نوشته اصلی توسط
zahratiktak
سلام. اسمم زهراست و16 سال دارم.تازه بااینجاآشنا شدم امیدوارم بشه بهم کمک بشه.از اول سال تحصیلی تاالان تمامه سعیمو میکنم بتونم وضع روحیمو تغییر بدم.ازاول سال تاالان به خاطر یه سری مساءل احساس گناه میکنم.بایه پسردرارتباط بودم که از شدت کلافگی واحساس گناه مدام سعی میکنم ازش جدابشم اما میترسم.هیچ چیز تو زندگیم خوب پیش نمیره.ازاونجا که قبلا باچند تا مشاور صحبت کردم به صورت مجازی نظر داشتن که بیماری خلق شخصیت پذیر دارم.همش فکرای عجیب وغریب به سرم میزنه.دایم گریه میکنم وهیچ حرفی رو هم نمیتونم به کسی بزنم.خانوادم با کلمه مشاوره ومشاور مخالفند ومعتقدند همه چی باید تو خونه حل بشه.حتی یه بارم که تصمیم گرفتن منو ببرن پیش مشاور خواهرم مانع شد.کم کم دارم روانی میشم به خاطر داغونیم فشار خون گرفتم.ازهمه بیزارم.وخیلی وقته که نخندیدم...همیشه دخترشادی بودم اما چند وقته از اول سال تاالان تغییر کردم.یه مدت اصلن غذانمیخورم ویه مدت کاملن برعکسه.ودایم درحال تغییروزنم.ازهیچیم راضی نیستمیه سال برای جلب توجه خودکشی کردم وامسال به طور قطعی به فکرش افتادم اما احساس گناه وعواقبش داغونم میکنه.هرشب حدودای ساعت سه از خواب میپرم وشروع به گریه میکنم.اما اگه خانوادم این موضوعاروبفهمن خیلی بد میشه.دیگه تحملشو ندارم میخوام زندگیمو به باد بدم وهیچ کاری انجام ندم.از رفتن به بیرون بیزارم. وهیچ غذایی رو دوست ندارم.همیشه سرم دردمیکنه وزود رنج شدم.از دوستام فاصله گرفتم.یه مدت فکر میکردم اگه نمازامو بخونم وبه خدانزدیک شم همه چی حله.
اما الان حتی عقیدم اینه که خدا کاملن ازم رو برگردونده.حتی الانم که دارم مینویسم نمیدونم دارم چکار میکنم.شاید منظورمومتوجه نشیداما.واقعن به کمکتون احتیاج دارم.لـــــــــــــــــــ ـــــطفن کمکم کنید...