نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: چطور فراموش کنم

882
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26146
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy چطور فراموش کنم

    سلام من 27سالمه وحدود17سالگیم با پسرداییم که5سال بزرگتر از من بود آشناشدم و7سال تقریبا دوست بودیم اما یک دوستی فوق العاده پاک وخوب،خواستگاری اومدن من چون درس برام مهم بود گفتم نه،همه فامیل میدونستن ما همدیگرو میخایم وزیاد باهم دیده میشدیم. داستان گذشت ومن الان دکترا میخونم دوره فوق لیسانس که بودم گفت تکلیف منو روشن کن دیگه داره دیر میشه اما من باز برا اتمام درس پافشاری کردم خلاصه بینمون اختلاف شد ودعوا وبعدم تحقیرش کردم بخاطر شغلش که رانندگی بود وتحصیلات دیپلمش واینکه تو این سالها من بالاتر رفتم اما اون بخاطر من کاری نکرده نه ادامه تحصیل داده نه شغلشو عوض کرده...خلاصه بهم زدم باهاش اونم بعداز یکسال ازدواج کرد برا لج بازی بامن ...الان من استاد دانشگاهم دکترا میخونم وزندگی خوبی دارم اما نتونستم فراموش کنم حالا این اواخر یاد من افتاده وپیام میده که بخاطر لج بازی ازدواج کرده وچاره ای نداره دیگه وخلاصه حرفهای این چنینی اما خداروشکر نه من نه اون اخلاقی برا ارتباط برقرار کردن دوباره یا حرف وپیامک نداریم چون میدونیم دیگه متاهله وچندکلمه حرفش من باب درد دل بود در حد چند پیام ساده.
    حالا این فراموش نکردن من وسرزنش دیگران که خجالت بکش توکجا واون کجا داره دیوانم میکنه...همه میگن حتی مشاور هم گفت که ما بدرد هم نمیخوریم واگر ازدواج میکردیم فایده نداشت اما من قانع نشدم چون اگر تحصیلات نداشت اما فوق العاده موجه وفعمیده وپاک بود.....لطفا منو راهنمایی کنید که چیکارکنم چطور خودمو قانع کنم؟ اضافه کنم که من تک فرزندم وهنوز ازدواج نکردم واین افکار رو ازدواجمم تاثیر گذاشته وهمش خواستگارامو با اون مقایسه میکنم ومیگم اون تحصیلات نداشت اما فلان نکته بهتر رو داشت اما این خواستگارم فلانه وبهمانه......خلاصه زندگی بهم سخت شده حسابی ....هربار دلگیرم مدام بیادش گریه میکنم وخودمو مقصر میدونم اما از طرفی حرف مردم واینکه با این موقعیتش کجا ازدواج میخاست بکنه بشدت روم تاثیر داره وخانوادم هم ناراضی هستن از افکار وفراموش نکردن من

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چطور فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط samirr نمایش پست ها
    سلام من 27سالمه وحدود17سالگیم با پسرداییم که5سال بزرگتر از من بود آشناشدم و7سال تقریبا دوست بودیم اما یک دوستی فوق العاده پاک وخوب،خواستگاری اومدن من چون درس برام مهم بود گفتم نه،همه فامیل میدونستن ما همدیگرو میخایم وزیاد باهم دیده میشدیم. داستان گذشت ومن الان دکترا میخونم دوره فوق لیسانس که بودم گفت تکلیف منو روشن کن دیگه داره دیر میشه اما من باز برا اتمام درس پافشاری کردم خلاصه بینمون اختلاف شد ودعوا وبعدم تحقیرش کردم بخاطر شغلش که رانندگی بود وتحصیلات دیپلمش واینکه تو این سالها من بالاتر رفتم اما اون بخاطر من کاری نکرده نه ادامه تحصیل داده نه شغلشو عوض کرده...خلاصه بهم زدم باهاش اونم بعداز یکسال ازدواج کرد برا لج بازی بامن ...الان من استاد دانشگاهم دکترا میخونم وزندگی خوبی دارم اما نتونستم فراموش کنم حالا این اواخر یاد من افتاده وپیام میده که بخاطر لج بازی ازدواج کرده وچاره ای نداره دیگه وخلاصه حرفهای این چنینی اما خداروشکر نه من نه اون اخلاقی برا ارتباط برقرار کردن دوباره یا حرف وپیامک نداریم چون میدونیم دیگه متاهله وچندکلمه حرفش من باب درد دل بود در حد چند پیام ساده.
    حالا این فراموش نکردن من وسرزنش دیگران که خجالت بکش توکجا واون کجا داره دیوانم میکنه...همه میگن حتی مشاور هم گفت که ما بدرد هم نمیخوریم واگر ازدواج میکردیم فایده نداشت اما من قانع نشدم چون اگر تحصیلات نداشت اما فوق العاده موجه وفعمیده وپاک بود.....لطفا منو راهنمایی کنید که چیکارکنم چطور خودمو قانع کنم؟ اضافه کنم که من تک فرزندم وهنوز ازدواج نکردم واین افکار رو ازدواجمم تاثیر گذاشته وهمش خواستگارامو با اون مقایسه میکنم ومیگم اون تحصیلات نداشت اما فلان نکته بهتر رو داشت اما این خواستگارم فلانه وبهمانه......خلاصه زندگی بهم سخت شده حسابی ....هربار دلگیرم مدام بیادش گریه میکنم وخودمو مقصر میدونم اما از طرفی حرف مردم واینکه با این موقعیتش کجا ازدواج میخاست بکنه بشدت روم تاثیر داره وخانوادم هم ناراضی هستن از افکار وفراموش نکردن من
    الان شايد به نظرت تحصيلاتش و شغلش برات اهميت نداره و نكات اخلاقي ديگه برات مهم باشن ولي قطعا اگر با هم ازدواج ميكرديد اين تفاوت ها خودشون رو نشون ميدادن يا حتي شمار و از زندگي با ايشون زده ميكرد
    اين تفاوت ها خيلي مهمن شما فقط به دوست داشتن ايشون فكر ميكنيد و چيزهاي ديگه كه صد در صد با هم تفاوت داريد براتون بي اهميت جلوه ميكنه
    ولي بهتون ميگم تجربه ثابت كرده كه نقطه آغاز همين عدم تفاهم ها ، سطح تحصيلات و انتظارات طرفين از همديگه است شايد بعدا به خودتون ميگفتيد من استاد دانشگاه هستم اينهمه درس خوندم اومدم زن يه راننده شدم ؟
    زياد به اين مسائل فكر نكنيد قسمت و مصلحت كار اين بوده اگر شما با پيامتون به اون آقا يه جرقه اميدواري ايجاد كنيد زندگي اون خانم بي گناه رو هم خراب ميكنيد اين كار و نكنيد.سعي كنيد بهشون فكر نكنيد و به خودتون بقبولونيد كه به د رد هم نميخوريد و خدا رو شكر كنيد كه باهاش ازدواج نكرديد شايد اينجوري براتون آسونتر باشه فراموش كردنشون

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18214
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    32
    تشکر شده 55 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : چطور فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط samirr نمایش پست ها
    سلام من 27سالمه وحدود17سالگیم با پسرداییم که5سال بزرگتر از من بود آشناشدم و7سال تقریبا دوست بودیم اما یک دوستی فوق العاده پاک وخوب،خواستگاری اومدن من چون درس برام مهم بود گفتم نه،همه فامیل میدونستن ما همدیگرو میخایم وزیاد باهم دیده میشدیم. داستان گذشت ومن الان دکترا میخونم دوره فوق لیسانس که بودم گفت تکلیف منو روشن کن دیگه داره دیر میشه اما من باز برا اتمام درس پافشاری کردم خلاصه بینمون اختلاف شد ودعوا وبعدم تحقیرش کردم بخاطر شغلش که رانندگی بود وتحصیلات دیپلمش واینکه تو این سالها من بالاتر رفتم اما اون بخاطر من کاری نکرده نه ادامه تحصیل داده نه شغلشو عوض کرده...خلاصه بهم زدم باهاش اونم بعداز یکسال ازدواج کرد برا لج بازی بامن ...الان من استاد دانشگاهم دکترا میخونم وزندگی خوبی دارم اما نتونستم فراموش کنم حالا این اواخر یاد من افتاده وپیام میده که بخاطر لج بازی ازدواج کرده وچاره ای نداره دیگه وخلاصه حرفهای این چنینی اما خداروشکر نه من نه اون اخلاقی برا ارتباط برقرار کردن دوباره یا حرف وپیامک نداریم چون میدونیم دیگه متاهله وچندکلمه حرفش من باب درد دل بود در حد چند پیام ساده.
    حالا این فراموش نکردن من وسرزنش دیگران که خجالت بکش توکجا واون کجا داره دیوانم میکنه...همه میگن حتی مشاور هم گفت که ما بدرد هم نمیخوریم واگر ازدواج میکردیم فایده نداشت اما من قانع نشدم چون اگر تحصیلات نداشت اما فوق العاده موجه وفعمیده وپاک بود.....لطفا منو راهنمایی کنید که چیکارکنم چطور خودمو قانع کنم؟ اضافه کنم که من تک فرزندم وهنوز ازدواج نکردم واین افکار رو ازدواجمم تاثیر گذاشته وهمش خواستگارامو با اون مقایسه میکنم ومیگم اون تحصیلات نداشت اما فلان نکته بهتر رو داشت اما این خواستگارم فلانه وبهمانه......خلاصه زندگی بهم سخت شده حسابی ....هربار دلگیرم مدام بیادش گریه میکنم وخودمو مقصر میدونم اما از طرفی حرف مردم واینکه با این موقعیتش کجا ازدواج میخاست بکنه بشدت روم تاثیر داره وخانوادم هم ناراضی هستن از افکار وفراموش نکردن من
    اول بهت تبریک میگم که عاقلانه تصمیم گرفتی و احساست رو دخیل نکردی...این جسارت بزرگی می خواد که شما داشتی چون شما هر چقدر هم که از نظر فرهنگی و اخلاقی با هم هماهنگ بوده باشین وضعیت تحصیلی و پرستیژ شغلی چیزیه که شاید اول زندگی نه ولی به مرور دردسر ساز میشد و هم اعتماد به نفس ایشون رو میگرفت و هم شما رو سرخورده میکرد.پس واقعا با اون تفاوت تحصیلی ازدواج شما اشتباه بود...اینکه الان همه رو با ایشون مقایسه کنی کاملا طبیعیه و خودتو سرزنش نکن..سعی کن تمام عکسها یا وسایلی که از ایشون خاطره ساخته برات رو محو کنی و بعد به زندگیت ادامه بدی.هنوز فرصت زیاد داری و اصلا نگران نباش..خود آدم زندگیت سر و کلش به زودی پیدا میشه.البته من نمی دونم شما چند وقته که کاملا از هم جدا شدین و ایشون ازدواج کرده ولی خوب لااقل به خودت 2 سال زمان بده و مطمئن باش که با قدرتی که داری میتونی بهترین انتخاب رو داشته باشی..
    موفق باشی و خوشحال

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چطور فراموش کنم

    سلام
    به نظر من که شما کار درستی انجام دادید
    اختلاف تحصیلات تا این سطح شاید اولش خودش رو نشون نده ولی مطمئنا بعدا نشون میده
    در خصوص اینکه نمی تونید ایشون رو فراموش کنید هم وقتی این همه سال با هم بودید و از طرفی فامیل
    خوب نمیشه تو یه مدت کوتاه فراموشش کرد ضمن اینکه ایشون موضوع رو به شما یادآوری می کنه
    در خصوص مقایسه بین خواستگار ها و ایشون هم بالاخره آدم همیشه تو همه چی مقایسه می کنه و نکات مثبت و منفی رو در کنار هم می چینه
    شاید تا حالا اکثر خواستگارهای شما برخی از اصول مهم مورد نظر شما رو نداشتن که رد شدن ولی این دلیل نمیشه
    به هر حال از روش تشریح موضوع معلومه شما خودتون راحت می تونید درست و غلط رو با فکر پیدا کنید

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8802
    نوشته ها
    185
    تشکـر
    63
    تشکر شده 156 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چطور فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط samirr نمایش پست ها
    سلام من 27سالمه وحدود17سالگیم با پسرداییم که5سال بزرگتر از من بود آشناشدم و7سال تقریبا دوست بودیم اما یک دوستی فوق العاده پاک وخوب،خواستگاری اومدن من چون درس برام مهم بود گفتم نه،همه فامیل میدونستن ما همدیگرو میخایم وزیاد باهم دیده میشدیم. داستان گذشت ومن الان دکترا میخونم دوره فوق لیسانس که بودم گفت تکلیف منو روشن کن دیگه داره دیر میشه اما من باز برا اتمام درس پافشاری کردم خلاصه بینمون اختلاف شد ودعوا وبعدم تحقیرش کردم بخاطر شغلش که رانندگی بود وتحصیلات دیپلمش واینکه تو این سالها من بالاتر رفتم اما اون بخاطر من کاری نکرده نه ادامه تحصیل داده نه شغلشو عوض کرده...خلاصه بهم زدم باهاش اونم بعداز یکسال ازدواج کرد برا لج بازی بامن ...الان من استاد دانشگاهم دکترا میخونم وزندگی خوبی دارم اما نتونستم فراموش کنم حالا این اواخر یاد من افتاده وپیام میده که بخاطر لج بازی ازدواج کرده وچاره ای نداره دیگه وخلاصه حرفهای این چنینی اما خداروشکر نه من نه اون اخلاقی برا ارتباط برقرار کردن دوباره یا حرف وپیامک نداریم چون میدونیم دیگه متاهله وچندکلمه حرفش من باب درد دل بود در حد چند پیام ساده.
    حالا این فراموش نکردن من وسرزنش دیگران که خجالت بکش توکجا واون کجا داره دیوانم میکنه...همه میگن حتی مشاور هم گفت که ما بدرد هم نمیخوریم واگر ازدواج میکردیم فایده نداشت اما من قانع نشدم چون اگر تحصیلات نداشت اما فوق العاده موجه وفعمیده وپاک بود.....لطفا منو راهنمایی کنید که چیکارکنم چطور خودمو قانع کنم؟ اضافه کنم که من تک فرزندم وهنوز ازدواج نکردم واین افکار رو ازدواجمم تاثیر گذاشته وهمش خواستگارامو با اون مقایسه میکنم ومیگم اون تحصیلات نداشت اما فلان نکته بهتر رو داشت اما این خواستگارم فلانه وبهمانه......خلاصه زندگی بهم سخت شده حسابی ....هربار دلگیرم مدام بیادش گریه میکنم وخودمو مقصر میدونم اما از طرفی حرف مردم واینکه با این موقعیتش کجا ازدواج میخاست بکنه بشدت روم تاثیر داره وخانوادم هم ناراضی هستن از افکار وفراموش نکردن من
    یا حرکتی رو نکن یا کردی پاش وایسا .... خودت زدی زیر همه چیز و بهانه گرفتی دعوا درست کردی و طرف رنجیده رفته... حالا بعد مدتی دوباره میخوای به گذشته برگردی و به اون فکر کنی؟؟ اگه میخواستیش تحت هرشرایطی باید حرفت یکی میبود و فقط به نهایت هدف یعنی ازدواج فکر میکردی.اون موقع توی دوران درس فکر کردی ته درس خوندن یه جایگاه عالی و پر از آرامش و آسایشه ...الان که رسیدی تهش میبینی سراب بوده و صرف داشتن جایگاه بلند اجتماعی مثل مدرک یا پول تامین کامل آرامش روحی روانی نیست.خوشبختی در زندگی انسان دو چیز آرامش و سلامتی و شاید ضلع سومش پول باشه... نکته اصلی همون آرامش معنویه که هرجا احساسش کنی شاداب و خوشبختی و هرجا نکنی کسل و افسرده..مدرک و جایگاه اجتماعی و حرف دیگران هیچ کمکی به کیفیت زندگی فرد نمیکنه.
    در کل تو با گزینه هایی که در اون موقعیت داشتی بین کیفیت زندگی و کمییت زندگی کمییت رو انتخاب کردی . و دیگه گذشته !! اگه میدونی میتونی در آینده گزینه ای برای پرورش کیفیت زندگیت پیدا کنی پس پیش برو و به عقب فکر نکن.اگر هم نمیتونی بازهم نباید به گذشته فکر کنی چون دیگه کاری از دست کسی ساخته نیست.فقط میتونی ادامه بدی چه راضی چه ناراضی...
    امضای ایشان
    http://مرکزمشاوره.com

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25261
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    17
    تشکر شده 32 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : چطور فراموش کنم

    سلام
    ببینید شما چون از لحاظ اخلاق و رفتاری اونو میشناختید و بهش عادت کرده بودید قبولش دارید ولی ایا اگر ازدواج میکردید همون ها برای زندگی کافی بود؟
    پس چرا این روزا دلایل طلاق شده اختلاف طبقاتی چه مالی چه تحصیلی و ....
    توی زندگی امروزه که محبت امری سرسری شناخته شده بهتره به اون اتکا نکنیم واقعا همین تحصیل و شغل و فرهنگ و..رو ملاک قرار بدیم.قسمت اون اینجوری بوده و کاریه که خودش به انتخاب خودش کرده و شما نباید خودتونو مقصر بدونید و سرزنش کنید.
    شما الان شرایط خوبی برای ازدواج دارید و بدونید تا هزار سال دیگه هم که نارحت باشید و خاستگار رد کنید و به فکر اون باشید و خودتونو عذاب بدید نه نفع شماست نه اون اقا.
    بهتون توصیه میکنم مقایسه نکنید.چون دقیقا مثل والدینی هستش که بجای تشویق فرزند با مقایسه با دیگران فرزندشونو تحقیر میکنن
    ما تو گذشته زندگی نمیکنم.گذشته تغییر نمیکنه.حال تو دستاته.اینده هم پیشه رو.پس بهترین استفاده رو از زمان بکن تا بعدا باز افسوس نخوری.
    موفق باشی.با ارزوی خوشبختی و سلامتی
    امضای ایشان
    همبازى هایمان را تا وقتى دوست داریم ، كه خوب مى بازند

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد