سلام.
چرا همیشه فکر می کنم و نتیجه گیری می کنم در مورد روش ها و برنامه هایی که باید انجامشون بدم و تا حدودی بهش عمل می کنم و تا حدودی هم نتیجه می گیرم اما کامل نه.
در ضمن نمی دونم روش هایی که انتخاب می کنم درسته یا غلطه.
یعنی یه مشاور هم پیدا نمیشه به ما بگه اقا داری درست میری یا غلط؟
الآن جدیدا دو سه آزمونه که واسه اون ازمون نمی خونم. یعنی میخونما اما نگاه به گذشته و درسای قبل هم دارم و این باعث میشه کامل به اون ازمون نرسم. کلا قاطی شده کارام.
همین ازمون امروز ترازم خوب شد حتی بهتر از قبل اما اون چیزی که میخواستم نشدم.
نمیدونم کجای کارم ایراد داره... یکیش برنامه ریزیه که باید دوباره داشته باشم. یه مدت دارم یه مدت ول می کنم.
نمیدونم چرا درصدی که میتونم بزنم رو نمیزنم سر ازمون. البته ایندفه و فیزیک و شیمی کمتر خونده بودم.
اما مشکل یه چیز دیگه هم هست. ذهن آزاد... ذهن ادم باید سر ازمون ازاد باشه و یعنی گیر نباشه. نمیدونم ذهنم ازاده یا نه و یه مشاور باید بفهمه.
این چندماهیی که مونده خیلی هم باید تست بزنم و الکی نشینم درسنامه نخونم.
تقویت جسمی و روحی هم باید داشته باشم و یه کارایی رو دیگه نباید انجام بدم.
و روی این برنامه هام جدیت داشته باشم و فکرای بیهوده نداشته باشم.
پس تا الآن شد پنج تا تا چیز... باید در آینده برنامه ریزی روزانه داشته باشم و باید ذهنم رو آزاد نگه داشته باشم و خیلی هم باید تست بزنم و تقویت جسمی و روحی و جدیت و عدم افکار بیهوده. نگاه کنید... همین کار من یعنی بدون مشاور اقدام کردن. خودم فکر می کنم خودم نتیجه گیری می کنم. کسی راه و چاه رو بهم نشون نمیده که چی کار کنم و چطور؟ این چطور خیلی مهمه.
چند تا سوال:
برای تقویت جسمی و روحی خودم چه کارایی انجام بدم و چه غذاهایی بخورم شربتی چیزی نمیشناسید؟ واسه یکی از مشکلاتی که واسم پیش اومده بود دکتر امپول داده اما نرفتم نزدم نمی ترسم اما خجالت می کشم. تقویتی بود.
یه کارایی رو هم که به روحیه و جسمم ضرر میزنه رو هم نباید انجام بدم مخصوصا این هفته که جدی جدی ام واسه ازمون بعد و میخوام فقط واسه ازمون بعد بخونم و قدرت نمایی کنم. دیگه خشمگین شدم.
چی کار کنم هدفم و برنامه ریزی هامو همیشه با جدیت دنبال کنم؟ یعنی مثلا هر وقت ازمون میدم یه تلنگری بهم میخوره و خیلی جدی میشم اما بعد چند روز جدیتم به هم میریزه. چطور همیشه این جدیت همراهم باشه. همین خشمی که گفتم منظورمه.
این کارام که در زیر واستون توضیح دادم کجاش اشتباهه؟
جدیدا شبا زودتر میخوام خیلی دیر بش ساعت یک... تا ساعت هشت صبح... ساعت نه و نیم معمولا هستم و آژانس می گیرم. ناهار تو همون کتابخونه نون پنیر گوجه ای میخورم (به نظرتون واسه مغزم کافیه؟) و در بین درس هم کیک و آبمیوه و ... تا ساعت هفت و نیم. البته استراحت هم دارم این بین. ساعت هفت و نیم از پیاده کتابخونه میام خونه.
جدیدا میخوام واسه تقویت معنوی خودم بعد کتابخونه از همون راه برم مسجد نماز جماعت. من بدون خدا نمی تونم و هیچی نمیشم. اما با خدا خیلییییی پیشرفت می کنم.
خونه که اومدم یه دو ساعت تو نت گشت میزنم و باز یکم درس میخونم و میخوابم...
این وسط کدوم کارم اشتباهه؟ شنیدم خواب بعد از ظهر واسه تثبیت اطلاعات تو مغز خوبه مخصوصا این چند ماه آخر خیلی مهمه اما من کتابخونه میرم... در عوض شبا حدودا هشت ساعت میخوابم.