صفحه 1 از 3 123
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 108

موضوع: رازهای ازدواج موفق

8261
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    رازهای ازدواج موفق

    بسم الله الرحمن الرحیم






    جوان امروزی اهل انديشیدنه!
    ازخودش مي پرسه، من در اين جهان چه جايگاهي دارم؟
    چه استعدادهایی دارم؟حد توانايي هام چقدره؟ چه اهدافي دارم؟
    به احتياجات و وظائفش مي انديشه، الويت بندي وزمان برآورده شدنشان!
    ويكي ازنيازهاش، ازدواج!
    از خودش می پرسه، ازدواج در مسير تكامل من چه جايگاهي داره؟چه تأثيري روی زندگي وآينده ام می گذاره؟ برای کسی با شرایط من، کی انجام بشه بهتره؟ و...
    من در رشد و تكامل همسرم چه نقشي می تونم داشته باشم؟
    براي فرزندانم چه کارهایی باید بکنم؟
    آخه ازدواج يك شراكت تمام عياره!
    اينجاست كه مي هراسه! شراكت؟! شريك؟!! اگر بد دراومد چی؟!!!
    با خودش فکر می کنه مگه نه اينكه هميشه 1+1 مي شه 2 و1=1- 2 ؟!
    اما سرگذشت کسایی که قبلاً ازدواج کردن، بهش مي گيه كه همسر :

    اگردرست انتخاب بشه:شادکامی، شکوفایی، تکامل،آرامش،...
    اگر بد انتخاب بشه:تلخکامی، اختلافات، هدر رفتن زندگی،...

    اونوقته که از خودش می پرسه، برای اینکه انتخاب درستی داشته باشم، چه چیزای باید بدونم ؟؟ !

    در این تاپیک با بهره گیری ازسخنان دکتر فرهنگ و
    با ارائه راهکارهای بسیار مفید را خدمت دوستان ارائه میدهیم :



  2. 9 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )


    چرا باید ازدواج کنیم؟

    دکتر شاهین فرهنگ:
    رسول اکرم (ص): بیشترین اهل جهنم انسانهای بی همسر هستند.حضرت علی (ع): ای کمیل هیچ حرکتی نیست که برای انجام آن نیازمند به شناخت نباشی.سورة اسراء آیة 36 : « از آنچه بدان علم و آگاهی ندارید پیروی نکنید»

    دوست من هر کاری خواستی بکنی باید آن را بشناسی، باید علم و آگاهی از آن داشته باشی و برای این شناخت باید به دو تا سوال پاسخ بدهیم. الف) چرا؟ ب) چگونه؟چرا می خواهید ازدواج کنید؟من از جوانهای زیادی سوال کردم که چرا می خواهید ازدواج کنید؟ شنیدن جواب آنها شنیدنی است:دلایل بسیاری از جوانها برای ازدواج:
    الف) ازدواج برای خوش تیپ و خوشکل و خوش اندام بودن طرف مقابل .
    (خوب برو با مانکن ازدواج کن اگر تیپ و خوشکلی و خوش اندامی برایت مهم است)
    ب) ازدواج به خاطر هیکل ورزشی .
    پ) ازدواج به خاطر موی بلند و دماغ سربالا .ت) ازدواج برای مدارک و عنوانها و پز دادن . (دکتر و مهندس، عضو هیئت علمی، مدیرعامل شرکت) تو داری با دک و پز آن آدم ازدواج می کنی نه با خود او.)
    ث) ازدواج برای سرشناس بودن خانواده .
    (چون همه خانوادة آنها را می شناسند)

    ج) ازدواج برای جلب توجه طرف مقابل .

    (به خاطر اینکه او در کانون توجه افراد دیگر است)
    چ) ازدواج از روی عاشق شدن .
    (با اینکه می داند طرف مقابل چندین دوست دختر یا پسر دارد و هزار کار غلط تا حالا انجام داده است)
    ح) ازدواج برای اینکه عاشقِ عاشق شدن است .
    خ) ازدواج برای چشم و هم چشمی .(دختر خالم با پسر عموش ازدواج کرده که مهندس است من می خواهم با یکی ازدواج کنم که دکتر باشد تا حالش را بگیرم)
    د) ازدواج برای فرار از شرایط خانواده .

    (ازدواج برای فرار از یک محیط زجر آور و کسالت آور، یک محیط بسته و محدود کننده. دختر هر جایی که می خواهد برود اجازه نمی دهند و می گویند خانة شوهر که رفتی هر جا که خواستی برو)
    ذ) ازدواج برای فرار از تنهایی .

    (ازدواج برای اینکه یک نفر او را بفهمد و همصحبت پیدا کند)
    ر) ازدواج برای رفع یک نقطه ضعفی که در طرف مقابل نقطة قوت آن وجود دارد .

    (مثلا من یک آدم گوشه گیرام و اعتماد به نفس ندارم می خواهم با یکی ازدواج کنم که خیلی اجتماعی است و مردم به او توجه می کنند، من می خواهم با او ازدواج کنم که پشت سر او پنهان بشوم)
    ز) ازدواج برای اینکه طرف مقابل در کاری که مورد علاقة اوست مهارت دارد .
    (مثلا دختر عاشق موسیقی است و می بیند آن پسر قشنگ گیتار می زند و آن به خاطر همین با او ازدواج می کند، خُب برو با گیتارش ازدواج بکن!!)



    س) ازدواج به خاطر اینکه طرف مقابل را گمشده رویاهایش می داند .
    توجه آقایان بصری است بنابراین برای اینکه حرف طرف مقابل را درک بکنند باید حتما به او نگاه کنند آقایان چون توجه شان بصری است با چشمهایشان عاشق می شوند، عاشق مو، رنگ چشم، حالت صورت و ...)
    ش) ازدواج برای اینکه طرف حرفهای خوشکل می زند .

    توجه خانمها سمعی است، خانمها اگر به طرف مقابلشان هم نگاه نکنند متوجه حرف زدن او می شوند. و چون توجه خانمها سمعی است پس با گوشهایشان هم عاشق می شوند. (چهارتا حرف خوشکل که بشنوند عاشق می شوند)
    ص) ازدواج به خاطر دلسوزی و ترحم .

    همة پسرهایی که به دختری می گویند اگر با من ازدواج نکنی خودم را می کشم حتی یک نفر از آنها هم خودش را نکشته! مثلا پسرِ می گوید من سرطان دارم و شش ماه دیگه می میرم و دوست دارم این چند ماه زندگی ام را تو در کنارم باشی!
    ض) ازدواج به خاطر کار .

    راننده تاکسی است چون به مجرد کار نمی دهند می رود ازدواج می کند.
    ط) ازدواج به خاطر جابجایی و مهاجرت .
    پسرِ تو یک شهر بزرگ مثلا اصفهان زندگی می کند و به دخترِ که مثلا تو یک شهر کوچک زندگی می کند می گوید اگر با من ازدواج کنی می برمت اصفهان و آن هم چون آرزو دارد برود اصفهان (تو یک شهر بزرگ) با آن پسر ازدواج می کند. تقریبا صد در صد ازدواجهایی که یک دختر با یک پسر در خارج از کشور ازدواج می کند به طلاق می انجامد.
    ظ) ازدواج به خاطر اصرار پدر و مادر .
    این کار هم از نظر دینی و هم علمی غلط است.
    ع) ازدواج بخاطر ترس از تنهایی .

    مثلا خواهر و برادرهایش ازدواج کرده اند، سن خودش هم بالا رفته و پدر و مادر پیری هم دارد برای اینکه مبادا تنها بماند ازدواج می کند.
    غ) ازدواج برای خواهر و برادرهای کوچکتر .
    چون خواهر یا برادر بزگتر است و تا او ازدواج نکند بقیة نمی توانند ازدواج کنند (زشت است) او هم ازدواج می کند. تا مانع از سر راه ازدواج بقیه برداشته بشود.
    ک) ازدواج برای گناه داشتن خواستگار .

    دختر خانم یک خواستگار برایش می آید می گوید اگر جواب رد بهش بدهم گناه دارد.
    گ) ازدواج به خاطر لجبازی با اطرافیان .
    برای اینکه حال خانودة خودش را بگیرد از روی لجبازی با یک نفر که می داند به دردش نمی خورد ازدواج می کند.
    ف) ازدواج با شغل .

    مثلا دخترِ با پسرِ ازدواج می کند چون بازیگر، گوینده، سخنران، استاد، مجری تلوزیون، است. چون فکر می کند شخصیت واقعی او همانی است که در ظاهر می بیند. این مثل این است که شما کتابی را بخرید بخاطر عکس روی جلد آن.



    ق) ازدواج می کند چون طرف مقابل آدم خوبی است .
    کی گفته دو نفر که آدمهای خوبی هستند الزاما شریک خوبی هم برای زندگی هستند؟
    ه) ازدواج برای رو کم کنی .
    پسرِ آمده خواستگاری یک دختر و او را نپسندیده و رفته با دختر دیگری ازدواج کرده، آن دختر هم سریع با آمدن اولین خواستگار ازدواج می کند تا روی آن پسر را کم کند. بعد هم می گوید می خواهم فکر نکند که من خواستگار ندارم.
    ی) ازدواج برای اینکه فرزند بیمار و بد، خوب و یا سر به راه بشود .
    هیچ فرد بیماری با ازدواج خوب نمی شود، هیچ پسر الافی با ازدواج درست و سر به راه نمی شود.ل) ازدواج برای بقای نسل .
    ن) ازدواج برای ترس از آبرو
    دختری به دور از چشم خانواده با پسری دوست شده و با او روابط جنسی برقرار می کند و برای اینکه آبرویشان نرود با هم ازدواج می کنند و بعد از چند ماه هم از هم جدا می شوند که آبرویشان نرود که چرا دخترِ دیگر دختر نیست.
    م) ازدواج برای تامین نیاز جنسی
    درست است که ما در ازدواج مسائل جنسی هم داریم ولی نباید برای آن ازدواج کرد چون ازدواج یک چیز بالاتر و بزرگتری است که مسائل جنسی هم در آن هست.

  4. 8 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )



    ازدواج، کوهنوردی دو نفره!


    (ازدواج موفق )


    دکتر شاهین فرهنگ




    سوال: اگر کسی خواست به کوهنوردی برود بهتر است تنهایی برود یا دو نفری؟

    جواب: دو نفری. و اما دلیل:

    اول:در طول مسیر می توانیم با هم صحبت کنیم و گپ بزنیم و بگوییم و بخندیم. و متوجه چگونگی طی شدن مسیر نمی شویم. و خستگی کمتر روی ما اثر می گذارد.


    دوم:
    گاهی وقتها از صعود پشیمان می شویم و این نفر دوم است که به ما روحیه می دهد و ما را به ادامة مسیر ترغیب می کند.

    سوم:
    وسایل مورد نیاز برای کوهنوردی را می توانیم بین خود تقسیم کنیم. وقتی که بار تقسیم می شود فشاری که بر روی هر کدام از ما می آید کمتر خواهد شد.


    چهارم:گاهی وقتها که صعود مشکل و سخت می شود به گونه ای که یک نفره نمی شود صعود کرد و ما می توانیم به هم کمک کنیم.


    پنجم:اگر دو نفر باشیم، دو نگاه، دو زاویة دید، دو تحلیل داریم بنابر این اشتباهات ما در صعود کم می شود.


    ششم:در مواقع خطر به هم کمک می کنیم. وقتی دو نفر باشیم خطرات راه کمتر می شود.


    ازدواج یک قله است، که می خواهیم آن را فتح کنیم، قلة زندگی، که وقتی آن را بخواهیم دو نفری فتح کنیم، خیلی می توانیم به هم کمک کنیم، خیلی می توانیم به درد دل هم برسیم، خیلی به داد هم می رسیم. بعضی ها می گویند ما آدمهای زیادی را می شناسیم که ازدواج کرده اند و بدبخت شده اند، درست است، چون اینها معیارهای ازدواج را نمی شناسند. اگر شریکی که برای زندگی انتخاب می کنیم درست باشد قله های زندگی را خیلی سریع و به آسانی عبور می کنیم و زندگی شیرین تر می شود. ولی اگر انتخاب ما نادرست باشد فقط داریم تلخ کامیهایمان را زیاد می کنیم. فقط داریم حوادث ناگوار بیشتری را در زندگی مان رقم می زنیم. فقط داریم خودمان و او را آزار می دهیم.




  6. 7 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )




    «دلایل ازدواج»


    (ازدواج موفق )


    دکتر شاهین فرهنگ



    رشد معنوی:اگر ما قبول داریم که به این دنیا آمده ایم تا رشد کنیم و رشد بدهیم. بعضیها به خاطر خوشبختی ازدواج می کنند و دقیقا به همین دلیل خوشبخت نمی شوند. چون می خواهد خودش خوشبخت بشود. ما نیازهایی داریم که در ازدواج قصد برآورده کردن آنها را داریم، مثل نیاز روحی و روانی، نیاز جنسی، نیاز دیده شدن، نیاز به همراهی و همدلی و.... آن کسی که به قصد خوشبخت شدن ازدواج می کند چون فقط نیازهای خودش را می بیند زندگی خوبی نخواهد داشت. ما ازدواج می کنیم که هم خوشبخت بشویم و هم خوشبخت بکنیم. ما باید با شریک زندگی مان با هم رشد بکنیم.ما در ازدواج به دنبال یک همراه می گردیم تا در قله های معنویت بالا برویم.

    پیامبر (ص): فضیلت خواب متاهل از فضیلت جوان مجردی که روزها روزه بگیرد و شبها به عبادت بگذراند بیشتر است.
    اگر در رشد معنوی کردن مجرد بودن بهتر بود حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) و سایر ائمه ازدواج نمی کردند.
    پیامبر (ص): هیچ بنایی در اسلام محکم تر از بنای ازدواج نیست.




    کنترل غریزة جنسی: ازدواج ما را از خیلی از خطرها و خطاها و تعرض ها مصون می کند. ازدواج ما را در مقابل غریزة جنسی و کنترل آن بیمه می کند.

    آرامش: سورة روم آیة 21: از جنس خودتان برای شما همسر آفریدیم تا در کنار او آرام بشوید.ضرب المثل چک: خانة بدون زن مثل چمن بدون شبنم است.بالزاک: خانة بدون زن مثل گورستان می ماند.

    شهیدمطهری: ازدواج آغاز محدودیت نیست، پایان محرومیت است.

    فرزند صالح و بقای نسل: یکی از مسئولیتهایی که ما داریم بوجود آوردن نسل آیندة ما است. نسل صالحی که به کشور و مردمش خدمت کند.

    افزایش رزق و روزی:
    سورة نور آیة 32: اگر تنگ دست باشید به فضل خودم شما را بی نیاز می کنم. همانا خداوند گشایشگر و دانا است.

    افزایش مسئولیت پذیری: ما با ازدواج مسئولیتهای جدیدی پیدا می کنیم که در دوران مجردی آن مسئولیتها را نداشتیم. در ازدواج من باید به فکر او باشم و او به فکر من باشد؛ من باید به او کمک کنم و او به من، من به او لطف و مهربانی کنم و او به من. و انسان با پذیرش این مسئولیت پذیری رشد می کند.

    شهید
    مطهری: یک سری خصایص اخلاقی است که انسان جز در مکتب تشکیل خانواده نمی تواند آنها را کسب کند، اخلاقیان و ریاضت کشها، که این دوران را نگذرانده اند تا آخر عمر نوعی خامی و بچگی در آنها وجود داشته است.
    انسانهای موفق کسانی اند که قوانین این عالم را شناخته اند و یکی یکی خود را با این قوانین همسو کرده اند. یکی از این قوانین قانون بخشش بدون انتظار و قانون خلاء است. و یکی از این قوانین این است که هر چه که در این عالم وجود دارد بصورت جفت است.ما در علم فیزیک می گوییم که محال است چیزی در این عالم تک و منفرد باشد.
    سورة زاریات آیة 49: ما همه چیز را به صورت جفت آفریدیم.سورة یس آیة 36: منزه است خدایی که همه چز را به صورت جفت آفرید اعم از آنچه زمین می رویاند، آدمیان و چیزهایی که شما نمی دانید.

    ازدواج یعنی همسو شدن با آنچه که در کائنات ساری و جاری است. و همسویی بیشتر، موفقیت بیشتر.
    توصیه: اگر می دانید که چگونه می شود ازدواج خوبی کرد، لطفا واسطة ازدواج دیگران بشوید.رسول الله (ص): خداوند به کسی که برای ازدواج دیگران اقدام کند. در ازای هر قدمی که بر می دارد و هر کلمه ای که می گوید اجر و ثواب یک سال عبادت را می دهد که در تمام روزها آن روزه گرفته باشد و در تمام شبهای آن نماز شب خوانده باشد.
    امام صادق (ع): هر کس به مجردی کمک کند که ازدواج کند خداوند در روز قیامت به او نظر می کند.


  8. 7 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    «قسمت و استخاره در ازدواج»

    «ازدواج موفق »

    «دکتر شاهین فرهنگ»




    قسمت...


    بخت بستن خرافات است.اما قسمت به چه معنی است؟


    در جنگ صفین پیرمردی آمد خدمت علی (ع) و گفت: علی جان اینکه من با شما به این جنگ آمده ام و در کنار شما با دشمن جنگیده ام آیا این سرنوشت من است؟ حضرت فرمودند: آری سرنوشت تو است. پیرمرد شروع به گریه کرد. حضرت فرمود: در سرنوشت تو راه های بسیاری وجود داشت که تو در میان آنها این راه را انتخاب کردی.برای هر انسانی صدها سرنوشت نوشته شده که شما با تصمیم خودتان یکی را انتخاب می کنید. دانستن خدا بر اینکه من کدام راه را انتخاب خواهم کرد هیچ به این معنی نیست که شما آن راه را با اجبار انتخاب می کنید. بلکه خدا می داند که شما با اختیار خود کدام راه را انتخاب خواهید کرد. اگر جبر در کار بود دیگر بهشت و جهنم معنی پیدا نمی کند.

    ازدواج هم به همین گونه است. اگر راه «الف» را انتخاب کنی، آخر آن به فلان فرد ازدواج می کنی و اگر راه «ب» را انتخاب کنی با فلان فرد ازدواج خواهی کرد و اگر فلان راه را انتخاب کنی ته آن پوچ است یعنی با کسی ازدواج نمی کنی. و شما با مسیری که انتخاب می کنید یا فردی برای ازدواج پیدا می کنید و یا نه. قسمت به مفهومی که رایج است بین مردم که هر کسی از قبل مشخص شده با کی باید ازدواج کند در دین اسلام معنی ندارد. البته بله خدا می داند که شما با چه کسی ازدواج خواهید کرد ولی این سلب اختیار از انسان نمی کند.

    استخاره:

    بعضی معتقد اند در امر ازدواج نیازی به استخاره نیست و بعضی معتقداند در مورد ازدواج استخاره ضروری است.

    تعریف استخاره:در روایات ما آمده است که استخاره یعنی طلب خیر کردن از خدا وقتی که سر دو راهی گیر می کنیم و دو دل هستیم و آن هم به شکل دعا.امام صادق (ع) فرمودند: هر وقت به بن بست رسیدی و با مشورت هم به نتیجه نرسیدی و دو دل و متحیر هستی، صد بار به خدا بگو «استخیر الله» که خدایا از تو طلب خیر می کنم. (البته هیچ الزامی در عربی گفتن نیست) بعد از آن بروید با مردم مشورت کنید، آنگاه خداوند پاسخ شما را در کلام مردم می گوید.امام محمد باقر (ع) فرمودند: اگر خدا پاسخ را در زبان شما نگذارد آن را در دل شما می اندازد.استخاره مشورت با خدا نیست.سورة شوری آیة 38 : «کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت کردند، نماز می خوانند، در امورشان با یکدیگر مشورت می کنند و از آنچه به آنها انفاق کردیم روزی می کنند»چرا خدا نگفت با من مشورت کنند؟ چون اصلا حق مشورت با خدا را نداری. استخاره طلب خیر کردن از خداست.

    امام صادق (ع): از خدا طلب خیر کن و پس از آن با آدمها مشورت کن.

    سوال:
    اگر طلب خیر کردیم و مشورت هم کردیم و باز به نتیجه نرسیدیم چکار کنیم؟ نه جواب مردم به دلم می نشیند و نه چیزی به دل خودم می نشیند.از امام صادق (ع) این سوال را پرسیدند و ایشان فرمودند اگر اینگونه شد با قرآن استخاره کنید.



  10. 7 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    استخاره با قرآن:

    سه تا دیدگاه وجود دارد.

    اول: دیدگاه افراطیون:
    کسانی که برای هر کار کوچکی استخاره می کنند. حتی برای پاسخ به سوال، استخاره می کنند اگر خوب نیاید فکر می کنند آن جواب بد است. ما چنین چیزی در روایاتمان نداریم. و مورد قبول ما نیست.

    دوم: کسانی که تفریط می کنند: کسانی که استخاره را غیر عقلی می دانند و می گویند مگر تو عقل و فهم و شعور نداری که استخاره می کنی؟ ما این را هم قبول نداریم چون عقل ما خیلی چیزها را نمی فهمد

    سوم:دیدگاه معتدل: ما هم برای عقل و هم برای مشورت احترام قائل هستیم، ولی وقتی همة درها بسته بود و با عقل و مشورت به نتیجه ای نرسیدیم می رویم سراغ استخاره.کسانی که استخاره با قرآن برای ازدواج را جایز نمی دانند و می گویند «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست»ما اگر بخواهیم با یک نفر ازدواج کنیم و برویم دربارة او تحقیق کنیم و همه هم بگویند خوب است، آیا این کافی است؟ آیا در تحقیقات کسی می تواند به من بگوید که این دختر خانم خیلی خوب است ولی نازا است. کسی می تواند به من بگوید که این پسر عقیم است؟ ما تا ازدواج نکنیم این چیزها را نمی فهمیم. کسی می تواند به من بگوید این خاستگاری که برای من آمده مرگ قطعی آن در 26 سالگی است؟ یعنی بچة شما که به دنیا می آید پدرش چند وقت بعد تصادف می کند و می میرد؟ (خب این چیزها در استخاره معلوم می شود)

    سوال:آیادختری که نازا است و پسری که عقیم است حق ازدواج ندارند؟جواب:چرا حق ازدواج دارند. ولی خداوند من و شما را بهتر از خود ما می شناسد. خدا می داند که من آدم کم صبر و بی جنبه ای هستم و اگر به بعضی از خواسته هایم نرسم یک جور دیگر می شوم. خدا می داند که این دختری که من انتخاب کرده ام نازا و بسیار حساس است. و خدا می داند ما وقتی ازدواج کنیم بچه دار نخواهیم شد و مشکل از دختر است و من پسر هم شروع می کنم به عذاب دادن آن زن. و خدا می داند که من ظرفیت کمی دارم. و برای او هوو می آورم. و خدا می داند که وقتی این پسر قرار است در 26 سالگی بمیرد و این دختر هم بسیار حساس است، بخاطر فوت همسرش دچار بیماری روانی می شود. که هیچ روانشاسی نمی تواند آن را درمان کند. و بچة او را باید کس دیگری بزرگ کند. خدا همة اینها را می داند، خب پس چه اشکالی دارد که استخاره کنیم.

    سند استخاره:
    کتاب «شرح لمعه» اثر شهید ثانی کتابی که طلبه ها در حوزة علمیه می خوانند، اول باب نکاح، گفته مستحب است که برای ازدواج دعا و استخاره کنیم. چون گفته دعا و استخاره معلوم می شود استخاره در اینجا به معنی قبلی (یعنی طلب خیر و دعا نیست) بلکه استخاره با قرآن است. به خاطر مسائل پنهانی که در ازدواج هست و ما نمی دانیم. این آدم امروز خوب است، هیچ تضمینی وجود ندارد که این پنج سال دیگه هم آدم خوبی باشد، خدا می داند که آن 5 سال دیگر معتاد می شود.عروس امام خمینی از همسر امام سوال می کنند که آیا ایشان برای ازدواج بچه هایشان استخاره می کنند و ایشان گفتند بله ایشان برای ازدواج تک تک دخترهایشان استخاره می کردند. البته نه اینکه اگر استخاره خوب بیاید بگویند «بله» و اگر بد آمد بگویند «نه». اگر استخاره بد می آمد که هیچ، ولی اگر خوب می آمد نمی گفتند بروید ازدواج کنید، تازه شروع می کردند به برسی، تحقیق، مشاوره، سوال و جواب.اینکه می بینی بعضیها استخاره می کنند خوب می آید و بعد ازدواج می کنند به طلاق می کشد به خاطر همین عدم تحقیق است. استخاره فقط برای طلب خیر است و اینکه خدا چیزهایی را که تو نمی دانی به تو بگوید ولی اگر استخاره خوب آمد حق نداری بلافاصله ازدواج کنی. بلکه باید تحقیق و برسی کنی.سورة بقره آیة 216: «چه بسا چیزیهایی که شما از آن کراهت دارید ولی سود شما در آن است»خوبی که خدا می گوید با خوب من و شما فرق می کند. وقتی خدا می گوید این مورد خوب است یعنی تو در کنار او رشد می کند، نه اینکه در کنار او الزاما خوشبخت می شوی (ممکن است خیلی هم سختی بکشی و رنج ببینی)

    استخاره اول از همه:
    حق ندارید بعد از تحقیق و صحبت استخاره کنید و بعد بگویید استخاره بد آمد، چون شما با احساسات دختر بازی می کنید. یا استخاره نکنید (میل خودتان است چون واجب نیست) و یا اگر خواستید بکنید قبل از انجام هر کاری بکنید. مثلا زنگ می زنند که برای خاستگاری که می خواهیم بیاییم، بگویید خبرتان می کنیم، و استخاره کنید، و اگر خوب آمد اجازه بدهید بیایند برای خواستگاری، یا قبل از اینکه بروید خاستگاری استخاره کنید (برای خانوادة پسر) نه اینکه چند بار بروید و بیایید و بین دختر و پسر صمیمیت ایجاد بشود و بعد بگویید استخاره بد آمده و به هر دو ضربه بزنید. شما اینجوری آدمها را با خدا دشمن می کنید. پس اگر تحقیق کرده اید و همه چیز خوب بوده دیگر حق ندارید بعد از آن استخاره کنید.

    امام صادق (ع) فرمودند کسی باید استخاره کند که مفاهیم قرآن را کامل بشناسد و بتواند موضوع شما را تشخیص بدهد و قدرت انطباق قرآن با موضوع شما را داشته باشد.

  12. 7 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )



    «قوانین یافتن همسر خوب»



    «ازداج موفق »

    «دکتر شاهین فرهنگ»



    قانون اول: خوبیها را زندگی کن.
    قانون جذب به ما می گوید ما انسانها را به سوی هم جذب می کنیم. ما انتخاب می کنیم که چه کسی سر راه ما قرار بگیرد. اگر شریک زندگی خوب می خواهی، خوبیها را زندگی کن، خودت خوب باش تا خوبها را جذب کنی. کسی می خواهد انتظار پروانه را بکشد باید بوی گل بدهد. یادتان باشد در این عالم هیچ کس غذای تمیز را در ظرف کثیف نمی ریزد. اگر من دروغگو و بی رحم و دغلباز، اهل تهمت زدن و بردن آبروی دیگران هستم، کسی مثل خودم گیرم می آید. شایستگی ات را به این عالم اعلام کن. آن دختری که مانتوی تنگ و کوتاه و چسبان می پوشد و آرایش می کند یک نفر مثل خودش را جذب می کند و ازدواج بی ریختی خواهند داشت. چرا ما می خواهیم همسرمان مهربان و راستگو و خوش اخلاق باشد ولی خود ما اینگونه نیستیم؟


    البته موارد استثناء هم داریم که ما کسانی را جذب می کنیم که هیچ شباهتی به ما ندارند، ولی ما به خاطر حساسیتی که داریم آنها را به طرف خودمان جذب می کنیم. مثلا یکی از اینکه با آدمهای عینکی ازدواج کند حساس است و اتفاقا با یک آدم عینکی ازدواج می کند. و گاهی هم ممکن است ما کسی را به سمت خودمان جذب کنیم که قرار وسیلة امتحان و رشد ما بشود. مثلا زن امام حسن (ع) هیچ تناسبی با ایشان ندارد، آسیه با فرعون هیچ تناسبی ندارد. اینها استثناء هستند. ولی در 95 درصد موارد ما کسانی را جذب می کنیم که مثل خودمان هستند. توقعات ما با آنچه که می خواهیم باید یکسان باشد. با آنچه که هستیم باید یکسان باشد.
    لیست ویژگیها
    یک لیست تهیه کنید و در آن ویژگیهایی را که نمی خواهید همسر آینده تان آنها را داشته باشد بنویسید.
    (دروغگو، بد دل، بی غیرت، حسود، ولخرج، خسیس، بد دهن، بد اخلاق، تنبل، چشم چران، و....) معمولا در این لیست ایرادهای بی شماری را می نویسم!یک لیست دیگر تهیه کنید از ویژگیهای بدی که خودتان دارید و نمی خواهید همسرتان آنها را داشته باشید.مثال: من نمی خواهم همسر من مثل من پر حرف باشد.من نمی خواهم همسر من مثل من دروغگو باشد و....(معمولا در این قسمت لیست ما خیلی کمتر از لیست قبلی است!)
    ما که دلمان نمی آید چهار تا ایراد و ویژگی منفی خودمان را به زبان بیاوریم چطوری صد تا ایراد روی طرف مقابلمان می گذاریم؟اگر همسر خوب می خواهید، لیستی از ایرادها و رفتارهای منفی خودتان تهیه کنید و یکی یکی آنها را رفع کنید. بعد ببینید آدمهایی که سر راهتان قرار می گیرند عوض می شوند یا نه. چطور توقع دارید طرف مقابل شما تماما خوبی باشد ولی به خودتان که می رسید نه.

    گام اول ازدواج موفق این است که شما خوبی ها را زندگی کنید. از امروز نوکر مامان و باباهایتان بشوید. چون فقط کافی است آنها دستشان را بلند کنند و شما را دعا کنند. هر کاری داشتند برایشان انجام بدهید.


    قانون دوم: کار را به خدا بسپار

    ما برای ازدواج دو تا راه داریم:

    یکی اینکه بگویید من این (دختر یا پسر) را می خواهم.یکی دیگر اینکه به خدا بگویید من دختر یا پسری با این ویژگیها می خواهم. چرا ما به خدایمان اعتماد نمی کنیم؟

    امام صادق (ع) فرمودند: هر وقت تصمیم به ازدواج گرفتید دو رکعت نماز بخوانید و بعد خدا را به خاطر نعمتهایش شکر کنید و بعد این دعا را بخوانید «خدایا تصمیم به ازدواج گرفته ام، همسری برایم مقدر کن که از بقیه بهتر باشد، پاکدامن تر باشد، امین تر باشد به من، خودش، جان، ناموس و مالم، همسری که پر از روزی و با برکت باشد. و از او فرزندی هم به من بده که جانشین صالحی باشد برای حیات و پس از مرگم.

    و روایت داریم که می توانید ویژگیهای آن فرد را هم برای خدا بگویید.




    ادامه دارد ....


  14. 8 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    مثل همیشه عالی وبی نقص .
    اولین باری بود که صحبت های دکتر فرهنگ نیاز به دانلود نداشت .
    گام اول ازدواج موفق این است که شما خوبی ها را زندگی کنید. از امروز نوکر مامان و باباهایتان بشوید. چون فقط کافی است آنها دستشان را بلند کنند و شما را دعا کنند. هر کاری داشتند برایشان انجام بدهید.
    ویرایش توسط ستیلا : 01-12-2016 در ساعت 11:54 AM
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  16. 4 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    ممنون
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  18. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25575
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    باسلام آیا کسی راه ارتباط با آقای دکتر فرهنگ رو میدونه؟ شماره تماس یا دفتر کار یا... ؟

  20. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8023
    نوشته ها
    1,114
    تشکـر
    4,745
    تشکر شده 2,210 بار در 819 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    مرسی عالی بود
    امضای ایشان

    شازده کوچولو گُفت

    گُلِ مَن گاهی بَداَخلاق و کَم

    حوصِله و مَغرور بود

    اَما ماندَنی بود این بودَنَش بود که او را تَبدیل به گل مَن کَرده بود
    I

  21. کاربران زیر از pari@ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    قانون سوم: دقت، برسی و تحقیق کافی

    دوست دارید همسر شما دارای چه ویژگیهایی باشد؟

    لیستی تهیه کنید و در آن بنویسید که دوست دارید همسر آیندة شما چه ویژگیهایی داشته باشد.

    فرض بگیرید لیست یک خانم اینگونه باشد: مهربان، دست و دلباز، نجیب، دارای تحصیلات بالا، خوش اخلاق، مومن، خوش سیما و خوش اندام، ثروتمند، خانه و ماشین داشته باشد، خانواده دوست، با اعتماد به نفس، خوش لباس، راستگو و مورد اعتماد و ....حالا فرض کنید کل جمعیت مردان ایران 35.000.000 باشد و از این میزان 25.000.000 پسر باشد و از این میزان 12.000.000 شرایط سنیشان با شما مناسب است از این میزان پسر چند تا در شهر شما هستند؟ حدود 100.000 تا، حالا از این میزان پسر مجرد که سنشان به شما می خورد چند تا هستند که مهربان باشند؟ حدود 90.000 تا! چند تا هستند که دست و دلباز هم باشند؟ 70.000 تا! و تحصیلات بالا هم داشته باشند؟ حدود10.000 تا. و خوش اخلاق باشند؟ حدود 5000 تا! و خوش سیما؟ حدود 2000 تا و ثروتمند؟ حدود 200 تا. و هر چه جلوتر می رویم می بینیم که اصلا خدا چنین کس را با این ویژگیها خلق نکرده است.اگر ما قیفی را تصور کنیم که دارای یک ورودی بزرگ و یک خروجی باریک است یادتان باشد که هر چه ویژگیها را بیشتر بکنید خروجی قیف را تنگ تر می کنید تا جایی که دیگر این قیف خروجی ندارد. پس هرچقدر لیست شما بلند بالاتر باشد احتمال ازدواج کردن شما بعید به نظر می رسد. پس لطفا لیست تان کوچک و جمع و جور باشد و فقط ویژگیهای مهم را بنویسید.

    سوال: اگر ما یک لیستی را تهیه کردیم آیا واقعا یک نفر با تمام این ویژگیها می آید؟

    جواب: نه. ممکن است کسی بیاید که مثلا از ده تا ویژگی که شما لیست کردید 9 تا و یا 7 تا را داشته باشد، پس خیلی سخت نگیرید.

    سوال: آیا اشکالی دارد که انسان خودش دنبال همسر بگردد؟

    جواب: اشکال ندارد ولی باز هم کار را به خدا بسپارید که یک مورد خوب برایتان جور کند.



  23. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )






    «چه معیارهایی برای انتخاب همسر وجود دارد؟»

    «ازدواج موفق»

    «دکتر شاهین فرهنگ»


    فرض کنید دختر چنین ویژگیهایی را برای همسرش لیست کرده باشد:

    دارای سلامت روحی و روانی باشد (سوال: از کجا می فهمید که طرف مقابل دارای سلامت روحی و روانی است؟)

    خانوادة با شخصیتی داشته باشد. (سوال: از کجا این را می فهمید؟)

    واقعا خدا را دوست داشته باشد. (سوال: از کجا این را می فهمید؟)

    رازدار باشد. (سوال: از کجا این را می فهمید؟)


    و....

    دوستان ما یا معیارهایمان را نمی شناسیم و یا اینکه آن معیارها خیلی قابل تشخیص نیستند. یا خیلی پا در هواست.



    معیار آقایان در ازدواج در 49 کشور جهان: در این نظر سنجی جلوی هر معیار یک امتیاز هم بر حسب اهمیت آن معیار در نظر گرفته شده بود و لیستی با توجه به بالاترین امتیازها به صورت زیر تهیه شد:

    باهوش بودن

    هیجان انگیز بودن

    باز بودن از نظر احساسی (توانایی بروز دادن احساسات)


    در این کشورها به هوش 300 امتیاز و به زیبایی 25 امتیاز داده بودند. (یعنی 12 برابر)

    معیار آقایان در ازدواج در ایران:

    نجابت

    زیبایی

    کدبانو بودن


    ما وقتی معیارها را درست در نظر نگیریم آمارهای طلاق را بیشتر می کنیم. آمارها نشان می دهد که 30 درصد طلاقها مربوط به زوجهایی می شود که کمتر از دو سال است ازدواج کرده اند. 48 درصد طلاقها در زوجهایی صورت می گیرد که کمتر از 4 سال از آن می گذرد. و 75 درصد طلاقها مربوط به زوجهایی است که کمتر از 10 سال از زندگی مشترک آنها می گذرد.

    سال 87 آمار طلاق نسبت به سال قبل 11 درصد رشد داشت و آمار ازدواج 3 درصد.


    و اما معیارهای صحیح انتخاب همسر:


    ایمان و اخلاق، کفیت داشتن، رسیدن به بلوغ، اصالت خانوادگی، سلامت جسمی و روحی و روانی، به دل نشستن، سن مناسب



  25. 3 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    «معیارهای انتخاب همسر»

    «ازدواج موفق »



    دکتر شاهین فرهنگ


    معیار اول: ایمان و اخلاق


    فردی خدمت امام حسن (ع) آمدند و گفتند دخترم خواستگارهای زیادی دارد آن را به کی بدهم. و ایشان فرمودند که کسی که تقوای (ایمان واخلاق) بیشتری دارد. چون این آدم اگر دختر تو را دوست داشته باشد به او محبت می کند و گرامی می دارد. و اگر او را دوست نداشته باشد به خاطر دینی که دارد او را مورد آزار و اذیت قرار نمی دهد.سورة نور آیة 36:
    ناریان مر ناریان را جاذب اند... نوریان مر نوریان را طالب اند





    معیار دوم: کفویت داشتن (تناسب، سنخیت و سازگاری داشتن)


    کفویت به ین معنی نیست که دو نفر به هم کاملا شبیه باشند، بلکه تناسب داشته باشند.


    پیامبر (ص) فرمودند: به هم کفو خود دختر بدهید و از هم کفو خود زن بگیرید.


    لطفا ازدواجهای صدر اسلام را برای خودتان الگو نکنید، مثل پیامبر که با حضرت خدیجه که 15 سال از ایشان بزرگتر بودند ازدواج کردند. خیلی از امامان ما با کنیز ازدواج کردند. امام جعفر صادق با حمیده ازدواج می کند (کنیزی از اهالی بربر) امام موسی کاظم با نجمه (کنیزی از شمال آفریقا) امام رضا با کنیزی به نام سبیکه یا خیزران (کنیزی از آفریقا) ازدواج می کنند. امام جواد (ع) با سمانه (کنیزی از مصر یا غرب آفریقا) ازدواج می کند. داستان آنها با من و شما خیلی فرق می کند. امام باید با زنی ازدواج می کرد که پاکترین زن کرة خاکی بود. تا اینکه مادر امام بعدی باشد. قطعا از آن کنیز که همسر امام شده اند زن بهتری نبوده است و کنیز بودن هم عار و ننگ نیست.
    سورة بقره آیة 187:

    ما وقتی لباس می خریم یک سری چیزها را رعایت می کنیم: مثلا اینکه متناسب با اندام ما باشد. متناسب با شخصیت ما باشد. در ازدواج هم باید با کسی ازدواج بکنید که متناسب با شما باشد.
    توجه: ممکن است کسی ویژگیهای منفی داشته باشد (بی تناسب با شما باشد) و بعد قول بدهد که به خاطر شما آن ویژگی را کنار خواهد گذاشت،دقت کنید که تغیراتی که می خواهد به خاطر شما صورت بگیرد دوام و ماندگاری ندارد. گول نخورید. آن فرد را با همان ویژگیهایی که می آید خواستگاری شما در نظر بگیرید گول تغیرات آیندة او را نخورید. چون این تغییر فقط به خاطر این است که به تو برسد، وقتی به تو رسید دیگه آن را ادامه نمی دهد. ببینید این آدم را با همة ویژگیهایی که دارد می پسندید، بعد ازدواج کنید.
    کفّویت اعتقادی

    این کفویت به دو دسته تقسیم می شود:


    الف) کفویت دینی
    یعنی با کسی ازدواج کن که دینش با شما یکی باشد. ما ازدواج یک مسلمان با مسیحی را توصیه نمی کنیم (هر چند از نظر شرعی چنین اجازه ای داده نمی شود)

    ب) کفویت مذهبی
    از نظر شرعی ازدواج یک شیعه با سنی هیچ اشکالی ندارد. ولی حواستان باشد که ما در راز و نیاز و عبادتمان، در نحوة عباداتمان، در آیین ها و مراسم هایمان خیلی با هم متفاوت هستیم. ما وضو گرفتنمان با هم فرق می کند. آنها دست به سینه نماز می خوانند و ما نه، خب این باعث درگیری مداوم می شود. در تربیت فرزند هم دچار مشکل می شوید چون یکی معتقد به مبانی و روایات و فتاوای فقهی خودش است و دیگری هم به روش خودش. پس اگر شیعه هستید فقط با شیعه ازدواج کنید و اگر سنی هستید با سنی.
    وقتی ما می گوییم که دو نفر کفویت دینی و مذهبی داشته باشند یعنی دو نفر هم مذهب (مثلا دو نفر شیعه) پایبندی یا عدم پایبندی به دستورات دینی در آنها چقدر به هم نزدیک است و در این نزدیکی رسیدن به 100 درصد ملاک نیست است بلکه 70 درصد کافی است.


  27. 3 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    کفّویت نگرشی


    مثلا یک نفر داشتن آنتن ماهواره را بد و موجب فساد می داند و دیگری خوب و مفید.
    رفتار ما نشان دهندة نوع نگرش ماست. خانم محترم اگر دیدید که پسر به پدر خودش بی احترامی می کند بدانید که برای او احترام به بزرگتر هیچ جایگاهی ندارد و حرمت تو را هم خواهد شکست.


    کفّویت ادراکی

    گام اول:
    در کفویت ادراکی اولین چیزی که ملاک است درک و فهم و شعور است. کفویت ادراک به معنی داشتن مدرک تحصیلی مشابه نیست. من کسانی را می شناسم که دارای مدرک دکترا هستند ولی دریغ از درک و شعور که اینها داشته باشند. و کسانی را می شناسم که زیر دیپلم هستند ولی دریایی از شعور اند. گام اول کفویت ادراکی این است که دو طرف چقدر فهم و شعورشان بالا و یا پایین است. پس به این نگاه نکنید که طرف مدرکش چی است ببینید چقدر فهم و شعور دارد.

    امام علی (ع): با انسان نادان ازدواج نکنید. چرا که این کار بلایست عظیم و فرزندان شما نیز ضایع خواهند شد.

    گام دوم: گام دوم کفویت ادراکی تحصیلات است. تحصیلات خیلی مهم است، ولی بعد از شعور. توصیه می کنم که یا آقا و خانم تحصیلاتشان در یک حد باشد و یا خانم یک پله پایین تر. اگر تحصیلات خانم بالاتر باشد به رگ غیرت ما مردها بر می خورد. گول حرف آقایان را نخورید که اول خواستگاری به دختر (که تحصیلاتش بالاتر است) می گویند من به تو افتخار می کنم که من دیپلمه هستم و تو فوق لیسانس تو مایة مباهات من هستی.چون وقتی در یک مسئله ای بین آقا و خانم تنشی بوجود می آید آن موقع آقا یاد مدرک تحصیلی خانم می افتد و می گوید «چیه می خواهی مدرک تحصیلی ات را به رخم بکشی؟»اگر مدرک تحصیلی خانم بیش از یک پله از آقا پایین تر بود (مثلا آقا لیسانس است و خانم دیپلم) باز وقتی دعوایی بین خانم و آقا بوجود بیاید آقا کم سوادی خانم را علت مشکل می دانم و مدرکش را تو سر خانم می زند.

    سوال:
    با توجه به اینکه ورودی خانمها در دانشگاه چند سالی است که ازآقایان بیشتر شده است ممکن است چند سال دیگر خانمی که تحصیلات کمتری از آقا داشته باشد کمتر پیدا بشود آن موقع چکار باید کرد؟

    جواب: ما در جمع بندی معیارها خواهیم گفت که در شرایطی می توان بعضی چیزها را ندیده گرفت.

    گام سوم: تحصیلات و شعور دو خانواده: اینها باید تقریبا هم سطح باشد. اگر یک نفر از خانواده ای است که غالب افراد تحصیلات دانشگاهی دارند غلط است که با خانواده ای وصلت کنند که اکثر افراد آن تحصیلات کم (مثلا دیپلم و زیر دیپلم) دارند. چون این باعث ایجاد درگیریهایی در آینده خواهد شد.


    کفّویت اقتصادی

    درآمد خانواده ها باید با هم متناسب باشد. کسی که می خواهد با آدم پولدار ازدواج کند تو داری با پول آن آدم ازدواج می کنی نه با خود آن آدم. اگر سطح اقتصادی دو خانواده زیاد متفاوت باشد بعد در پذیرایی ها و مهمانی ها و شام و نهار دادن ها اول تنش ها و اضطرابها و تحقیر شدن ها است.

    پیامبر اکرم (ص): کسی که به خاطر ثروت با کسی ازدواج می کند به همان نیز دچار می شود. (یعنی با همان پول تو را بدخت می کند)

    گام اول کفویت اقتصادی: با کسی ازدواج کن که هم سطح اقتصادی خانوادة شما باشد. بعد از نظر مالی تلاش کنید که وضعتان بهتر بشود.
    گام دوم کفویت اقتصادی:
    اینکه نگاه من به مسائل مادی و دنیایی با طرف مقابلم یکی باشد. کسی که فقط پول برایش اهمیت دارد شریک خوبی نیست برای کسی که پول در اولویت اول او نیست.بعضی خانواده ها می گویند که اگر پسر خانه نداشته باشد کفویت اقتصادی ندارد. پدر و مادرهای محترم، کدام یک از شماها وقتی ازدواج کردید صاحب خانه بودید؟ به ندرت آدمی پیدا می شود که اول ازدواج از خودش خانه داشته باشد. اکثرا به مرور صاحب خانه می شوند. من اصلا قبول ندارم که پسر باید خانه داشته باشد.اما اگر خانوادة دختر به قدری پولدار است که دختر از خودش خانه و ماشین شخصی دارد باید با پسری ازدواج کند که او هم صاحب خانه و ماشین شخصی باشد.


    کفّویت فرهنگی


    ما باید ببینیم عادات، آداب ، رسوم، لباس، زبان، لحجه و سنتها معاشرتها و روابط اجتماعی مان چقدر به هم شبیه است. گاهی وقتها این رسمها خیلی با هم متفاوت است و باعث تنش می شود. خیلی ها این چیزها را ندیده می گیرند و بعد از ازدواج کلی دردسر می کشند. فرض کنید دختر در خانواده ای بزرگ شده که زن سالار بوده و پسر در خانواده ای که مرد سالار بوده این دو با هم کفویت فرهنگی ندارند. چون پسر می خواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند و دختر هم حرف خودش را. بیشتر ازدواجهای دانشجویی که دو طرف از شهرهای مختلف با فرهنگهای مختلف با هم ازدواج می کنند دچار عدم تفاهم فرهنگی با یکدیگر هستند.مثلا یک خانواده اهل تجمل است و دیگری اهل تجمل نیست. یا مثلا خانوادة دختر از فلان طایفة ایرانی (مثلا لر) و دختر از طایفة دیگر(مثلا بلوچ)، اینها دچار مشکل می شوند. ما نمی گوییم کلا ازدواج بین دو شهر یا طایفه ممنوع است، می گوییم سعی کنید مشترکات فرهنگی تان بیشتر باشد. اگر دیدید تناسب فرهنگی تان نزدیک است اشکالی ندارد.




    کفّویت ظاهری

    گام اول: کفویت در صورت: با کسی ازدواج کنید که بهرة او از زیبایی با شما نزدیک باشد. شمایی که می خواهید ازدواج کنید لطف کنید قبل از ازدواج کمی خودتان را در آینه نگاه کنید. اصلا زشت بودن معنی نمی دهد. همه به نحوی قشنگ هستند ولی نه به یک اندازه، یکی یک کم قشنگ است و دیگری خیلی زیاد. دنبال ازدواج با کسی که خیلی از شما قشنگ تر است نباش. چون دیگر او همسر تو نیست بلکه همسر همة جنس مخالفهای همسر تو و هم جنسهای تو است.

    گام دوم:

    در قد: قد خانم و آقا یا باید یک اندازه باشد و یا اینکه خانم از آقا کوتاه تر باشد. اگر خانم از آقا بزرگتر باشد، آقا احساس حقارت می کند. ولی وقتی خانم کوچک تر باشد احساس حمایت می کند. میزان کوتاه بودن خانم از آقا تا گوش باشد.

    گام سوم:


    تناسب در هیکل و اندام: دو نفر از نظر هیکلی با هم تناسب داشته باشند یکی خیلی چاق نباشد و آن یکی لاغر مردنی. چون بعد اینها دچار مشکل می شوند.توصیه: کسی که طلاق گرفته و یا همسرش را از دست داده و یا صاحب فرزندی از همسر اول خودش است توصیه نمی کنیم که با کسی ازدواج کند که دفعة اول است که می خواهد ازدواج کند. چون اینها همدیگر را درک نمی کنند. چون شما می خواهید لباس کوتاه و لخت بپوشی ولی به خاطر بچه های او نمی توانی. (ما در روایات داریم که زن باید برای شوهرش در خانه بسیار تحریک کننده باشد) اکثر غریب به اتفاق این ازدواجها منجر به طلاق می شود.آمار دادگستری آمریکا نشان می دهد که در آمریکا هر امریکایی بطور میانگین 16 بار ازدواج می کند. (از هر صد ازدواجی که در آمریکا صورت می گیرد یکی از آنها در کلیسا است و ثبت می شود) در آمریکا دو تا فرد با هم وصلت می کنند اما ما در ایران با یک خانواده وصلت می کنیم نه فقط با یک دختر یا پسر. یادتان باشد که شما با شاخه ای از یک درخت ازدواج می کنید، اگر این درخت با شما تناسب نداشت نباید ازدواج کنی. نمی توانی بگویی من با خانواده اش کار ندارم، باید کار داشته باشی.

    کفّویت سیاسی

    در کشور ما مسائل سیاسی خیلی پر رنگ است. ممکن است یک نفر اطلاعات سیاسی زیادی داشته باشد ولی گرایش سیاسی پر رنگی و خاصی نداشته باشد، یک آدم معمولی باشد. خب باید با یک نفر مثل خودش ازدواج کند. ولی اگر کسی گرایش سیاسی پر رنگی دارد باید با کسی در گرایش خودش ازدواج کند. تناسب در نگاه سیاسی بسیار مهم است.

  29. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )





    «کفویت شخصیتی»


    «ازدواج موفق»


    «دکتر شاهین فرهنگ»



    برون گرایی و درون گرایی:

    درون گرا بیشتر غرق در دنیای خودش است و خیلی با محیط اطرافش ارتباط برقرار نمی کند. کم حرف است، وقتی از جایی می آید خیلی حرفی برای گفتن ندارد. چون در آن محیط درگیر با دنیای اطراف خودش نبوده. و چیزی ندیده که بخواهد آن را برای ما توصیف بکند. درون گرا ها مثل یک حوض هستند ولی به عمق یک اقیانوس. چرا حوض؟ چون ارتباطات پیرامونی این آدم خیلی زیاد نیست ولی ارتباطات درونی خودش با خودش خیلی زیاد است.

    انسانهای درون گرا آدمهای بسیار عمیقی هستند، یعنی دنیایی از حرف برای زدن دارند ولی نمی زنند. آدمهای بسیار ژرفی هستند ولی در دنیای درون خودشان.برعکس درون گراها، برون گرا ها هستند که بیشتر به دنیای اطراف خودشان توجه دارند و نمی توانند یک گوشه آرام بنشینند، وقتی از یک جایی می آید کلی حرف برای گفتن دارد و با جزئیات اتفاقات را تعریف می کند، چون مدام درگیر دنیای پیرامون خودش بوده.

    برون گرا اقیانوسی است به عمق یک حوض. چرا اقیانوس؟ چون ارتباطش با دنیای پیرامون خیلی زیاد است، همیشه دور و برش پر از آدم است، ولی به عمق حوض، چون هرچقدر ارتباط من با دنیای پیرامون بیشتر می شود وقتی که برای تک تک آنها می گذارم کمتر می شود. دوست و رفیق زیاد دارد ولی رابطه اش خیلی عمیق نیست.ما ازدواج یک درون گرا با برون گرا را توصیه نمی کنیم.

    نکته: درون گرایی و برون گرایی می تواند پر رنگ و کم رنگ باشد، مثلا یک درون گرای کم رنگ با یک برون گرای کم رنگ می توانند با هم کنار بیاییند و ازدواج آنها اشکالی ندارد.درون گرا ها بیمار و افسرده نیستند بلکه فقط درون گرا هستند. و ممکن است کسی 70 درصد درون گرا باشد و 30 درصد برون گرا، ما به چنین فردی درون گرا می گوییم. الزاما درون گرا 100 در صد نیست.درون گرا ها، تنهایی و سکوت و مطالعه را بیش از هر چیزی دوست دارند. اگر به یک درون گرا بگویید بیا برویم بیرون قدم بزنیم می گوید تو برو اما من حوصله ندارم. خیلی تمایل به تحرک ندارند. درون گرا و برون گرا بودن کاملا قابل تغییر است، یعنی یک درون گرا می تواند روی خودش کار کند و بشود برون گرا و بر عکس.



  31. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    دوم: مکان کنترل درونی و مکان کنترل بیرونی:

    کسی که مکان کنترل درونی دارد، علت ناکامی ها و شکستها و نرسیدن به خواسته ها و عدم موفقیتها را بیشتر در درون خود، (افکار، رفتار، نوع نگاه و تحلیل) خودش جستجو می کند.

    می گوید من درست عمل نکردم که اینگونه شد. کسی که مکان کنترل درونی دارد اشتباهات خودش را می پذیرد و حاضر است به خاطر خطایی که انجام داده از دیگران عذرخواهی بکند. البته اینگونه هم نیست که تمام کسانی که مکان کنترل درونی دارند در هر اتفاقی تنها خودش را محکوم می کند، چنین فردی بیمار است.

    منظور ما این است که اگر واقعا مقصر است، تقصیر را به گردن می گیرد. زندگی در کنار کسانی که مکان کنترل درونی دارند، خیلی شیرین است. چون در زندگی مشترک هر وقت اشتباه می کند، آن را به زبان می آورد. و همسر خودش را محکوم نمی کند.و کسانی که مکان کنترل بیرونی دارند دیگران را در اشتباهات خود مقصر می دانند. وقایع و اتفاقات و شانس را در اشتباه خود دخیل می دانند. (چیزی به نام شانس وجود ندارد، انسانهای موفق انتخاب می کنند که برنده باشند و انسانهای ناموفق انتخاب می کنند که بازنده باشند.) اینگونه افراد نه تنها مسئولیت اشتباه خود را نمی پذیرند بلکه به دنبال مقصر می گردند که اشتباه خود را به گردن او بیاندازند و به دنبال تعیین درصد تقصیر آن فرد است.

    زندگی در کنار کسانی که مکان کنترل بیرونی دارند بسیار تلخ است.ازدواج با کسی که مکان کنترل بیرونی دارد را به هیچ وجه توصیه نمی کنیم.

    شخصیت قربانی

    شخصیت قربانی فکر می کند که همة راه ها به روی او بسته شده است. فکر می کند هیچ امیدی برای نجات ندارد. فکر می کند زندگی تمام شده است. تمام دنیا جلوی من صف کشیده اند تا من را زمین بزنند.هیچ کس نمی خواهد من خوشبخت بشوم.کسی که شخصیت قربانی دارد فکر می کند همة آدمها عاملهای بدبختی او هستند، در کلامش نفرت از آدمها به وضوح دیده می شود. چنین کسی دوست دارد اگر بدگویی کسی را می کند طرف مقابل او هم این بدگویی ها را تایید بکند و ادامه بدهد. کسانی که شخصیت قربانی دارند از رنج کشیدن لذت می برد. او حاضر به شنیدن توصیه های شما برای بهبود زندگی خود هست ولی آخر سر می گوید که به هیچ دردی نمی خورد. دوست دارد که دیگران برای او تاسف بخورند.و چنین کسی واقعا به دنبال برداشتن هیچ گامی برای بهبود زندگی خودش نیست.ازدواج با کسی که شخصیت قربانی دارد، به هیچ وجه، به هیچ وجه و به هیچ وجه توصیه نمی شود.






  33. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )



    توافق و عدم توافق

    کسانی که توافق دارند کسانی هستند که سعی می کنند با شرایط با محیط پیرامون خودشان را سازگار بکنند و کنار بیایند. صاحب عقیده هستند، برای باور خودشان ارزش قائل هستند، ولی به نظرات دیگران هم احترام می گذارند. هیچ وقت دنیا را به شکل «من» نمی بینند، کسی که عنصر توافق در او هست بلکه همیشه به جای «من» چیزی به نام «ما» را می بیند. زندگی در کنار کسی که توافق دارد خیلی شیرین و لذت بخش است.

    کسی که عدم توافق دارد، مدام می خواهد ناسازگاری کند و غر بزند، هر چیزی که می گویی مخالفت می کند و جبهه می گیرد، و ساز مخالف می زند. مدام بین خود و دیگران خط و مرز می کشد. و مدام قهر می کند. زندگی در کنار کسی که عدم توافق داد بسیار بسیار تلخ است.ما قرار است بوم سفید زندگی مان را با هم نقاشی کنیم. نقش ازدواج در صورتی زیبا ترسیم می شود. که بخواهم همکاری کنم، بخواهم همیاری و همسویی کنم.

    نتیجة این همدلی ما را به وجد می آورد. اگر می خواهید در بوم سفید زندگی تان ناشی زیبایی بکشید عنصر توافق را جدی بگیرید.

    ما در زندگی سه نوع بازی داریم:
    اول: برنده بازنده: یعنی من ببرم و رقیبم شکست بخورد.
    دوم: بازنده ببرنده: من ببازم تا رقیبم ببرد.
    سوم: برنده برنده: هم من ببرم و هم رقیبم.زندگی مثل یک دوی امدادی است و نه یک دوی انفرادی.

    در دوی امدادی یک تیم برنده می شود و در دوی انفرادی یک نفر برنده است و یک نفر بازنده. اگر فکر کنید که زندگی یک دوی انفرادی است، زندگی را باخته اید. برای اینکه در زندگی به توافق برسید به این فکر کنید که چرا من باید ببرم به قیمتی که دیگری ببازد؟ زندگی با عنصر توافق یعنی هم من ببرم و هم شریک زندگی ام.تحقیقات نشان می دهد که مکان کنترل درونی و توافق دو تا از مهمترین عناصر برای این هستند که یک زندگی خوشبخت در کنار همدیگر رقم بخورد.

    سمعی، بصری، لمسی و جنبشی

    آدمها از لحاظ درک محیط پیرامون و ارتباط با دنیای اطرافشان به چهار گروه تقسیم می شوند.برای تشخیص این چهار گروه دو روش داریم:

    اول: از طریق نشانه های ظاهری آنها.
    دوم: اینکه چگونه مسائل را تعریف و توصیف می کنند. و از طریق حرفی که می زنند.




    نشانه های ظاهری

    بصری ها:
    تند تند حرف می زنند، بریده بریده و هیجانی صحبت می کنند، سر و ته عبارات را می خورند. و هنگام حرف زدن حتما دستهایشان را تکان می دهند. و در واقع با دست خودش توصیف می کند. بصری ها در جزوات درسی شان نقاشی می کشند و از خطوط رنگی استفاده می کنند و جزوات تمیزی هم دارند. بصری ها چهرة انسانها و مناظر و تصاویر را و دیده هایشان را به خوبی به حافظه می سپارند. بصری ها عاشق تصویر اند برای همین اطرافشان پر از فیلم و عکس است. بصری ها وقتی به طبیعت می روند یا دوربین برداشته و فیلم و عکس می گیرند. و یا گوشه ای نشسته و به طبیعت نگاه می کنند. یا گل جمع می کنند یا سنگ پیدا می کنند دنبال کفش دوزک و پروانه می روند. (بصری ها معمولا از چیزهایی تعریف می کنند که دیده اند)

    سمعی ها:


    بسیار شمرده و رسا صحبت می کنند، جاذب ترین سخنرانهای عالم سمعی ها هستند. ممکن است سخنران خوبی نباشد ولی آنقدر محکم و با تمانینه و آرامش و تسلط حرف می زند که آدم دوست دارد حرفش را گوش کند. (سمعی ها مثل: آزمندیان، رحیم پور ازغدی) سمعی ها وقتی به تنهایی مشغول انجام کاری هستند، زیر لب چیزی را هم زمزمه می کنند و هر چه تند تر بخواند تند تر هم کار می کند. سمعی ها تُن صدای آدمها و لحجه ها را خوب به خاطر می سپارند. سعمی ها از چگونگی صدای شما می فهمد که شما آدم صادقی هستید یا نه. و حساسیت شنیداری زیادی دارند و برای همین است که اگر شما کمی تن صدایتان را بالا ببرید به شما می گوید که چرا داد می زنید. سمعی ها عاشق مداحی و موسیقی و آهنگ اند و برای همین دور و برشان پر از کاست و سی دیهای صوتی است. صمعی ها وقتی در ماشین نشسته اند یا نوار روشن است یا رادیو گوش می کنند و یا خودشان حرف می زنند. و در محیط اطراف هم اگر بتوانند یک هدفون در گوششان است. صمعی ها در طبیعت یا به دنبال منشاء سر و صدا می روند، یا نوار می گذارند، یا خودشان می خوانند و یا بازیهای پر صدای کم تحرک می کنند. (سمعی ها معمولا از آنچه که شنیده اند تعریف می کنند)

    لمسی ها:

    بدنی آرام و شل دارند. لمسی ها پر احساس ترین و رمانتیک ترین آدمهای روی زمین هستند. وقتی می خواهند تلوزیون ببینند خودشان را می چسبانند به شیشة تلوزیون. لمسی ها همیشه دوست دارند در ردیفهای جلو بنشینند. (یادتان باشد همة گردوها گرد هستند ولی هر گردی گردو نیست، حتما لمسی ها جلو می نشینند ولی هر کسی جلو نشست الزاما لمسی نمی تواند باشد) لمسی ها همیشه یک جا لم داده اند (روی مبل یا کاناپه و یا روی بلغ دستی اش) لمسی ها خیلی آرام و با احساس حرف می زنند. لمسی ها مسائل عاطفی را خوب به حافظه می سپارند. لمسی ها معمولا در طبیعت بیشتر با حواسش (به خصوص حس لامسه و بویایی) با طبیعت ارتباط برقرار می کنند.(لمسی ها بیشتر از آنچه که لمس و حس کرده صحبت می کند)

    جنبشی ها:

    مدام در حال جنبیدن و لولیدن و ور رفتن و کشیدن و پراندن و هل دادن و شکستن و انداختن و از دیوار راست بالا رفتن اند. جنبشی ها خیلی باهوش اند (در این چهار گروه باهوش ترین آدمها جنبشی ها هستند) ولی توی مدرسه کمترین نمره را می آورند و نمرة انظباتشان از همه کمتر است. جنبشی ها در طبیعت یا به دنبال کشف هستند، یا به دنبال هیجان و دویدن و بازیهای پر تحرک هستند. (جنبشی ها بیشتر از آنچه که انجام داده اند حرف می زنند)همة انسانها ویژگی هر چهار گروه را دارند. ولی اگر 50 درصد یا بیشتر از یکی از ویژگی های این چهار گروه را داشته باشد ما آن را متعلق به آن گروه می دانیم. بیشتر انسانهای روی کرة زمین ویژگی یک گروه بر آنها غالب است و تعداد کمی از انسانها ویژگی دو گروه در آنها غالب است. و هیچ انسانی نیست که ویژگی سه گروه یا چهار گروه را مساوی داشته باشد. این ویژگیها با ما به دنیا می آید و با ما از دنیا می رود و ساختاری و ژنتیکی است. هیچ انسانی در طول زندگی اش تغییر گروه نمی دهد. فقط ممکن است در گروهی که هستم درجه ام کم و زیاد بشود (مثلا بعضی وقتها 50 درصد بصری باشم و بعضی وقتها 80 درصد، ولی همیشه بصری ام) بهترین شکل ازدواج این است که هر کسی با هم گروهی خودش ازدواج کند (لمسی با لمسی؛ جنبشی با جنبشی؛ سمعی با سمعی و بصری با بصری) به لمسی ها و سمعی ها توصیه نمی کنیم که با گروه های دیگر ازدواج کنند. فقط با هم گروهی خود ازدواج کنند. جنبشی ها و بصری ها در گام اول با هم گروهی خود ازدواج کنند و در گام دوم با همدیگر. (جنبشی با بصری و بر عکس) بصری و جنبشی با هم خوب کنار می آیند.ولی اگر موردی را پیدا کردید که از هر نظر با شما هم کف و مناسب بود اشکالی ندارد که از دو گروه متفاوت باشید، چون خیلی خللی در زندگی ایجاد نمی کند. فقط باید مثلا فردی که جنبشی است ویژگیهای فرد سمعی (که مثلا همسر اوست) را از خود نشان دهد و البته این کمی برای آن فرد جنبشی ناخوشایند است.

    جمع بندی کفویتها:

    اگر در این هشت مورد از کفویت ها با فردی حدودا 70 درصد تناسب داشتید می توانیم بگوییم که شما از لحاظ هم کف بودن به هم می خورید. کم تر از این را توصیه نمی کنیم چون زبان هم را نمی فهمیم و به خاطر شرایط غیر همسو مدام با هم تنش داریم و بیشتر از این را هم توصیه نمی کنیم چون زندگی سرد و بی روح می شود. (باز هم مته به خشخاش نگذارید، گفتیم حدودا 70 درصد اگر کمی پایین تر بود گیر ندهید)




    ادامه دارد ...


  35. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )



    همسان همسری و ناهمسان همسری


    «ازدواج موفق »






    «دکتر شاهین فرهنگ»




    اینکه زن و شوهر در ازدواج چقدر باید با هم تناسب داشته باشند بین روان شناسان دو تا نظریة مطرح و قوی را داریم.در این نظریه گفته می شود اگر دختر و پسر با کسی ازدواج کنند که با او سنخیت بالایی دارند (حدود 70 درصد) زندگی خوبی دارند و بیشتر به تفاهم می رسند، زبان هم را بهتر می فهمند بیشتر همدیگر را درک می کنند و از کنار هم بودن بیشتر لذت می برند. در نظریة ناهمسان همسری گفته می شود که اگر خواستید ازدواج کنید با کسی باشد که تناسبات و تشابهاتشان با شما خیلی کم باشد، اگر تو اعتماد به نفس نداری و آدم ضعیف و گوشه گیری هستی با کسی ازدواج کن که خیلی اجتماعی و با اعتماد به نفس باشد.


    متاسفانه بیشتر همکاران روانشناس ما معتقد به نظریة ناهمسان همسری هستند. و من هم به جرأت می گویم که همکاران من غلط می گویند. چرا؟ ما آمارهای طلاق را برسی کردیم و دیدیم آمار طلاق در کسانی که به شکل ناهمسان همسری ازدواج کرده اند به شدت بالا است و در میان کسانی که به شکل همسان همسری بوده خیلی پایین است. باید دید آیا آمارهای طلاق با نظریة آنها همسو است؟


    ما ازدواج به شکل همسان همسری را توصیه می کنیم. البته در موارد نادری ما به ازدواج ناهمسان همسری توصیه می کنیم. آیا ما می توانیم توصیه کنیم که دو تا سلطه گر با هم ازدواج کنند؟ نه. چون اینها مثل دو تا پادشاه هستند در یک شهر و هر دو می خواهند دستور بدهند و کسی نیست که فرمانبری کند. آیا می شود دو سلطه پذیر با هم ازدواج کنند؟ نه. چون مثل دو تا نوکر هستند در یک روستای بی ارباب. یک سلطه گر در صورتی ازدواج خوبی دارد که با یک سلطه پذیر ازدواج کند. و هر دو از این ازدواج لذت می برند. یکی از دستور دادن و دیگری از مطیع بودن.





  37. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )




    بلوغ عاطفی

    کسی که به بلوغ عاطفی رسیده باشد قابلیت برقراری رابطة عاطفی با اطرافیان را دارد. کسی که به این بلوغ رسیده باشد می تواند احساساتش را کنترل، ابراز و مدیریت کند. کجا باید بخندم، کجا باید گریه کنم، کجا باید داد بزنم، کجا باید اشک بریزم، می تواند در شرایط حاد و بحرانی خودش را کنترل کند و به هم نریزد. کسی که به بلوغ عاطفی رسیده است در اکثر موارد می تواند خطای دیگران را نادیده بگیرد. نه اینکه با هر خطایی برخورد تند و خصمانه بکند. کسی که به این بلوغ رسیده است در برخوردهایش انعطاف پذیر است. و تحمل شنیدن انتقاد را دارد. تذکرات و حرفهای منطقی دیگران را با جان و دل می پذیردو در شکستها و ناکامی ها خودش را نمی بازد و دست و پایش را گم نمی کند و حس فداکاری در او به وضوح دیده می شود. و در بروز احساساتش خیلی آدم بازی است. لذت می برید از اینکه او مدام به شما بیان و ابراز احساس می کند. کسی که بلوغ عاطفی نرسیده باشد مثل سنگ می ماند و دچار انجماد عاطفی است و باید عشق را از او گدایی کنید. با کسی که به بلوغ عاطفی نرسیده ازدواج نکید. با چنین کسانی خیلی سخت می شود کنار آمد. کسی که به بلوغ عاطفی رسیده جلوی گریه اش را نمی گیرد البته می تواند آن را کنترل و مدیریت کند.


    بلوغ اجتماعی

    کسی که به بلوغ اجتماعی رسیده حضور فعال و چشمگیری در جامعه دارد نسبت به دنیای پیرامون (محله، شهر، کشور، دوستان، مردم) خودش را مسئول می داند در صورتی که کسی که به بلوغ عقلی رسیده تنها نسبت به خود و خانواده اش مسئولیت پذیر است. کسی که به بلوغ اجتماعی رسیده در کارهای گروهی شرکت می کند. اگر برای کسی مشکلی بوجود بیاید که بتواند کاری برایش انجام بدهد بی تفاوت نمی ماند.

    تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی









    کسی که به بلوغ اجتماعی رسیده است اهل همکاری است و از مقرارات و قوانین جامعه پیروی می کند، و در روابط اجتماعی تعادل دارد. (کسی که در شبانه روز مثلا چندین ساعت را با دوستانش سپری می کند تعادل اجتماعی ندارد)


    بلوغ فرهنگی

    کسی که به بلوغ اجتماعی رسیده است سرشار از اشتیاق و شور و نشاط به زندگی است، خوب می بیند و خوب فکر می کند و خوب تحلیل می کند کسی که به بلوغ فرهنگی رسیده باشد نگاه مثبت در افکار و رفتار و گفتار و کردار او به وضوح دیده می شود. کسی که به بلوغ فرهنگی رسیده باشد به راه حلها تمرکز می کند و مدام به دنبال درس گرفتن و عبرت گرفتن از دنیای پیرامون خودش است. و کسی که بلوغ فرهنگی نرسیده باشد منفی نگاه می کند و منفی تحلیل می کند واشتیاقی برای زندگی و نشاطی در تلاشهایش دیده نمی شود. کسی که بلوغ فرهنگی نرسیده باشد مدام آه و ناله می کند، تمرکز او بر مشکلات و نداشته ها است و مدام از شرایط و دیگران شکوه و گلایه می کند. و از زمین و زمان متکبرانه ایراد می گیرد. درصد بسیاری از افراد در نظر او قابل تحقیر شدن هستند.








    بلوغ اخلاقی

    کسی که به بلوغ اخلاقی رسیده باشد خوش اخلاق است. رفتارهایش با وقار کنترل شده و در چهارچوب است، کینه توزی و کج خلقی، قهر، بد دهبی، بی ادبی، ریا و تظاهر نمی کند.

    امام صادق (ع) : با انسان بد اخلاق ازدواج نکنید.

    چنین کسی مدام می خواهد شما را مسخره کند و دست بیاندازد.


    بلوغ اقتصادی


    از کجا بفهمیم کسی به بلوغ اقتصادی رسیده است یا نه.الف) آیا میل و علاقه و جربزة کار کردن دارد. (این مورد مختص آقایان است، البته خانمها هم داشته باشند اشکالی ندارد) آیا برای اینکه درآمدی داشته باشد تلاشی می کند که لااقل مقداری از مخارج خانواده را تامین کند. کسی که پدر او مخارجش را می دهد به بلوغ اقتصادی نرسیده است.دختر خانم: اگر پسری آمد خواستگاری که خانه و ماشن و همة امکانات زندگی را داشت ولی همه را از پدرش گرفته و از خودش هیچ ندارد به هیچ وجه برای زندگی قابل اعتماد نیست. ولی اگر کسی کارمندی باشد که ماهیانه 200 هزار تومان حقوق می گیرد و خانه و ماشین هم ندارد ولی توانسته با همین حقوق کم دو میلیون تومان هم پس انداز کند قابل اعتماد تر است تا مورد اولی.چون عرضة کارکردن دارد.ب) کسی که به بلوغ اقتصادی رسیده است در زندگی اش هدف اقتصادی دارد و هدفمند زندگی می کند.پ) کسی که به بلوغ اقتصادی رسیده است خوب هزینه می کند و درست هم پس انداز می کند. کسی که ماهی 3 میلیون درآمد دارد ولی آخر اه هیچی پس انداز نکرده و همه را خرج کرده است به بلوغ اقتصادی نرسیده است. چون هنر مدیریت آن پول را ندارد.ت) پسری که خواستگاری یک دختر می رود باید کاری ثابت و درست و حسابی داشته باشد. منظور ما این نیست که کارمند ثابت فلان شرکت باشد. یک بنایی که سه سال است بنایی می کند یا آشپزی که چند سال است آشپزی می کند و... هر کاری که شرافتمندانه است و ثبات دارد.


    بلوغ اَشُّد

    کسی که به همة بلوغ ها رسیده باشد بلوغ اشد دارد. بلوغ اشد یک کلمة قرآنی استسورة قصص آیة 14، سورة مومن آیة 67، سورة حج آیة 5. بلوغ اشد یعنی رشد نهایی و بلوغ تمام و کمال.





  39. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )




    «چهارمین معیار ازدواج»


    «اصالت خانوادگی»

    «ازدواج موفق 11»

    «دکتر شاهین فرهنگ»


    اصالت خانوادگی بسیار بسیار مهم است، چون اینجا آمریکا نیست که هیچ اهمیتی به خانواده داده نمی شود.
    اصالت خانوادگی یعنی ما وقتی ازدواج می کنیم با یک شاخه از یک درخت ازدوج می کنیم و این درخت باید درخت پاکی باشد.
    چون اینجا ایران است و ما شرقی هستیم و با هم رفت و آمد داریم. خون گرم هستیم و باید به این افتخار کنیم.

    بزرگان ما خیلی تاکید دارند که با کسی ازدواج کنید که کریم الاصل باشد. (یعنی اصالت خانوادگی داشته باشد) یعنی خانواده خوشنام باشد.

    اگر پدر دختر یا پسر معتاد باشد و یا به هر دلیلی زندان باشد آیا این خانواده اصالت دارد؟ بله. البته این خانواده سلامت خانوادگی ندارد ولی اصالت دارد. اگر من پدرم هم اعدام بشود باعث نمی شود که اصالت خانواده خدشه دار بشود. ولی البته سلامت خانواده را زیر سوال می برد.
    ازدواج با کسی که اصالت خانوادگی ندارد به هیچ وجه توصیه نمی شود ولی ازدواج با کسی که سلامت خانوادگی ندارد در صورتی که با تحقیق بیشتری صورت گرفته باشد اشکالی ندارد. علت هم این است که در این خانواده احتمال جرم و خطا بیشتر است.اگر خانواده ای صالح و شایسته و خوشنام باشد اصالت خانوادگی دارد. اصالت خانوادگی چیز عجیب و غریبی نیست.رسول اکرم (ص): دقت کنید که نسل و فرزند خویش را در چه ریشه ای قرار می دهید و بدانید که این ریشه اثری پنهانی دارد.رسول اکرم (ص): با خانوادة صالح ازدواج کنید چرا که نطفه (ژن) اثر گذار است. آیا اگر ریشة یک درخت در فاضلاب باشد و با نجاست رشد کرده باشد با درختی که در خاک حاصلخیز و آب رودخانه پرورش یافته یکی است.ازدواج با خانواده ای که اصالت دارد به معنی ازدواج فامیلی نیست. ازدواج فامیلی ممنوع، است. ما ازدواج فامیلی را به هیچ وجه توصیه نمی کنیم.

    به دو دلیل ازدواج فامیلی را توصیه نمی کنیم




    دلیل اول: (که البته این دلیل خیلی مهم نیست) بعضی می گویند من وقتی با پسر عمو یا خاله و عمه و دایی ازدواج می کنم چون آنها را می شناسیم ریسک آن کمتر است. در صورتی که اینگونه نیست. چون انسانها برای هم فیلم بازی می کنند و جلوی هم نقاب می زنند. شما از کجا می دانید که خاله یا عمه و دایی و عموی شما در زندگی شان مشکلی ندارند. ممکن است شما که خانة آنها می روید جلوی شما فیلم بازی کنند و شما متوجه نشوید که تا چند دقیقة پیش با هم جنگ و دعوا داشته اند.

    دلیل دوم:در ازدواج فامیلی احتمال خطر و ریسک برای اینکه بچه با یک اختلال (منگل و معلول و...) به دنیا بیاید 3.5 درصد است. در ازدواج فامیلی به صورت دختر یا پسر خاله، عمو، عمه و دایی احتمال بروز اختلال در بچه 20 درصد است. یعنی 5.5 برابر. یعنی اگر این خانواده صاحب 5 فرزند بشوند حداقل یکی از این پنج فرزند بلاشک معلول ، عقب افتاده، تالاسمی، هموفیلی و خواهد بود. و تازه معلوم نیست فرند اول اینگونه باشد یا دومی و سومی. و این حد اقل است ممکن است تمام بچه ها دچار مشکل بشوند.اختلالاتی که در ازدواجهای فامیلی شایع است اینها هستند: عقب ماندگی ذهنی، کند ذهنی، بیماریهای قلبی و عروقی، بیماریهای خونی مثل تالاسمی و هموفیلی، بیماریهای متابولیکی، بیماریهای هورمونی مانند اختلال در هورمون رشد. ناشنوایی و نا بینایی

    .رسول خدا (ص): با بستگان نزدیک خود ازدواج نکنید چرا که این کار فرزندان ضعیف را به دنبال دارد.
    (محجه الابیضاء جلد3 ص9)



  41. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  42. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    اشکالی دارد کسی ازدواج فامیلی بکند ولی قبل از آن مشاوره ژنتیک انجام بدهد؟مگر مشاوره ژنتیک برای ازدواجهای فامیلی نیست؟ نه. چون 8000 بیماری ژنتیکی که به وسیله ژنها منتقل می شود وجود دارد که قابل ردیابی قبل از ازدواج است. در ایران از دو راه و با دو سری آزمایش در ازدواجهای فامیلی به شما می گویند که آیا فرزند شما احتمال اختلال در آن هست یا نیست. از جمله با سونوگرافی سه بعدی و چهار بعدی که 100 نوع بیماری ژنتیکی از این طریق قبل از ازدواج قابل شناسایی است. دوم از طریق آزمایشهای ژنتیکی و کروموزومی که در این آزمایشها هم 100 بیماری قابل شناسایی است (از جمله تالاسمی و هموفیلی و سندرم داون) از مجموع 8000 بیماری ژنتیکی در ایران تنها 200 نوع قابل شناسایی است. وقتی شما آزمایش می کنید و می گویند منعی برای ازدواج فامیلی ندارید این حرف خنده دار است.

    در کشورهای پیشرفته ازدواجهای فامیلی جزو ازدواجهای ممنوع و پرخطر است.
    بعضی ها آزمایش ژنتیک و مشاوره ژنتیک را یکی می گیرند. در صورتی که آزمایشگاه ژنتیک مخصوص موارد خاصی مثل ازدواجهای فامیلی است. ولی مشاوره ژنتیک مال همه است. درمشاوره ژنتیک نمونه برداری و تصویربرداری نمی شود. بلکه با شما صحبت می کنند و نمودار و جدول می کشند و بعد اظهارنظر می کنند. در کشورهای پیشرفته دنیا مشاوره ژنتیک اجباری است.

    این افراد حتما باید مشاوره ژنتیک قبل از ازدواج را انجام بدهند و گرنه خیانت کرده اند.

    الف: اگر یکی از دو نفر (زن یا شوهر) و یا هر دو معلولیت مادرزادی یا بیماری ارثی داشته باشند.
    ب: اگر خانمی که می خواهد ازدواج کند سن آن بالای 33 یا پایین 18 باشد. البته ما خانمهای زیر 18 سال را توصیه به ازدواج نمی کنیم. و یا اگر آقایی سنش بالای 40 سال باشد.
    پ: اگر زن و شوهر سالم هستند ولی خواهر و یا برادر و مادر و پدرشان به یک بیماری ژنتیکی مبتلا هستند.
    ت: اگر هر دو یا یکی از آنها شغلشان جزو مشاغل پرخطر باشد (کار در مراکز هسنه ای و کارخانه های تولید مواد شیمیایی)




  43. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  44. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )





    «پنجمین معیار انتخاب در ازدواج»




    «سلامت جسمی و روحی و روانی»


    «ازدواج موفق »

    «دکتر شاهین فرهنگ»


    کسی که دچار بیماری روحی است که روزانه چندین قرص اعصاب می خورد تا تعادل روحی خودش را حفظ بکند یا کسانی که دارند روان درمانی می شوند اینها تا زمانی که درمان نشده اند و تا زمان قطع شدن دارو توصیة ازدواج با آنها را نمی کنیم. سلامت روح و روان در ازدواج ضروری است.


    اما ما نمی توانیم بگوییم که شما حتما باید با کسی ازدواج کنید که از نظر جسمی سالم باشد. نه. با کسی که از نظر جسمی دچار اختلال است می شود ازدواج کرد. منتها ما باید از او بخواهیم که خیلی واضح دربارة بیماری اش برای ما توضیح بدهد. کی دچار این بیماری شدی و چرا؟ یرای درمان چکار کردی و سراغ کی ها رفتی؟ چه چیری مصرف می کنی؟ آیا بیماری ات علاج دارد و.... و ما اعتمادی به پاسخی که او می دهد نمی کنیم. البته نمی گویم بدبین باشید بلکه می گویم چشمهایتان را باز کنید. بلکه می روم پیش یک پزشک و می گویم من با کسی می خواهم ازدواج کنم که مثلا تالاسمی مینور یا صرع یا سردرد میگرنی دارد. البته دکتری که من انتخاب می کنم و نه دکتر خودش. چون ممکن است اطلاعاتی را به شما ندهد. بپرسید که اگر این بیماری قابل درمان است طول درمان آن چقدر است؟ آیا احتمال عود کردن و شدت گرفتن دارد؟ احتمال انتقال به فرزند را از طریق وراثت دارد؟ ممکن است دکتر بگوید که من باید آزمایشهای جدیدتری را انجام بدهم یا نیاز به پروندة آن دارد باید با دکتر همکاری بشود. بعد از همة این کارها اگر دلتان خواست می توانید با او ازدواج کنید.

    آیا می شود با یک فرد معلول و یا جانباز اردواج کرد؟
    بله. ولی شرط دارد. ما به آن فرد سالم می گوییم که به تفاوتها و تناسبها دقت کنید اگر می خواهید از سر ایثار و فداکاری و ترحم و دلسوزی ازدواج کنید حق ندارید. ازدواج از سر دلسوزی ممنوع. فداکاری و ایثار می تواند دلیل و عامل شروع یک زندگی باشد ولی عامل دوام آن نیست. چون بعد از مدتی این هیجانات و احساسات فروکش می کند. و بعد می بینی که دیگر تحملش را نداری. کسی که می خواهد این کار را بکند باید یک آدم خیلی خاص و با کرامت و با روحی بزرگ و مسئول باشد. ما ازدواج با این عزیزان را به عنوان یک نسخة عمومی تجویز نمی کنیم. چون هر کسی از عهدة آن بر نمی آید و قادر نیست. باید بداند که این کار ایمان بالا و پایداری می خواهد.




    حالا اگر عزیزی احساس کرد که می تواند و از عهدة این کار بر می آید که با یک عزیز ویلچری ازدواج کند توصیه می کنیم که قبل از تصمیم گیری نهایی به یکی از مراکزی که با این عزیزان سر و کار دارد. و با مشاورین آن مرکز صحبت کنید و از ویژگیهای جسمی و روانی آنها اطلاعات بگیرید و از محدودیتهای حسی و حرکتی و حساسیتهای رفتاری آنها بیشتر آشنا بشوید و دیگر اینکه حتما به سراغ کسی برو که با این عزیزان ازدواج کرده و از سختیها و چالشها و دردسرها و پستی بلندیهای این نوع زندگی سوال کن.


    بپرسید که آیا اذیت شده یا نه؟ از زندگی اش لذت می برد یا نه؟ پس اطلاعات بگیرید و با چشم باز عمل کنید. ببینید آیا می توانید تا پایان عمر این مساله را بپذیرد؟ ممکن است یکسال دیگر پشیمان بشوید. ممکن است از دست هم عصبانی بشویم آیا آن موقع پشیمان نمی شوم؟ آیا می توانم با نگاههای مردم که احیانا ترحم آمیز و پرسشگرانه و متاسفانه متلک آمیز کنار بیایم؟ ببین می توانی بخاطر بالا و پایین شدنهای زندگی، همسرت را بخاطر شرایط جسمی اش تحقیر نکنی؟ می توانی همیشه جوری در خدمتش باشی که نقصش را احساس نکند؟ ازدواج با این عزیزان کار قشنگی است و آفرین بر کسی که این کار را انجام می دهد. ولی ببین اهل این کار هستی یا جو گیر شدی؟

    از آیت الله قمی سوال کردند که آیا شما ازدواج با آدم جانباز و معلول را توصیه می کنید؟

    «ازدواج کن ولی با همسری که عشق و لذت، تو را به سمت او ببرد نه ترحم و رقت.»



  45. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  46. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )




    «ششمین معیار انتخاب همسر در ازدواج»

    «به دل نشستن»
    «ازدواج موفق »
    «دکتر شاهین فرهنگ»

    فکر می کنید عشق برای ازدواج لازم است؟ چه بسا دو نفر که برای آنها اولین اولویت عشق است اما دقیقه ای نتوانند همدیگر را تحمل کنند.
    آیا عشق برای شروع زندگی لازم است؟ خیر.

    اکثر ازدواجهایی که با عشق شروع می شود محکوم به شکست است.
    زندگی که با عشق و شیفتگی شروع می شود. زندگی که با عشق شروع می شود یعنی از ابتدا خانة آخر را نشان دادن، و این عشق خیلی زود افول می کند.

    افلاطون: وصال مدفن عشق است.
    یک ضرب المثل چینی: ازدواج گورستان عشق است.


    اینهایی که خیلی عاشق اند و بال بال می زنند وقتی به هم می رسند عشقشان تمام می شود. به خاطر اینکه من تمام عشق خودم را در قبل از ازدواج خرج کرده ام. دیگر بعد چیزی ندارم که به پایش بریزم.


    من قبلا گفته ام که ما برای هم مثل لباس می مانیم. درست است که ما لباسی می خریم که شیک باشد اما شیک بادوام. کی حاضر است یک لباس شیک بخرد که دو روز دیگر پاره بشود؟ خب چرا بخریم؟ ازدواجی که بخواهد به بهانة یک عشق کورکورانه شروع بشود مثل خرید لباس شیک بی دوام است.

    دوستان، عشق برای آغاز یک زندگی لازم نیست بلکه مهم این است که فردی که می خواهیم به عنوان شریک زندگی انتخاب کنیم به دل ما بنشیند. و بتوانیم آن را دوست داشته باشیم. نه اینکه عاشق او باشیم. اگر در خواستگاری، دختر خانم و آقا پسر محترم دیدید طرف مقابل شما نوع حرف زندنش، لحن صدایش، هیکلش، رفتارش، قیافه اش، تفکرش، دیدگاهش و... به دل شما ننشست این ازدواج ازدواج خطرناکی است. علف باید به دهان بزی شیرین بیاید.




  47. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  48. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )


    سوال: اگر موردی پیدا بشود که به دل همه‌ی اعضای خانواده نشسته ولی به دل من نه چه باید کرد؟ آیا این ازدواج را توصیه می کنید؟

    جواب: خیر. چون تا آخر عمرت چشمت دنبال جنس مخالف در کوچه و خیابان خواهد بود و می گویی من دنبال یک نفر این شکلی می گشتم ولی خانواده ام گفتند نه تو باید با همین ازدواج کنی که به دل ما نشسته.

    سوال: اگر به دل من بنشیند ولی به دل خانواده نه چه باید کرد؟
    جواب: باز هم توصیه به ازدواج نمی کنیم. چون خانواده تا آخر عمر دنبال بهانه می گردند تا به او گیر بدهند. که او را اذیت کنند. و در زندگی تنش ایجاد کنند. و هر گاه مشکلی پیش آمد سرکوفت بزنند.





    ما وقتی با یک نفر درگیر می شویم و به مرور با او رفت و آمد می کنیم، در ارتباط با به دل نشستن سه حالت بین ما پدید می آید:

    حالت اشتیاق:یعنی طرف خیلی به دل آدم می نشیند. در این حالت توصیه به ازدواج می کنیم.

    حالت اکراه:به هیچ وجه طرف مقابل به دل آدم نمی نشیند. در حالت اکراه به هیچ وجه توصیه به ازدواج نمی کنیم چون اکراه آرام آرام به انزجار و تنفر تبدیل می شود.

    حالت تردید:یعنی از طرف مقابل بدمان نمی آید ولی خیلی هم به دلمان نمی نشیند. برای ازدواج تردید و دو دلی را نادیده نگیرید. لطفا تدیدها را دنبال بکنید تا به تصمیم برسید. در تردید تصمیم ممنوع. اگر مردد هستید بیشتر با او رفت و مد کنید، بیشتر برسی کنید شاید بقیه‌ی ویژگیهای خوب او باعث بشود آن دو تا موردی که به دل شما ننشسته را بی خیال بشوید. حالا اگر رفت و آمد هم کردید ولی باز هم به دل شما ننشست به هیچ وجه توصیه به ازدواج نمی کنیم.



  49. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  50. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )


    بعضی از مذهبی ها هستند که فکر می کنند وقتی دختر یا پسری از خانواده‌ای مذهبی است، نجیب و با ایمان است دیگر کافی است.
    شخصی خدمت رسول اکرم (ص) آمدند و گفتند من به خواستاری دختری رفتم و حیا کردم بدون اینکه او را درست نگاه کنم با او ازدواج کردم.
    رسول اکرم (ص) فرمودند: «ای کاش به او نگاه می کردی که این کار برای تداوم زندگی شما بهتر است.»ممکن است سوال بشود که حیا چی می شود؟رسول الله (ص) فرمودند: دو گونه حیا داریم: حیای عاقلانه و حیای احمقانه. حیایی از روی عقل منشاء در ایمان انسان دارد و بسیار قابل تقدیر و ارزشمند است. و حیای احمقانه همان کم رویی و نابجا و غلط است.
    سوال: اگر یک نفر از نظر اقتصادی و کفیت و اخلاق و نجابت و همه چیز عالی بود ولی به دل ما ننشست چه باید کرد؟
    جواب: توصیه به ازدواج با چنین کسی را نمی کنیم. و متاسفانه پدر و مادرها در چنین مواقعی حول می شوند. و بچه ها را به انحراف می کشانند. و می گویند دیگر همچین کسی گیرت نمی آید. پس پدر و مادر عزیز فرند خودتان را به ازدواج با کسی که به دل او ننشسته وخیلی هم عالی است وادار نکنید.





    امام صادق (ع): با کسی ازدواج کن که او را دوست داری و اگر کسی را پدر و مادرت پسندیدند و تو او را دوست نداری به عنوان همسر انتخاب نکن.دختری خدمت رسول اکرم (ص) آمدند و گفتند که پدرم اصرار دارد که با خواستگاری که برایم امده ازدواج کنم هر چند پسر خوبی است ولی من او را دوست ندارم. رسول الله فرمودند که آیا من می توانم از شما خواهش کنم که به احترام پدرت بپذیری؟ گفت: حرمت پدرم در جای خود محفوظ ولی من به این مرد علاقه ندارم. رسول الله فرمودند : «اختیار با خود توست»پدر و مادرهای عزیز زمانه عوض شده الان صد سال پیش نیست که شما برای فرندانتان تصمیم بگیرید. من نه با ازدواج سنتی که پدر و مادر برای فرزند تصمیم می گیرم موافق هستم و نه با دوستی های دختر و پسر توی پارک و خیابان. بلکه چیزی بین این دو را قبول دارم که الان دارم دوره اش را می گذارم. اول عاقلانه فکر کنید ببینید که آیا شما دو تا به هم می خورید. بعد ببین آیا به دل شما نشسته یا نه.
    علی (ع): اگر کسی چیزی را دوست نداشته باشد، نگاه به او و یاد او را نیز دوست نخواهد داشت.



  51. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  52. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )




    «هفتمین معیار انتخاب همسر»

    «سن مناسب»
    «دکتر شاهین فرهنگ»


    سن مناسب برای ازدواج اگر همه چیز محیا باشد برای دختر 18 تا 19 و برای پسر 23 تا 24 سال. اگر حوالی این سنین میل به ازدواج داشتید و شرایط ازدواج هم داشتید، به خانواده اصرار کنید که می خواهید ازدواج کنید....



    رسول الله (ص): هیچ جوانی نیست که در اوایل جوانی ازدواج کند، مگر اینکه شیطان فریاد بزند ای وای که دو سوم دین او از دست من در امان ماند.

    مقام معظم رهبری: پیامبر اکرم اصرار داشتند جوانها زود ازدواج کنند چه دختر چه پسر، البته با میل و اختیار خودشان نه اینکه دیگران برایشان تصمیم بگیرند. ما هم باید در جامعة خودمان این را رواج دهیم، جوانها در سنین مناسب وقتی از دوران جوانی خارج نشده اند در همان حال گرمی و شور و شوق باید ازدواج کنند. این خلاف برداشت و تلقی خیلی از افراد است که خیال می کنند ازدواجهای دوران جوانی ازدواجهای زودرس است و ماندگار نیست. اگر درست صورت بگیرد ازدواجهای ماندگار و خوبی خواهد بود هر چه زودتر بهتر، این که می گوییم هر چه زودتر بهتر یعنی از همان وقتی که دختر و پسر احساس نیاز می کنند به داشتن همسر، این کار جلوی طغیانهای جنسی را می گیرد.



    ما در روانشناسی برسی کرده ایم و دیده ایم ازدواجهای در این سنین ماندگاری خیلی بیشتری داشته اند.

    سوال: آیا فاصلة سنی بین دختر و پسر برای ازدواج لازم است؟

    جواب:بله.

    دلایل لزوم اختلاف سنی دختر و پسر در ازدواج:

    اول:

    دختر ها زودتر از پسرها به بلوغ عقلی می رسند. مثلا یک دختر یک و نیم روزه از نظر درک دنیای اطرافش به اندازة یک پسر سه ماه است. یک دختر خانم بیست ساله از نظر ادراکی برابری می کند با پسری که سنش 25 تا 27 است. (البته این میانگین در ایران است. ممکن است یک پسری هم باشد که 19 سالشه ولی از یک زن 30 ساله بیشتر می فهمد. ولی اینها استثناء است.) به خاطر همین وقتی بین دختر و پسر اختلاف سنی باشد باعث می شود که ما با هم هم سطح بشویم. ولی اگر هر دو هم سن باشند آن زن چند سالی از آن مرد جلوتر است برای همین خانم همیشه فکر می کند بیشتر از آقا می فهمد، همیشه فکر می کند لازم است به آن آقا تذکر بدهد. و آقا فکر می کند که دیگر زن ندارد بلکه یک مامان به مامانهایش اضافه شده. و این مامان بازی که این خانم با این آقا می کند آقا را وادار به عصیان و اعتراض و کج رفتاری و کج خلقی می کند. آقا می گوید من زن نگرفته ام که صبح تا شب به من دستور بدهد، مامانم بود بس بود.

    دوم:

    خانمها از نظر جسمی چون پوستشان نازک تر است زودتر از آقایان پوستشان دچار چین و چروک می شود و زود تر از شکل می افتند مخصوصا اگر یکی دو بار هم ضایمان کنند. حالا اگر خانم و آقایی هم سن ازدواج کنند و خانم زودتر دچار چین و چروک می شود و زودتر نشاط و شادابی بدن و پوست و چهره را از دست می دهد و ممکن است دل آقا را بزند. البته اگر یک مردی مرد باشد اصلا به این چیزها فکر نمی کند. ولی هستند کسانی که اینگونه نیستند و می خواهند دنبال زنانی بروند که شاداب تر و سرحال تر باشند. ولی وقتی سن آقا بیشتر باشد دیرتر به آن جایگاهی می رسد که جذابیتهایش را از دست بدهد.



    سوم:
    خانمها در سنین بالا قادر به برآوردن نیاز جنسی آقایان نیستند. هورمونهای جنسی خانمها از 50 سالگی به بعد کاهش پیدا می کند و تمایلات جنسی شان کم می شود و کمتر خواهان روابط جنسی بطور کامل و مرتب هستند. ولی آقایان دویست سال هم عمر بکنند هنوز سر پا هستند. حالا اگر زن کوچکتر باشد دیرتر به آن جایگاهی می رسد که کشش جنسی در او کم می شود. در آمار طلاق کشور یک سری از طلاقها مربوط به سنین بالا است که آقایان خواهان روابط جنسی هستند ولی خانمها زیر بار نمی روند.

    فاصلة سنی مناسب برای ازدواج همان فاصلة سنی است که بین بلوغ جنسی دختر و پسر است. یعنی 6 سال. و یا اگر آن را گسترش بدهیم می گویم بهترین فاصلة زمانی بین خانم و آقا بین 5 تا 7 سال است. اگر این اختلاف سنی بینش از این باشد هم ما توصیه نمی کنیم. چون باعث اختلاف در تمایلات (مثل تمایلات جنسی) اختلاف در دید، اختلاف در نیازها سلیقه ها خواسته ها و عقیده ها می شود و مثل دو تا آدمی می مانیم که از دو نسل هستیم.

    بر اساس آمار رسمی سازمان ثبت احوال در سه ماة اول سال 86 در 91/11 درصد از ازدواجهای ثبت شده اختلاف سنی بین زوج و زوجه صفر بوده است. که این رقم در سه ماة اول سال 87 به 29/12 درصد افزایش یافته است. نرخ طلاق در این دسته در سه ماهة اول سال 86، 11/10 بوده که در سه ماهة اول سال 87 به 29/12 درصد افزایش یافته است. یعنی با اینکه میزان ازدواج همسالان در این یکسال بیشتر شده ولی میزان طلاق هم افزایش یافته است.


    درصد ازدواجهایی که دختر یکسال از پسر بزرگتر بوده در سه ماهة اول سال 86، 57/3 درصد است. که این رقم در سه ماهة اول سال 87 به 68/3 افزایش پیدا کرده است.


    میزان طلاق در همین گروه در سه ماهة اول سال 86، 22/3 بوده و در سه ماة اول سال 87 ، 68/3 بوده.
    و همچنین آنجایی که دخترها دو سال از پسر بزرگتر بوده. (هر چی سن دخترها بالاتر از پسرها بوده طلاق ها بیشتر است)
    من ندیدم آمارها تایید بکنند که اگر دختر و پسر هم سن باشند یا دختر بزرگتر باشد ثبات ازدواج بیشتر است. حداقل در مملکت ما اینگونه نیست. من ازدواج بین هم سن ها را توصیه نمی کنم. و ازدواجی که دختر خانمها بزرگتر هستند را اصلا توصیه نمی کنم. آمار طلاق باید به ما بگوید که این کار را بکنیم یا نکنیم.

    هر چه که به سن سی سال نزدیکتر می شویم این اختلاف می تواند کمتر و کمتر و کمتر بشود. مثلا اگر یک آقای 28 ساله می خواهد ازدواج کند می تواند با یک خانم 26 یا 27 ساله ازدواج بکند یعنی اختلاف سن بین 2 تا 3 سال. هر چه به سن 30 سال نزدیکتر می شویم اختلاف بین خانم و آقا می تواند کمتر و کمتر بشود. تا 30 سال. در 30 سالگی توصیه می کنیم که لطفا با هم سن های خودتان ازدواج کنید. چرا؟ چون بلوغ عقلی در 35 سالگی کامل می شود. ما هم همة نگرانی مان در وحلة اول برای اختلاف سن ازدواج بلوغ عقلی است وقتی دختر یا پسر به این سن می رسند دیگر به بلوغ عقلی رسیده اند. و ما دیگر مشکلی در این باب نداریم.

    وقتی می گوییم بهترین سن برای ازدواج پسر 23 و 24 سالگی است برای این است که در این سن پسر به بلوغ هایی که گفتیم رسیده. که یکی از آنها ثبات عقلی و احساسی است حالا اگر پسری در این سن به این قابلیتها نرسیده باشد ما ازدواج با او را توصیه نمی کنیم. در مورد دختر هم همین است. اگر گفتیم بهترین سن برای ازدواج یک دختر 18 یا 19 سالگی است در صورتی است که به پختگی و بلوغهای گفته شده رسیده باشد.
    یکی از فرمولهایی که برای ازدواج پیشنهاد میشه این است که سن پسر را تقسیم بر 2 کنید به علاوة 7 کنید، سن مناسب دختر می شود. که این فرمول غلطی است. چون مثلا اگر یک مرد 60 ساله بخواهد ازدواج کند در این فرمول باید با یک خانم 37 ساله ازدواج کند!

    اکثر دخترهایی که با پسرهای همسن خودشان ازدواج می کنند. یک شکایت مشترک دارند. و آن اینکه همسرشان بچه است و پخته نیست و عاقل نیست. کسی نیست که بشود به او تکیه کرد بلکه کسی است که خودم باید او را جمع کنم. دوست من نگو که رفتارهای او روز به روز دارد من را دلسرد می کند چون این پسر رفتارش طبیعی است مقتضای سنی او این است. تو اشتباه کردی با همسن خودت ازدواج کردی. او 6 سال از او جلوتر هستی. قبول دارید رشد گل از درخت بیشتر است. خب خانمها گل هستند! چون سریع تر رشد می کند و لطیف تر است.





  53. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  54. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )


    اینکه شمایی که همسن هستید با هم حرف بزنید و بعد بگید ما خیلی با هم تفاهم داریم و همدیگر را درک می کنیم. اینها احساسات است. این با زندگی کردن زیر یک سقف خیلی فرق می کند. خانم شما الان از این آقا خیلی چیزها را نمی خواهی. آقا شما هم همینطور. (نه نان و آبی هست نه اجاره خانه ای) بلکه فقط از روی احساسات حرف می زنید. اختلاف سن باید باشد.


    سوال: مگر خانم خدیجه (س) همسر پیامبر از ایشان بزرگتر نبودند خب ما هم از ایشان الگو می گیریم؟

    جواب: فقط این جا الگویتان خانم خدیجه است، هیچ جای دیگر الگوی شما ایشان نیست؟ ما توصیه نمی کنیم خانها از آقا بزرگتر باشد. چنین مواردی از استثناء ها هستند. کسی جز حضرت خدیجه در آن زمان هم کفو پیامبر نبود که با ایشان ازدواج کند ( و این تقدیر الهی بود که حضرت زهرا (س) از خانم خدیجه متولد بشوند.) (سی در 12 1230) اگر اختلاف سنی بین دو نفر خیلی زیاد باشد زندگی خوبی نخواهند داشت. مثلا اختلاف سنی 10 سال و 15 سال.

    دلایل:
    1. عدم تناسب در نیازهای جنسی: دختری که سن کمتری دارد بیشتر می خواهد و پسری که سنش بیشتر است کمتر می خواهد.
    2. عدم هماهنگی در نگاه به زندگی و خواسته ها.
    3. ممکن است حوصلة رفتارهای همدیگر را نداشته باشیم. مثلا ممکن حوصلة بیرون رفتن را با هم نداشته باشند. یک مرد 40 ساله مسلما نمی تواند تحرک یک خانم 30 ساله یا 25 ساله را داشته باشد بالاخره یک جاهایی کم می آورد.

    ازدواج زود هنگام:
    ازدواجهای زود هنگام و دیر هنگام را توصیه نمی کنیم. ازدواج زودهنگام ازدواجی است که دختر کمتر از 18 و آقا کمتر از 23 سال باشد.

    چرا؟

    دلایل برای ازدواجهای زود هنگام:
    کم تجربگی به حد کافی بزرگ نشده اند و عقلانیت و پختگی لازم را ندارند. در نتیجه مدام مثل بچه ها با هم درگیری و تنش دارند. و توان حل مسأله را هم ندارند. و به خاطر این تنش ها و نداشتن توانایی برای حل آن اتفاق دوم می افتد.
    دخالت والدین دو طرف بابای او می گوید این کار را بکن و مادر او می گوید این کار را بکن. و آرام آرام این نهادینه می شود. یعنی والدین عادت می کنند به دخالت در زندگی این زوج. و وقتی آنها کمی سنشان بالاتر می رود و عاقل تر می شوند از دست دخالتهای خانواده ها کلافه می شوند چون دیگر آنها نمی توانند دخالت نکنند چون عادت کرده اند.

    زایمان پر خطر اگر دختر در سن کمتر از 18 سال حامله بشود و بخواهد زایمان بکند و از نظر علمی به این زایمان پر خطر گفته می شود. چرا پر خطر؟ 1. برای اینکه دختر در زمان بارداری فشار خون بسیار بالایی دارد و این فشار خون بالا او را آزار می دهد. 2. کم خونی خواهد داشت. 3. احتمال تولد نوزاد نورس با وزن خیلی کم وجود دارد. 4. احتمال تولد نوزاد مرده وجود دارد. 5. احتمال تولد نوزاد با بهرة هوشی پایین وجود دارد.






  55. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )


    ازدواج دیر رس و دیر هنگام:
    ازدواجی است که سن دختر از 35 یا سن پسر از 40 گذشته باشد. نه اینکه بگوییم اینها حق ازدواج ندارند. نه. در هر سنی که انسان مجرد باشد می تواند ازدواج بکند و باید بکند ولی ازدواج خوبی نخواهد بود.


    ضررهای ازدواج دیر هنگام:

    اول:
    کم شدن شور و شوق برای زندگی مشترک
    دیگر رمق و اشتیاقی برای کیف کردن و لذت بردن از زندگی وجود ندارد. آمادگی مان برای لذت بردن کمتر شده.

    دوم:
    احتمال اینکه در دام گناه بیافتیم بیشتر است
    بالاخره انسان فشار شهوانی دارد. وقتی ازدواج او دیر بشود ممکن است به گناه بیافتم.

    سوم:
    از دست دادن موقعیتهای خوب
    تا یک زمانی برای یک دختر خواستگارهای خوب می آید. از 30 که عبور کردی چطور بشود سالی یک خواستگار برایت بیاید. آقا پسر تا یک سنی وقتی زنگ می زنید برای خواستگاری به شما می گویند تشریف بیاورید قدمتان به روی چشم. بعد دیگر کمتر به عنوان خواستگار شما را می پذیرند.

    چهارم:
    حوصلة بچه دار شدن و تربیت فرزند را هم نداریم.
    تازه اگر حوصله هم داشته باشیم و بچه دار هم بشویم اختلاف سنی زیادی بین والدین و فرزند بوجود می آید. پدری که 40 سالگی قرار است بچه دار بشود اختلاف سنی شما 40 سال است. چطور حوصله داری با بچه بازی کنی؟ او را پارک ببری؟ آن وقت وقتی سن بچه بالا رفت دوستهایش فکر می کنند که پدر او پدربزرگ آن است و این برای بچه سخت است و به او بر می خورد. شما وقتی بچه تان 20 سالش شد دیگر از این دنیا رفته ای و پشت بچه خالی شده.



    پنجم:
    وقتی دیر ازدواج می کنیم مشکلات فراوانی برای فرزند دار شدن خواهیم داشت.
    خانمی که بالای 35 سال می خواهد بچه دار بشود و زایمان بکند مثل خانم زیر 18 سال است. یعنی پر خطر است. مادری که در این سن باردار می شود فشار خون بالایی خواهد داشت و احتمال اینکه نوزاد به دنیا آمده منگل باشد خیلی بیشتر است. (از آن 5/3 درصد خیلی بالاتر است) و یا بچه مرده یا با ضریب هوشی پایین به دنیا بیاید خیلی زیاد است. احتمال خطر برای مادر در زایمان خیلی زیاد است. و مردها وقتی از سن 35 سالگی عبور می کنند تعداد اسپرمی که بدن آنها تولید می کند کاهش پیدا می کند و ممکن است برای باردار شدن خانمها مشکل ایجاد بشود.

    ششم:

    ما وقتی دیر ازدواج می کنیم از مزایا و امتیازهایی آسمانی ازدواج که خدا مجانی به شما می دهد محروم می شویم.
    (یک مرد و زن متأهل که بخوابد ثوابش بیشتر از یک مرد یا زن مجرد است که شب بیدار است و روز روزه می گیرد)

    هفتم:

    توقعات ما از یکدیگر بالا می رود.
    من وقتی جوان هستم به هزار و یک دلیل همه خواستگار ها را رد می کنم ولی با افزایش سن توقع بالاتر می رود. نه تنها توقعات خودت بلکه توقعات اطرافیان تو هم بالاتر می رود. من اگر برای پسرم برم خواستگاری کنم از یک دختر 20 ساله اصلا انتظار ندارم که این دختر خانم بتواند خوب آشپزی کند یا حتی بتواند آشپزی کند.
    ولی اگر من برم خواستگاری از یک دختر 29 ساله سوال می کنم که آشپزی بلد است و اگر بلد نباشد پس کی می خواهد یاد بگیرد؟ یک پسر 26 یا 27 ساله که خواستگاری می آید نباید از او انتظار داشته باشیم که خانه داشته باشد، ولی اگر یک پسر 40 ساله بیاید خواستگاری دختر 35 سالة من، می گویم ببخشید خانه دارید؟ نه؟ تو اگر الان که 40 سالته نتوانستی صاحب خانه بشوی پس کی می خواهی خانه دار بشوی؟

    نوه هایت می خواهی خانه دار بشوند؟هم توقعات ما برای ازدواج بالا می رود و هم توقع اطرافیان. دختر خانم می گویید من جوان که بودم صد تا خواستگار را به این دلیل و آن دلیل رد کردم حالا این را قبول کنم. من آن را رد کردم بیایم این را قبول کنم. و آن وقت است که دیگر ازدواج نمی کنیم.

    هشتم:

    فشار عصبی برای کنترل غریزة جنسی.

    ما وقتی دیر ازدواج می کنیم اگر نخواهیم روابط نامشرع داشته باشیم و عفت خودمان را حفظ کنیم در کنترل هیجانات جنسی مان اجبار داریم و این باعث فشار عصبی بر انسان می شود. من وقتی بعد از 35 سال غریزة جنسی ام را کنترل کردم باعث فشارهای عصبی می شود.

    نهم:

    وقتی سن ما بالا مس رود طراوت و شادابی و زیبایی مان هم کم می شود. و بیماری هایمان بیشتر می شود.




    دهم:
    احتمال فوت والدین وجود دارد
    من اگر در سن پایین ازدواج کنم و زندگی ریتم طبیعی خودش را داشته باشد پدر و مادرها معمولا باید تا 60 یا 70 سال عمر بکنند. و در این شرایط ما اگر ازدواج بکنیم پدر و مادر ما حامی ما هستند. ولی اگر در 35 یا 40 سالگی بخواهیم ازدواج بکنیم احتمال این که یکی یا هر دوی والدین فوت کرده باشند هست. و اینجوری ازدواج سخت تر می شود. می دانید چرا؟ چون دیگر کسی نیست که برای من خواستگاری برود و برای من آستین بالا بزند و باید خودم اقدام بکنم. و اتفاق دومی که می افتد این است که وقتی پدر و مادر می روند ممکن است مسئولیت و باری بر روی دوش ما قرار بگیرد. مثلا من ازدواج نکردم تا اینکه پدر فوت کرد و حالا برادر و خواهر کوچکتر از خودم دارم که اگر بخواهم ازدواج کنم تکلیف آنها چی می شود؟ احتمال ازدواج را کم می کند. ولی اگر ازدواج کرده باشم می توانم مثلا خواهر کوچک خودم را ببرم خانة خودم زندگی بکند.

    یازدهم:
    اگر ما دیر ازدواج بکنیم مانع ازدواج خواهر و برادرهای بعد از خودمان می شویم. چون اگر من تا 35 سالگی ازدواج نکردم هرچی خواستگار برای خواهر و برادرهای کوچک من می آید می گویند نه اول باید خواهر یا برادی بزرگتان ازدواج بکند و بعد شما.

    دوازدهم:

    وقتی دیر ازدواج بکنیم انعطاف پذیری مان کمتر می شود. نصیحت پذیری مان هم کم می شود.

    پیامبر اکرم (ص): دوشیزگان مانند میوة روی درخت هستند هنگامی که برسند و چیده نشوند نور خورشید آنها را از بین می برد و باد نیز آنها را به این سو و آن سو پراکنده می کند.
    دختر خانمها تا طراوت دارید دنبال ازدواج باشید.



    ادامه دارد ...

  57. 4 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  58. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18840
    نوشته ها
    130
    تشکـر
    74
    تشکر شده 46 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    من الان یه مورد دارم که دقیقا با این معیار ها هماهنگی داره

    اما از دو چیز خیلی می ترسم :
    1- خانواده ها جلوی پای ما سنگ بندازن
    2- از اونجایی که خانم ها سمعی هستند نتونم حرف های دلپسندش بزنم

    خدایا کمک کن ...

  59. کاربران زیر از ebrahhim بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  60. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18840
    نوشته ها
    130
    تشکـر
    74
    تشکر شده 46 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    یه سوال :

    وصلت یه خانواده کم جعیت مثلا 5 نفره با یه خانواده پر جمعیت مثلا 12 نفره چطوره؟

  61. کاربران زیر از ebrahhim بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  62. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    نقل قول نوشته اصلی توسط ebrahhim نمایش پست ها
    من الان یه مورد دارم که دقیقا با این معیار ها هماهنگی داره

    اما از دو چیز خیلی می ترسم :
    1- خانواده ها جلوی پای ما سنگ بندازن
    2- از اونجایی که خانم ها سمعی هستند نتونم حرف های دلپسندش بزنم

    خدایا کمک کن ...
    انشالله به خوبی پیش میره ، به دلتون بد راه ندین



    نقل قول نوشته اصلی توسط ebrahhim نمایش پست ها
    یه سوال :

    وصلت یه خانواده کم جعیت مثلا 5 نفره با یه خانواده پر جمعیت مثلا 12 نفره چطوره؟
    اهمیت زیادی نداره ، وقتی شما خانواده طرف اصالت و استاندارد های مد نظر شما رو دارن تعداد عضا زیاد مهم نیست
    مخصوصاً شما و فرد مورد نظر همدیگه رو پسندیده باشید ، روی زندگی شخصی شما و همسر تاثیری خاصی نداره

    فقط بستگی به میزان اجتماعی بودن و دیدگاه ها داره ( حتی از نظر یک نفر شاید خانواده 5 نفره پر جمعیت باشه ) ، که در صورت رفتو آمد هاتون و دور هم جمع شدن ها ظرفیت های لازم رو داشته باشین ، مشکلی نیست .
    چون به هر حال ما ایرانی هستیم ، و از خصوصیات اصلی ، خانوادگی ، ما ایرانی ها ، سله رحم بجا آوردن ، و مهمان پذیر بودنه ، و رفتو آمد وجود داره ،
    بازم اونم بستگی به خانواده ها و افراد داره چون درهمه به یک میزان و درجه نیست ، امکان داره رفتاو آمد با همه باشه یا اصلاً نباشه ، یا فقط با یک عده بخصوص ...
    پس نمیشه زیاد مهم دونست ، مگر اینکه برای شخص خاصی یک معیار مهم باشه ، طبق سلیقه شخصی ( که بازم نمیگیم درسته یا اشتباه )




    مطالب این پست هم هنوز نصف نشده ، ادامه اش رو در اسرع وقت برا دوستان میزارم

  63. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  64. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6271
    نوشته ها
    189
    تشکـر
    1,498
    تشکر شده 560 بار در 143 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    عالی بود ممنونننننننن از لطفت دادا[replacer_img][replacer_img][replacer_img]

  65. کاربران زیر از آفرودیت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  66. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )



    «جمع بندی معیارهای ازدواج»
    «دکتر شاهین فرهنگ»






    ما تا الان معیارهای زیادی را برای ازدواج گفتیم. دو گروه در جمع بندی این ملاکها اشتباه می کنند.
    اول: کسانی که افراط می کنند.

    این گروه برای ازدواج به دنبال فرشته ها می گردند. وقتی یک موردی برایشان پیش می آید می خواهد تمام این چیزهایی که گفتیم را یک جا داشته باشد، چنین کسی اصلا پیدا نمی کنید. و شما فقط فرصتها را از دست می دهید. و ازدواج هم نخواهید کرد.

    دوم: کسانی که تفریط می کنند.

    اینها می گویند ما با یکی ازدواج می کنیم و بعد هر طور که خودمان بخواهیم او را عوض می کنیم. این اشتباه بزرگی است که شما بخواهید با کسی ازدواج کنید تا او را تغییر بدهید او خودش انسان است و برای خود عقاید و رفتارهایی دارد. مردم خمیر مجسمه نیستند که شما بخواهید آنها را بسازید. وقتی تو با انسانی ازدواج می کنی که می خواهی شکل او را عوض کنی و می خواهی هنر انسان سازی ات را به رخ بکشی یادت باشد که این انسان خودش یک شکلی دارد و با تغییری که می خواهی در او ایجاد کنی او را می شکنی. انسانها در مقابل تغییر مقاومت نشان می دهند. مخالفت می کنند و موضع می گیرند. و این آغاز تنش و درگیری است.

    ما هیچ کدام از این دو گروه را قبول نداریم. بلکه برخورد منطقی و معقولانه و به دور از افراط و تفریط را قبول داریم. اول یک نگاهی به خودتان بیندازید به سن و ظاهر و باور و اخلاق و ایمان و شرایط تفکرات و خلق و خوی خودتان. ببینید چطوری هستید. و یکی را متناسب با خودتان انتخاب کنید.

    ما برای جمع بندی معیارهای ازدواج اینگونه عمل می کنیم. که دو خط قرمز و زرد را در نظر می گیریم.

    خطوط قرمز

    خطوطی هستند که زندگی مشترک را تهدید می کنند. خطوطی هستند که نمی توانیم از کنار آنها بگذریم. اگر شریط آیندة زندگی من یک خط قرمز داشته باشد من با او ازدواج نمی کنم. مثال برای خطوط قرمز: داشتن دوست پسر یا دوست دختر قبل از ازدواج.



    خطوط زرد

    خطوطی هستند که حساسیت های ما را بالا می برند ما را در انتخاب نگران می کنند و دچار تشویش می شویم ولی به خاطر یک خط زرد نمی گوییم که تو را نمی خواهم.

    خطوط قرمز و زرد یکسان و ثابت و فرمولی نیستند بلکه خطوط قرمز و زرد هر کسی منحصر به خود اوست. یک نفر ممکن است بسیار به مبانی دینی مقید باشد و نماز برای او خیلی مهم باشد. برای این آدم نماز می شود خط قرمز. ولی یک نفر که اصلا خودش هم نماز نمی خواند برایش مهم نیست که طرف مقابلش بخواند یا نخواند.

    هر سه خط زرد می شود یک خط قرمز.

    یعنی اگر طرف مقابل شما سه خط زرد داشت برای انزدواج با شما مناسب نیست. و جواب رد بدهید. و اگر کسی یک خط قرمز داشت هم به او جواب نه می دهید. هیچ جای بحث و چانه زندن هم ندارد. دقت کنید اگر خطوط قرمز و زردتان زیاد باشد باز هم دچار افراط شدید. خطوط زرد و قرمزتان را باید در جایی بنویسید که وقتی خواستگاری می روید یا کسی می آید خواستگاری شما بدانید که خطوط شما چیست و به صراحت جواب مثبت یا منفی بدهید. اما اگر خطوط قرمز و زردتان زیاد بود مثلا 200 تا خط قرمز و 500 تا خط زرد! (به خنده) این که دیگر نمی شود ازدواج کرد. این می شود افراط.

    و اگر خطوط قرمز و زرد شما هم خیلی کم بود مثلا 2 تا زرد بود و 1 قرمز. این هم تفریط است.
    تعداد خطوط زرد حداکثر 10 تا و تعداد خطوط قرمز حداکثر 5 تا باشد معقول و منطقی است. این خطوط قرمز و زرد را در جایی بنویسید که در جمع بندی معیارها ببینید برای شما چه کسی همسر ایده آل است. ممکن است برای شما یکسال اختلاف سنی زیاد نباشد (هر چند می تواند یک خط زرد به حساب بیاید) یعنی به خاطر داستن این خط زرد نمی آیید او را کامل رد بکنید. و یک نفر هم اصلا سن برایش مهم نیست خب برای این فرد اصلا خط زرد هم محسوب نمی شود. پس این شما هستید که معیارها جمع بندی می کنید. پس خیلی کار سخت نیست.





  67. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )


    «پاسخ به سوالات مربوط به ازدواج»

    «ازدواج موفق 15»

    «دکتر شاهین فرهنگ»








    سوال: آیا می شود کسی با وجود سن بالا به بلوغ ازدواج نرسیده باشد؟

    جواب:
    «بلوغ انتخاب» یعنی اینکه شما به درک و فهم و کافی برای این رسیده باشی که من با چه کسی شریک زندگی بشوم. بله ممکن است کسی سنش بالا باشد ولی به این بلوغ نرسیده باشد.


    سوال: اگر همة شرایط درست باشد و ایده آل آیا همسال بودن یا یکسال بزرگتر بودن دختر مشکلی دارد؟ اگر قد پسر از دختر کوتاه تر باشد چه؟
    جواب:
    آن دوستانی که می گویند دختر بزرگتر باشد خودشان هم می دانند برای چی می گویند، بحث علمی نیست بحث موقعیتی است. ما الان در کشورمان خانمهایی را داریم تا مرز 26 سال که اگر بخواهیم فاصلة سنی مناسب را برای ازدواج رعایت بکنند نباید شوهر بکنند. یعنی بگوییم خانمها 25 و 26 ساله شما باید با آقایان 28 و 29 ساله ازدواج بکنید. این تناسب در این ردة سنی مثل یک حلقة مفقوده است. یعنی نیست. برای همین است که دوستان توصیه می کنند تا 26 ساله ها عیب ندارد دختر 1 یا 2 سال بزرگتر. که یک درصد زیادی از دختران در این سن مجرد نمانند. اگر همة شرایط مناسب بود و همه چیز سر جایش بود ولی دختر از پسر 1 یا 2 سال بزرگتر بود اشکالی ندارد. در مورد قد که پسر کوتاه تر باشد توصیه نمی کنیم آخر مگر مجبورید این ازدواج را بکنید؟ ولی اگر باز هم اصرار دارید و همة معیارها سر جایش بود این یکی اشکالی ندارد.



    سوال: کسی که به بلوغ عاطفی و فرهنگی نرسیده باشد آیا بعد از ازدواج هم نمی رسد؟ چه روشهایی دارد که به این بلوغ بریند و اطرافیان چه کمکی می توانند بکنند؟
    جواب:
    همة بلوغ ها منهای بلوغ جنسی اکتسابی هستند. یعنی می توانند به آن برسند. در بلوغ عاطفی اطرافیان به او کمک کنند که بتواند احساسات خودش را ابراز کند. و انتقاد پذیر باشد و برای نظر دیگران اهمیت قائل باشد و برای دیگران ارزش قائل باشد. برای بلوغ فرهنگی به او کمک کنید بر روی راه حل ها تمرکز کند. کمکش کنید نوع نگاهش از نگاه منفی به نگاه مثبت تغییر پیدا کند. حرفهای مثبت بزنید و روشهای مثبت استفاده بکنید. کمکش کنید از دیگران از رویدادها و اتفاقات درس بگیرد.

    سوال: آیا طالع بینی در مورد ازدواج می تواند معیار باشد؟
    جواب:
    خیر. طالع بینی هندی و چینی و غیره علم نیستند بلکه آمده اند این کار را کرده اند که ویژگیای متولدین ماه مشخصی را برسی می کنند و بعد یک تعدادی را در یک جامعة آماری مورد برسی قرار گرفتند مثلا صد هزار نفر و بعد آمده اند ویژگی های مشترک آنها را جدول کردند و گفته اند ما به یک نتیجه ای می رسیم که روی قاعده متولدین فلان ماه باید این خصوصیات را داشته باشند. این تحقیق آماری در این کتابها در جامعه و کشور ما صورت نگرفته.






  68. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    سوال: پسری به خواستگاری من آمده که اکثر شرایط را دارد اما پدر و مادر او دختر خاله پسرخاله اند، پدر پسر کور رنگ است و پسر هم کور رنگ آیا این ازدواج را توصیه می کنید؟

    جواب:
    در تخصص من نیست. حتما نیاز به مشاورة ژنتیک دارد منتهی بعضی از فرمهای شب کوری و نابینایی می تواند در ازدواج فامیلی منتقل بشود. یعنی اگر ازدواج فامیلی باشد و یکی از اعضای خانواده شب کوری دارد احتمال دارد برای فرزند آنها هم این اتفاق بیافتد. ولی اینکه در ازدواج غیر فامیلی این اتفاق بیافتد یا نه نمی دانم. و نیاز به مشاورة ژنتیک دارد.


    سوال: ازدواج فامیلی حتی اگر نسبت دوری با هم داشته باشند اشکالی دارد؟ مثلا ازدواج با نوة خالة مامانم؟
    جواب:

    این هم یک نوع ازدواج فامیلی است و احتمال این ریسک 5 درصد است.


    سوال: قصد دارم با دختر عمویم ازدواج کنم و هم من و هم خانمم قصد داریم از پرورشگاه بچه بیاوریم و خانواده های دو طرف در جریان هستند آیا توصیه می کنید؟

    جواب:

    نه! اینها ازدواجهای احساسی است؟ در ازدواج شعار ندهید. حالا اگر ازدواج کردید و گفتید حالا فعلا بچه نیاوریم و بعد دو سال بعد بگوییم که آخه بچة پرورشگاه بچة خودمان نمی شود و سه سال بعد می گویید ما بچه از خودمان می خواهیم. البته با این موافقم که از شیرخوارگاه بچه بیاوریم و بزرگ کنیم، یک عمل بسیار بسیار انسانی است. ولی به شرط این که هیچ مشکلی نداشته باشید و از سر مشکل نروید بچه بیاورید. چون فردا آن بچه را مثل بچة خودت بزرگ نمی کنی. البته آن هم اشکال ندارد ولی اگر راست می گویید هیچ گیری نداشته باشید و بروید بچه بیاورید و بزرگ کنید.


    سوال: خواستگارهای زیادی دارم ولی همه وقتی می فهمند که ما خانوادة پر جمعیتی هستیم در کمال بی ادبی می گویند شما زیاد هستید چگونه باید جواب آنها را داد تا متوجة رفتار زشت خود بشوند؟
    جواب:
    تا گفتند چقدر شما زیاد هستید به او بگویید من شما را نمی خواهم. (انسانی که وقتی می خواهد ازدواج کند من را نمی بیند (خلقیات، روحیات، لطافت، مهربانی، صداقت و فهم و شعور من را نمی بیند) من با دنیای درون من کاری ندارد و اول ذره بین را روی دنیای بیرون من می گیرد اصلا به درد ازدواج نمی خورد.


    سوال: آیا صحبتهای شما باعث نمی شود که سطح توقعات ما بالا برود و این انتخاب را سخت تر بکند؟
    جواب:
    ما که در بحث 5 تا خطوط قرمز و 10 تا خط زرد و جمع بندی معیارها کار را برایتان راحت کردیم. شما دیگر زیادی هم سخت نگیرید. من قبول ندارم که سخت گرفته ام.


    سوال: دانشجوی دانشگاه آزاد هستم و 75درصد شهریة دانشگاه را خودم باید بدهم و تراز اقتصادی من منفی است با توجه به چیزیهایی که شما برای بلوغ اقتصادی گفتید باید فکر ازدواج را از ذهنم بیرون کنم.
    جواب:
    ما کاری به تراز منفی شما نداریم گفتیم کسی که بتواند روی پای خودش بیاستد و بخشی از مخارج زندگی اش را تامین کند این به بلوغ اقتصادی رسیده است. شمایی که 75 درصد هزینة دانشگاه را خودتان تامین می کنید حتما به بلوغ اقتصادی رسیده اید. پس نگران نباشید و بروید ازدواج بکنید.


    سوال: اگر کسی در شرکت یا اداره ای رسمی نباشد بلکه قراردادی باشد و شرایط ازدواج را داشته باشد آیا ازدواج با او عاقلانه است؟

    جواب:
    بله. اگر ما بگوییم فقط با پسرهایی ازدواج کنید که شغل رسمی دارند یعنی اینکه اصلا ازدواج نکنید. این که ما گفتیم شغل ثابت و درست و حسابی، یعنی یک شغل مشخص و دارای ثبات داشته باشد. یک نفر هست که می گوید من این هفته دلالی می کنم، هفتة بعد مسافرکشی می کنم، دو هفتة دیگر فلان کار را می کنم... این کارش چیست؟ هیچی! این آدم شغل ثابت ندارد. نه اینکه اگر کسی کارگر یا کارمند قراردادی و پیمانی است با او ازدواج نکنید. ولی باید در محل کار او یک تحقیقی بکنید ببینید آدم درست و حسابی هست، اصلا قبولش دارند. چون یک آدم قراردادی روی لبة تیغ است حالا کافی است کارمند بدی هم باشد، خب این هر لحظه احتمال اخراجش هست.


    سوال: اگر کسی در حال ترک اعتیاد است آیا ازدواج با او را تایید می کنید؟

    جواب:
    در صورتی تایید می کنیم که حداقل یک سال از ترک اعتیاد او گذشته باشد و نه اینکه در حال ترک است.


    سوال: خیلی ها می گویند اگر دوستش هم نداری باهاش ازدواج کن بعد مهرش به دلت می نشیند اما شما چیز دیگری می گویید!

    جواب:
    مردم خیلی حرفها می زنند. باید حرفی را قبول کرد که علمی و مستند باشد. نخیر اگر کسی را دوست نداشته باشید بعد از ازدواج چنین چیزی رخ نمی دهد. ولی اگر عاشق کسی نباشید هیچ اشکالی ندارد چون تازه عشق آرام آرام سر و کله اش پیدا می شود.



  69. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )


    «ازدواج ممنوع»

    «دکتر شاهین فرهنگ»
    (ازدواج موفق)







    کسانی که ما توصیه می کنیم با آنها ازدواج نکنید.

    اول: ازدواج با کسانی که سوء ظن یا پارانووید یا بدبینی بیمارگونه دارند.
    کجا بودی؟ با کی بودی؟ کی آمدی؟ کی رفتی؟ چرا تیپ زدی؟ چرا ادکلان زدی؟ چرا آن طرف را نگاه کردی؟ کجایی؟ چکار می کنی؟ با موبایل با کی حرف می زدی؟ ازدواج با کسی که سوء ظن دارد شما را بیچاره خواهد کرد.

    دوم: ازدواج با کسی که وسواس دارد

    شش بار شک می کند که آیا در را قفل کردم یا نه! تمیز شد یا نشد! پاک است یا نه! ازدواج با چنین افرادی انسان را دیوانه می کند. اما اگر کسی قبلا وسواس داشته و الان دیگه خوب شده ازدواج با او اشکالی ندارد.

    سوم: ازدواج با کسانی که افسردگی حاد یا ماژور دارند.

    از کجا بفهمیم کسی افسردگی حاد دارد؟ اگر کسی بیش از دو هفته روال طبیعی زندگی اش بهم بریزد. بیش از دو هفته الکی گریه می کند. میل به خودکشی پیدا کرده است. خواب و خوراکش مخطل شده. اصلا معلوم نیست چی میخورد و کی میخورد و کی می خوابد. و از هیچ چیزی لذت نمی برد. اگر کسی دو هفته چنین ویژگی را داشت دچار افسردگی ماژور هست که توصیه به ازدواج نمی کنیم.



    چهارم: ازدواجهای احساسی ممنوع.
    از کجا بدانیم که ازدواج ما احساسی است. اگر دیدی حاضر نیستی اطرافیانت بروند دربارة آن فرد تحقیق کنند. تحقیق نمی خواهد خوب است دیگه. اصرار بر این می کنید که پرس و جو نکنید. اگر چشمهایت را روی معایب طرف می بندی، می بینی عیب دارد ولی می گویی بی خیال! اگر می بینید ملاکهای لازم برای ازدواج با شما را ندارد و باز اصرار می کنید. اگر با کسی مشاوره صالح و خوب می کنی و او این ازدواج را توصیه نمی کند و شما باز روی حرف خودتان اصرار می کنید. مطمئنا تصمیم تو مبتنی بر احساس است و این ازدواج غلط است.

    پنجم: ازدواج با معتادها، الکلی ها و رباخورها و هر آدمی که یک جایی از زندگی اش خراب است و ایراد دارد.
    مگر اینکه آن ایراد اصلاح بشود و زمان ببرد و ببینیم که این اصلاح تثبیت شده است آن موقع آن اشکالی ندارد.


    ششم: ازدواج با کسانی که قبلا نامزد داشته اند و یا ازدواج کرده اند و حالا به هم زده اند.
    کسانی که دوست پسر یا دوست دختر داشته اند و حلا به هم زده اند. و ازدواج با کسانی که طلاق گرفته اند. البته این مورد یک استثناء هم دارد. ازدواج با این تیپ آدمها ممنوع مگر اینکه این آدم از آن کسی که با او دوست بوده یا شریک زندگی اش بوده یا با او نامزد یا عقد بوده و جدا شده زخم خورده باشد. باید ببینید آیا زخم او التیام پیدا کرده؟ باید ببینید آیا پی به اشتباهاتش در ازدواج قبلی یا ارتباطات قبلی اش برده؟ باید ببینید آیا هنوز ذهن او مثبت یا منفی درگیر آن آدم هست؟ باید ببینید چند درصد و چرا آن طرف را مقصر می داند. و آیا حاضر به پذیرش تقصیر خودش هست؟ اگر این موارد حل است این ازدواج اشکالی ندارد.




    اگر به او گفتید چرا از او جدا شدی مثلا شما که سه سال با هم دوست بودید و دو سال هم عقد بودید و او شروع می کند هزار تا ایراد روی آن آدم می گذارد. این خیلی خطرناک است. که من دیده ام در اکثر قریب به اتفاق موارد دروغ می گویند. کسی که هزار تا ایراد روی طرف مقابل خودش می گذارد خودش هم هزار تا ایراد دارد. این آدم منصفی نیست. باید بگوید این ایرادها را او داشت و این ایرادها را من داشتم و نهایتا از هم جدا شدیم. باید ببینیم چقدر ایرادها و اشکالهای خودش را می پذیرد. و باید برویم سراغ آن نفر قبلی چه نامزدش بوده باشد و چه دوست پسر یا دوست دخترش بوده. آدرس و تلفن او را ازش بگیرید تا بروید با او صحبت کنید. ببینم این همه تقصیری که تو داری گردن او می اندازی، بروم ببینم آیا حرفهای او هم همین است؟ و بعد ذهن و دل ما چقدر مثبت یا منفی درگیر آن آدم است.

    درگیری مثبت: دو سال است که از هم جدا شده اند و میگه می دانی هنوز فکر می کنم دوستش دارم! توصیه نمی کنیم با این آدم ازدواج کنید. چون شریک زندگی شما می شود ولی ذهن و دلش یک جای دیگر درگیر است.

    درگیری منفی: دو سال است از هم جدا شده اند ولی هر وقت اسم آن می آید شروع می کند به بد و بیراه گفتن به او. باز هم توصیه به ازدواج نمی کنیم. چون این آدم سراپا تنفر است. با تنفر می خواهد بیاید شریک زندگی تو بشود؟ ذهن و دل او باید طرف مقابل را کاملا کنار بگذارد. چه مثبت و منفی. اگر مواردی که گفتم رعایت بشود ازدواج با این دوستان هیچ مشکلی ندارد. ولی اگر رعایت نشود توصیه به چنین ازدواجی نمی کنیم.


  70. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    «موانع ازدواج»

    «دکتر شاهین فرهنگ»





    موانع ازدواج خیلی زیاد هستند و ما فقط چند تا از مهمترین آنها را برایتان می گویم:



    تحصیلات
    سوال: آیا تحصیل می تواند مانعی برای ازدواج باشد؟

    جواب: بستگی دارد که چگونه به این موضوع نگاه کنیم. از یک نفر می پرسیم چرا ازدواج نمی کنی؟ می گوید می خواهم درس بخوانم. می پرسیم درس می خواهی بخوانی که چی بشود؟ می گوید هم شغل بهتری می توانم پیدا بکنم، هم شأن اجتماعی بالاتری دارم، هم درآمد بیشتری خواهم داشت و هم مورد بهتری برای ازدواج می توانم پیدا کنم. من اگر دیپلمه باشم یک مدل می توانم ازدواج بکنم. لیسانس باشم بهتر، فوق لیسانس باشم بهتر. دکتری که دیگر خیلی بهتر. تحصیل برای چنین آدمی یک مانع محکم است. این آدم اشتباه می کند قبلا هم گفته ام که تحصیلات به آدم فهم و شعور نمی دهد.



    ولی از یک نفر سوال می کنیم برای چی می خواهی درس بخوانی؟ می گوید من عاشق درسم، عاشق یادگیری ام، عاشق خدمتم، عاشق علم آموزی ام. می خواهم یاد بگیرم چشمم بیشتر بینا بشود. می خواهم یاد بگیرم بهتر و بیشتر به مردم و مملکتم خدمت کنم. این تحصیل مانع نیست و خوب است. چنین کسی اگر در میانة تحصیل خواستگاری آمد یا موردی پیش آمد که جایی خواستی خواستگاری بروی که نه تنها مانع تحصیل نیست بلکه کمکت هم می کند ازدواج کن.




    سربازی

    آیا سربازی مانع ازدواج است؟

    جواب: می تواند باشد و می تواند نباشد. می آیند خواستگاری و می پرسید آیا آقا پسر سربازی رفته اند؟ می گویند نه. این یک مانع است برای ازدواج. اصلا اجازه ندهید خواستگاری کنند. ما دختر به شما نمی دهیم. اگر گفتند انشاء الله قرار است بروند سربازی. آمدیم و انشاء الله نرفتند سربازی! بعد چکار می کنید؟ «قرار است بروند» اصلا و ابدا جملة قابل اعتمادی نیست.



    اگر پسر در حال گذراندن دورة سربازی است، آیا باز هم مانع است. یعنی بخاطر اینکه سرباز است جواب منفی بدهیم؟

    جواب: اینجا هم دو حالت دارد:
    این دو سال شبانه روز قرار است عمرش در پادگان طی بشود و تازه می خواهد بیاید ببیند کاری پیدا می کند یا نه. خب این مورد مانع است و توصیه نمی کنیم.
    حالت دوم این است که پسر سرباز است ولی درآمد هم دارد. بعد از ظهر ها می رود بیرون مغازه یک جایی کار می کند. یا هر کار دیگری. این جا سربازی مانعی نیست.


    اگر پسر کارت معافیت دارد آیا مانع ازدواج است؟


    جواب: باز بستگی دارد. باید برویم تحقیق کنیم ببینیم کارت معافیتش را چطوری گرفته؟ اصلا اصلی است یا جعلی است. حقه بازی کرده؟ پول داده خریده؟ یا واقعا قانونا معاف شده. آن کسی که با کلک معافیتش را گرفته مانع ازدواج است.



    اگر نمی خواهد برود سربازی چطور؟ آیا مانع است؟

    جواب: بله مانع است.

    می گوید من برای چی بروم سربازی؟ عمرت را توی پادگان تلف می کنی و هیچ خاصیتی هم ندارد من عمرم را دوست دارم.


    کسی که از خدمت سربازی فرار کرده مانع است. و محکم هم جلوی او مانع بگذارید و او را برای ازدواج نپذیرید. می دانید چرا؟ کسی که به قوانین مملکتش احترام نمی گذارد فردا به قوانین داخلی خانة خودش هم احترام نمی گذارد.


    خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در او غش باشد




    ما آدمها زیاد اهل شعار دادن هستیم اما توی امتحان که قرار می گیریم خودمان را نشان می دهیم. یکی از این امتحان ها خدمت سربازی است و او فرار می کند. این فردا توی زندگی مشترک از زیر بار خیلی چیزها فرار می کند. چون یکبار فرار کرده و خیلی هم به دلش نشسته و کیف کرده. میگه همه رفتند خدمت و ما نرفتیم. ازدواج با این آدمها اصلا مطمئن نیست.





    خواهر یا برادر بزرگتری که ازدواج نکرده اند.

    وجود حواهر یا برادر بزرگتر جلوی فرد آیا می تواند مانع ازدواج باشد؟



    جواب: می تواند باشد و می تواند هم نباشد. مثلا برای خواهر بزرگتر ما خواستگار زیاد آمده ولی خداوکیلی هیچ کدامشان بدرد نمی خوردند و خواستگار مناسبی نداشته. یا مثلا برادر بزرگتر دنبال ازدواج بوده اما تا حالا مورد مناسبی به تورش نخورده. هر دو در صدد و در تلاش اند که بالاخره یک جوری ازدواج کنند. در اینجا شما باید لطف کنید و بخاطر آنها صبر کن و عجله نکن. چون اگر کوچکتره ازدواج کند مانعی می شود برای ازدواج بزرگتره. چون وقتی می آیند خواستگار بزرگتره و یا پسر بزرگتر می رود برای خواستگاری، یکی از سوالاتی که در ذهن خانوادة طرف مقابل شکل می گیرد این است که چطوری بوده که این کوچکتره ازدواج کرده و بزرگتره مانده؟ نکند یک ایرادی دارد؟ آن وقت تو می شوی مانع ازدواج آنها.



    اگر خواهر و برادر بزرگتر سر ناسازگاری ندارند صبر کنید. ولی یک موقع است که خواهر بزرگتر زیادی لوس و پر توقع است. بهترین خواستگار دارد برایش می آید و بیخود و بی جهت رد می کند. یا فرقی نمی کند برادر بیخود انتظار دارد. یک موقع است که توقع ها بیخود است. در این حالت کاری به خواهر و برادر بزرگتر از خودت نداشته باش و برو ازدواج کن. چون هر چه قدر هم به اینها می گوییم چرا ازدواج نمی کنید می گویند نمی خواهم! نمی تونم! به درد نمی خورند! اینها تا آخر عمر غر می زنند. رهایشان کن.


  71. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  72. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )




    سوال: خواهر و برادر من بهانه گیر نیستند اتفاقا خیلی هم منطقی و معقول عمل می کنند ولی سن ازدواج من دیگر دارد بالا می رود، خواهرم 35 سالشه هنوز ازدواج نکرده، پر توقع هم نبوده، مورد مناسب نسیبش نشده و حالا من 28 ساله هستم آیا باز هم باید صبر کنم؟



    جواب:خیر. اگر سنتان دارد بالا می رود، حتی اگر خواهر و برادر بهانه گیر نیستند لطفا ازدواج بکن.

    پدر و مادرها هم یک نکته ای را یادشان باشد که دختر و پسرهای کوچکتر شما در حال قلیان هستند بیشتر حواستان به آنها باشد.



    پدر و مادر پیر و تنهایی که تحت تکفل ما هستند.

    آیا پدر و مادر پیر و تنهایی که تحت تکفل ما هستند مانع ازدواج ما به حساب می آیند؟


    جواب: خیر مانع نیستند. بلکه مردم خیال می کنند که مانع اند.

    من توی خانواده از پدر پیرم نگهداری می کنم اگر بخواهم ازدواج بکنم من نمی توانم پدرم را رها بکنم یا عروس خانم قبول نمی کند که بیاید پیش پدر من زندگی کند. من هم باشم قبول نمی کنم. چون منطقی است. بگو من یک پدر پیر و یک مادر بیمار دارم و حاضر نیستم دست از سرشان بردارم. لطف و مهربانی آنها باعث شده که من به اینجا برسم. پدرم کمر خم کرد ا من کمر راست کنم. این چین و چروکهایی که توی صورت مادرم است برای این بوده که من یک صورت صاف و شفاف و لطیف داشته باشم.


    ولی بعد از ازدواج زندگی در خانة پدر و مادر هر کدام از دو طرف یا در مجموعه ای که آنها زندگی می کنند (خانوادة داماد می گوید ما در یک مجموعة اپارتمان زندگی می کنیم و یکی از واحدهای آپارتمان هم خالی است انشاء الله ازدواج کنیم شما می روید آنجا. حق ندارید این کار را بکنید. چرا ممنوع است؟
    اول ازدواج است زن می خواهد لباسهای برهنه بپوشه، زن و شوهر می خواهند با هم خلوت داشته باشند.



  73. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  74. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    پیامبر اکرم (ص): بهترین زنان شما زنان عفیف و بسیار تحریک کننده هستند.


    یعنی زن بیرون خانه باید عفیف و توی خانه در مقابل شوهر خودش بی حیا باشد. از خودم نمی گویم از امام صادق (ع) روایت داریم که می فرمایند:


    بهترین زنان زنی است که چون از خانه بیرون رود لباسی بپوشد که برای او مانند زره باشد و چون با شوهرش خلوت کند لباس حیا از تن بکند.

    حالا زن و شوهری که تازه ازدواج کرده اند و در اوج هیجانات جنسی نسبت به هم هستند و در جایی زندگی می کنند که پدر شوهر یا مادر شوهر هم همن جا زندگی می کند. زن کلی به خودش رسیده و آماده است که شوهرش بیاید توی خانه که یک دفعه مادر شوهر زنگ در خانه را می زند!!

    از طرفی وقتی نزدیک هم باشیم مادر و پدر از سر دلسوزی می خواهند کمکهایی به ما بکنند که ما فکر می کنیم دخالت است.

    پس حالا باید چه کار کرد؟ از طرفی می گویید پدر و مادر پیر مانع ازدواج نیستند و از طرفی هم می گویید نباید پیش زن و شوهر باشند.


    جواب: من دارم ازدواج می کنم باید بگویم که پدر و مادرم برایم مهم هستند و هر روز باید به آنها سر بزنم ـ(چون پیر و ناتوان اند و توی خانه کار دارند) و می گویم که من باید برای آنها پرستار بگیرم. تا دیروز من پیش پدر و مادرم بودم و من الان خودم را نسبت به آنها متعهد می دانم فردا گلایه نکنی چرا هر روز می روی خانة مادرت. ولی این سر زدن روزانه نباید طولانی باشد. روزی ده دقیقه برای اینکه جویای احوال آنها بشیم که اگر پولی چیزی نیاز داشتند یا کاری خریدی داشتند برایشان انجام بدهیم. یک عمر آنها برای من وقت ذاشتند روزی ده دقیقه هم من می خواهم برایشان وقت بگذارم. یک لحظه ما خودمان را جای پدر و مادرهای خودمان بگذاریم.




  75. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  76. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )



    «ازدواج موفق »


    «دکتر شاهین فرهنگ»
    ظلمهایی که در امر ازدواج، ما مردها در طول تاریخ در حق خانمها انجام داده ایم:






    سالها به جنس زن در طول تاریخ ظلم شده و سوال من از خانمها این است که چرا شما می خواهید ادامه دهندة این ظلم باشید؟ سالها ما مردها به شما ظلم کردیم. حالا شما می خواهید اضافه بر آن ظلمها هم به خودتان ظلم کنید. اول من به شما بگویم که ما مردها چه ظلمهایی در حق شما خانمها کرده ایم. و بعد می گویم چرا اینقدر محکم می گویم که به خودتان ظلم نکنید.


    در جنوب آمریکا بلاک فیتها خانمهایشان را شبها با هم معاوضه می کردند

    در گروییلند و یونان برای یک مدتی خانمهایشان را به هم قرض می داند.

    خانهای مغول زنهایشان را به همدیگر هدیه می دادند.

    در روم باستان اگر کسی می توانست دختر یا زنی را تو خیابان به زور بگیرد و آن را ببرد خانة خودش (حتی شده با مشت و لگد) و یکسال او را نگهدارد و در این مدت یکسال نتواند از دست او فرار کند می شد زن آن آدم. و به این ازوس می گفتند. یعنی اگر یک مردی دختر کسی را می دزدید و می برد خانه شان آن دختر حق نداشت برود دادگاه و شکایت کند. قانون می گفت یکسال بیاد صبر کنی اگر توی این یک سال توانست او را نگهدارد زن اوست و اگر نتوانست دختر تو است.

    در هندوستان دختر را در گهواره با پسر سه ساله عقد می کردند و هر وقت پسر می مرد در هر سنی که بود دختر را با او زنده زنده می سوزاندند.

    در آفریقا دخترهایشان را در مقابل چند رأس گاو می فروختند.




  77. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  78. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )



    انواع ازدواج در غرب

    (ازدواج موفق )

    بگذارید چند مدل از ازدواجهایی که در غرب که امروز ادعای تمدن و حقوق زن می کنند، صورت می گرفته را بیان کنم.







    ازدواج اشتراکی:زن در اختیار تمان مردان یک خانواده بود. یعنی اگر مردی با زنی ازدواج می کرد تمام مردان آن خانواده می توانستند با این خانم باشند.


    ازدواج میراثی:وقتی مردی می مرد زن او به ورثه اش به ارث می رسید.


    ازدواج روزانه:زن روزها در اختیار شوهرش بود و شبها در اختیار هر کسی بود که در خانه را به عنوان مهمان می زد.


    ازدواج جمعی:چند تا مرد رسما می رفتند با یک زن ازدواج می کردند. و زن به اسم چند مرد ثبت می شد.


    ازدواج دوشیزه ای:خانم را می گرفتند فقط برای اینکه او را از دختر بودن بیندازند. فقط همین. یک روز با او بودند و بعد می رفتند سراغ نفر بعدی. رسما برای یک روز با او ازدواج می کردند.


    ازدواج استبضاء:مرد وقتی می دید خیلی از نظر ظاهر و هیکل و اندام جاذبه ای ندارد و ضعیف است، می گشت یک مرد خوشکل و قوی هیکل را پیدا می کرد بعد زنش را در اختیار این مرد قرار می داد تا از او حامله بشود و فرزند پسر یا دختر قوی و زیبایی بدنیا بیاید. اسم آن را هم می گذاشتند ازدواج در ازدواج.


    ازدواج استبدال:این ازدواج در جاهلیت اعراب دیده شده. و آن این بود که چند سال با یک زن بودند بعد که از ریخت و قیافه می افتاد او را طلاق می دادند و یک زن جوان دیگر می گرفتند. این همه در طول تاریخ به شما ظلم شده چرا می خواهید خودتان هم به خودتان ظلم کنید؟ با دوستی پنهانی با پسر ها به بهانة ازدواج و برای شناخت، از خانواده پنهان کنید که کسی نفهمد.


    سورة بقره آیة 195: با دست خودتان خود را به هلاکت نیندازید.
    بعضی ها با دست خودشان چاله می کنند و با دست خودشان، خودشان را دفن می کنند. دوستی قبل از ازدواج آثار سوء بسیاری دارد.



  79. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  80. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )


    «راه های شناخت قبل از ازدواج»
    «ازدواج موفق »
    «دکتر شاهین فرهنگ»




    برای شناخت طرف مقابلمان در ازدواج سه راه وجود دارد.
    اول: دوستی دختر و پسر قبل از ازدواج
    دوم: تحقیق
    سوم: خواستگاری




    راه اول


    «دوستی های قبل از ازدواج»




    دختر و پسر با هم رفیق بشوند. که این روش کاملا غلط است. آیا اگر دختر و پسر برای ازدواج با هم دوست بشوند و برای اینکه یکدیگر را بشناسند که بعد ازدواج بکنند. خوب است؟ پس بحث ما فقط ارتباط و دوستی دختر و پسر به قصد ازدواج است و نه صرف دوستی های و روابط دختر و پسر با هم. ما می گوییم این دوستی های بین دو جنس مخالف به قصد ازدواج غلط است.

    «آثار سوء دوستی های قبل از ازدواج:»

    اول:

    جاذبه ها مانع دیدن معایب طرف مقابل می شود.
    اینقدر محو در او می شویم که دیگر خیلی چیزها را نمی بینیم.



    رسول اکرم (ص): دوست داشتن یک چیز انسان را کر و کور می کند.



    به من می گویند که طرف شما عیب دارد اما ما نمی پذیریم و به سادگی از کنار او عبور می کنیم.
    اگر بر دیدة مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی



    طرف برای شما می شود سراپا حسن. در این دوران دوستی شما اصلا نمی توانید او را بشناسید. تعلق خاطر آفت یک شناخت درست است. دوستی دختر و پسر دور از چشم خانواده ها و یواشکی و برای شناخت برای ازدواج همچون نگاه کردن در نور افکن می ماند (که بعد از آن چشم دیگر چیزی را جز نور نمی بیند.) یعنی وقتی خواستی شخصیت او را تحلیل بکنی فقط نور می بینی.


    دوستیهای یواشکی به قصد ازدواج را من رد می کنم نه یک چیزی که در چهارچوب خانواده ها است.
    اول ببین مال تو است بعد به او دل ببند، نه اینکه به او دل ببندی بعد تازه فکر کنی که آیا مال تو هست یا نیست.

    دوستان هیچ عیبی ندارد که کسی بخوابد، اما خیلی عیب دارد که آدمها خودشان را به خواب بزنند. وقتی می گویم تو دوستی دختر و پسر (که یواشکی و برای ازدواج است) آنقدر محو طرف می شوی که دیگر ایرادهای او را متوجه نمی شوی وقتی هم ایرادهای او را به تو می گویند خودت را به خواب می زنی. مثلا به او می گویم فلان مشکل را دارد می گوید همة مردها اینطوری اند. وقتی دختر و پسر با هم رفیق شدند خودشان را به خواب می زنند و معایب را نمی بینند و کار جلو می رود بعد درگیر احساسی می شوند بعد .....






    دوم:
    در مدت این دوستی بیشتر این رفتارها مصنوعی است.

    هر کدام برای آن یکی فیلم بازی می کند، نقاب می زند، ادا در می آورد. برای همدیگر تأتر بازی می کنیم. دختر تو خانه با مادرش خیلی بی ادبانه حرف می زند اما جلوی دوست پسرش اینقدر مودب و رمانتیک حرف می زند. یا پسره تو خانه دست به سیاه و سفید نمی زند اما برای دوست دخترش هر کاری بگوید سریع می کند.
    در این زمان همة ما مودب تر و مرتب تر معطر تر و.... می شویم. چون که قرار است برای هم فیلم بازی کنیم. چون قرار است به دل هم بنشینیم. دوست من شما با فیلم بازی کردن یک نفر می خواهید او را بشناسید؟


    سوم:

    به شدت زمینة وسوسه و حضور شیطان در این روابط پر رنگ است.

    پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: هر جا یک دختر و پسر و زن و مرد نامحرمی با هم در خلوتی باشند سومین آنها شیطان است.

    غیر از این نیست که ما هر چه قدر که رفت و آمدمان بیشتر می شود صمیمی تر می شویم. جالب اینجاست که وقتی به آنها می گوییم این کارتان درست نیست می گویند حواسمان هست. آمارها نشان می دهد که درصئ بالایی از کسانی که در شمال یا جنوب در دریا غرق می شوند از شناگران ماهر هستند. پس چرا غرق می شوند؟ از ساحل دور می شود و هر چه خانواده و دوستهایش به او می گویند نرو می گوید حواسم هست! بعد هم غرق می شود.

    یکی از این آسیبها این است که شیطان در آن بصورت پر رنگ حضور دارد. و کار به جاهای خیلی بد می کشد. تازه آنهایی هم که تو این وادی ها نیستند به این کارها کشیده می شوند. به من می گویند که رابطة ما پاک پاک است. اما اصلا شماها که گیر می دهید به خودتان هم شک دارید.من نه به خودم شک دارم و نه به شماها! من به پاکی تک تک شماها ایمان دارم و خدا را هم گواه می گیرم چون اگر پاک نبودید که الان توی کلاس ازدواج ننشسته بودید می رفتید توی خیابان و یک کارهای دیگر می کردید. من به پاکی شماها شک ندارم ولی به شیطنتهای شیطان شک دارم. آنهایی که می گویند آقای فرهنگ ما حواسمان هست و اینقدر سخت نگیرید. سوال من این است که آیا شماها از علی بالاتر هستید؟ از موسی بالاتر هستید؟ از یوسف بالاتر هستید؟ از مریم بالاتر هستید؟ اگر هستید بگویید!

    علی (ع) به خانمهای جوان سلام نمی کردند، می فرمودند می ترسم از صدایشان خوشم بیاید و گناه کنم. البته رسول الله (ص) چون سنشان بالاتر بود سلام می کردند اما حضرت علی (ع) جوان بودند.
    موسی (ع) به دختران شعیب می گوید شما پشت سر من راه بیایید و بگویید خانه تان از کدام طرف است.خدا در قرآن سورة یوسف (ع) آیة 24 دربارة جریان یوسف و زلیخا (که زلیخا هفت تا در را می بندد و خودش را به یوسف عرضه می کند) خداوند می فرمایند: که اگر ما مراقب یوسف نبودیم ممکن بود خطا کند. منِ خدا هواشو داشتم وگرنه ممکن بود خطا کند. اینجا کسی از یوسف هم قوی تر است؟
    مریم مقدس (ع)، سورة مریم آیة 18، وقتی جبرئیل به شکل یک جوان زیبا روی جلوی مریم ظاهر می شود که بشارت عیسی را بدهد مریم (ع) خودشان را جمع می کنند و می ترسند و می فرمایند من از دست تو به خدای رحمان پناه می برم.
    یعنی ما از حضرت مریم (ع) قوی تر هستیم؟

    موارد بسیار زیادی داریم از دوستی های دختر و پسر که به قصد آشنایی برای ازدواج شروع شده و بعد به روابط جنسی کشیده شده.





  81. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  82. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    چهارم:

    عدم اعتماد و اطمینان

    ما تازه یکی دو سال که از ازدواجمان می گذرد و آن گرما و هیجان و شور و شوق که تمام می شود تازه یادمان می افتد که به هم شک کنیم. مثلا دوست پسر و دوست دختری بوده اند که با هم هم ازدواج کرده اند. حالا بعد از دو سال می پرسد: ببین تو که آن موقع با من دوست بودی با کس دیگری دوست نبودی؟ من از کجا به تو اعتماد کنم که الان دوست نداشته باشی؟ تو وقتی دور از چشم خانواده ات با من رفیق شدی شاید الان هم دور از چشم من با دو تای دیگر رفیق بشوی.

    پنجم:


    تضمینی وجود ندارد که یک دوستی به نیت ازدواج حتما به ازدواج ختم بشود.

    اگر این دوستی به ازدواج ختم نشد احساس حقارت و لطمة روحی و روانی که مخصوصا برای دختر هست را چه کسی می خواهد جبران بکند؟ ما تو تا انسان هستیم (سیب زمینی که نیستیم) احساس و عاطفه و روح و روان داریم. اگر ما به نیت ازدواج با هم دوست شدیم (که هزاران مورد از این دوستی ها به ازدواج ختم نشده) و از هم جدا شدیم، لطمة روحی و روانی و گوشه گیری و افسردگی ها را چه کسی می خواهد درست کند؟
    ممکن است کسی سوال کند که من موردهایی را می شناسم که دختر و پسر قبل از ازدواج با هم دوست بودند و حالا هم چندین سال است با هم ازدواج کرده اند و خیلی هم با هم خوب هستند و هیچ مشکلی ندارند؟

    جواب: بله ممکن است استثناء هایی هم وجود داشته باشد ولی هیچ وقت استثناء کلیت یک چیز را نقض نمی کند. ممکن است ده درصد دوستی های دختر و پسر که به قصد ازدواج هم هست به ازدواج منتهی بشود و اتفاقا خوشبخت هم بشوند ولی این باعث نمی شود که ما این همه آمار (حدود نود درصد) را نادیده بگیریم که این دوستی ها چیزی جز آبرو ریزی و بدبختی نداشته است.

    هر رابطه ای سه مرحله دارد:

    1) مرحلة نوپا :

    حدودا سه ماه اول رابطه را می گویند. و اصلا آرام آرام رابطه در حال شکل گیری است.


    2) مرحلة در حال رشد:

    بین سه تا شش ماه رابطه در حال رشد است. ما نسبت به همدیگر احساس پیدا می کنیم. و درگیری عاطفی بین ما پیش می آید.


    3) مرحلة جدی:

    که بعد از شش ماه این رابطه وارد مرحلة جدی می شود. و نسبت به هم وابستة عاطفی می شوند. و بعد از شش ماه اگر رابطه ای بخواهد قطع بشود (چون یک رابطة کاملا جدی است) لطمه خوردن روحی و روانی بلا شد در آن اتفاق می افتد. حالا تازه شما ببینید که یکی از این دو تا بخواهد ازدواج هم بکند. چون در عشق اول خودش با شکست روبرو شده معلوم نیست در عشق دوم خودش بتواند موفق باشد و زندگی خوبی را آغاز بکند.





  83. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  84. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )

    ششم:

    گاهی وقتها اگر دختر و پسر نتوانند با هم ازدواج کنند حتی اگر نیت آنها ازدواج باشد در حالت کما فرو می روند و می گویند که دیگر ازدواج نمی کنم و از هر چه مرد است بدم می آید. یا اگر مرد باشد می گوید از هر چی زن است متنفرم. یا حتی دیده شده که تصمیم به انتقام می گیرد از هر جنس مخالف. چون این یکسال با من دوست بود و من را رها کرد و با من ازدواج نکرد من هم می خواهم ا تمام آنها انتقام بگیرم.

    برای فراموش کردن این درد بعضی ها به مواد مخدر روی می آورند و بعضی ها دست به خودکشی می زنند. بعضی ها از خانه فرار می کنند. بعضی ها سعی می کنند آبروی ان طرف را با عکسهای خصوصی او ببرند. بعضی اسید پاشی می کنند و ..


    سوال: اگر آقایی سربازی نرفته باشد ازدواج با او را پیشنهاد می کنید؟

    جواب:

    اگر آقایی به دلیل ادامة تحصیل سربازی نرفته منعی در ازدواج با او نیست. مثلا من بلافاصله بعد از دیپلم لیسانس قبول شدم و بعد هم فوق لیسانس. در این منعی نیست. اگر هم سربازی برود با سرباز عادی فرق می کند. سربازی او حالت اداری دارد.

    سوال: اگر خانواده ها از دوستی دختر و پسر قبل از ازدواج مطلع باشند دیگر دوستی آنها اشکالی ندارد؟

    جواب:

    اصلا ما این دوستی را به کل قبول نداریم. چه خانواده در جریان باشند و چه نباشند. چون راه شناخت این نیست.

    هفتم:


    ما وقتی با یک نفر دوست می شویم به نیت ازدواج و مخصوصا اگر بخواهیم آن را پنهان بکنیم ذهنمان درگیر می شود. و در این درگیری از خیلی از کارها باز می مانیم. مثلا دختر یا پسر دانشجو است می خواهد درس بخواند و آخر ترم است به جزوه اش که نگاه می کند عکس رخ یار را می بیند.
    نکته: وقتی با این مواردی که دوست دختر دوست پسر هستند حرف می زنیم و از معایب این کار می گوییم به ما می گویند مال من با بقیه فرق می کنم!


    هشتم:

    اگر این رابطه منجر به ازدواج نشود و یکی از اینها با کس دیگری ازدواج بکند همیشه بعد از ازدواج خطر برگشت به سمت قبلی وجود دارد. خطر اینکه فیلش یاد هندوستان بکند وجود دارد. و مدام هم همسرش را با آن قبلی (چه دختر و چه پسر) مقایسه می کند. و معلوم است که بازنده همسر اوست. مثلا فرض کنید این شخص بازیگر یک پسر است که مدام برای دوست دخترش کادوهای جورواجور می خریده، اس ام اس های عاشقانه هر روز می داده، (چون می خواست آن رابطه ادامه پیدا بکند) حالا این دختر رفته با کس دیگری ازدواج کرده و دیگر از این کادوها به آن شکل افراطی خبری نیست خب معلوم است که بازندة در این میان دختر است که از همسر خود دلسرد می شود.

    این دوستی ها خطرناک است. اگر منجر به ازدواج نشود ممکن است دوباره بخواهد رابطه برقرار بشود.


    نهم: از دست رفتن موقعیتهای خوب

    آقای محترمی که با یک خانم دوست هستی و خانم محترمی که با یک آقا دوست هستی، فرض می کنیم که نیت شما هم صد در صد ازدواج است. بهترین موارد برایت می آیند خواستگاری و یا می خواهند ببرندت خواستگاری ولی زیر بار نمی روی و به خانواده می گویی من اصلا قصد ازدواج ندارم چون یک نفر دیگر در ذهن تو است. و در نتیجه عالی ترین موقعیت ها از دست تو می روند.

    دهم: زیر سوال رفتن شأن و شخصیت دختر برای پسر


    می دانید چرا؟ پسر می گوید مگر این اصل و نصب و خانواده و رگ و ریشه نداشت؟ من همینطوری گفتم پیشنهادم ازدواج است و قبول کرد! گفتم خانواده تان از موضوع مطلع نشوند تا ما خوب همدیگر را بشناسیم و او گفت باشد! نکند ریگی به کفش دختر است؟ معمولا در این زمینه این پسر ها هستند که به دخترها شک می کنند.

  85. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  86. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )




    یازدهم: دروغگویی به خانواده


    دوستان یک رابطه خرج دارد، همین طور مفت و مجانی که نیست بالاخره باید یک هزینه هایی برای همدیگر بکنیم قرار است با هم برویم و بیاییم و خانواده هم نفهمد. تا کی می توانی بگویی می روم خانة همکلاسی ام؟ مثلا گوشی موبایل را همه جا حتی توی حمام با خودش می برد! زیر پتو چند ساعت پیامک می دهد! قبض موبایل بالا می رود. این رفتارها باعث مشکوک شدن و بعد لو رفتن شما می شود. باعث آبرو ریزی و درگیری می شود. تا کی می خواهیم به خانواده دروغ بگوییم. بالاخره کافی شاپ رفتن خرج دارد. هر روز دستمان را جلوی خانواده دراز می کنیم برای پول. خب برای چی می خواهی؟ طرف برای تامین هزینة این عشقش پنهانش پول از جیب بابایش بر می دارد و یا دختر النگوهایش را می فروشد و می گوید گم شدند!

    سخن آخر در این باره:

    دوستان فرض کنید در یک سالن بزرگ بیش از ده هزار نوع از بهترین غذا ها را قرار داده اند و گفته اند که مفت و مجانی بروید بخورید ولی در یکی از این ظرفهای غذا یک سم بسیار کشنده وجود دارد که بلافاصله بعد از خوردن خواهید مرد، آیا هیچ عقل سالمی به خودش اجازه می دهد که لب به یکی از ایمن ظرفهای غذا بزند؟ فرض می کنیم همة پسرها ماه و همة دخترها گل ولی توی هر ده هزار تا از اینها یکیشان همان ظرف سم است که اگر بخواهی با او رابطة دوستی برقرار کنی می خواهد سوء استفاده کند. می خواهد تو را بدبخت کند. می خواهد تو را به بیراهه ببرد.

    عقل سالم می گوید اگر در بین کل دختر و پسرهای اصفهان یکیشان است که می خواهد به قصد ازدواج از تو سوء استفاده کند؛ با هیچ کدام از آنها دوست نشو! پس ما این رابطه را توصیه نمی کنیم.

    سوال: ما قبل از کلاس شما این رابطه را برقرار کرده ایم و مدتها هم هست که با هم دوست هستیم و همه جوره هم همدیگر را امتحان کرده ایم و حتما هم می خواهیم با هم ازدواج کنیم همدیگر را هم نمی توانیم ترک کنیم پس لطفا یک راه کار بدهید!

    جواب:

    بلافاصله جریان را بیاندازید در کانال خانواده ها. ببینید شتر سواری دولا دولا نمی شود! دختر خانم ها شما ها باید این جا عمل کنید. به آقا پسر می گویید ما کلی مدت است که با هم دوست هستیم و همه جوره هم من را امتحان کرده ای و خودت هم مدعی هستی که همه جوره من را پسندیدی؛ از الان به بعد رابطه مان قطع تا خانواده ات برای خواستگاری تشریف بیاورند. اگر بهانه آورد بدانید که دارد دروغ می گوید. پس اگر این رابطه را هم داشتید قطع کنید تا خواستگاری صورت بگیرد. و وقتی هم خواستگاری انجام شد هیچ کدام از دختر و پسر نباید چیزی در مورد دوستی قبل از ازدواجشان به پدر و مادرشان بگویند. می دانید چرا؟ چون پدر و مادر تا بشنوند که شما قبلا دوست بوده اید می گویند نه.




  87. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  88. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )


    «ازدواج موفق »

    «دکتر شاهین فرهنگ»

    «دومین راه شناخت پیش از ازدواج»

    «تحقیق»





    دومین راه شناخت تحقیق است. تحقیق به ما یک شناخت اولیه می دهد. در واقع شناخت ناقصی به ما می دهد.

    امام صادق (ع): بسیار دقت کن که وجودت را در کنار چه کسی قرار می دهی.


    امام علی (ع): تا کسی را خوب نیازموده ای به وی اعتماد نکن. مبادا گفتار و کردار و برخورد به ظاهر خوب او تو را فریب دهد.

    ضرب الامثل افریقایی: برای یافتن همسری خوب می ارزد که یک جفت کفش بیشتر پاره کنید.


    تحقیق برای این است که نه بی دلیل کسی را رد بکنیم و نه بی دلیل کسی را قبول بکنیم.


    جالب است که بعضی برای خرید یک گوشی موبایل دو ماه تحقیق می کنند. ولی برای ازدواج که می شود خیلی عجله دارند. و در دو سه هفته می خواهند از جلسة اول خواستگاری تا عقد را پیش بروند. تحقیق لازم است. تحقیق آنقدر مهم است که آنهایی که ازدواج کردند و زندگی شان محکوم به شکست شده و دارند طلاق می گیرند مردم از آنها می پرسند مگر تحقیق نکرده بودید؟ مگر نمی دانستید؟ مگر برسی نکرده بودید؟ ببینید چقدر تحقیق مهم است.


    ما هم می توانیم تحقیق الکی بکنیم و هم تحقیق خوب. می توانیم راه بیافتیم برویم محل کار محل تحصیل از همسایه ها و همکاران و دوستان بپرسیم و همه بگویند خوب اند و بعد ما هم جواب بله بدهیم. اینها که تحقیق نیست.

    در تحقیق 6 نکته باید در نظر قرار بگیرد:

    1. مراحل تحقیق
    2. منابع مناسب برای تحقیق
    3. محقق مناسب
    4. شیوه مناسب تحقیق
    5. طرح سوالات مناسب برای تحقیق
    6. موانع تحقیق

    که در ادامه توضیح خواهیم داد...


  89. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  90. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )


    اول: مراحل تحقیق

    زمان مناسب برای اولین تحقیقات خانوادة پسر قبل از خواستگاری است. تحقیقات اولیه ای که خانوادة پسر می کنند خیلی مختصر و محدود است. فقط و فقط یک اطلاعات کلی از خانوادة دختر می گیرند. در حد اینکه کی هستند؟ شغلشان چی است؟ پدر و مادرش چه کاره هستند؟ تحصیلات دختر چقدر است. یک اطلاعات خیلی محدود. اگر ما در تحقیق اولیه روی دختر در حالی که روح خانوادة دختر خبر ندارد که اینها می خواهند خواستگاری بیایند راه بیافتیم در محل کار و دانشگاه و همه جا، دختر مردم را سر زبان می اندازیم در حالی که خودشان چیزی نمی دانند.

    بعضی از خانواده های پسرها را من دیده ام می گویند اول می رویم دختر را می بینیم اگر خوشمان آمد می رویم خواستگاری. از این کارها اصلا نکنید. اول می روند دختر را می بینند بعد دختر بندة خدا کمی احساساتی می شود (خدا را شکر 6 ماه بود خواستگار نیامده بود حالا یک خواستگار آمد) بعد می روند تحقیق می کنند و می گویند نمی خواهیم. مگر مردم مسخرة دست ما هستند که هر کاری دلمان خواست بکنیم؟

    تحقیقات اولیة خانوادة پسر «باید» قبل از جلسة اول خواستگاری باشد. ولی یک تحقیق خیلی سر بسته و محدود و یواشکی. و تحقیق اولیة خانوادة دختر خیلی ساده است بعد از خواستگاری است. چون تا خواستگار نشود که نمی دانند باید بروند دربارة کی تحقیق بکنند.

    بعضی ها می گویند که ما کار خودمان را می کنیم اول می رویم دختر را می بینیم و بعدا تحقیق می کنیم.

    می دانید ضرر این کار چیه؟

    اگر علاقه ای ایجاد بشود تو همان جلسه اولی که می روید و می پسندید دیگر دل به تحقیق نمی دهید، الکی تحقیق می کنید؛ چون رفتید خواستگاری و به دلت نشسته. اگر هم توی تحقیق به این نتیجه برسی که به درد نمی خورد نه گفتن سخت است. بالاخره رفتید و کلی حرف زده اید قول رد و بدل کردید. و اگر نه هم بگویید کلی لطمة عاطفی به همراه دارد مخصوصا برای دختر.

    سوال: تحقیقات از همان اولی که شروع می شود تا کی ادامه پیدا می کند؟

    جواب:

    تا عقد. فکر نکنید تحقیق یک چیز دو سه روزه است و زود سر و ته آن را به هم بیاورید. بلکه هر چقدر که جلوتر می رویم ابهامات و سوالات بیشتر با شرایط جدیدتر روبرو می شویم. که باید برای رد یا تایید همة آنها جواب پیدا کنیم. ولی این را بگویم که اساسی ترین مرحلة تحقیق که یک تحقیق خیلی طولانی است هم برای خانوادة دختر و هم برای خانوادة پسر، تحقیق بعد از جلسة اول خواستگاری است. تا کی باید تحقیق طول بکشد؟ تا وقتی که به نتیجه برسیم. حتی اگر چند ماه باشد. به اندازه ای باید تحقیق بکنید که همة شک و تردیدهایتان بر طرف بشود.

  91. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  92. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )


    دوم: منابع مناسب برای تحقیق
    دکتر شاهین فرهنگ

    در تحقیق ما باید از هفت منبع دربارة آن پسر یا دختر و خانواده اش پرس و جو بکنیم.
    اول: ساکنین محلی که آنجا زندگی می کند.
    و اگر اینها در چند ماه گذشته به این محل آمده اند حتما محل قبلی را هم که در آنجا س************ت داشته اند را هم باید ببینیم چون ممکن است 6 ماه است که اینجا هستند و ساکنین محلة قبلی اینها را خیلی بیشتر می شناسند تا محلة جدید.

    دوم: کسانی که با آنها وصلت کرده اند.
    مثل عروس و داماد خانواده.


    سوم: بستگان آنها.
    کسانی که سببی با اینها قوم و خویش نشده اند بلکه نسبت فامیلی با آنها دارند.

    چهارم: همکاران او در محیط کار.

    (چه بالا دستها و چه پایین دستها)

    پنجم: همکلاسی ها و معلم ها و کادر محل تحصیل.
    و اگر دانشجو باشد هم دانشگاه و هم پیش دانشگاهی و هم دبیرستان. نگویید سخت می گیرید. می خواهم درست ازدواج کنید و بعدا پشیمان نشوید.

    ششم و هفتم: دوستان و دشمنان او.
    (در خصوص تحقیق از دوستان و دشمنان در شماره 23 ازدواج موفق توضیح مفصل خواهیم داد)

    سوال: اینها را از کجا باید گیر بیاوریم برای تحقیق؟

    جواب: همسایه هایشان که مشخص اند. اگر هم از محل دیگری آمده اند می پرسیم که ببخشید محل قبلی شما کجا بوده است می خواهیم برویم تحقیق. (ما که با کسی تعارف نداریم). کسانی که با آنها وصلت کرده اند و بستگان نزدیکشان را از خودشان می پرسیم که لطف کنید چند نفر از بستگانتان را به ما اسم و تلفن بدهید. برای محل کار و تحصیل هم فقط ازش می پرسیم کجا درس خواندی و کجا کار می کنی. (نمی گوییم در محل کارتان شما چند نفر را معرفی کنید) بلکه خودمان باید آدمها را پیدا کنیم. دوستها و دشمنان او را هم از طریق کمین و پرس و جوی محلی و تعقیب می فهمیم. مشخص است که با چه کسی دعوا دارد و با چه کسی رفیق است.



  93. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  94. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رازهای ازدواج موفق ( توصه های دکتر فرهنگ )


    «تحقیق از دوستان و دشمنان در ازدواج»

    «دکتر شاهین فرهنگ»

    دوستهای آدم می توانند خیلی واضح شخصیت آن آدم را نشان بدهند. همانقدر که اصرار دارید بدانید خواستگار شما چه شخصیتی دارد (دختر یا پسر) اصرار داشته باشید که ببینید دوستهای او چه شخصیتی دارند چون ما به سمت کسی کشیده می شویم که خلق و خو و رفتارش شبیه به خودمان است و این کاملا طبیعی است. و اگر رفتار دوستهایش را دیدیم و متوجه شدیم مغایر با آن آدم بود باید بفهمیم که این آدم دارد برای ما فیلم بازی می کند. رفتاری که دارد به ما نشان می دهد غلابی و پلاستیکی است.


    امام صادق (ع):
    هیچ قضاوتی دربارة کسی نکنید تا اینکه همنشینان او را ببینید همانا انسان بواسطة همنشینانش شناخته می شود.

    ما هم در روانشناسی کاملا این را قبول داریم.


    امام علی (ع):
    انسانها به افرادی شبیه به خودشان تمایل دارند.


    ببین دوستهای او چه کسانی هستند آیا آدمهای بد و نابابی هستند. اگر اینگونه است بدانید خود او هم همینطور است. و اگر آدمهای خوب و صادق و مهربانی هستند خود او هم همینطور است.
    یکی از منبع هایی که برای تحقیق باید سراغ آنها باید برویم دشمنهای آن فرد هستند.




    سوال: تحقیق از دشمن یک آدم به چه دردی می خورد؟

    جواب:

    بعضی ها می گویند ممکن است دشمن یک آدم آنقدر اطلاعات غلط به ما بدهد و آنقدر او را تخریب و خراب بکند و آنقدر چهرة منفی از او بسازد که ممکن است ما از تحقیق ناامید بشویم.


    اول:
    زمانی سراغ دشمن او برای تحقیق می روید که از شش منبع قبلی تحقیق انجام شده باشد. یعنی همان اول حق ندارید سراغ دشمن بروید. دشمنان آخرین منبع هستند.

    دوم:

    ممکن است وقتی دارید پرس و جو و تحقیق می کنید که ببینید دشمنهای او چه کسانی هستند یک سوالی در ذهنتان شکل بگیرد این اگر آدم بدی نبود دشمن نداشت پس این ناقلا شاید یک ریگی به کفشش باشد، آدم خوب ها که دشمن ندارند. آیا واقعا اینجوری است؟ آدم خوبها دشمن ندارند؟ آیا پیامبران الهی دشمن نداشتند؟ آیا رسول الله (ص) همین الان در اصفهان دشمن ندارد؟ آیا خدا تو اصفهان دشمن ندارد؟ خب حتما دارد. وقتی خالق این عالم هم دشمن دارد که چه اشکالی دارد آدمها دشمن داشته باشند؟

    امام علی (ع): اگر دیدید همه از شما راضی هستند بدانید منافق هستید.

    سوم:
    ما قبول داریم که وقتی سراغ دشمن یه نفر می رویم اطلاعات کذب و دروغ می دهد و تلاش می کند تا او را خراب بکند، قبول دارم، ولی می تواند سر نخهای ذی قیمتی به ما بدهد که هیچ کس دیگری این سر نخ ها را نمی دهد.


    ای اهل ایمان اگر شخصی منحرف برایتان خبری آورد دربارة آن تحقیق کنید تا مبادا ندانسته به کسی آسیب برسانید و بعد از رفتار خود پشیمان شوید. «حجرات آیة 6»

    خداوند بلد نبود در قرآن بگوید اگر شخص منحرفی برای شما خبر آورد اصلا به او اعتنایی نکنید بلکه فرمودند تحقیق کنید. خیلی خوب است که آن آدم بد یک اطلاعاتی را به ما بدهد هر چند درست و غلط آن معلوم نیست ولی ما خوب به حرفهای او دقت می کنیم، یک دفعه می بینیم که یک جمله ای می گوید که تا حالا اصلا چنین چیزی نبود. مثلا می گوییم چطور آدمی است و او می گوید حیض است! حالا برمی گردیم سراغ شش منبع قبلی و در این مورد خاص برسی بیشتری می کنیم. و ببینیم این منبع راست گفته یا نه؟ درست است که این دشمن می تواند هر نسبتی را به او بدهد ولی چرا توی این همه نسبت بد یکدفعه روی چیز خاصی دست گذاشت؟ شاید یک چیزی باشد. پس ما حرف او را قبول نمی کنیم اما حرف او سرنخی می شود برای ادامة تحقیق.

    اگر که ما از منابع تحقیق کردیم و بعدا آنچه که از او در جلسات خواستگاری از او و خانواده اش می شنویم و تحقیقات ما با حرفهای آنها رودر رو بود که هیچی، معلوم می شود که به ما دروغ گفته اند و این ازدواج به صلاح نیست. ولی اگر دیدیم تحقیقات و حرفهایی که در خواستگاری می شنویم همسو است به ازدواج همسو می شوید.




  95. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 3 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد