نمایش نتایج: از 1 به 21 از 21

موضوع: واقعا چرا دپرسم؟؟؟

2895
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25261
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    17
    تشکر شده 32 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    9

    Unhappy واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    سلام من یه جوون 18 ساله هستم...تو گذشتم مشکلات متعدد از جمله مشکلات مالی و شکست عشقی و از دست دادن مادرم و...رو داشتم
    الان خداروشکر اوضام خوبه.همه ی تفریحات و درس و همه چیم روبراهه و مشکلات مالیمون داره حل میشه و حتی دو روز دیگه میخام واس خودم ماشین بخرم و..
    اما بخاطر رنج های گذشته عموما دپرسم..دلهره دارم..به گذشتم فک میکنم..سریع عصبانی میشم...نگران خانوادمم که از دستشون ندم...
    و اینا باعث میشه از داشته هام خوشحال نباشم...کمکم کنید
    باتشکــــر

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25805
    نوشته ها
    585
    تشکـر
    101
    تشکر شده 328 بار در 183 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط JESUS نمایش پست ها
    سلام من یه جوون 18 ساله هستم...تو گذشتم مشکلات متعدد از جمله مشکلات مالی و شکست عشقی و از دست دادن مادرم و...رو داشتم
    الان خداروشکر اوضام خوبه.همه ی تفریحات و درس و همه چیم روبراهه و مشکلات مالیمون داره حل میشه و حتی دو روز دیگه میخام واس خودم ماشین بخرم و..
    اما بخاطر رنج های گذشته عموما دپرسم..دلهره دارم..به گذشتم فک میکنم..سریع عصبانی میشم...نگران خانوادمم که از دستشون ندم...
    و اینا باعث میشه از داشته هام خوشحال نباشم...کمکم کنید
    باتشکــــر
    زندگی همیشه یکنواخت نیست دوست من
    ممکنه گاهی وقتها پستی ها و بلندی هایی داشته باشه که گاها غیر قابل تحمله
    شما در گذشته مشکلات زیادی رو تحمل کردین و باید اینم بدونید که هر عملی عکس العملی دارد
    پس وقتی یک ضربه روحی به شما وارد میشه هرچقدر هم که تفریح کنی نمیتونی تمام اثرات اون ضربه رو جبران کنی
    و حتما یک دوره افسردگی یا دپرس بودن رو خواهی داشت
    حالا کاری که شما میتونی بکنی این هست که
    سعی کنی زیاد تنها نباشی تو خونه و سرتو یه جوری گرم کنی
    زیاد عکسهای قدیمی مادرت رو نگاه نکن و به خاطراتش فکر هم نکن
    سعی کن ورزش کنی
    ورزش خیلی تو افزایش روحیه موثر هست
    امضای ایشان
    فرعون باشی یا قارون یا انیشتین یا نیوتن....
    آخرت خاک است و مرگ
    دنبال چیزهایی باش که ابدی هستند...

  3. کاربران زیر از pschy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط JESUS نمایش پست ها
    سلام من یه جوون 18 ساله هستم...تو گذشتم مشکلات متعدد از جمله مشکلات مالی و شکست عشقی و از دست دادن مادرم و...رو داشتم
    الان خداروشکر اوضام خوبه.همه ی تفریحات و درس و همه چیم روبراهه و مشکلات مالیمون داره حل میشه و حتی دو روز دیگه میخام واس خودم ماشین بخرم و..
    اما بخاطر رنج های گذشته عموما دپرسم..دلهره دارم..به گذشتم فک میکنم..سریع عصبانی میشم...نگران خانوادمم که از دستشون ندم...
    و اینا باعث میشه از داشته هام خوشحال نباشم...کمکم کنید
    باتشکــــر
    سلام به سایت مشاور خوش اومدی

    خب خودت که همه چی رو گفتی

    به خاطر گذشته و اتفاقاتی که افتاده این اقسردگی طبیعی هست

    و ممکنه یه دوره هایی برگرده و تو رو آزار بده

    و راهش اینکه که دیگه به گذشته فک نکنی و به آینده هم

    میدونی اضطراب یه چیزی هست بین گذشته و آینده

    چون گذشته اینطوری شده و تو نتونستی کاری کنی میترسی آینده هم نتونی در مقابل حوادث بایستی

    خب فهمیدی مشکل کجاست؟؟؟؟

    اینجاست که تو بین گذشته و آینده هستی... دوتا جایی که بهشون دسترسی نداری و تحت کنترلت نیستن

    و هرکس طبیعی هست که در برابر آنچه که نمیتونی کنترلش کنه دچار استرس بشه

    و چون گذشته بدی داشته این استرس افسرده اش میکنه که مبادا...

