نوشته اصلی توسط
Alirezaa74
اینکه میگن باید تو زمان حال زندگی کرد واقعا درسته، اما من نمیدونم چطور. زندگی همش زمان حاله و باید از لحظه ها لذت برد، اما من حس میکنم اصلا لذت بردن از حال و زندگی رو بلد نیستم.
یعنی انقدر به اتفاقات بد یا خوب گذشته یا آینده فکر کردم و تو ذهن خودم پرورششون دادم که فکر کردن بهشون برام عادت شده.
کارم شده اینکه به اتفاقاتی که برام پیش اومده فکر کنم و تو ذهنم طور دیگه ای اونها رو پیش ببرم مثلا یه اتفاق از گذشته رو تجسم میکنم حرفی که باید اونجا میزدم و نزدم و باعث اتفاق ناراحت کننده ای برام شد رو تو ذهنم چندین بار و بصورت های مختلف میگم.
یا به آینده و تجسم کردن رویدادهایی که درآینده میخوام یا ممکنه برام پیش بیاد فکر میکنم. همیشه تو آینده سیر میکنم، مثلا منتظرم هفته بعد که قراره برم مسافرت زودتر بیاد و برم لذت ببرم یا فلان کارها رو بکنم اما وقتی هم که هفته بعد میاد و تو مسافرتم و باید از ده روز مسافرتم لذت ببرم تو ذهنم این میگذره که ده روز دیگه دوباره باید برگردم، یا بعد از اینکه برگشتم فلان کارها رو بکنم و همش تو فکرم، یا مثلا تجسم میکنم فلان اتفاق خوب یا بد برام بیفته. یا با دوست هام تو ذهنم حرف میزنم یا بحث میکنم...
همیشه تو فکرم، تو رانندگی دوبار پیش اومده رفتم تو فکر و نزدیک بود از جاده خارج شیم که بقل دستیم متوجه شده و فرمونو سریع چرخونده.
حتی وقتی جایی هستم که در گذشته آرزوشو داشتم یا با خودم میگم ببین الان کجایی، از الانت لذت ببر، ولی باز این موقع هم فکرم میره تو اتفاقات گذشته و آینده یا تجسم کردنشون. مثلا آینده ای زیبا و لذت بخش یا کارهای جالبی که میخوام انجام بدم، حرفی که میخوام به یکی بگم یا حتی تجسم یه چیز ساده مثل گفتگو با رفیقم و ...
انسان ها در حالت عادی چقدر فکر و خیال میکنند، اینقدر فکر و خیال دلیلش چیه و چطور یه زندگی عادی لذتبخش میشه داشت؟
چطور در لحظه زندگی کنم و از حال لذت ببرم؟؟؟