نمایش نتایج: از 1 به 19 از 19

موضوع: کشتن احساساتم

2049
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    کشتن احساساتم

    سلام من به دلایل اتفاقاتی که در گذشته ام افتاده احساساتم کشته شده اند...انگار هیچکس را دوست ندارم...هیچ چیزی دلخوشم نمیکند...دست خودم نیست حتی مرگ عزیزانم هم غمگینم نمیکند
    بدترین و مذخرفترین سوال زندگیم این است که کسی بپرسد چقدر دوستش دارم...یا به من من میفتم و یا اشک میریزم و یا توجیه میکنم...من واقعا شکست های سنگینی در زندگیم از کسانی که دوستشان داشتم خوردم...حالا احساساتم مرده اند...هرگز دلم نمیخواهد کسی را دوست داشته باشم...راهنماییم کنید

  2. کاربران زیر از مرسانا 19 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14282
    نوشته ها
    285
    تشکـر
    365
    تشکر شده 396 بار در 164 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : کشتن احساساتم

    نقل قول نوشته اصلی توسط من خاص نمایش پست ها
    سلام من به دلایل اتفاقاتی که در گذشته ام افتاده احساساتم کشته شده اند...انگار هیچکس را دوست ندارم...هیچ چیزی دلخوشم نمیکند...دست خودم نیست حتی مرگ عزیزانم هم غمگینم نمیکند
    بدترین و مذخرفترین سوال زندگیم این است که کسی بپرسد چقدر دوستش دارم...یا به من من میفتم و یا اشک میریزم و یا توجیه میکنم...من واقعا شکست های سنگینی در زندگیم از کسانی که دوستشان داشتم خوردم...حالا احساساتم مرده اند...هرگز دلم نمیخواهد کسی را دوست داشته باشم...راهنماییم کنید
    به نظرم شما آدما ی زیادی تو زندگیت رفت و آمد داشتن و به همین خاطر دوست داشتنو احساسات برات یه چیزه بی مزه و معمولی و بی رنگ شده....مثلا اینقدر این حسو داشتیو از دستش دادی که مثله احساسه گشنگیو تشنگی شده واست....راهش اینه که یه مدتی عشقو دوست داشتنو فراموش کنی و حتی بهش فکرم نکنی ...به هیچ وجه با هیچ جنسه مخالفی هیچ ارتباطه معمولی ای هم نداشته باشی...تا کم کم یادت بیاد چیو دوست داری و چیو نداری....یه جورایی چون همه چی در معرضه دیدت بوده،یادت رفته چه چیز با چه ویزگی ای احساستو بر می انگیزه!!

    نگران نباش درست میشه...به محضه اینکه عشقه دوباره رو تجربه کنی...دوباره زندگیت پر از احساس میشه!و این پیش میاد ...زمانی که یه مدت به خودت استراحت بدی...

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : کشتن احساساتم

    من کسایی رو که دوست داشتم صرفا جنس مخالفم نبودند...حتی خانوادم در حقم ظلم کردند

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18356
    نوشته ها
    65
    تشکـر
    16
    تشکر شده 38 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : کشتن احساساتم

    اختلال استرسی پس از ضایعه روانی


    اختلال استرسی پس از ضایعه روانی
    یا اختلال تنش‌زای پس از رویداد یا استرس پس از سانحه (به انگلیسی: Posttraumatic stress disorder) (به صورت مخفف: PTSD)، نشانگان یا سندرمی است که پس از مشاهده، تجربهٔ مستقیم یا شنیدن یک عامل استرس‌زا و آسیب‌زای شدید روی می‌دهد که می‌تواند به مرگ واقعی یا تهدید به مرگ یا وقوع یک سانحهٔ جدی منجر شود.

    بیمار نسبت به این تجربه‌ها احساس ترس و درماندگی می‌کند، اغلب رفتارهای آشفته و حاکی از بی‌قراری بروز می‌دهد و مدام تلاش می‌کند از یادآوری رویداد و سانحه اجتناب کند. حوادثی همچون سوءاستفاده جنسی، تصادف، سوانح طبیعی مانند زلزله، جنگ و... به طور کلی افرادی که چنین رویدادهایی را تجربه می‌کنند حتی در مورد کودکان، بیشتر از این که ما بتوانیم تجربهٔ آنها را تصور کنیم و احساسات آنها را درک کنیم از آن واقعه رنج می‌برند. همین امر وجه تمایز استرس پس از سانحه با سایر حوادث زندگی است (استرس بیش از حد طبیعی به حادثه).