    اما در واقع این حال تو چیزی عجیبی نیست و برای همه آدما ممکنه اتفاق بیفته و تو از کجا میدونی شاید خیلیا گذشته بدتری داشتن!!!

    چیزهایی که گفتی تو زندگی هرکسی اتفاق میفته، پس عجیب و غریب نیستن

    خب تو چرا به الان فک نمیکنی؟؟؟ که داری پیشرفت میکنی؟؟؟ میخوای با افکار مخرب پیشرفتت رو خراب کنی؟؟ مسلما نه!!

    کافیه به خدا توکل کنی و همه چی رو بسپری دست خودش

    و به جای زمانهای دور و دیر به الانت فک کنی وببینی الان چه کارهایی خوشحالت میکنه

    همین الان چی سرحالت میاره؟؟؟ یه چایی؟؟ یه کتاب؟؟؟ یه موزیک؟؟ یه دوش آب گرم؟؟ یا شاید خواب

    پس همون کاری رو انجام بده که دوس داری و آرومت میکنه

    آینده هم وقتی اومد میتونی حسابش رو برسی

    اما برای اینکه دوره های افسردگیت برنگرده من توصیه میکنم به یه روانشناس خوب مراجعه کنی تا بهتر و بیشتر کمکت کنه

    حتما این کار رو بکن و اجازه نده افسردگی زندگیت رو خراب کنه

    به این لینک هم یه سری بزن، از تاپیک های همین سایته... چیز خوبیه

    http://forum.moshaver.co/f125/%D8%B3...F%DB%8C-27292/

    موفق باشی

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25261
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    17
    تشکر شده 32 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط pschy نمایش پست ها
    زندگی همیشه یکنواخت نیست دوست من
    ممکنه گاهی وقتها پستی ها و بلندی هایی داشته باشه که گاها غیر قابل تحمله
    شما در گذشته مشکلات زیادی رو تحمل کردین و باید اینم بدونید که هر عملی عکس العملی دارد
    پس وقتی یک ضربه روحی به شما وارد میشه هرچقدر هم که تفریح کنی نمیتونی تمام اثرات اون ضربه رو جبران کنی
    و حتما یک دوره افسردگی یا دپرس بودن رو خواهی داشت
    حالا کاری که شما میتونی بکنی این هست که
    سعی کنی زیاد تنها نباشی تو خونه و سرتو یه جوری گرم کنی
    زیاد عکسهای قدیمی مادرت رو نگاه نکن و به خاطراتش فکر هم نکن
    سعی کن ورزش کنی
    ورزش خیلی تو افزایش روحیه موثر هست
    مرسی از نظراتتون..اره مدتیه شروع کردم به ورزش خوبه بهم روحیه میده.

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25261
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    17
    تشکر شده 32 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام به سایت مشاور خوش اومدی

    خب خودت که همه چی رو گفتی

    به خاطر گذشته و اتفاقاتی که افتاده این اقسردگی طبیعی هست

    و ممکنه یه دوره هایی برگرده و تو رو آزار بده

    و راهش اینکه که دیگه به گذشته فک نکنی و به آینده هم

    میدونی اضطراب یه چیزی هست بین گذشته و آینده

    چون گذشته اینطوری شده و تو نتونستی کاری کنی میترسی آینده هم نتونی در مقابل حوادث بایستی

    خب فهمیدی مشکل کجاست؟؟؟؟

    اینجاست که تو بین گذشته و آینده هستی... دوتا جایی که بهشون دسترسی نداری و تحت کنترلت نیستن

    و هرکس طبیعی هست که در برابر آنچه که نمیتونی کنترلش کنه دچار استرس بشه

    و چون گذشته بدی داشته این استرس افسرده اش میکنه که مبادا...

    اما در واقع این حال تو چیزی عجیبی نیست و برای همه آدما ممکنه اتفاق بیفته و تو از کجا میدونی شاید خیلیا گذشته بدتری داشتن!!!

    چیزهایی که گفتی تو زندگی هرکسی اتفاق میفته، پس عجیب و غریب نیستن

    خب تو چرا به الان فک نمیکنی؟؟؟ که داری پیشرفت میکنی؟؟؟ میخوای با افکار مخرب پیشرفتت رو خراب کنی؟؟ مسلما نه!!

    کافیه به خدا توکل کنی و همه چی رو بسپری دست خودش

    و به جای زمانهای دور و دیر به الانت فک کنی وببینی الان چه کارهایی خوشحالت میکنه

    همین الان چی سرحالت میاره؟؟؟ یه چایی؟؟ یه کتاب؟؟؟ یه موزیک؟؟ یه دوش آب گرم؟؟ یا شاید خواب

    پس همون کاری رو انجام بده که دوس داری و آرومت میکنه

    آینده هم وقتی اومد میتونی حسابش رو برسی

    اما برای اینکه دوره های افسردگیت برنگرده من توصیه میکنم به یه روانشناس خوب مراجعه کنی تا بهتر و بیشتر کمکت کنه

    حتما این کار رو بکن و اجازه نده افسردگی زندگیت رو خراب کنه

    به این لینک هم یه سری بزن، از تاپیک های همین سایته... چیز خوبیه

    http://forum.moshaver.co/f125/%D8%B3...F%DB%8C-27292/

    موفق باشی
    متشـــــکرم

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط JESUS نمایش پست ها
    متشـــــکرم
    خواهش میکنم

    راستی یه چیز دیگه

    هیچوقت سعی نکن افکارت رو مخفی کنی

    یا جلوشون رو بگیری

    چون اونوقت با یه حجم عظیمی از افکاری مواجه میشی که نمیتونی کنترلشون کنی

    همیشه سعی کن احساسات و عواطف و افکارت رو بیان کنی

    اگه یه دوست خوب داری، یا کسی که میتونه خیلی خوب به حرفات گوش بده و مطمئنی رازداره باهاش حرف بزن و درد دل کن

    هیچ چیزی رو تو دلت نگه ندار

    من یه کاری میکنم تو همچین مواقعی تو هم اگه دوست داشتی انجامش بده

    هر وقت دلم میگیره، ناراحتم، خوشحالم، یا هرچیز دیگه

    مینویسم... هرچی به ذهنم میرسه رو مینویسم و چندبار میخونمش

    اگه خاطره و احساس خوبی باشه نگهش میدارم

    اگه بد باشه خیییلی راحت پاره اش میکنم و میندازمش دور ( بعضی وقتا هم خط خطیش میکنم که دلم خنک شه)

    چون چیزای بد جاشون همون سطل زباله است

    البته یه روش روانشناسی هم هست

    میتونی امتحانش کنی

    فقط بدون که نباید بذاری تو دلت بمونه

    و البته اینکه باید کنترلشون هم کنی... مثلا وقتی دوس نداری به چیزای بد فک کنی... با خودت بگو وقتی فلان کار رو انجام دادم بهش فک میکنم

    یا مثلا به افکارت نوبت بده

    اگه فکر خوبی بود بهش فک کن و گسترشش بده

    و اگه بد بود... میتونی ردش کنی و بگی بععععددددی لللطططفااااا

    امیدوارم همیشه حالت خوب باشه و با اون ماشینی که میخوای بخری بهترین سفرها رو داشته باشی ( خوشبحالت که ماشین داری)

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8802
    نوشته ها
    185
    تشکـر
    63
    تشکر شده 156 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط JESUS نمایش پست ها
    سلام من یه جوون 18 ساله هستم...تو گذشتم مشکلات متعدد از جمله مشکلات مالی و شکست عشقی و از دست دادن مادرم و...رو داشتم
    الان خداروشکر اوضام خوبه.همه ی تفریحات و درس و همه چیم روبراهه و مشکلات مالیمون داره حل میشه و حتی دو روز دیگه میخام واس خودم ماشین بخرم و..
    اما بخاطر رنج های گذشته عموما دپرسم..دلهره دارم..به گذشتم فک میکنم..سریع عصبانی میشم...نگران خانوادمم که از دستشون ندم...
    و اینا باعث میشه از داشته هام خوشحال نباشم...کمکم کنید
    باتشکــــر
    بچه درونت ( کودک درون) فعاله باید این بچه خبیث رو بکشی و بندازی بیرون تا بتونی از این زندگی لذت ببری
    امضای ایشان
    http://مرکزمشاوره.com

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط هوگر نمایش پست ها
    بچه درونت ( کودک درون) فعاله باید این بچه خبیث رو بکشی و بندازی بیرون تا بتونی از این زندگی لذت ببری
    مگه بده که کودک درون فعال باشه؟؟؟؟؟

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8802
    نوشته ها
    185
    تشکـر
    63
    تشکر شده 156 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    مگه بده که کودک درون فعال باشه؟؟؟؟؟
    بزرگترین قاتل انسان کودک درونشه....اگرچه خیلی بامزه و شیرین به نظر میاد ولی گرگ در لباس میش تا زمانی که در صلحی برات جالبه وباهاش حال میکنی ولی یه موقع یه جایی بهت خنجر میزنه که نفهمی از کجا خوردی ..موقعیتش پیش بیاد از یک گرگ درنده تره
    امضای ایشان
    http://مرکزمشاوره.com

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط هوگر نمایش پست ها
    بزرگترین قاتل انسان کودک درونشه....اگرچه خیلی بامزه و شیرین به نظر میاد ولی گرگ در لباس میش تا زمانی که در صلحی برات جالبه وباهاش حال میکنی ولی یه موقع یه جایی بهت خنجر میزنه که نفهمی از کجا خوردی ..موقعیتش پیش بیاد از یک گرگ درنده تره
    خب پس این برمیگرده به موقعیت شناسی ما ، نه کودک درونمون

    اینکه بدون کجاها بهش اجازه ورود بدیم و کجاها از پیرمرد درونمون استفاده کنیم

    کودک درون به ما کمک میکنه تو زمان حال زندگی کنیم ، چون حتما واقف هستید که بچها در زمان حال زندگی میکنن

    نه حسرت گذشته رو دارن نه استرس آینده رو ... و زمان حالشون به بهترین شکل استفاده میکنن و لذت میبرن

    این دیگه دست خود ماست که وقتی بزرگ میشیم چقد رو درونیاتمون کنترل داشته باشیم و با یه برنامه ریزی درست افکارمون رو جهت بدیم

    البته کودک درون خیلی چیزها رو میتونه به ما بگه... چون صادقه و دروغ نمیگه

    کافیه بلد باشیم باهاش حرف بزنیم

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25261
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    17
    تشکر شده 32 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    خواهش میکنم

    راستی یه چیز دیگه

    هیچوقت سعی نکن افکارت رو مخفی کنی

    یا جلوشون رو بگیری

    چون اونوقت با یه حجم عظیمی از افکاری مواجه میشی که نمیتونی کنترلشون کنی

    همیشه سعی کن احساسات و عواطف و افکارت رو بیان کنی

    اگه یه دوست خوب داری، یا کسی که میتونه خیلی خوب به حرفات گوش بده و مطمئنی رازداره باهاش حرف بزن و درد دل کن

    هیچ چیزی رو تو دلت نگه ندار

    من یه کاری میکنم تو همچین مواقعی تو هم اگه دوست داشتی انجامش بده

    هر وقت دلم میگیره، ناراحتم، خوشحالم، یا هرچیز دیگه

    مینویسم... هرچی به ذهنم میرسه رو مینویسم و چندبار میخونمش

    اگه خاطره و احساس خوبی باشه نگهش میدارم

    اگه بد باشه خیییلی راحت پاره اش میکنم و میندازمش دور ( بعضی وقتا هم خط خطیش میکنم که دلم خنک شه)

    چون چیزای بد جاشون همون سطل زباله است

    البته یه روش روانشناسی هم هست

    میتونی امتحانش کنی

    فقط بدون که نباید بذاری تو دلت بمونه

    و البته اینکه باید کنترلشون هم کنی... مثلا وقتی دوس نداری به چیزای بد فک کنی... با خودت بگو وقتی فلان کار رو انجام دادم بهش فک میکنم

    یا مثلا به افکارت نوبت بده

    اگه فکر خوبی بود بهش فک کن و گسترشش بده

    و اگه بد بود... میتونی ردش کنی و بگی بععععددددی لللطططفااااا

    امیدوارم همیشه حالت خوب باشه و با اون ماشینی که میخوای بخری بهترین سفرها رو داشته باشی ( خوشبحالت که ماشین داری)
    فکر خوبیه.مخسی
    ماشینرو خریدم

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25261
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    17
    تشکر شده 32 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط هوگر نمایش پست ها
    بچه درونت ( کودک درون) فعاله باید این بچه خبیث رو بکشی و بندازی بیرون تا بتونی از این زندگی لذت ببری
    اره هم کودک درون.....هم خاطرات کودکی..خیلی چیزا عوض شده تو این زمان...سعی میکم تغییرش بدم

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط JESUS نمایش پست ها
    فکر خوبیه.مخسی
    ماشینرو خریدم
    اووووووووووووپپپپپپسسسسس خوشبحااااااالت

    مبارکت باشه، ان شاء الله بعدشم ماشین گل زده و ووو عروووسی ووو ....

    مواظب خودت هم باش، ویراژ هم نده، سبقت هم نگیر کمربندتم ببند ( بهر حال باید گوشزد میشد نکات ایمنی)

  15. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8802
    نوشته ها
    185
    تشکـر
    63
    تشکر شده 156 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    خب پس این برمیگرده به موقعیت شناسی ما ، نه کودک درونمون

    اینکه بدون کجاها بهش اجازه ورود بدیم و کجاها از پیرمرد درونمون استفاده کنیم

    کودک درون به ما کمک میکنه تو زمان حال زندگی کنیم ، چون حتما واقف هستید که بچها در زمان حال زندگی میکنن

    نه حسرت گذشته رو دارن نه استرس آینده رو ... و زمان حالشون به بهترین شکل استفاده میکنن و لذت میبرن

    این دیگه دست خود ماست که وقتی بزرگ میشیم چقد رو درونیاتمون کنترل داشته باشیم و با یه برنامه ریزی درست افکارمون رو جهت بدیم

    البته کودک درون خیلی چیزها رو میتونه به ما بگه... چون صادقه و دروغ نمیگه

    کافیه بلد باشیم باهاش حرف بزنیم
    نگاهت به کودک درون احساسیه..
    منظور از کودک درون بعد وابسته گرا و ساده انگار شماست.

    نه منظور کودک معصوم باشه ( از نظر خوب و بد بودن)

    کودک درون اتفاقا بهت دروغ میگه...
    وا اتفاقا بچه ها اصلا صادق نیستند. اینها آرمان های و الگوهای فکری که تعریف شده .

    بچه به تناسب درکش از جهان و دنیا و مسائل مختلف قدرت تشخیص خوب و بد رو نداره برای همین براش هیچ فرقی نمیکنه که حقیقت خوبه یا دروغ خوبه ؟ چون تمایزی برای حقیقت و دروغ قائل نیست.حتی ممکنه بعضی بچه ها هزاران دروغ هم بگن و حتی ممکنه در دوران کودکی شرارت هایی مرتکب بشن که بزرگسالان مرتکب نمیشن.مثلا زورگیری از همکلاسی - دزدیدن وسایل دوستاشون-کتک کاری ها و دعواهای بچه گانه و خوردن سهم دیگران و.... و... همه این موضوعا ممکن برای فرد بزرگسال بد تعریف بشه ولی برای بچه بد تعرییف نمیشه
    بنابراین بچه صرفا درستکار نیست بلکه دلیل اینکه معاف از خیر و شر هست اینه که قدرت تشخیص نداره

    مثلا یه دیوانه اگه یک نفر رو بکشه اعدامش نمیکنن حتی اگه شخص مقتول رو انداخته باشه تو چرخ گوشت ! یه خرخرشو بجوه با وجود اینکه بدترین شرارت رو کرده ولی مجازات نمیشه چرا؟ چون قدرت تشخیص خوب و بد رو نداره .جایی که عقل تمایز گرا وجود نداشته باشه فرد در بدترین حالت شرارت هم معاف از تلافی و مجازاته !
    کودک هم دقیقا شرایط بزرگسال دیوانه رو داره چون عقلی برای تمایز نداره معاف از تلافی و جبران و مجازاته و آزاده هرکاری دوس داره بکنه حتی قتل !
    دلیل اینکه ما خرس و گرگ رو زندان نمیندازیم بخاطر شرارت هاشون توی جنگل همین موضوع نبود قدرت تمایز و یا عقله !

    الگو قرار دادن بچه مثل اینه بگیم گرگ با اخلاقترین موجود رو زمینه یا گرگ رو الگو و اسطوره ی اخلاق بکنیم !! دلیل معصوم و معاف بودن حیوانات و همینطور بچه انسان نداشتن همون قوه تمایز و عقل هست بنابراین خوب یا بد بودن ملاکش نیست ما به یوزپلنگ نمیگیم صادق و معصوم ولی به بچه میگیم علتش اینه نگاه احساسی به اون موجود داریم
    به هرحال کودک درون همون احساس بهانه گیر شماست.باید بدون بهانه تا بی نهایت ادامه داد.برای همین لازمه بهانه گیر از ذهن شما اخراج بشه
    امضای ایشان
    http://مرکزمشاوره.com

  17. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25261
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    17
    تشکر شده 32 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    اووووووووووووپپپپپپسسسسس خوشبحااااااالت

    مبارکت باشه، ان شاء الله بعدشم ماشین گل زده و ووو عروووسی ووو ....

    مواظب خودت هم باش، ویراژ هم نده، سبقت هم نگیر کمربندتم ببند ( بهر حال باید گوشزد میشد نکات ایمنی)
    اوخــــــــــی یکی نگران منـــــــــه....باچه باچه مراقبم
    مرسی ایشالا عروسیه خودتون خانومـــــــی

  18. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,483 بار در 1,286 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    اسمه کودک درون میارین یاده فیلم آتش بس افتادم

  19. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25833
    نوشته ها
    177
    تشکـر
    19
    تشکر شده 117 بار در 84 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    بنظرم دپرس موندن دلیلش میتونه فوت مادر باشه من هم وضعیتی مثل شمارو تجربه کرده بودم اما نه فوت مادر بنظرم دلیل طولانی شدن دپرسی شما همین فوت مادرتون هست
    بنظرم نبود مادرتون رو یه مسئله ساده ببینین سر قبرش زیاد برین سر قبر باهاش صحبت کنین و وقتی از آرامگاه بیرون میاین دیگه بهش فکر نکنین اینطوری زندگیتون از زندگی قدیمی و پر دردی که داشتین جدا میشه و نهایتا 2ماه همین وضعیت میمونه و کم کم خیلی خوب میشین
    امیدوارم مشکلتون حل بشه

  20. کاربران زیر از erfanplus بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25235
    نوشته ها
    501
    تشکـر
    134
    تشکر شده 231 بار در 167 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    اول از همه باید خودتون قبول کنید که میخوایید افسرده نباشید چون اگه تمایلی به درست شدن نداشته باشید هیچ چیزی درست نمیشه
    من خودمم این موضوعو تجربه کردم میدونم سخته ادم تو یه سنی خلا رو خیلی رو حس میکنه اما باید کمی خشن باشی منظورم از خشن اینه که منطقی تر باشی مادر تو که برنمیگرده میگرده؟نه!چون این یه چیز طبیعیه که مرگ برگشت ناپذیره شما نمیتونید شرایطو عوض کنید به نظرم پذیرش مرگ مادر برای شما سخت بوده هنوز موندید تو اون دوران که میگید میترسید نزدیکان رو از دست بدید اول سعی کنید بپذیرید این موضوعو کامل و با خودتون اتمام حجت کنید گاهی لازمه احساساتو گذاشت کنار من بعد مرگ مادرم با خودم گفتم اون دیگه نمیاد و من دیگه تکیه گاهی به اسم مادر ندارم پس باید خودم زندگیمو بسازم این مشکل نیست یه فرصته برای ساختن خودم و مشغول درس شدم و الان خیلی دوسش دارم
    شمام دنبال علاقت برو و سعی کن توش موفق شی این باعث میشه فکرت مشغول گذشته نشه و همین طور اینده و ترس ازش چون ذهنت مشغول همین الانته به نظرم شما احساساتی شدید درست مثل همین الان من اما فرق من با شما اینه که من نمیترسم کسی رو از دست بدم و عصبی نمیشم فقط از اینده میترسم و این که نتونم بسازمش
    شما میتونی ورزش و علاقه و کارایی که سرذوقتون میاره خوبه موفق باشید
    درددل رو توصیه نمیکنم چون که بیان افکار میتونه خودش تلقین افسردگی باشه چون الان دارم تجربه میکنم البته کمش خوبه هروقت این افکار اومد سراغتون سریع کنارش بزنید من یه مدت هروقت فکر بدی میومد سراغم چشمامو می بستم تصور می کردم اون فکر یه کاغذ مچاله شدست مینداختمش دور بعدش فکرمو میذاشتم رو درسم

  22. کاربران زیر از a girl بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط هوگر نمایش پست ها
    نگاهت به کودک درون احساسیه..
    منظور از کودک درون بعد وابسته گرا و ساده انگار شماست.

    نه منظور کودک معصوم باشه ( از نظر خوب و بد بودن)

    کودک درون اتفاقا بهت دروغ میگه...
    وا اتفاقا بچه ها اصلا صادق نیستند. اینها آرمان های و الگوهای فکری که تعریف شده .

    بچه به تناسب درکش از جهان و دنیا و مسائل مختلف قدرت تشخیص خوب و بد رو نداره برای همین براش هیچ فرقی نمیکنه که حقیقت خوبه یا دروغ خوبه ؟ چون تمایزی برای حقیقت و دروغ قائل نیست.حتی ممکنه بعضی بچه ها هزاران دروغ هم بگن و حتی ممکنه در دوران کودکی شرارت هایی مرتکب بشن که بزرگسالان مرتکب نمیشن.مثلا زورگیری از همکلاسی - دزدیدن وسایل دوستاشون-کتک کاری ها و دعواهای بچه گانه و خوردن سهم دیگران و.... و... همه این موضوعا ممکن برای فرد بزرگسال بد تعریف بشه ولی برای بچه بد تعرییف نمیشه
    بنابراین بچه صرفا درستکار نیست بلکه دلیل اینکه معاف از خیر و شر هست اینه که قدرت تشخیص نداره

    مثلا یه دیوانه اگه یک نفر رو بکشه اعدامش نمیکنن حتی اگه شخص مقتول رو انداخته باشه تو چرخ گوشت ! یه خرخرشو بجوه با وجود اینکه بدترین شرارت رو کرده ولی مجازات نمیشه چرا؟ چون قدرت تشخیص خوب و بد رو نداره .جایی که عقل تمایز گرا وجود نداشته باشه فرد در بدترین حالت شرارت هم معاف از تلافی و مجازاته !
    کودک هم دقیقا شرایط بزرگسال دیوانه رو داره چون عقلی برای تمایز نداره معاف از تلافی و جبران و مجازاته و آزاده هرکاری دوس داره بکنه حتی قتل !
    دلیل اینکه ما خرس و گرگ رو زندان نمیندازیم بخاطر شرارت هاشون توی جنگل همین موضوع نبود قدرت تمایز و یا عقله !

    الگو قرار دادن بچه مثل اینه بگیم گرگ با اخلاقترین موجود رو زمینه یا گرگ رو الگو و اسطوره ی اخلاق بکنیم !! دلیل معصوم و معاف بودن حیوانات و همینطور بچه انسان نداشتن همون قوه تمایز و عقل هست بنابراین خوب یا بد بودن ملاکش نیست ما به یوزپلنگ نمیگیم صادق و معصوم ولی به بچه میگیم علتش اینه نگاه احساسی به اون موجود داریم
    به هرحال کودک درون همون احساس بهانه گیر شماست.باید بدون بهانه تا بی نهایت ادامه داد.برای همین لازمه بهانه گیر از ذهن شما اخراج بشه
    چرا انقد منفی نگاه میکنین؟؟؟

    من نگفتم کودک درون خوبه یا بده!!! گفتم یه احساس درونی هست که باید کنترل بشه

    مثه تمام احساسات درونی ما...

    کودک درون!!! اسمش روشه.. درون ماست.... دیگه اون کودک شروری نیست که وجود خارجی داشته باشه و بزرگترها روش کنترل ندارن

    پس کسی موفق هس که بتونه از مزایای این کودک درون بهره بگیره نه فقط بدی هاشو ببینه

    همون بچهایی که میگین کارهایی میکنن که بزرگترا نمیکنن

    از یه بعد دیگه بهش نگاه کنید... اونا بازم یه کارایی میکنن که بزرگترا به زور هم انجامشون نمیدن

    مثلا خیلی زود با هم آشتی میکنن.. حتی اگه دروغ بگن به کسی ضربه نمیزنن و دنبال کلاه گذاشتن سر بقیه نیستن

    پس کسی که بزرگ شده باید بتونه کودک ، بالغ و والد درونش رو کنترل کنه

    و بدونه کجاها خوب میگه و کجاها بد میگه...

    دقیقا اصل کلام من این بود که باید کنترل داشت روی درونیات!!! همین.

    اینو هم بگم که اصلا درست نیست کودک انسان رو با گرگ و خرس و بقیه مقایسه کنیم

    من تو یه پیش دبستانی به طور نیمه وقت تدریس میکنم

    اگه از نزدیک باهاشون برخورد کنین میبین که همون شرارتهایی که شما میگین واقعا از روی شرور بودن نیست

    و خیلی هاشون زود از کارشون پشیمون میشن و عذرخواهی میکنن

    کاری که خیلی از بزرگتر ها انجام نمیدن و حاضر نیستن اشتباهاتشون رو بپذیرن

    این ما هستیم که خوب و بد رو مشخص میکنیم و به بچها یاد میدیم

    پس میتونیم به کودک درونمون یاد بدیم که مطابق خوب و بد ما رفتار کنه!
    ویرایش توسط رزمریم : 01-24-2016 در ساعت 01:57 PM

  24. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8802
    نوشته ها
    185
    تشکـر
    63
    تشکر شده 156 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    چرا انقد منفی نگاه میکنین؟؟؟

    من نگفتم کودک درون خوبه یا بده!!! گفتم یه احساس درونی هست که باید کنترل بشه

    مثه تمام احساسات درونی ما...

    کودک درون!!! اسمش روشه.. درون ماست.... دیگه اون کودک شروری نیست که وجود خارجی داشته باشه و بزرگترها روش کنترل ندارن

    پس کسی موفق هس که بتونه از مزایای این کودک درون بهره بگیره نه فقط بدی هاشو ببینه

    همون بچهایی که میگین کارهایی میکنن که بزرگترا نمیکنن

    از یه بعد دیگه بهش نگاه کنید... اونا بازم یه کارایی میکنن که بزرگترا به زور هم انجامشون نمیدن

    مثلا خیلی زود با هم آشتی میکنن.. حتی اگه دروغ بگن به کسی ضربه نمیزنن و دنبال کلاه گذاشتن سر بقیه نیستن

    پس کسی که بزرگ شده باید بتونه کودک ، بالغ و والد درونش رو کنترل کنه

    و بدونه کجاها خوب میگه و کجاها بد میگه...

    دقیقا اصل کلام من این بود که باید کنترل داشت روی درونیات!!! همین.

    اینو هم بگم که اصلا درست نیست کودک انسان رو با گرگ و خرس و بقیه مقایسه کنیم

    من تو یه پیش دبستانی به طور نیمه وقت تدریس میکنم

    اگه از نزدیک باهاشون برخورد کنین میبین که همون شرارتهایی که شما میگین واقعا از روی شرور بودن نیست

    و خیلی هاشون زود از کارشون پشیمون میشن و عذرخواهی میکنن

    کاری که خیلی از بزرگتر ها انجام نمیدن و حاضر نیستن اشتباهاتشون رو بپذیرن

    این ما هستیم که خوب و بد رو مشخص میکنیم و به بچها یاد میدیم

    پس میتونیم به کودک درونمون یاد بدیم که مطابق خوب و بد ما رفتار کنه!
    تمام چیزهایی که گفتی بر اساس منطق و فلسفه نبود بیشتر شبیه تعارف بود و شاید دیدن از دیچه ی ایده آلگرایی .... تو ایده آل گرایی دوست داری هرچیزی رو بنابر اون حسی که خودت بهش داری .همونطور ببینیش.... ایده آلگرایی خیلی خوبه ولی این به این معنی نیست که حرفهای شما صد درصد حقیقته...بلکه حرفهای شما فقط شیرینه چون براساس نگاه ایده آل خودت تزئینش کردی...

    شاید برای تو یا ما ایده آل این باشه که ازیه بچه توپول یه افسانه بسازیم و اونو فرشته نامگذاری کنیم و در عوض یک پیرمرد رو یه هیولا معرفی کنیم... شاید یه پیرمرد خیلی مهربان تر از یک بچه شرور باشه ولی دیگه انسان به هرچیزی بنا به علاقه خودش نگاه میکنه
    به نظرم این موضوع کمکی به این دوستمون نمیکنه که دپرسیشو حل کنه بلکه داریم برای اثبات یا محکومیت بچه درون حرف میزنیم و نتیجه ای نداره
    امضای ایشان
    http://مرکزمشاوره.com

  25. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : واقعا چرا دپرسم؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط هوگر نمایش پست ها
    تمام چیزهایی که گفتی بر اساس منطق و فلسفه نبود بیشتر شبیه تعارف بود و شاید دیدن از دیچه ی ایده آلگرایی .... تو ایده آل گرایی دوست داری هرچیزی رو بنابر اون حسی که خودت بهش داری .همونطور ببینیش.... ایده آلگرایی خیلی خوبه ولی این به این معنی نیست که حرفهای شما صد درصد حقیقته...بلکه حرفهای شما فقط شیرینه چون براساس نگاه ایده آل خودت تزئینش کردی...

    شاید برای تو یا ما ایده آل این باشه که ازیه بچه توپول یه افسانه بسازیم و اونو فرشته نامگذاری کنیم و در عوض یک پیرمرد رو یه هیولا معرفی کنیم... شاید یه پیرمرد خیلی مهربان تر از یک بچه شرور باشه ولی دیگه انسان به هرچیزی بنا به علاقه خودش نگاه میکنه
    به نظرم این موضوع کمکی به این دوستمون نمیکنه که دپرسیشو حل کنه بلکه داریم برای اثبات یا محکومیت بچه درون حرف میزنیم و نتیجه ای نداره
    ایده آل گری نیست

    شما مطلق نگاه میکنید

    و من نسبی...

    به نظر من درونیات آدم مطلقا حکم خوب و بد ندارن

    بلکه با توجه به شرایط متغییر هستن و تو هر زمان یکیشون کارآیی مفید تری

    با شما که تعارف ندارم که مطمئنن فلسفه هرکس تو ذهن خودشه و چون منطبق با دیدگاه ما نیست لزومی نداره بهش برچسب بزنیم

    مطمئن باشید من اگه حرفام بیخود و بی جهت بود نمیومدم تو سایتی بگم که همه دنبال راه درستن

    شما اصلا توجهی به حرفای من نکردی و میخواین حرف خودتون ثابت بشه

    من که گفتم آدم باید رو درونیاتش کنترل داشته باشه و بدونه چطور و چه موقع چه افکار و چه عواطفی رو بروز بده

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چرا شیطان به انسان سجده نکرد ؟؟؟
    توسط Reepaa در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 45
    آخرين نوشته: 01-14-2016, 12:29 AM
  2. ...ببین دختر خانم؟؟؟...
    توسط sam127 در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 10-22-2015, 07:56 PM
  3. ادامه به زندگی یا طلاق؟؟؟
    توسط Mahno0sh در انجمن مشاوره طلاق
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 09-17-2015, 11:32 AM
  4. منظورش از حرص دادن من چیه؟؟؟
    توسط biitaa در انجمن سایر
    پاسخ: 36
    آخرين نوشته: 06-07-2015, 02:38 AM
  5. چگونه عاشقانه زندگی کنیم؟؟؟
    توسط mahastey در انجمن دوست داشتن همسر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-08-2014, 08:47 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد