چجوری باید یه شکست عشقی رو تو دوران تحصیل فراموش کرد که لطمه ای به درس نخوره؟

[هرماینی]

سلام دوستان
من دختری 17 ساله ام که ناخواسته دچار عشق شدم..
عاشق کسی که لیاقت داره ...
میدونم فکر می کنید که دختر بچه ای بیش نیستم..
نمی دونم چجوری بهتون توضیح بدم...اما این رو بدونید بچه گانه عاشقش نشدم.
از لحاظ تحصیلات
خانواده
ادب و منش
برخورد
و هر چیزی که فکر می کنید انسان قابل قبول و محترمی هست...
و حتی طی تحقیقاتم اهل سرکار گذاشتن نیست
این مرد هم به من ابراز علاقه کرده البته بعد از چندین ماه اشنایی
دوستی خیابانی نیست
و حتی این مرد بیش تر از خودم به درس من اهمیت میده و همه ی اشنایی ما از کمک های درسی ایشون شروع شد

هیچ پیشنهاد بد و هیچ سخن نابجایی طی یک سال رابطه از ایشون دریافت نکردم


و البته با مشورت بزرگ تر ها هم به خوب بودن ایشون پی بردیم

اما حالا ایشون سر یک سو تفاهم فکر می کنن که من خیانت کردم و همون داستان شکاکی و بی اعتمادی
و حالا به من میگه بهتره منو فراموش کنی و به فکر درست باشی چون تو باید موفق بشی
لازم به ذکره که من در مدرسه تیزهوشان تحصیل می کنم و به درس خوندن هم علاقه شدیدی دارم

حالا میخوام نه اینکه ایشونو فراموش کنم...اما جوری روی خودم کار کنم که کنکور سال اینده ام تحت الشعاع این مسئله قرار نگیره...


لطفا سریع به من پاسخ بدید...خیلی برام مهمه[replacer_img]

[farokh]

خب دوست عزیز فراموشی یکی از نعمت های بزرگ خداونده و هر کسی میتونه راه خاص خودش رو داشته باشه

اینکه وقتی خاطرات به ذهن شما خواستن وارد بشن ، جلوی اونارو بگیری و موقعیتت رو سریع تغییر بدی ...

به اینده و خوشبختی و زندگی شاد در اون موقع فکر کنید ... به هرحال ایشون هر چقدرم که ادم خوبی باشه

یک ویژگی خیلی بدش این بوده که شکاک و بدبین بوده و با فردی شکاک نمیشه زندگی خوب و آرومی داشت

بهتره در این مورد هر وقت افکار بسمتت هجوم آورد یا به اونا اجازه ورود ندی یا تمام اون افکارو بنویسی و بعد پاره کنی و دور بریزی

[TABASSOM1]

عزیزم فقط میتونم بگم که خالصانه به خدا توکل کن و مطمین باش دست رد به سینه ت نمیزنه....... خوشحالم که دخترپاکی هستی وحین رابطه حدومرز روحفظ کردی .... انشاالله همچنان که هستی موفق باشی . . . . . .[replacer_img]

[sr1494]

سلام دوستان
من دختری 17 ساله ام که ناخواسته دچار عشق شدم..
عاشق کسی که لیاقت داره ...
میدونم فکر می کنید که دختر بچه ای بیش نیستم..
نمی دونم چجوری بهتون توضیح بدم...اما این رو بدونید بچه گانه عاشقش نشدم.
از لحاظ تحصیلات
خانواده
ادب و منش
برخورد
و هر چیزی که فکر می کنید انسان قابل قبول و محترمی هست...
و حتی طی تحقیقاتم اهل سرکار گذاشتن نیست
این مرد هم به من ابراز علاقه کرده البته بعد از چندین ماه اشنایی
دوستی خیابانی نیست
و حتی این مرد بیش تر از خودم به درس من اهمیت میده و همه ی اشنایی ما از کمک های درسی ایشون شروع شد

هیچ پیشنهاد بد و هیچ سخن نابجایی طی یک سال رابطه از ایشون دریافت نکردم


و البته با مشورت بزرگ تر ها هم به خوب بودن ایشون پی بردیم

اما حالا ایشون سر یک سو تفاهم فکر می کنن که من خیانت کردم و همون داستان شکاکی و بی اعتمادی
و حالا به من میگه بهتره منو فراموش کنی و به فکر درست باشی چون تو باید موفق بشی
لازم به ذکره که من در مدرسه تیزهوشان تحصیل می کنم و به درس خوندن هم علاقه شدیدی دارم

حالا میخوام نه اینکه ایشونو فراموش کنم...اما جوری روی خودم کار کنم که کنکور سال اینده ام تحت الشعاع این مسئله قرار نگیره...


لطفا سریع به من پاسخ بدید...خیلی برام مهمه[replacer_img]

]بچسب به درس انقد که وقت فکر کردن نداشته باشی.
من 2ترم آخر دانشگاهم بود که عشقم بعداز 4سال رفتو شوهر کرد.منم واسه اینکه فراموشش کنم چسبیدم به درس طوری که معدلم از 14 رسید 17.52

[reza1]

اره به نظر منم بچسب به درس وقتی یک هدف انتخاب کنی برا خودت ذهنت آروم میشه
موفق باشی

[هرماینی]

دوستان سلام مجدد

از تنها دونفری که لطف کردند به سوال من پاسخ دادند سپاسگزارم

حق باشماست...
ولی خب شما پسرید و احساساتون با ما دخترا متفاواته
به این علت که تنها 10 درصد مغزشما آقایون از احساس تشکیل میشه و خوشبختانه و البته متاسفانه 30 درصد مغز ما خانومها متشکل از احساساتمونه

از این لحاظ که باید برای درسم وقت خیلی بیش تری بگذارم کاملا قبول دارم و حتما توصیه شمارو در زندگی پس از اینم اجرا می کنم...چون به هرحال خودم هم به درس علاقه شدید دارم و کنکور در راه دارم...

ولی خب..بازم ممنون میشم که اگر از خانومها هم کسی بهم کمک کنه...سپاسگزارم