    گسترش PTSD

    اگرچه اغلب مردم (۵۰ تا ۹۰٪) یک رویداد بسیار تنش‌زا را تا پایان عمر به یاد دارند، فقط ۸٪ آنها به PTSD مبتلا می‌شوند. این بیماری در دوران بعد از جنگ بسیار شایع است (مانند جنگ ویتنام، عراق، ایران، بوسنی هرزگوین و افغانستان) و همچنین بر اثر اتفاقات مهم زندگی مانند فوت یک عزیز یا طلاق و جدایی و ضربه‌های عاطفی احتمال ابتلاء به این بیماری زیاد است. به نظر می‌رسد زمینه ژنتیکی، نژاد و دوران کودکی در ایجاد این بیماری مؤثر هستند.
    علائم اختلال استرسی پس از ضایعه روانی

    ۱) ناآرامی و بی‌قراری، رفتارهای پرخاشگرانه، احساس بیزاری از دیگران.

    ۲) گوشه‌گیری و مشکلات در روابط بین فردی، به‌سختی انس گرفتن با دیگران.
    ۳) احساس گناه و شرمزدگی، بی‌احساسی و فقر هیجانی که از طریق جمع کردن خود و انقباض عضلات صورت می‌گیرد.

    ۴) واپس‌روی‌های رشدی (بازگشت به رفتارهای اولیه کودکان، شب‌اداری، مکیدن شست و...)

    ۵) رفتارهای تهییجی و برانگیختگی بیش از حد (حالت گوش به زنگ بودن که به محض مواجه شدن با محرک تنش‌زا شوکه می‌شود)
    ۶) اختلال خواب، کابوس و خواب‌های ترسناک (رویاهای هولناک بدون محتوای مشخص).
    ۷) اجتناب از افکار و احساسات و حتی اماکنی که وقایع ناخوشایند را یادآوری می‌کند.
    ۸) تکرار خاطره‌های آسیب‌زا از قبیل مزاحمت، تجاوز و... در ذهن.
    ۹) تمایل به بازی‌های تکراری پیرامون حادثه‌ای که تجربه کردند (درمورد کودکان).
    ۱۰) اختلال در کار روزانه، مشکلات در تمرکز و آموزش.
    البته همه اینها باید سه شرط مهم دیگر را نیز به همراه داشته باشند:
    الف. فرد باید در معرض یک رویداد پر تنش قرار گرفته باشد.
    ب. فرد باید مرتب به یاد این رویداد بیفتد و فلاش بک داشته باشد.

    ج. علائم باید بیش از یک ماه طول بکشد.
    درمان

    فرایند درمان بیمار مبتلا به PTSD تلفیقی از دو رویکرد روان‌شناسی شناختی و رفتارگرایی است. مداخلات رفتاری شامل: آموزش نحوهٔ مواجهٔ مؤثر با ترس‌ها، اجتناب از اماکن یا افرادی که وقایع را یادآوری می‌کند، می‌باشد؛ همچنین استفاده از تکنیک آرام‌بخش و پذیرش احساسات بیمار در کاهش نشانگان استرس پس از سانحه مؤثر است. در روش مداخله در بحران، سعی بر این است که عملکرد عادی بیمار را به وی بازگردانند. روان درمانگر در این روش تمرکزش را معطوف به حل مشکلات، آموزش مهارت‌های مربوط به کنار آمدن با شرایط و ایجاد شرایطی حمایتی برای بیمار می‌کند. عضویت در گروه‌های حمایتی نیز برای کسانی که دچار علائم استرس هستند، مفید است. بیماران با عضویت در این گروه‌ها حمایت عاطفی دریافت می‌کنند، با افراد دیگری که شرایط و علائم مشابهی را تجربه کرده‌اند آشنا می‌شوند و مهارت‌های مربوط به کنار آمدن با شرایط و مدیریت شرایط را می‌آموزند.
    اگر علایم فوق بیش از یک ماه تداوم یابد و منجر به اختلال در عملکرد کلی بیمار (شغلی، تحصیلی، رفتاری و...) شود باید نسبت به درمان آن اقدام نمود. برای درمان دارویی از داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین مانند فلوکستین، ضدافسردگی‌های سه حلقه‌ای مانند ایمی‌پرامین، سیتالوپرام، پروپرانولول و کلونیدین استفاده می‌شود.

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : کشتن احساساتم

    من دیگه نمیتونم دوست داشته باشم...بیشتر از آدما فراریم...

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18356
    نوشته ها
    65
    تشکـر
    16
    تشکر شده 38 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : کشتن احساساتم

    از ویکی پدیا

    اگر انگلیسی تون خوبه این هم نگاه کنید

    Post Traumatic Stress Disorder

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : کشتن احساساتم

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamed_s نمایش پست ها
    از ویکی پدیا

    اگر انگلیسی تون خوبه این هم نگاه کنید

    Post Traumatic Stress Disorder
    انگلیسیم انقدر خوب نیست

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18356
    نوشته ها
    65
    تشکـر
    16
    تشکر شده 38 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : کشتن احساساتم

    این که از ویکی پدیا گذاشتم مثل همونه اما اون کاملتر نوشته بود.

    این رو هم بگم که من کاملا درکتون میکنم و میدونم چه احساسی دارید. حتما حتما به فکر درمان باشید.

    پیش مشاور برید. تا براتون tf-cbt رو اجرا کنه. یکی از فاکتور های مهم اینه که مشکل توی سنین پایین درمان بشه هرچی سن بالا بره سخت تر درمان میشه.

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : کشتن احساساتم

    مشاور رفتم ولی بهتر نشدم

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18356
    نوشته ها
    65
    تشکـر
    16
    تشکر شده 38 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : کشتن احساساتم

    مشاور چی گفت بهتون؟

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : کشتن احساساتم

    گفت از گذشتم بنویسم گفت یه چیزایی تو گذشتم هست که درموردشون بد فکر میکنم...اما من نرفتم و ننوشتم

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18356
    نوشته ها
    65
    تشکـر
    16
    تشکر شده 38 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : کشتن احساساتم

    میشه سنتون رو هم بپرسم؟

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : کشتن احساساتم

    17سال

  15. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18356
    نوشته ها
    65
    تشکـر
    16
    تشکر شده 38 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : کشتن احساساتم

    ببینید، شما الان مهم ترین سال های عمرتون پیش روتون هست.

    شما تا چند سال دیگه قرار هست که با یک نفر جنس مخالف اشنا بشید و ...

    و بعد از اون هم قراره مادر بشید و عشق به فرزندتون رو تجربه کنید،

    مادری که احساس نداشته باشه و نتونه کسی رو دوست داشته باشه نمی تونه مادر خوبی باشه

    اگر افسرده باشید نمی تونید مادر خوبی باشید، نمی تونید همسر خوبی باشید

    الان شاید نه ولی چند وقت دیگه متوجه تفاوت با دوستای دیگتون خواهید شد

    وقتی که میبینید اونا با جنس مخالف یه جور دیگه رفتار میکنن

    این ها رو نوشتم چون شما رو درک میکنم. میفهمم چقدر سختی کشیدید.

    چیزی که مشاور گفته درسته، فقط کافیه خاطرات اون حادثه رو روی کاغذ بنویسید و چند بار بلند از روش بخونید (بعدش هم میتونید کاغذ ها رو به اب بسپرید).

    یا این که میتونید یک دوست مطمئن و دلسوز پیدا کنید و خاطراتتون رو براش تعریف کنید فقط و فقط ازش بخواید که بهتون گوش بده و هیچی نگه.

    برای درمان جدی و قوی باشید و باز هم پیش مشاور برید و کارایی که گفته انجام بدید تا خوب بشید.

    در اخر

    بعضی موقع ها خدا کسانی رو که بیشتر دوست داره رو بیشتر سختی میده تا صداشونو بیشتر بشنوه

    با خدا دوست باشید و باهاش حرف بزنید.

  16. 3 کاربران زیر از hamed_s بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : کشتن احساساتم

    من از ازدواج بدم میاد...چون واقعا نمیتونم دوست داشته باشم
    مادرم میگه تو تو سن ازدواج هستی خیلی بده اینجوری هستی
    میگفت راستشو بخوای منم یه وقتایی حس میکنم سنگدل و بی عاطفه ای
    من بچگی نکردم...چطور مادری کنم؟؟!!!

  18. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : کشتن احساساتم

    میدونید همین الانم تفاوتم رو میدونم...

  19. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18356
    نوشته ها
    65
    تشکـر
    16
    تشکر شده 38 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : کشتن احساساتم

    این خیلی خوبه که این ها رو متوجه میشید و به فکر راه کار هستید اینده خوبی در انتظارتون هست.

    فقط ادامه بدید.

  20. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17172
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    3
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کشتن احساساتم

    نقل قول نوشته اصلی توسط من خاص نمایش پست ها
    سلام من به دلایل اتفاقاتی که در گذشته ام افتاده احساساتم کشته شده اند...انگار هیچکس را دوست ندارم...هیچ چیزی دلخوشم نمیکند...دست خودم نیست حتی مرگ عزیزانم هم غمگینم نمیکند
    بدترین و مذخرفترین سوال زندگیم این است که کسی بپرسد چقدر دوستش دارم...یا به من من میفتم و یا اشک میریزم و یا توجیه میکنم...من واقعا شکست های سنگینی در زندگیم از کسانی که دوستشان داشتم خوردم...حالا احساساتم مرده اند...هرگز دلم نمیخواهد کسی را دوست داشته باشم...راهنماییم کنید
    به نظر من حالت خیلی هم عجیب نیست. این روز ها اکثر کسایی که تو اجتماع می بینی همین حال رو دارن که عاطفی یا کاری یا هر دلیل دیگه ای می تونه داشته باشه . در چه موردی می شه کمکت کرد ؟ مگر اینکه نخوای اینطور باشی که اگه نخوای پس حله .کافیه نخوای تا با کوچک ترین بهونه این عادت رفتاری رو ترک کمی وگرنه این چیزی که گفتی افسردگی هست که اکثر جامعه ما امروز بهش دچار شدن .

  21. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : کشتن احساساتم

    احساساتم مرده اند
    کسی رو دوست ندارم
    نمی تونم
    نمی شه

    دوست خوبم اروم باش تا وقتی که مدام این کلمات رو تکرار میکنی بهترین روانشناسهام نمی تونن بهت کمک کنن
    شما تصمیم بگیر حال خوب شه
    تصمیم بگیر که دوباره سرپا شی و این رو لیاقت خودت بدون که مستحق خوشبختی هستی
    بعد برو دنبال درمان
    عزیزم زندگی خیلی خیلی خیلی کوتاهتر ازینه که بخوای روزهاتو با غم سر کنی
    شما از فردا صبح با یه حال دیگه از خواب پاشو به خودت قول بده که به خودت کمک کنی تا حالت خوب شه
    قدم اول سعی کن ببینی حسای منفیت چیه ؟
    چه کسایی به تو حس منفی دادن ؟
    همرو روی کاغذ بنویس
    تخلیشون کن
    جلوشم حسای خوبتو بنویس چی هست که بهش حس خوب داری؟ ( من منطورم چیزهای خارق العاده نیست حسای کوچیک و بزرگ خوب و بد مثلا شاید خوندن کتاب حالت رو خوب کنه )

    وقتی نوشتیشون با خودت فکر کن چی باعث شد این حسای منفی بیان تو زندگیت؟
    کجا اشتباه کردی؟
    خودت رو قانع کن و ببخش
    بعد رو حسای مثبتت کار کن
    اون کارایی رو بکن که بهت حال خوش میدن

    سخت نیست
    فقط باور کن
    چون لیاقتت خوشبختیه

    موفق باشی عزیزم
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  22. 4 کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد