سلام.
بعضی از افراد میان تو این انجمن که مشکل خیلی خیلی زیادی ندارن. البته دارنااا... اما مشکلات خیلی بدتری از مشکلات اینا وجود داره اما افرادی هستن که کم نمیارن در مقابل مشکلات بدترشون
البته هر چیزی وقتی واسه یه فرد مشکل و سخت میشه که بنظرش بزرگ بیاد.... اگه بنظر اون فرد یا افراد دیگه کوچیک باشی دیگه عددی حساب نمیشه و مشکل نیست.
من اعتراف می کنم خدا رو شکل مشکلی ندارم و ایشالاه همه همینطور باشن.
ولی مشکلات مردم رو می بینم. بعضیاشون واقعا مشکلن ینی خیلی سخت هستن اما بعضیاشون نسبت به مشکلات بزرگی که سایر مردم دارن به اون اندازه سخت نیستن. ینی خیلی از این مشکلات بدتر تو جامعه و واسه افراد مختلف وجود داره.
اما یه چیزی که من می بینم بعضی افراد جنبشون بالاتره (بعضیا روحیه و احساسشون زود رنج تره) و در مقابل مشکلاتشون - با این که خیلی بزرگ و سخته - کوتاه نمیان. اما یه سری هستن که مشکلاتشون در مقابل مشکلات افرادی که گفتم خیلی کمتره اما خیلی سختش می گیرن و فکرایی مثل خودکشی و ... میزنه به سرشون که حتی به فکر افرادی که مشکلات بدتر از اونا دارن نمی زنه.
خدا هیچ کسی رو مشکل دار نکنه ولی موقع مشکلات چیزی که میاد گنده میشه تو وجود آدم اخساس ناراحتی و ... وقتی هم ناراحتی بیاد آدم نمی تونه خوب فک کنه و از عقلش خوب استفاده کنه و درنتیجه مشکلات در نظرش هی بزرگ و بزرگ تر میشن بدون اینکه دنبلا راه حل و چاره باشه و بخواد مشکلات رو درست کنه. ناراحتیه نمیذاره.... به همین دلیل این وسط مشاور میاد... کسی که اطلاعات زیادی داره... کسی که میتونه خوب فک کنه چون اون مشکل رو نداره و ناراحتی جلوی فکرش رو نگرفته.. در واقع این وسط مشاور عقل فرد رو بر می گردونه سر جاش و با راهکارهایی ناراحتیاشو کم میکنه و مشکلاتشو کوچیک می کنه و کاری می کنه که فرد از فکرش استفاده کنه و با فکر اون راه حل میذاره جلوی راهش.
خیلی از احساسات ناراحتی و ... بخش عمده ای از اون ناشی از هرمون هاییه که ترشح میشه. حتی ما یه هرمونی داریم که سبب عشق میشه. ینی یه قسمتی از عشق به خاطر ترشح اون هرمونه و ....
ناراحتی هم همینه. روانپزشک میاد با تجویز داروهایی کاری می کنه که ناراحتی کم بشه و فکر فرد بیاد سرجاش و بدون ناراحتی بیاد فک کنه و راه حل درست رو البته پیدا کنه. واسه پیدا کردن راه حل درست میشه از دیگران و افراد آگاه کمک گرفت.
ناراحتی ای که جلوی حل مشکل رو میگیره احساسی مزخرفه. احساسی بیهوده. چون نمیذاره مشکله حل بشه. با عذاب وجدان و ... فرق داره این ناراحتی ای که میگم.
باید سعی کنیم مشکلاتمون رو کوچیک حساب کنیم تا درست و زود حل بشن. من از یه چیز خیلی بدم میاد اسم بیماری های روانیه. خیلی اسم های قلنبه سلنبه ای هم داره که یه جورایی بیماری رو پیچیده تر میکنه و روحیه ی منفی میده به آدم و اثرات منفی داره. من خودم زیاد ازین اسما بلد نیستم و دوس ندارمیاد بگیرم. آخه بیماری های روانی رو باید مزخرف و مضحک دونس تا خوب بشن تا درمان بشن. میایم اسم قلنبه سلنبه میذاریم روش که چی بشه... مشکل روانی یه اختلالیه که تو روان آدم ایجاد میشه و در نظر اون هی بزرگ میشه. حالا این اسم قلنبه و سلنبه میاد این رو بدتر و سختی کار رو بدتر و اختلال بزرگ تر میکنه.
نباید این اسم ها تو ذهن بیمار با کلاس و بزرگ باشن و باید بهشون بخنده. به ریش این بیماری ها بخندید.
یه نکته ی مهم هم بگم: بعضی بیماری ها درنتیجه عذاب وجدان زیاد حاصل از کاری اشتباه ایجاد میشه. واسه راحت شدن از این بیماری ها بعضیا میان کار بدتری می کنن و میرن اون کار اشتباه رو هی انجام میدن و غرق در اون میشن و میگن انقدر انجامش میدم تا عذاب وجدان نگیرم. این فقط یه تلقین منفیه زود گذر داشی. تو باید با راه و روش درست این اختلالات روانی رو که در اثر انجام کار نادرست و اشتباه ایجاد شده از بین ببری و کار اشتباه تر کردن همه چی رو بدتر می کنه.
یه چیز دیگه هم هست به نظر من رپ و موسقی های اجتماعی و چیزهای مختلف که مشکلات مردم رو بیان می کنه رو نباید مردم مشکل دار گوش بدن. این مردم خودشون به اندازه ی کافی غرق در مشکلات هستن. اینا رو باید افراد بدون مشکل گوش بدن و میان مشکلات رو درست کنن....
در آخر... خدایا کمک... حتی اگه ما نامردیم... ما رو مرد کن...