چرا شاد نيستيم
اين روزها شادی و نشاط نوعی خرق اجماع شده است. هر چه قدر بيشتر به دنبال يافتن آن حرکت کنی، بيشتر دست نيافتنی به نظر میرسد. اما به راستی چرا اين گونه است؟
آيا اين درست است که به دنبال شادی اما در جاهای غلط هستيم؟ آيا شادی به اين معناست که چه چيزی، در چه زمانی و چه مقدار به دست آوريم؟ بعضی افراد معتقدند شادی چيزی شبيه عاشق شدن است، که البته شما نمیتوانيد امکان آن را ميسر کنيد.
اگر اين گونه است، پس چگونه شاد شويم؟ چندی پيش کنفرانسی در سان فرانسيسکو با حضور دانشمندان، روانشناسان، پزشکان، هنرمندان، فلاسفه و ..... تشکيل شد که به بررسی اين موضوع پرداختند. از نظر آنها مهمترين عواملی که با غلبه بر آن میتوان به اين کيميای خوشبختی دست يافت عبارتند از:
سد اول: پيچيدگی
راه حل: سادگی
افرادی که از همان اوان کودکی در ديرها و صومعهها تحت آموزش قرار میگيرند، در مورد مزايای سادگی قطعا چيزهايی میدانند. فکر میکنيد که چرا اين افراد موی سر خود را از ته اصلاح میکنند؟ پاسخ ساده است. اين کار زندگی آنها را سادهتر میکند. اگر انسانها بتوانند سادگی در زندگی را درست مثل دوران قبل از تهاجم تکنولوژی حفظ کنند، مطمئنا نشاط و طراوت آن زمان را نيز خود به خود احيا خواهند نمود. چرا زمانی که يک خانواده میتواند با يک ماشين به امور زندگی خود رسيدگی کند به دنبال ماشين دوم است. زندگی مدرن امروزی انتخاب متنوع تری را برای افراد به ارمغان آورده است اما اين انتخاب متحمل هزينههای هنگفتی است. ما اغلب کيفيت زندگی را با استانداردهای زندگی تلفيق میکنيم و بعد از مدتی اين ارتباط ناپديد خواهد شد. زندگی ساده فضای بيشتری را برای شما ايجاد میکند، ارامش خاطر بيشتری خواهيد داشت و مسلما از زندگی بيشتر لذت خواهيد برد.
سد دوم: گامهای کمر شکن
راه حل: اندکی مکث و تامل
فرهنگی که شما را درگير شبکهای از زندگی پيچيده کرده است، مسلما لحظه به لحظه شما را تعقيب میکند و به تنش و تحرک وا میدارد و اين روح و روان شما را خسته خواهد کرد. در حالی که لحظهای تامل، سکوت، ارامش، عبادت و تزکيه نفس کافی است تا باتری خود را شارژ کنيد و برای لحظهای اين همه تنش را از تن خود بزداييد. در طول روز ما کاملا جذب حواس خود هستيم و از توجه به روح خود غافل میمانيم. بنابراين نشستن در محلی ساکت و آرام کردن روح و تنفس عميق لطف بزرگی است که به خود ارزانی خواهيد کرد.
سد سوم: منفینگری
راه حل: مثبتانديشی
زندان کيفری افراد گناهکار اصلا قابل مقايسه با زندان درونی افراد معمولی نيست. زندان عصبانيت، زندان افسردگی، زندان غرور و زندان دستيابیهای پی در پی. شيوه نگرش به زندگی چيزی است که میتواند برای شما يک زندان رها نشدنی ايجاد کند و يا آرامش و شادی را به شما ارزانی نمايد. آنچه شما میبينيد و تجربه میکنيد نگرش شما را تحت تاثير قرار میدهد. شما با جهان از طريق حواس و افکار خود ارتباط برقرار میکنيد. اگر بتوانيد احساس و تفکر خود را به گونهای صحيح مديريت کنيد، جهان رانيز به گونهای ديگر تجربه خواهيد کرد. حق شناسی و سپاس، تزکيه نفس و ..... از جمله عادتهايی است که میتواند نگرش شما را نسبت به جهان تغيير دهد.
سد چهارم: نااميدی و سرخوردگی
راه حل: اميدواری
مطمئنا اميدواری آسيب رسان نخواهد بود. اما چگونه اميدوار باقی بمانيم. داشتن هدف، برنامه و انگيزه برای رسيدن به موفقيت چيزهايی است که به همراه اميدواری میتواند جان بخش و محرک باشد. افرادی که موفق هستند، هيچ گاه خود را سرزنش نمیکنند. آنها تنها به حال میانديشند. اين افراد در مدرسه و ورزش نيز موفقتر هستند و کمتر دچار افسردگی و اضطراب میشوند، تحمل اين افراد در مقابل درد بيشتر خواهد بود. اجازه دهيد کمی رويايی باشيد و در رويا فرو رويد، اين میتواند منبعی برای کسب اميدواری بيشتر باشد.
سد پنجم: سرکوب کردن غم و غصه
راه حل: واقعی احساس کنيد
داشتن ديدگاه مثبت بدين معنا نيست که هرگز به خود اجازه ندهيد که احساس غم و اندوه کنيد. والدينی که تمام تلاششان اين است که فرزندانشان دچار غم و اندوه نشوند، تاثير برعکس را مشاهده خواهند کرد. بعضی اندوهها سبب میشود که فرد با محيط سازگارتر شده و در زندگی به سمت جلو حرکت کند. شادی به معنای عدم غم و اندوه نيست. شادی ساختگی اصلا درست نيست. با سرکوب کردن ناراحتی، شما چيزهای بيشتری را سرکوب خواهيد کرد. حتی احساس مثبت خود را و در نتيجه افسردهتر و مضطربتر خواهيد شد. با بيان ناراحتی روشی نيز برای کنترل آن بدست خواهيد آورد.
سد ششم: گوشهگيری
راه حل: گسترش ارتباطات
گسترش شبکه ارتباطی چه ربطی به شادی دارد؟ مطمئنا بيشتر از آنچه درک میکنيد موثر است. طبق مطالعهای ٢٠ ساله بر بيش از ٤٠٠٠ نفر ثابت شده است که نه تنها شادی شما تحت تاثير دوستان شما است بلکه دوست دوستتان و حتی کسانی که تاکنون نديدهايد نيز در اين زمينه موثر هستند و نقش ايفا میکنند. شادی درست مثل ويروسی است که به راحتی و به سرعت در بين شبکه افراد پخش و گسترده میشود. متاسفانه اين روزها بيشتر افراد زمان طولانی را به گوشهگيری و اجتناب از برخورد در جوامع سير میکنند. در نتيجه از اين شادی مسری بری خواهند بود.
اين که ارتباط خود را با ديگران محدود کنيد و تنها به خود و مشکلات خود فکر کنيد، بعد از مدتی تصور خواهيد کرد که اين مشکل تنها از آن شماست. در حالی که اين طور نيست. شما و مشکلات شما چندان منحصر به فرد نيست. کافی است ارتباط خود را با مردم افزايش دهيد تا متوجه شويد که آنها نيز چنين مشکلاتی را تجربه کردهاند و چه بسا در اين ارتباط راه حل موثری نيز کشف کنيد.