با سلام دانشجویی هستم 22-23 ساله پسر. درحال اتمام کارشناسیم هستم و فکر رفتن به کارشناسی ارشد را هم ندارم . چون خسته شدم ، مشکلاتی مثل بی پولی ، بی کاری ، و از همه مهمتر 2 سال خدمت سرباز داره دیونم میکنه. در خودم شدیدا نیاز به ازدواج میبینم و هر لحظه احساس افتادن به گناه می کنم و از طرفی عقایدم این اجازه را بم نمیده . روم نمیشه به خانوادهم این موضوع را بگم .نمی دونم چی کار کنم دارم دیونه میشم خاهش میکنم منا درک کنید و از گفتن جملاتی مانند صبر کن و ... خودداری کنید چون اصلا تحمل ندارم. تمام فکر و دکرم این روطها همینه که بعد از اتمام درسم چی کار کنم.