سلام من دختری هستم 20سالمه اول جوونی هستم امانمیتونم شادباشم یعنی جلوی دیگران تظاهربه شادی میکنم اماواقعیت یه چیزدیگه است شباهمش کابوس میبینم دوست ندارم مهمونی یاعروسی یاجشنی برم ترجیح میدم توخونه تنهابمونم واهنگ بذارم وگریه کنم البته من قلااینجوری نبودامامشکلات واقعابهم فشاراوده گاهی به خودکشی فکرمیکنم اماازاونجایی که همیشه خداکنارمه ازترس خداجرات نمیکنم یه باراینکاروکردم اماشدیدنبودواقعادارم اذیت میشم رودرسم هم خیلی تاثیرگذاشته بااینکه دانشجوهستم ودبیرستان ریاضی خوندم الان دیگه علاقه ای به ادامه تحصیل ندارم چیکارکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