نمایش نتایج: از 1 به 23 از 23

موضوع: یه خاطره بد.....

1403
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    یه خاطره بد.....

    سلام دوستان عزیزم
    من خاطره بدی که در گذشته برام اتفاق افتاده زندگیمو مختل کرده نمیدونم چکار کنم وچون بیشر ساعات روز تنها هستم بیشتر میترسم وترس ازاین که دارم کم کم روانی میشم منو آزار میده نمیدونم چکارکنم
    راستش خاطره بدم اینه که شهریورماه سال 92 داشتیم به قم میرفتیم که همهتونم اون خبر ناگوارو حتما شندین تصادف اتوبان تهران قم که متاسفانه کل سرنشینای اتوبوس سوختن ومن اونجا بودم ودیدم که آدما دارن چطوری جزغاله میشن ومن اون شب متاسفانه اونجا بودم وتا 4 5کیلومتر اونورتر هم بوی آدم میومد من بدجور شوکه شده بودم وتا چند روز نمیتونستم یک کلمه هم حرف بزنم وقتی که آدمارو میزاشتن پایین ویه پارچه سفید روش مینداختن وقتی دیگه چند کیلومترازاونجا دورشدیم بازم اون بورواحساس میکردم ووقی بشتو نگاه میکردم میدیدم که آمبولانس داره ازکنارمون رد میشه دارم دیوونه میشم هنوزم اون بویادم نرفته
    توروخدا کمکم کنید چیکار کنم چند وقته مشکلاتم زیاد شده همهشونو شکست میدم اما این یکی داره منو افسرده میکنه

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2482
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    19
    تشکر شده 51 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    سلام
    متاسفانه صحنه های مربوط به دیدن مرگ انسانها صحنه های خوشایندی نیست و اغلب تاثیرات منفی در ادم ایجاد میکنه
    حالا زمانی که اتفاقی باعث مرگ چندین نفر بشه ... و حادثه هم ناگهانی و شوک اور باشه داستان بد تر میشه
    از اینکه شاهد چنین صحنه دردناکی بودید متاثر شدم
    از علائمی که میگم کدوم موارد رو دارید؟
    آیا اون اتفاق و یا صحنه هایی از اون مدام براتون تکرار میشن به طوری که براتون ناراحتی زیادی رو ایجاد کنن؟
    آیا سعی میکنید به صورتی از تکرار این خاطرات اجتناب کنید؟ چه رفتارهایی برای اجتناب و دور شدن از خاطراتش انجام می دهید؟
    آیا تمام اون اتفاق رو به یاد دارید و یا قسمت مهمی از اون رو از یاد بردید؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط yahoo نمایش پست ها
    سلام
    متاسفانه صحنه های مربوط به دیدن مرگ انسانها صحنه های خوشایندی نیست و اغلب تاثیرات منفی در ادم ایجاد میکنه
    حالا زمانی که اتفاقی باعث مرگ چندین نفر بشه ... و حادثه هم ناگهانی و شوک اور باشه داستان بد تر میشه
    از اینکه شاهد چنین صحنه دردناکی بودید متاثر شدم
    از علائمی که میگم کدوم موارد رو دارید؟
    آیا اون اتفاق و یا صحنه هایی از اون مدام براتون تکرار میشن به طوری که براتون ناراحتی زیادی رو ایجاد کنن؟
    آیا سعی میکنید به صورتی از تکرار این خاطرات اجتناب کنید؟ چه رفتارهایی برای اجتناب و دور شدن از خاطراتش انجام می دهید؟
    آیا تمام اون اتفاق رو به یاد دارید و یا قسمت مهمی از اون رو از یاد بردید؟
    بله واقعا برام خیلی سخت بود بله من اصلا دوست ندارم که به یاد بیارم اما مثلا به بوی سوختگی خیلی حساس شدم وفورا اعصابم به هم میریزه وهمه اون اتفاقات یادم میفته من اون موقع خیلی حالم بد بود همسرم رفته بود تا از نزدیک ببینه ومنو تنها گذاشته بود اون موقع یکی از سربازای اونجا وقتی دید من خیلی ترسیدم به من گفت که ابن بوی آدمه صدای اون هنوزم تو گوشمه خیلی میترسم چیکار کنم

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2535
    نوشته ها
    278
    تشکـر
    204
    تشکر شده 530 بار در 171 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    ادیت شد
    ویرایش توسط _Amir_ : 01-19-2015 در ساعت 10:19 PM
    امضای ایشان
    کسی حالمو نپرسه...
    دیگه حالی ندارم...
    فقط نفس میکشم...

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط _Amir_ نمایش پست ها
    درود.
    دوست عزیز این مطلبی که میخوام بگم شاید کمی عجیب باشه براتون.
    بعضی خاطرات هستن که زندگی ادمو با چالش میکشه و مختل میکنه.
    من خودم برای مقابله با این خاطرات بد باهاشون میجنگم.
    به نظر من ادم از هر چیزی که میترسه و حالش رو خراب میکنه باید بره طرفش.
    حالا من پیشنهادی غیر منطقی از دید همه میدم بهتون و عمل کردن بهش دست خودتونه.
    تا میتونید تو اینترنت بگردید و فیلم هایی از سوختن ادما و صحنه های خشن ببینید تا واستون عادی بشه.
    خیلی ها میگن این کار باعث دیوونه شدن ادمه.
    اما به نظر من بر عکسه...
    ادم باید همیشه واسه اتفاقات ناگوار خودش رو اماده کنه.
    چون همه میدونید که ممکنه هر لحظه اتفاقی بی افته!
    بنده خودم اگر کسی جلوم اتیش بگیره بدون اینکه هول بشم میتونم کمکش کنم.
    یا اگر کسی تصادف کنه و ... اتفاقات دیگه.
    سخته ولی میشه.
    نه اقا امیر این حرفو نزنین ازدیشب افتادم کنج خونه چند روزه ازفکرم نمیره بیرون اون وقت میگی برو بازم نگاه کن
    همین طوری شم دارم دیوونه میشم با این حرفاتون منو بیشتر بیقرار میکنین

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2535
    نوشته ها
    278
    تشکـر
    204
    تشکر شده 530 بار در 171 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    ادیت شد
    ویرایش توسط _Amir_ : 01-19-2015 در ساعت 10:19 PM
    امضای ایشان
    کسی حالمو نپرسه...
    دیگه حالی ندارم...
    فقط نفس میکشم...

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط _Amir_ نمایش پست ها
    اگر اشتباه نکنم باید خانم باشید.
    البته خوب پیشنهاد منم گفتم غیر منطقی هستش مخصوصا برای شما.
    با عرض پوزش.
    خواهش میکنم اگه راه های منطقی تری دارید از شما ودوستان خواهش میکنم بگید ممنون

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3638
    نوشته ها
    422
    تشکـر
    207
    تشکر شده 216 بار در 138 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    واقعا نمیدونم چی بگم؟ همسرت چی میگه؟ چون آدم با کسی که دوسش داره راحت تر آروم میشه. میشه بگی عکس العمل همسرت چیه؟ باهاش در میون گذاشتی؟

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط M@hta نمایش پست ها
    واقعا نمیدونم چی بگم؟ همسرت چی میگه؟ چون آدم با کسی که دوسش داره راحت تر آرون میشه. میشه بگی عکس العمل همسرت چیه؟ باهاش در میون گذاشتی؟
    بله بهش گفتم اونم مثل من خیلی ناراحت میشه چندروزه حالم خیلی بد بود امروزکارم کشید به بیمارستان دکترگفت دارم بدجور افسرده میشم شدیدا حساس شدم شبا کابوسشو میبینم تا چند وقت پیش اینطوری نبودم اما تازگیا به خاطریه اتفاقی که برام افتاد اینطوری شدم

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3638
    نوشته ها
    422
    تشکـر
    207
    تشکر شده 216 بار در 138 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    چه اتفاقی عزیزم؟

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    بوی سوختگیه شدید که شدیدا منو یا اون لحظه ها انداخت خیلی احساس بدی دارم وقتی یادشون میفتم دیوونه میشم جلو چشمام داشتن میسوختن جون میدادن 47 تا آدم تو اون اتوبوس لعنتی واقعا چرا اصلا فکرشم نمیکردم داشتم میرفتم واسه زیارت اما نمیدونم چی شد چطوری گذشت

  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3638
    نوشته ها
    422
    تشکـر
    207
    تشکر شده 216 بار در 138 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    کار میکنی بیرون؟

  13. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط M@hta نمایش پست ها
    کار میکنی بیرون؟
    نه عزیزم ازتنهایی هستش که این بلااومده سرم

  14. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3638
    نوشته ها
    422
    تشکـر
    207
    تشکر شده 216 بار در 138 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    چرا از همسرت نمیخوای نورو به مسافرت ببره و یه مدت رو فقط صرف تو کنه البته نه اینکه بهش فشار بیاریا

  15. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    نه عزیزم من از سفر متنفر شدم به من خوشی نیومده بخدا هر وقت اومدم خوش باشم از لحاظ روحی داغون شدم

  16. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2482
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    19
    تشکر شده 51 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط farimah نمایش پست ها
    بله واقعا برام خیلی سخت بود بله من اصلا دوست ندارم که به یاد بیارم اما مثلا به بوی سوختگی خیلی حساس شدم وفورا اعصابم به هم میریزه وهمه اون اتفاقات یادم میفته من اون موقع خیلی حالم بد بود همسرم رفته بود تا از نزدیک ببینه ومنو تنها گذاشته بود اون موقع یکی از سربازای اونجا وقتی دید من خیلی ترسیدم به من گفت که ابن بوی آدمه صدای اون هنوزم تو گوشمه خیلی میترسم چیکار کنم
    دقیقا چه مدته این مشکلات رو دارید
    آیا علائم دقیقا بعد از حادثه به وحود اومدن یا با تاخیر ظاهر شدن
    آیا در به خواب رفتن یا تداوم خواب مشکل دارید؟
    در تمرکز تون مشکلی نداشتید؟
    آیا شده گوش به زنگی شدید داشته باشید و یا واکنش از جا پریدن

  17. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2762
    نوشته ها
    532
    تشکـر
    119
    تشکر شده 641 بار در 289 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    پیشنهادی که بهتون میکنم رو حتما انجام بدید

    1-از امامان داستان زندگی مظلومانه و مرگ مظلومانه ترشون رو حتما مطالعه کنید

    2- کتابهایی در مورد فلسفه ی مرگ مطالعه کنید سعی کنید کتابی که در این موضوع انتخاب می کنید دارای زبان نوشتاری عام و ساده باشه

    3-برای فاتحه خوانی بیشتر به قبرستانها برید و این که سر خاک اون شخص حتما قران تلاوت کنید


    در ضمن سعی کنید کتاب های مذکور را در تنهایی مطالعه نکنید شاید باعث اضطراب و تشویش بشه مطالعه در مورد مرگ

    و مورد اخر اگر مقدوره خودتون رو به کار بیرون از خونه مشغول کنید ای مورد خیلی موثره اکثر این مشکلات برای زمانهای تنهایی در خونس

  18. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط yahoo نمایش پست ها
    دقیقا چه مدته این مشکلات رو دارید
    آیا علائم دقیقا بعد از حادثه به وحود اومدن یا با تاخیر ظاهر شدن
    آیا در به خواب رفتن یا تداوم خواب مشکل دارید؟
    در تمرکز تون مشکلی نداشتید؟
    آیا شده گوش به زنگی شدید داشته باشید و یا واکنش از جا پریدن
    تقریبا یه هفته ای میشه قبلانا هم اینطوریشده بودم علائم که بعداز اون حادثه من شوکه شده بودم ونمیتونستم صحبت کنم تا چند روزوخوشبختانه درتمرکزم مشکلی ندارم بله خیلی شده شباهمش تو خواب میپرم وشدیدا میترسم
    ویرایش توسط farimah : 05-18-2014 در ساعت 11:33 AM

  19. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط mronaldo نمایش پست ها
    پیشنهادی که بهتون میکنم رو حتما انجام بدید

    1-از امامان داستان زندگی مظلومانه و مرگ مظلومانه ترشون رو حتما مطالعه کنید

    2- کتابهایی در مورد فلسفه ی مرگ مطالعه کنید سعی کنید کتابی که در این موضوع انتخاب می کنید دارای زبان نوشتاری عام و ساده باشه

    3-برای فاتحه خوانی بیشتر به قبرستانها برید و این که سر خاک اون شخص حتما قران تلاوت کنید


    در ضمن سعی کنید کتاب های مذکور را در تنهایی مطالعه نکنید شاید باعث اضطراب و تشویش بشه مطالعه در مورد مرگ

    و مورد اخر اگر مقدوره خودتون رو به کار بیرون از خونه مشغول کنید ای مورد خیلی موثره اکثر این مشکلات برای زمانهای تنهایی در خونس
    خیلی ممنون از شما دوست عزیزکه برام وقت گذاشتی حتما این کارو انجام میدم

  20. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    سلام عزیزم
    منم حدود 7 سال پیش یه حادثه غم انگیزو دیدم . اوایل خیلی برام بغرنج بود. میدونی یه جوری بودم که یوقت میدیدی توی جمع نشسته بودم اشکام از گوشه چشمم میومد.
    خوب من سر کار میرفتم و ذهنم اکثر مواقع پر بود . ولی شبا تا چشمامو میبستم بازم میومد سراغم. من تا میتونستم حواسمو پرت میکردم. ولی باعث فراموشیم نشد.
    شما باید یه مدت از خونه بیای بیرون . با رفتن به بوستان . کلاس ورزش و ..... باید وقتتو پر کنی تا کمتر بهش فکر کنی و هر وقت فکرت به سمتش رفت یه جوری جو واسه خودت عوض کنی .
    باورت میشه الان که دارم برات تایپ میکنم چند بار اون صحنه های غم انگیز گذشته ای که دیدم و دردی که اون دختر بیچاره تحمل کرد از جلو چشممام میگذره ولی سعی میکنم در حد ثانیه نگهش دارم
    شما هم همینکارو بکن و سعی کن هر روز چند دقیقه و چند ثانیه کمتر بهش فکر کنی و تلاش کن واسه کمرنگ کردنش توی ذهنت.
    موفق باشی

  21. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط shirin1364 نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    منم حدود 7 سال پیش یه حادثه غم انگیزو دیدم . اوایل خیلی برام بغرنج بود. میدونی یه جوری بودم که یوقت میدیدی توی جمع نشسته بودم اشکام از گوشه چشمم میومد.
    خوب من سر کار میرفتم و ذهنم اکثر مواقع پر بود . ولی شبا تا چشمامو میبستم بازم میومد سراغم. من تا میتونستم حواسمو پرت میکردم. ولی باعث فراموشیم نشد.
    شما باید یه مدت از خونه بیای بیرون . با رفتن به بوستان . کلاس ورزش و ..... باید وقتتو پر کنی تا کمتر بهش فکر کنی و هر وقت فکرت به سمتش رفت یه جوری جو واسه خودت عوض کنی .
    باورت میشه الان که دارم برات تایپ میکنم چند بار اون صحنه های غم انگیز گذشته ای که دیدم و دردی که اون دختر بیچاره تحمل کرد از جلو چشممام میگذره ولی سعی میکنم در حد ثانیه نگهش دارم
    شما هم همینکارو بکن و سعی کن هر روز چند دقیقه و چند ثانیه کمتر بهش فکر کنی و تلاش کن واسه کمرنگ کردنش توی ذهنت.
    موفق باشی
    اره عزیزم واقعا درکت میکنم چی میگی من هیچ وقت ازاین صحنه ها ندیده بودم همسرمم پیش من بود اینقدر که روی من تاثیر گذاشته بود روی اون هیچ تاثیری نداشت باور میکنی شبا تو خواب همش گریه میکنم اما نمیزارم بهم غلبه کنه این فکرارو باید از خودم دور کنم باید من میتونم نباید این اتفاق باعث بشه ازکارو زندگی بیفتم هرچند سخته

  22. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    ادم هر چی بخواد همون میشه . شما هم باید سعی کنی و کمرنگش کنی . شاید محو نشه و یه جاهایی به یادت بیاد ولی تاثیرش روت کمتر میشه و بهم نمی ریزدت.
    خوب ما خانم ها خیلی حساس هستیم .
    من خودم قبل تر فیلم ترسناک زیاد میدیدم . ولی الان دیگه یه صحنه ترسناک هم نمیبینم یعنی نمیتونم ببینم.
    یکی از دوستان توصیه کرد صحنه های خشن از اینترنت ببینی . این کار رو نکن. چون در دراز مدت تاثیرات منفیشو به جا میذاره .
    در کل اگر چنین مسئله ای هم نداشتی به نظرم خونه موندن افسردت میکنه.
    ادم وقتی هر روزش تکراری شد و هر روز مدت زیادی تنها موند افسرده میشه و ذهن انسان ناچارا دنبال منفی ها میره.
    از همین امروز شروع کن . کلاس ورزش خیلی خوبه . محیط شادی داره و روحیه ادم رو عوض میکنه . الانم که روزها بلند شده میتونی راحت بری .

  23. 2 کاربران زیر از shirin1364 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : یه خاطره بد.....

    خیلی ممنون دوست خوبم حتما این کارارو میکنم

  25. 2 کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد