نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: کمبود شدید اعتماد به نفس

3024
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2024
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    7
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    کمبود شدید اعتماد به نفس

    سلام

    دوستان چون متن طولانیه در صورت تمایل فقط قسمت پایین (مشکلاتم را مطالعه نمایید و نظر خودتون رو اعلام فرمایید)

    من دختری 23 ساله هستم در خانواده ای مدهبی با چهار فرزند(یک پسر بزرگتر و سه دختر)،فرزند سوم خانواده هستم.لیسانس آی تی هستم. مشکلی که دارم
    متاسفانه از کودکی مورد بی توجهی اطرافیان مخصوصا دوستان و همکلاسیها بودم و این موضوع را خیلی سریع درک می کردم.
    و همیشه به طرق مختلف و غیر مستقیم و گاها مستقیم آنها من را دختر زشت و سیاه و لاغر مردنی خطاب میکردند. چون من قد تقریبا کوتاهی 155 و وزن 42 در حال حاضر دارم، و پوست صورتم سبزه هست.
    همیشه در مجالس، اردوها، تفریحات دسته جمعی، مهمانی ها و ... اغلب تنها بودم و افراد زیاد با من برخورد نداشتند.
    ولی موضوع دیگری که هست چون من در خانواده ای که از لحاظ مالی در سطح پایینی بودن (پدر معتاد و بی مسئولیت- مادر کارمند اداری) و مخصوصا اوایل تا 15 سالگی شرایط مالی بدی را سپری میکردیم از لحاظ خوراک و پوشاک نیز در سطح خیلی پایینی بودیم و الان تقریبا هستیم. و چه در دوران ابتدایی چه راهنمایی چه دبیرستان و حتی دانشگاه و محل کار مورد بی توجهی افراد بودم که این موضوع را در جمع 3 نفر به بالا کاملا احساس می کردم.
    البته ورود به دانشگاه آزاد در رشته آی تی به کمک مادرم شروع خیلی خوبی بود برای اینکه از لحاظ شخصیتی خودم را ارتقا دهم، شرایط بهتر هم شد، دوستان بیشتر، روابط بیشتر، راهکارهای ایجاد ارتباط بیشتر و .... (و البته وضع خانواده نیز از لحاظ مالی بهتر شده بود) که خیلی خوب بود ولی باز هم نسبت به تمام اطرافیان این کمبود بی توجهی را کاملا احساس میکردم مخصوصا در انواع مراسم. متاسفانه در دانشگاه هم سطح بچه ها از همه لحاظ از من بالاتر بود.
    نظر خودم در این رابطه این است که مقداری برمی گردد به خودم(در دانشگاه به وضع ظاهری خودم نمیرسیدم، آرایش نمیکردم، لباس های مناسب نسبت به بچه ها نمیپوشیدم، و ادا اتفارای دخترونه هم نداشتم ، ناتوانی در رقص و عدم استفاده از زیور آلات و مدهای روز. که قبل از دانشگاه بدتر هم بود(کلا منطقی بودم و نمیتونستم قبول کنم که ظاهر و ظاهر سازی فوق العاده مهمه))

    و نظر خودم در مورد خودم (که البته کمی از نظرات دیگران الهام گرفتم) اینه که الان قد و هیکل مناسب منتها از نو ریزه میزه دارم و خودم خیلی دوست دارم(اگه بتونم کمی به خودم برسم)، شکل و شمایل مناسب و دوست داشتنی و به نطر خیلیا قیافه مظلومانه معصومانه با چشمانی قشنگ دارم- و لباسهای مناسب تر میپوشم و به نظر خودم خیلی مودبانه و متشخص صحبت و رفتار میکنم با توجه به این که خودم کمی درآمد دارم و به زیباییم بیشتر میرسم ولی همچنان از دختران دور و برم که روز به روز از لحاظ تکنیکهای زیبایی پیشرفت میکنند عقب ترم.

    و حالا مشکلی که من دارم کمبود اعتماد به نفس که ظهور اونو در این مسائل کاملا احساس میکنم:

    1-تا هر شرایط عالی را میبینم دوست دارم شدیدا به آن شرایط برسم و خودم را کوچکتر از همه میبینم (مثلا وقتی با فرد پولداری حرف می زنم دوست دارم شدیدا پولدار بشم، تا یک فرد متخصص با مدارک عالی میبینم باز هم میخواهم من هم به این رتبه برسم، و همینطور یک دختر زیبا و خوش اندام و شیک پوش و و نیز یک آهنگ ساز، نقاش ، ورزشکار موفق و .... جالب تر از همه این که به سمت اجرایی کردن همه اینها هم میروم که بعد از مدتی کمکم پشیمون میشم) و در واقع سریع جو زده میشم.

    2- در بیان توانایی های خودم و نیز محصولات خودم آنها را خیلی جالب و مناسب معرفی نمیکنم و دائم روی ضعف آنها تاکید میکنم. مخصوصا در بیان ویژگیهای خودم

    3- چون زیاد بی توجهی دیدم فکر میکنم که حق هیچ انسانی نیست که بهش بی توجهی بشه و برای همین به تمام افراد دورو برم توجه میکنم و آنها را تا حد امکان ناراحت نمیکنم و اگر ناراحتشان کردم به شدت عداب وجدان میگیرم، و یه جورایی طرز فکر بقیه برام خیلی مهم شده

    4- نظرات و اعتقادات بقیه به شدت روی من تاثیر میداره و سعی میکنم شبیه اونا بشم

    5- بدی افراد و باور نمیکنم و با یک لبخند آنها به آنها اعتماد میکنم (از بس بی توجهی دیدم)

    6- و از همه مهمتر دیگه کمکم زمان فکر کردن به پسرها و رفتن سمتشون ، ایجاد رابطه، صحبت با اونها و نیز شاید دوستی و ازدواج هم که رسیده و توی این مورد هم به مشکل خوردم.
    اگر پسری سمتم بیاد با یک لبخند سریع جذبش میشم و اگه یکم رابطه جو بره وابسته هم میشم(البته گفته باشم اگه خواسته های ابتدایی مورد نظرمو داشته باشه) و وقتی کمکم بعدش بی توجهی میبینم خیلی از لحاظ روحی عداب میکشم.مخصوصا اگه اون پسر رو واقعا دوست داشته باشم
    و در آخر کلا خودم را ضعیف ضعیف ضعیف میبینم و قادر نیستم یک شخصیت با ثبات و محکم و قوی و موفق برای خودم در نظر بگیرم و از همه لحاظ بهش احترام بذارم
    خلاصه به راهنمایی شما دوستان شدیدا نیاز داشتم، چرا که احساس میکنم دارم کوچیک کوچیک کوچیک تر میشم و از این دنیای متنفر میشم.

    پیشاپیش از راهنماییهاتون یه دنیا ممنونم

  2. کاربران زیر از mahkameh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2053
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    0
    تشکر شده 56 بار در 37 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : کمبود شدید اعتماد به نفس

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahkameh نمایش پست ها
    سلام

    دوستان چون متن طولانیه در صورت تمایل فقط قسمت پایین (مشکلاتم را مطالعه نمایید و نظر خودتون رو اعلام فرمایید)

    من دختری 23 ساله هستم در خانواده ای مدهبی با چهار فرزند(یک پسر بزرگتر و سه دختر)،فرزند سوم خانواده هستم.لیسانس آی تی هستم. مشکلی که دارم
    متاسفانه از کودکی مورد بی توجهی اطرافیان مخصوصا دوستان و همکلاسیها بودم و این موضوع را خیلی سریع درک می کردم.
    و همیشه به طرق مختلف و غیر مستقیم و گاها مستقیم آنها من را دختر زشت و سیاه و لاغر مردنی خطاب میکردند. چون من قد تقریبا کوتاهی 155 و وزن 42 در حال حاضر دارم، و پوست صورتم سبزه هست.
    همیشه در مجالس، اردوها، تفریحات دسته جمعی، مهمانی ها و ... اغلب تنها بودم و افراد زیاد با من برخورد نداشتند.
    ولی موضوع دیگری که هست چون من در خانواده ای که از لحاظ مالی در سطح پایینی بودن (پدر معتاد و بی مسئولیت- مادر کارمند اداری) و مخصوصا اوایل تا 15 سالگی شرایط مالی بدی را سپری میکردیم از لحاظ خوراک و پوشاک نیز در سطح خیلی پایینی بودیم و الان تقریبا هستیم. و چه در دوران ابتدایی چه راهنمایی چه دبیرستان و حتی دانشگاه و محل کار مورد بی توجهی افراد بودم که این موضوع را در جمع 3 نفر به بالا کاملا احساس می کردم.
    البته ورود به دانشگاه آزاد در رشته آی تی به کمک مادرم شروع خیلی خوبی بود برای اینکه از لحاظ شخصیتی خودم را ارتقا دهم، شرایط بهتر هم شد، دوستان بیشتر، روابط بیشتر، راهکارهای ایجاد ارتباط بیشتر و .... (و البته وضع خانواده نیز از لحاظ مالی بهتر شده بود) که خیلی خوب بود ولی باز هم نسبت به تمام اطرافیان این کمبود بی توجهی را کاملا احساس میکردم مخصوصا در انواع مراسم. متاسفانه در دانشگاه هم سطح بچه ها از همه لحاظ از من بالاتر بود.
    نظر خودم در این رابطه این است که مقداری برمی گردد به خودم(در دانشگاه به وضع ظاهری خودم نمیرسیدم، آرایش نمیکردم، لباس های مناسب نسبت به بچه ها نمیپوشیدم، و ادا اتفارای دخترونه هم نداشتم ، ناتوانی در رقص و عدم استفاده از زیور آلات و مدهای روز. که قبل از دانشگاه بدتر هم بود(کلا منطقی بودم و نمیتونستم قبول کنم که ظاهر و ظاهر سازی فوق العاده مهمه))

    و نظر خودم در مورد خودم (که البته کمی از نظرات دیگران الهام گرفتم) اینه که الان قد و هیکل مناسب منتها از نو ریزه میزه دارم و خودم خیلی دوست دارم(اگه بتونم کمی به خودم برسم)، شکل و شمایل مناسب و دوست داشتنی و به نطر خیلیا قیافه مظلومانه معصومانه با چشمانی قشنگ دارم- و لباسهای مناسب تر میپوشم و به نظر خودم خیلی مودبانه و متشخص صحبت و رفتار میکنم با توجه به این که خودم کمی درآمد دارم و به زیباییم بیشتر میرسم ولی همچنان از دختران دور و برم که روز به روز از لحاظ تکنیکهای زیبایی پیشرفت میکنند عقب ترم.

    و حالا مشکلی که من دارم کمبود اعتماد به نفس که ظهور اونو در این مسائل کاملا احساس میکنم:

    1-تا هر شرایط عالی را میبینم دوست دارم شدیدا به آن شرایط برسم و خودم را کوچکتر از همه میبینم (مثلا وقتی با فرد پولداری حرف می زنم دوست دارم شدیدا پولدار بشم، تا یک فرد متخصص با مدارک عالی میبینم باز هم میخواهم من هم به این رتبه برسم، و همینطور یک دختر زیبا و خوش اندام و شیک پوش و و نیز یک آهنگ ساز، نقاش ، ورزشکار موفق و .... جالب تر از همه این که به سمت اجرایی کردن همه اینها هم میروم که بعد از مدتی کمکم پشیمون میشم) و در واقع سریع جو زده میشم.

    2- در بیان توانایی های خودم و نیز محصولات خودم آنها را خیلی جالب و مناسب معرفی نمیکنم و دائم روی ضعف آنها تاکید میکنم. مخصوصا در بیان ویژگیهای خودم

    3- چون زیاد بی توجهی دیدم فکر میکنم که حق هیچ انسانی نیست که بهش بی توجهی بشه و برای همین به تمام افراد دورو برم توجه میکنم و آنها را تا حد امکان ناراحت نمیکنم و اگر ناراحتشان کردم به شدت عداب وجدان میگیرم، و یه جورایی طرز فکر بقیه برام خیلی مهم شده

    4- نظرات و اعتقادات بقیه به شدت روی من تاثیر میداره و سعی میکنم شبیه اونا بشم

    5- بدی افراد و باور نمیکنم و با یک لبخند آنها به آنها اعتماد میکنم (از بس بی توجهی دیدم)

    6- و از همه مهمتر دیگه کمکم زمان فکر کردن به پسرها و رفتن سمتشون ، ایجاد رابطه، صحبت با اونها و نیز شاید دوستی و ازدواج هم که رسیده و توی این مورد هم به مشکل خوردم.
    اگر پسری سمتم بیاد با یک لبخند سریع جذبش میشم و اگه یکم رابطه جو بره وابسته هم میشم(البته گفته باشم اگه خواسته های ابتدایی مورد نظرمو داشته باشه) و وقتی کمکم بعدش بی توجهی میبینم خیلی از لحاظ روحی عداب میکشم.مخصوصا اگه اون پسر رو واقعا دوست داشته باشم
    و در آخر کلا خودم را ضعیف ضعیف ضعیف میبینم و قادر نیستم یک شخصیت با ثبات و محکم و قوی و موفق برای خودم در نظر بگیرم و از همه لحاظ بهش احترام بذارم
    خلاصه به راهنمایی شما دوستان شدیدا نیاز داشتم، چرا که احساس میکنم دارم کوچیک کوچیک کوچیک تر میشم و از این دنیای متنفر میشم.

    پیشاپیش از راهنماییهاتون یه دنیا ممنونم

    با سلام
    بندهمشاور نیستم. یکی از کاربرانی هستم که در حد امکان بهتون پیشنهاد میکنم، با یک مشاور خوب صحبت کنبد، کتاب زیاد بخونید و سعی کنید با روابط اجتماعی بالا این مشکل رو رفع کنید. البته متاسفانه مشکل کمبود اعتماد به نفس مشکل خیلی از دخترای امروزی جامعه ماست. کمک خواستید در خدمتم
    شاد باشید

  4. کاربران زیر از roeya بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2053
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    0
    تشکر شده 56 بار در 37 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : کمبود شدید اعتماد به نفس

    با سلام
    بنده مشاور نیستم. یکی از کاربرانی هستم که در حد امکان بهتون پیشنهاد میکنم، با یک
    مشاور
    خوب صحبت کنبد، کتاب زیاد بخونید و سعی کنید با روابط اجتماعی بالا این مشکل رو رفع کنید. البته متاسفانه مشکل کمبود اعتماد به نفس مشکل خیلی از دخترای امروزی جامعه ماست. کمک خواستید در خدمتم
    شاد باشید

  6. کاربران زیر از roeya بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1659
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    3
    تشکر شده 12 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمبود شدید اعتماد به نفس

    سلام
    منم مشاور نيستم.
    با نظر roeya موافقم فقط خواستم اضافه کنم ورزش کنيد چون واقعا روى اعتماد به نفس تاثير داره,
    - استفاده از جملات زيبا در آينه و بعد با خانواده نزديک مثل عزيزم, دوست دارم, من چقد خوشکلم
    - نوشتن جملات زيبا و تکرار اونا تو خونه
    بصورت چارت
    - پايين اوردن سطح توقع از اطرافيان که هر کار انجام شده توسط ديگران فقط لطفشون بوده نه چيز ديگه اى
    - و در اخر همونطور که roeya گفتن مطالعه زياد مثلا يک ساعت قبل از خواب به مدت 2هفته(بعدش تبديل ميشه به عادت).

    اينا فقط نظر شخصى من بود.

    موفق و پيروز باشيد.

  8. کاربران زیر از nofi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2024
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    7
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمبود شدید اعتماد به نفس

    نقل قول نوشته اصلی توسط roeya نمایش پست ها
    با سلام
    بنده مشاور نیستم. یکی از کاربرانی هستم که در حد امکان بهتون پیشنهاد میکنم، با یک
    مشاور
    خوب صحبت کنبد، کتاب زیاد بخونید و سعی کنید با روابط اجتماعی بالا این مشکل رو رفع کنید. البته متاسفانه مشکل کمبود اعتماد به نفس مشکل خیلی از دخترای امروزی جامعه ماست. کمک خواستید در خدمتم
    شاد باشید
    مرسی بابت راهنماییتون ، شما درست می فرمایید باید اطلاعاتم و بالا ببرم فقط بیشترباید چه کتابایی و بخونم؟

  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2024
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    7
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمبود شدید اعتماد به نفس

    نقل قول نوشته اصلی توسط nofi نمایش پست ها
    سلام
    منم مشاور نيستم.
    با نظر roeya موافقم فقط خواستم اضافه کنم ورزش کنيد چون واقعا روى اعتماد به نفس تاثير داره,
    - استفاده از جملات زيبا در آينه و بعد با خانواده نزديک مثل عزيزم, دوست دارم, من چقد خوشکلم
    - نوشتن جملات زيبا و تکرار اونا تو خونه
    بصورت چارت
    - پايين اوردن سطح توقع از اطرافيان که هر کار انجام شده توسط ديگران فقط لطفشون بوده نه چيز ديگه اى
    - و در اخر همونطور که roeya گفتن مطالعه زياد مثلا يک ساعت قبل از خواب به مدت 2هفته(بعدش تبديل ميشه به عادت).

    اينا فقط نظر شخصى من بود.

    موفق و پيروز باشيد.
    مرسی از راهنماییتون حتما این موارد و رعایت میکنم. همینطور قصد دارم کلاس ایروبیک برم.

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2053
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    0
    تشکر شده 56 بار در 37 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : کمبود شدید اعتماد به نفس

    خواهش میکنم. من در حد تجربیات و اطلاعاتی که دارم کتابهای روانشناسی رو توصیه میکنم. البته نه کتابهایی که به عنوان واحدهای درسی تدریس میشن و صرفا جنبه بالینی دارند. بیشتر کتابهای عمومی که رو جنبه های مختلف روحیات انسان کار کردن و اثرگذار هستند و به عنوان راهنمایی برای همه ادمها در نظر گرفته مشین. کتابهایی مثل مثبت اندیشی، قدرت درون و ... ، از نویسنده های معروفی مثل باربارا دی آنجلس ، اسکاول شین و بخصوص خانم لوییس هی که بنده به ایشون بسیار معتقدم. در مورد این کتابها و نویسنده ها بگم که زندگی هر انسانی رو می تونن به معنای واقعی تغییر بدن. بخونید خودتون متوجه تغییرات میشد.من بر اساس شنیده ها و تجربیاتم کتابهای زیر رو که در سراسر جهان با استقبال فراوان روبرو شدن بهتون توصیه میکنم. حتی اگر در زندگی مشکلی هم نداشتید باز مطالعه کنید.
    4 اثر از فلورانس اسکاول شین
    شفای تن از لوییس هی

  12. کاربران زیر از roeya بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2024
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    7
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمبود شدید اعتماد به نفس

    نقل قول نوشته اصلی توسط roeya نمایش پست ها
    خواهش میکنم. من در حد تجربیات و اطلاعاتی که دارم کتابهای روانشناسی رو توصیه میکنم. البته نه کتابهایی که به عنوان واحدهای درسی تدریس میشن و صرفا جنبه بالینی دارند. بیشتر کتابهای عمومی که رو جنبه های مختلف روحیات انسان کار کردن و اثرگذار هستند و به عنوان راهنمایی برای همه ادمها در نظر گرفته مشین. کتابهایی مثل مثبت اندیشی، قدرت درون و ... ، از نویسنده های معروفی مثل باربارا دی آنجلس ، اسکاول شین و بخصوص خانم لوییس هی که بنده به ایشون بسیار معتقدم. در مورد این کتابها و نویسنده ها بگم که زندگی هر انسانی رو می تونن به معنای واقعی تغییر بدن. بخونید خودتون متوجه تغییرات میشد.من بر اساس شنیده ها و تجربیاتم کتابهای زیر رو که در سراسر جهان با استقبال فراوان روبرو شدن بهتون توصیه میکنم. حتی اگر در زندگی مشکلی هم نداشتید باز مطالعه کنید.
    4 اثر از فلورانس اسکاول شین
    شفای تن از لوییس هی
    خیلی خیلی ممنون از راهنماییتون، البته من کتاب آنتونی رابینز و خوندم خوب بود ولی زیاد اطلاعاتی درباره کتابای روانشناسی نداشتم، ممنون کی که معرفی کردین.

  14. کاربران زیر از mahkameh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2079
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    7
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمبود شدید اعتماد به نفس

    سلام دوسته خوبم
    من وقتی این متنو خوندم یاد خودم افتادم ...چون مشکلاتی ک گفتی رو من کاملا همه اینا رو داشتم... کتابای روانشناسی زیادی خوندم فایده نداشت........من میترسیدم..از طرد شدن از ضایع شدن.... خودت باش از خودت نترس..از اینکه کسی نگات نکنه نگران نباش چون ارزش تورو نمی دونن..هر وقت خودت فهمیدی ک ظاهر آدم و پول شخصیتتو شکل نمیده می تونی اعتماد ب نفس پیدا کنی....
    فکر کن ...ب همه چی.... شکر کن حتی تو بدترین موقعیت چون اینو مطمئن باش مطمئن ک آدمایی هستن وضعیتشون بدتر از تواه... تو سلامتی داری ... خیلیا هستن ک همه چی دارن این ی مورد رو ندارن...
    رو خودت کار کن و قدرت درکتو ببر بالا..هر وقت از کسی بی توجه ای دیدی خودتو جاش بزار فقط چند دقیقه....
    هر وقت می خوای صحبت کنی تو چشمای ظرفت زل بزن... تا اونجایی م می تونی خود دار باش... یادت باشه چ دختر چ پسر وقتی بهشون محبت زیاد میشه دلزده میشن ... پس همیشه ی فاصله کوچیک بزار
    لازم نیست خودتو اذیت کنی همین چیزای کوچیک کوچیک حالتو بهتر میکنن و باعث شادابیت میشن ک نتیجه ش اعتماد ب نفسه....

  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2024
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    7
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمبود شدید اعتماد به نفس

    نقل قول نوشته اصلی توسط anna320 نمایش پست ها
    سلام دوسته خوبم
    من وقتی این متنو خوندم یاد خودم افتادم ...چون مشکلاتی ک گفتی رو من کاملا همه اینا رو داشتم... کتابای روانشناسی زیادی خوندم فایده نداشت........من میترسیدم..از طرد شدن از ضایع شدن.... خودت باش از خودت نترس..از اینکه کسی نگات نکنه نگران نباش چون ارزش تورو نمی دونن..هر وقت خودت فهمیدی ک ظاهر آدم و پول شخصیتتو شکل نمیده می تونی اعتماد ب نفس پیدا کنی....
    فکر کن ...ب همه چی.... شکر کن حتی تو بدترین موقعیت چون اینو مطمئن باش مطمئن ک آدمایی هستن وضعیتشون بدتر از تواه... تو سلامتی داری ... خیلیا هستن ک همه چی دارن این ی مورد رو ندارن...
    رو خودت کار کن و قدرت درکتو ببر بالا..هر وقت از کسی بی توجه ای دیدی خودتو جاش بزار فقط چند دقیقه....
    هر وقت می خوای صحبت کنی تو چشمای ظرفت زل بزن... تا اونجایی م می تونی خود دار باش... یادت باشه چ دختر چ پسر وقتی بهشون محبت زیاد میشه دلزده میشن ... پس همیشه ی فاصله کوچیک بزار
    لازم نیست خودتو اذیت کنی همین چیزای کوچیک کوچیک حالتو بهتر میکنن و باعث شادابیت میشن ک نتیجه ش اعتماد ب نفسه....
    مرسی بابت راهنماییت، این که میگی خودمو جای طرفم بذارم منظورت چیه؟ چه طرز فکری باید داشته باشم؟

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بي اعتماد شده ام
    توسط يكتا در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 03-02-2015, 10:35 AM
  2. اعتماد به نفس
    توسط girlonly در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 04-09-2014, 08:20 AM
  3. در جمع نمی توانم قوی ظاهر شوم
    توسط امیر1 در انجمن اضطراب
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-02-2013, 06:28 PM
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-28-2013, 12:11 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد