیشنهاد میدهد بیا پاییز با هم بریم شنا یاد بگیریم،او که از احساس من خبر ندارد کاشکی میتوانستم احساسمو بهش بگم آخر چرا کیمیا دوست دارد با من باشد مگه من هم قدشم ؟؟؟؟حتی تو جلسه خواستگاری ام جلسه اول که مادرش برای دیدن عروس می آید خواهرم بود ،حالا استرا این جلسه یک طرف این که تو جلسه خواستگاری خواهرم در مورد داروسازی و خوبیهای کارش برای یک زن حرف می زند و این که برادرم چی خوانده؟من اصلا خوشم نیومد که این بحث در جلسه خواستگاری پیش امدممنون منتظر راهنماییتان هستم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : هوش

    در مورد خواهرزاده تون که خیلی راحت رفتار میکنه بخاطر اینه که بچه ها حسی از ترس ندارن

    و خیلی راحت با ماجرا روبرو میشن ... به همین خاطره که خیلی راحت تو آب میفتن و شنا میکنن

    چون درکی از مرگ و خفه شدن ندارن ...

    برعکس بزرگترا که هرکاری که میخوان بکنن چون پیشگویی در مورد اینده میکنن ...


    به نوعی ترس از عواقب جلوی کار کردنشون رو میگیره

    برای شمام برای برخورد با دیگران باید بگم نیاز به مطالعه دارید در هر زمینه ای تا اطلاعات عمومی شما بالا بره

    باید در جمع باشید و صحبت کنید ... نه اینکه در هر زمینه ای اظهار نظر کنید

    ولی در مقوله ای اطلاعات تئوری خوبی داشته باشید ...

    در مورد هوش باید بگم کسایکه به جایی رسیدن بخاطر هوششون نبوده بلکه بخاطر پشتکارشون بوده ...

    و این دقیقا" در مورد مردم ژاپن صدق میکنه که ضریب هوشی خیلی پایینی نسبت به ما ایرانی ها دارن

    ولی تونستن با پشتکار به همه چی برسن ، پس بهتره بند های تلقین رو از دست و پاتون باز کنید

    تا بتونید راحت حرکت کنید

    واینقدر به خودتون بیهوده استرس و نگرانی وارد نکنید ...

    در ضمن به یاد داشته باشید که سهم شادی شما در شاد کردن دیگرانه ....
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد