1 فایل پیوست
سندروم پرفکشنیسم (کامل گرایی)
سندروم پرفکشنیسم (کامل گرایی) و پیامدهای خطرناک آن
آیا در زندگیتان نیازمند موفقیتهای خیلی بزرگ هستید تا احساس خوبی نسبت به خود داشته باشید؟
هنگامیکه هدفی دارید و موفق به انجام آن نمیشوید احساس می کنید به درد نمی خورید؟
آیا همیشه به بهترین بودن فکر میکنید؟
اشتباهات خود را نمی توانید فراموش کنید و برای تان تبدیل به یک عقده/خاطره همیشگی می شود؟
وقتی اشتباهی می کنید، بسیار خجالت می کشید؟
اگر جواب شما به هر پنج سوال بالا مثبت است، شما هم ممکن است مانند خیلی از آدم ها دچار یک مساله روان شناختی باشید: پرفکشنیسم یا کامل گرایی یا کمال گرایی افراطی. این گونه افراد با چهار مشکل اساسی در کار و زندگی خود روبرو هستند:
»» الگوی رفتار اجتنابی دارند: مخرب ترین پیامد کامل گرایی این است که از مسوولیت ها و موقعیتهایی که ما را در معرض ارزیابی قرار می دهد فرار می کنیم.
»» ترس همیشگی: ما همیشه وحشت بیش از اندازه از شکست و خراب شدن کارها داریم به همین خاطر همیشه در عذابیم و در ضمن برای انجام کارها خیلی با وسواس و با تاخیر شروع می کنیم. در ضمن همیشه ترس از انتقاد دیگران در جان ما ریشه دارد.
»» سرزنش درونی همیشگی: همیشه خود را به خاطر از دست رفتن فرصت ها و اشتباهات سرزنش می کنیم.
»» تک بعدی شدن: اگر کامل گرا باشیم چون میخواهیم کارمان را با دقت کامل و بدون هیچ عیب و نقصی انجام دهیم آنقدر خود را مشغول یک جنبه از زندگی مان میکنیم که از دیگر جنبه ها باز می مانیم. دکترایی را در نظر بگیرید که به بالاترین مدارج عملی رسیده است اما ناتوان است از اینکه با همسر خود یک رابطه عمیق عاطفی برقرار کند.
==تجویز راهبردی:
همه ما کمابیش در معرض کامل گرایی هستیم. لذا باید به راه های رهایی از این ناهنجاری مسلط باشیم. برای مهار و درمان کامل گرایی این 5 رویکرد قابل توصیه است:
1. ارزشمند بودن خود را در گرو تحقق کامل اهداف تان ندانید. به خودتان یادآوری کنید که ارزشمندی یک فرد به شخصیت و منفعتی است که برای دیگران دارد و نه تحقق کامل اهداف.
2- خود را به پیشرفت گرایی (در برابر کامل گرایی) عادت دهید.
فرد کامل گرا به خاطر داشتن ذهنیتی ایده آل، اقدامات و گام های کوچک برای رسیدن به اهدافش را نادیده می گیرد و تصورش براین است که حتما باید یک اقدام بزرگ انجام دهد تا خود را موفق بداند. بنابراین تا مدتی هر شب به کارهای خوب و مثبتی که درطول روز انجام داده اید فکر کنید و با خود تکرار کنید که هیچ فرد موفقی یک شبه یک اقدام بزرگ انجام نداده است.
3- تبدیل کردن منتقد درونی به یک مربی دلسوز
کامل گرایان دارای یک منتقد درونی قدرتمند هستند که همه گفتگوهای درونی آن ها را کنترل می کند. دائما اشتباهات و خطاهای آنها را گوشزد و سرزنش میکند. هر بار که منتقد درونی خودتان شروع به صحبت کرد بگویید باشد! راه حل مدنظر شما چیست برای اینکه بهتر شوم، با همین سوال نقطه کانونی گفتگوها از انتقاد به مربی گری تغییر پیدا می کند. اگر این سوال را نکنید او (منتقد درونی) تا فردا صبح به شما سرکوفت خواهد زد برای اینکه چرا نوزده شدید و بیست نشدید.
4- گاهی اوقات عمدا کارهایتان را ناقص انجام دهید. تا متوجه شوید که اگر کاری ناقص باشد آسمان به زمین نخواهد آمد. اولش سخت است اما برای رهایی از کمال گرایی افراطی خیلی تمرین خوبی است.
5- قوانین سنگی را به قواعد ژله ای تبدیل کنید.
مثلا با خود شرط کرده اید که دیگر شیرینی نخورید اگر خوردید به جای اینکه سه ساعت خود را سرزنش کنید نیم ساعت پیاده روی کنید.
پاسخ : سندروم پرفکشنیسم (کامل گرایی)
عرض سلام و ادب
تشکر از تاپیک مفید و مطالب آموزنده ای که گذاشتین
من مدت هاست که متوجه این ویژگی توی شخصیتم شدم و وقتی زندگی رو بررسی کردم دیدم این کمال گرایی جاهایی که افراطی شده چقدر موجب آزار من شده
گاهی این عامل به طور نامحسوس روی آدم بدترین تاثیرهارو میذازه
البته هنوز دقیقا نمیدونم ریشه ی این موضوع برای من چی بوده
ولی از بچگی یادم میاد همیشه دوست داشتم بهترین باشه ، مثلا حاضر بودم از تفریح و استراحتم بزنم ولی معدلم ممتاز بشه
یا وقتی نمره ام نوزده میشد کلی گریه میکردم، احساس کردم آسمون به زمین رسیده..
جالب اینجا بود این روال تا ترم اول دانشکگاه شدیدا برای من حائز اهمیت بود
ولی بعدش کم کم کمتر و کمترش کردم
اینکه آدم کاری رو درست و حسابی انجام بده خیلی خوبه ولی باید قبول کنیم ماها انسان هستیم و ممکنه بعضی جاها اشتباه کنیم
باید یاد بگیریم به جای سزرنش خودمون به دنبال بهتر کردن وضع باشیم
من بعضی جاها تو زندگیم خیلی در مورد خودم بی رحم بودم وقتی به نتیجه ی مطلوبم نمیرسیدم
اینکه آدم بتونه خودش رو ببخشه خیلی مهمه
در حالی که اگه همون اشتباه و یا نتیجه رو در مورد بقیه میدیدم خیلی مهربون تر برخورد میکردم..!
یا اینکه اونقدر برای شروع یه کاری وسواس و حساسیت به خرج میدادم که یهویی میدیدم کلی وقت رو از دست دادم
البته الان خیلی بهتر شدم، واقعا تکرار و تمرین میخواد که یه چیزی تو شخصیت تغییر کنه و نهادینه بشه
ولی طبق مطالعاتی که در این باره داشتم میگن چندین عامل میتونه تاثیرگذار باشه مثل والدین و رفتارهاشون ، محیط زندگی و خونه اگه اشتباه نکنم ژنتیک هم شاید تاثیرگذار باشه
علم روانشناسی میگه درصد قابل توجهی از شخصیت فرد توی 5 سال اول زندگی رقم میخوره و شاید اون رفتارها و یاد گرفتن ها تا سال ها اثر و تداومشون تو زندگی شخص باشه.
پاسخ : سندروم پرفکشنیسم (کامل گرایی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
یلدا 25
عرض سلام و ادب
تشکر از تاپیک مفید و مطالب آموزنده ای که گذاشتین
من مدت هاست که متوجه این ویژگی توی شخصیتم شدم و وقتی زندگی رو بررسی کردم دیدم این کمال گرایی جاهایی که افراطی شده چقدر موجب آزار من شده
گاهی این عامل به طور نامحسوس روی آدم بدترین تاثیرهارو میذازه
البته هنوز دقیقا نمیدونم ریشه ی این موضوع برای من چی بوده
ولی از بچگی یادم میاد همیشه دوست داشتم بهترین باشه ، مثلا حاضر بودم از تفریح و استراحتم بزنم ولی معدلم ممتاز بشه
یا وقتی نمره ام نوزده میشد کلی گریه میکردم، احساس کردم آسمون به زمین رسیده..
جالب اینجا بود این روال تا ترم اول دانشکگاه شدیدا برای من حائز اهمیت بود
ولی بعدش کم کم کمتر و کمترش کردم
اینکه آدم کاری رو درست و حسابی انجام بده خیلی خوبه ولی باید قبول کنیم ماها انسان هستیم و ممکنه بعضی جاها اشتباه کنیم
باید یاد بگیریم به جای سزرنش خودمون به دنبال بهتر کردن وضع باشیم
من بعضی جاها تو زندگیم خیلی در مورد خودم بی رحم بودم وقتی به نتیجه ی مطلوبم نمیرسیدم
اینکه آدم بتونه خودش رو ببخشه خیلی مهمه
در حالی که اگه همون اشتباه و یا نتیجه رو در مورد بقیه میدیدم خیلی مهربون تر برخورد میکردم..!
یا اینکه اونقدر برای شروع یه کاری وسواس و حساسیت به خرج میدادم که یهویی میدیدم کلی وقت رو از دست دادم
البته الان خیلی بهتر شدم، واقعا تکرار و تمرین میخواد که یه چیزی تو شخصیت تغییر کنه و نهادینه بشه
ولی طبق مطالعاتی که در این باره داشتم میگن چندین عامل میتونه تاثیرگذار باشه مثل والدین و رفتارهاشون ، محیط زندگی و خونه اگه اشتباه نکنم ژنتیک هم شاید تاثیرگذار باشه
علم روانشناسی میگه درصد قابل توجهی از شخصیت فرد توی 5 سال اول زندگی رقم میخوره و شاید اون رفتارها و یاد گرفتن ها تا سال ها اثر و تداومشون تو زندگی شخص باشه.
همه ما کمابیش در معرض کامل گرایی هستیم. لذا باید به راه های رهایی از این ناهنجاری مسلط باشیم. برای مهار و درمان کامل گرایی این 5 رویکرد قابل توصیه است:
1. ارزشمند بودن خود را در گرو تحقق کامل اهداف تان ندانید. به خودتان یادآوری کنید که ارزشمندی یک فرد به شخصیت و منفعتی است که برای دیگران دارد و نه تحقق کامل اهداف.
2- خود را به پیشرفت گرایی (در برابر کامل گرایی) عادت دهید.
فرد کامل گرا به خاطر داشتن ذهنیتی ایده آل، اقدامات و گام های کوچک برای رسیدن به اهدافش را نادیده می گیرد و تصورش براین است که حتما باید یک اقدام بزرگ انجام دهد تا خود را موفق بداند. بنابراین تا مدتی هر شب به کارهای خوب و مثبتی که درطول روز انجام داده اید فکر کنید و با خود تکرار کنید که هیچ فرد موفقی یک شبه یک اقدام بزرگ انجام نداده است.
3- تبدیل کردن منتقد درونی به یک مربی دلسوز
کامل گرایان دارای یک منتقد درونی قدرتمند هستند که همه گفتگوهای درونی آن ها را کنترل می کند. دائما اشتباهات و خطاهای آنها را گوشزد و سرزنش میکند. هر بار که منتقد درونی خودتان شروع به صحبت کرد بگویید باشد! راه حل مدنظر شما چیست برای اینکه بهتر شوم، با همین سوال نقطه کانونی گفتگوها از انتقاد به مربی گری تغییر پیدا می کند. اگر این سوال را نکنید او (منتقد درونی) تا فردا صبح به شما سرکوفت خواهد زد برای اینکه چرا نوزده شدید و بیست نشدید.
4- گاهی اوقات عمدا کارهایتان را ناقص انجام دهید. تا متوجه شوید که اگر کاری ناقص باشد آسمان به زمین نخواهد آمد. اولش سخت است اما برای رهایی از کمال گرایی افراطی خیلی تمرین خوبی است.
5- قوانین سنگی را به قواعد ژله ای تبدیل کنید.
مثلا با خود شرط کرده اید که دیگر شیرینی نخورید اگر خوردید به جای اینکه سه ساعت خود را سرزنش کنید نیم ساعت پیاده روی کنید.
پاسخ : سندروم پرفکشنیسم (کامل گرایی)
متاسفانه منم دچار این مشکل هستم و خیلی وقت ها واقعا عذاب میکشم و نمیتونم از این افکار خودداری کنم
و راه حل هاتون نه اینکه بد باشه ولی نمیتونم خودم رو باهاشون وفق بدم و قانع کنم
پاسخ : سندروم پرفکشنیسم (کامل گرایی)
[QUOTE=farokh;246096]همه ما کمابیش در معرض کامل گرایی هستیم. لذا باید به راه های رهایی از این ناهنجاری مسلط باشیم. برای مهار و درمان کامل گرایی این 5 رویکرد قابل توصیه است:
با تشکر از مطالب مفید و ارزنده تون
از وقتی که دیدم به قول بعضی از اطرافیانم زندگی رو خیلی سخت میگیرم و بارها به خاطر بیست نشدن به خاطر یه شکست خودم رو خیلی سرزنش میکردم
بعد از مدت ها سردرگمی و تفکر به این نتیجه رسیدم که شاید یه چیزی در وجود من ایراد داره شاید افکار وتصوراتم اشتباه باشه
و تصمیم گرفتم به بررسی زندگیم بپردازم و ببینم آیا اشتباه هست و یا نه و اگه من دارم اشتباه میکنم راه حل درست چیه؟ میخواستم روشم رو تغییر بدم
گاهی هم میدیدم بقیه تجارب شکستی مثل من دارن ولی خیلی کمتر سخت میگیرن و خیلی راحت تر باهاش کنار میان
نتیجه ای این تلاش ها که اول از مطالعه شروع شد و وقتی فهمیدم این مدل آدم ها خصوصیات کمال گرایی رو دارن تازه متوجه شدم چقدر به این خاطر بارها آسیب دیدم
وقتی خصوصیات رو خوندم و به زندگی و پشت سرم نگاهی انداختم دیدم از وقتی که یادم میاد و ابتدایی بودم همیشه دوست داشتم بهترین باشم و کاملترین
معدل خوب بچه مثبت بودن، از لحاظ اعتقادی خوب بودن، رضایت پدرمادر رو بدست آوردن و خلاصه تو همه ی موارد فردی و خونوادگی و احتماعی میخواستم بهترین باشم
و متوجه شدم این ها همه تاثیرات کمال گرایی هست
اینجا بود که احساس کردم یه چیزی به وجودم اضافه شد مثل چسبوندن یه تیکه ی شکسته از یه وسیله که وقتی بچسبونی تکمیل بشه
دیدم من خیلی زندگی رو سخت تر گرفتن
از اون روز به بعد زندگی رام خیلی زیباتر و راحت تر شد، با خودم خیلی مهربون تر شدم
از کنار اشتباهاتم خیلی راحت تر گذشتم و دیدم که آسمون به زمین نمیاد اگه من هم اشتباه کنم!
با نمره ی کمتر از بیست هم میشه زندگی کرد
هیمشه اول بودن نیست که به آدم جایگاه و ارزش میده و آدم تو هر جایگاهی که باشه ارزشمند هست
فهمیدم که این دیدگاه که من برای پذیرفتن خودم، خونواده و جامعه لازم نیست همیشه بهترین باشم
گاهی دلم میخواست از عمد یه کاری رو اشتباه انجام بدم و از اینکه اتفاق وحشتناکی نمیفتاد خیلی ذوق میکردم
شاید تازه داشتم اشتباه کردن رو یاد میگرفتم اما آگاهانه!
برای همین سعی کردم که دنبال تغییر باشم و زندگی و شخصیتم رو ازکمال گرایی به سمت تعادل تغییر جهت بدم
از کنار خیلی از وسوس ها و حساسیت های افراطیم گذشتم
دیدم که گاهی باید از چارچوبی که تو ذهنم برای آدم خوب بودن ساختم خارج بشم و یه چیزای جدیدی رو که بهم درسای جدیدی یاد میدن تجربه کنم
همچنان هم پیگیر هستم و هر چی بیشتر از این افکار و تصورات افراطی فاصله میگیرم زندگی برام خیلی زیباتر و خوشایند تر میشه.
امیدوارم بتونم با تلاش هام بهتر و بهتر کنم این شرایط رو.
اما این افکار که دقیقا نمیدونم ریشه شون برای من چی بوده از بچگی با من بودن باهاشون رشد کردم و بزرگ شدم
متاسفانه محبت های بیش از حد خونواده باعث شد من آسیب پذیرتر بار بیام و این در کنار کمالگرایی خیلی من رو آزار میداد.
برای همین بیشتر به زمان نیاز دارم که بتونم تغییرات رو ادامه بدم و در وجودم نهادینه شون کنم.
با کمال تشکر.
پاسخ : سندروم پرفکشنیسم (کامل گرایی)
این مشکل منم هست
کلا هرچی مشکله روحیه منم دارم
اختلال شخصیت و کمال گرایی و افسردگی داره نابودم میکنه
حس میکنم اگه مثل قدیمی ها زندگی میکردیم و بیشتر تو جمع بودیم انقد دچار این مشکلات نمیشدیم
پاسخ : سندروم پرفکشنیسم (کامل گرایی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
قیامت
این مشکل منم هست
کلا هرچی مشکله روحیه منم دارم
اختلال شخصیت و کمال گرایی و افسردگی داره نابودم میکنه
حس میکنم اگه مثل قدیمی ها زندگی میکردیم و بیشتر تو جمع بودیم انقد دچار این مشکلات نمیشدیم
ببینین نمیشه جلوی گرفتن مشکلات رو همیشه گرفت، مشکلات گاهی نامحسوس و بی سر و صدا میان تو زندگی ادم ها ولی خبمیشه از رشد بیشترشون جلوگیری کرد و ریشه کنشون کرد
سعی کنید با شناخت و آگاهی بیشتر در مورد مسائلتون راههای درمان رو در پیش بگیرید که کم کم براتون حل بشه.